بایگانی

در خدمت و خیانت روحانیت(داستان ۱۰ و پایانی داستان روحانیت)

خالص سازی در قانون اساسی ولایت فقیه

اسلام با چماق و هویج(داستان روحانیت: داستان هفتم)

سیاست ما، عین روحانیت ما(داستان روحانیت) داستان ششم

نان، روبنایی که زیر بنا شد!

جنگ دو سوم؛ ولی فقیه سوم و پهلوی سوم

فقه اسلام نیست؛ اسلام قرآن نیست؛ و دین هم قرآن نیست!

ولایت فقیه پایان مشروطیت

ولایت فقیه اگر پیاده شود از برکت آن همه در رفاه و آسایش خواهند بود!

ولایت فقیه در جاهایی است که متصدی شرعی ندارد!

با حکومت اسلامی هم جمهوریت داشته باشید و هم روحانیت و هم اخلاق و اقتصاد و اجتماع و حقوق و تربیت و چیز …

تفکیک مقام فقاهت از ریاست جمهوری تفکیک روحانیت از سیاست است!

رئیس جمهور هیچ کاری بدون موافقت مراجع تقلید انجام ندهد!

ولایت فقیه به این شکل، ولایت روحانیت است!

در قانون اساسی پیچ و مهره ها جوری سفت شده که همه چیز برگردد به ولایت فقیه!

کو حاکمیت ملی؟ کو جمهوری؟

مگه شما قابل آدم هستید؟ دیکتاتوری در کار نیست، می خواهیم جلوی دیکتاتوری  را بگیریم!

ولایت فقیه  به اعتقاد شیعه، جانشین امام معصوم است و ولایتش ولایت الله!

ما این نظر را قبول نداریم که نظر مردم هر چه باشد باز هم فقیه بر آن ها حکومت کند!

ولایت فقیه نه تنها مورث دیکتاتوری نیست، به هیچ وجه هم حاکمیت ملی را نفی نمی کند!

آیا اصل ولایت فقیه خنثی گر حاکمیت مردم است؟!

در قانون اساسی مساله رهبری مطرح شده، نه رهبری دمکراسی!

ولایت فقیه فوق دمکراسی است؛ رهبر قسمت کوچکی از اختیارات را دارد!

در بحران فقدان رهبری؛ رضا خانی سپاهی و فقیه؟!

چگونه رئیس جمهوری می تواند الدنگ باشد!؟

ما نباید زیر بار رئیس جمهور و نخست وزیر برویم، که قطعا آمریکا طالب آن است!

معنی فقیه  آخوند و عمامه بسر نیست!

باید ها و نباید ها از آن فقیه است نه از آن قانون مجلس!

این امام، این فقیه عالی مقام، این برجسته‌ترین مردم روزگار را در کجا ما به محکمه بکشیم؟

خطری که الان بیش از همه چیز وجود دارد، این است که از من آخوند گول بخورید!