“زیرا مغلوبان امروز، فاتحان فردا خواهند بود
و هرگز بدل می‌شود به: امروز هم هنوز”

چه چیزی را با خود به سال جدید می‌بریم؟ چه چیزی را در گذشته جا می‌گذاریم؟ کدام بار سنگین را هنوز باید به دوش بکشیم؟
با انبوه زخم‌ها، تلخی‌ها، و سختی‌هایی که بر پیکره‌ی ما نقش بسته، سال جدید نمی‌تواند عاری از نشانه‌های گذشته باشد. اما از نو آغاز کردن، چه در طبیعت و چه در حیات اجتماعی ما، تکرار صرف‌ گذشته نیست. آنچه از نو آغاز می‌شود هم نشانه‌هایی از گذشته را با خود دارد، و هم تفاوت‌هایی با آن، هم پیوندی با آن دارد، و هم گسستی از آن.
در این آغاز دوباره، تلاش می‌کنیم هم خوش‌بینی را به گذشته بسپاریم، و هم بدبینی را. بدبینی از این جهت که اکثر ما در چرخه‌ی ویرانگر فلاکت اسیر شده‌ایم. مدام آینده را بد ارزیابی می‌کنیم و آنچه هم نصیب ما می‌شود بد اندر بد است. زیر سایه حس فقدان آینده و بدون چشم‌انداز، امکان تغییر بسیار اندک، تقریباً هیچ است. اما همچنین خوش‌بینی را به گذشته می‌سپاریم، چون خوش‌بینی باوری بی‌دلیل است که گویی همه‌چیز به صورت طبیعی بهتر خواهد شد و لازم نیست ما کاری بکنیم. بی‌ آیندگی، هرچند نامطلوب، واقعیت امروز ما است و با صرف خوش‌بینی نمی‌توان آن را کنار زد.
اما بهار به ما یادآور می‌شود که چرخ همواره به همین منوال نمی‌چرخد. جامعه همواره در حال حرکت است، و در میانه‌ی زوال و نابودی، امید ریشه می‌گیرد. امیدی که نه باوری قطعی است، و نه حسابگری درباره‌ی آینده. بلکه ذره‌ذره با تمرین و ممارست هرروزه‌ی ما ساخته می‌شود تا دریچه‌ای باشد که ببینیم چه نواقصی در گذشته بوده، و مسیر ما به آینده کدام است.
امید را می‌آموزیم و از آن می‌آموزیم: صبوری کردن را، پشتکار و پایداری را، شجاعت و اعتماد را.
با این امید. سال نو را به مادران دادخواه و خانواده‌های داغ‌دیده، به زنان پیشرو، به کارگران و زحمتکشان، به دانشجویان، جوانان و تمام جان‌های سرکش، آزادی‌خواه و برابری‌طلب شادباش می‌گوییم، و امیدواریم امسال گفتمان‌های پیونددهنده و دربرگیرنده جایگزین گفتمان‌های جداکننده و تقابل برانگیز میان ما شود.
سال نو مبارک
آنیشا اسداللهی
کیوان مهتدی
فروردین ۱۴۰۳، زندان اوین

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)