در بحران فقدان رهبری؛ رضا خانی سپاهی و فقیه؟!
حکایت حکومت ولایت فقیه در سرزمین ایران
[ قسمت ۱۲۴]
بخش سوم از فصل دوم (۱)
ولی فقیه سوم؛ خطری که در کمین است!
تدوین و تحقیق از:
محمد شوری( نویسنده و روزنامه نگار )

@shourimohammad

اشرافیت دینی که ۴۳ سال است بواسطه ی ولایت فقیه سوار بر مردم شده و هر مفسده ای انجام داده و می دهد و به حکم کلاه شرعی دفع افسد به فاسد می کند! در بحران فقدان جانشینی برای حفظ آن چه رویه ای تدبیر خواهد کرد؟
مجلس خبرگان رهبری گفته است یک تیم _ که اسامی اعضایش پنهان است_در حال شناسایی و کشف و بررسی کاندیدهای احتمالی برای جانشینی علی خامنه ای است!
پیشتر در زمان حیات روح الله خمینی، اعضای حاکمیت، اعضای مجلس خبرگان رهبری، سیاستمداران و احزاب و فضای ذهنی مردم در بیان شعار، به سمت آیت الله منتظری بود.
در سوابق و فقاهت وی تردیدی نبود، هر چند خرده حساب های فکری و مبارزاتی ایشان با برخی روحانیون در پیش از انقلاب_که بعضا حسادت بود_ در  پسا انقلاب سرباز کرد، اما با این وجود مجلس خبرگان رهبری او را (برخلاف علی خامنه ای) منصوب و انتخاب نکرد، بلکه بر اساس قانون اساسی رای مردم را تنفیذ و بر آن مهر صحت گذاشت.(۱)
قانونی بنام نصب 《قائم مقام رهبری》 وجود نداشت، و ندارد، ولی با این وجود این نصب به شیوه ی رسمی و علنی در مجلس خبرگان تائید و تصویب شد.《قائم مقامی رهبری》 تبعاتی داشت و انتظارات و توقعات از آیت الله منتظری را چندین برابر می کرد و با توجه به خصوصیات اخلاقی و استقلال فکری وی در بیان دیدگاه و نظرات، که به سادگی برای مردم گفته می شد _و همان را حاسدان و آن ها که قبا برای خود و برای پس از فوت خمینی، دوخته بودند، ساده لوحی دانستند و وی را ساده لوح_  با پیراهن عثمان شدن سوابق و فعالیت سید مهدی هاشمی، پرژوه ی حذف وی هم  کلنگ خورد و کلنگی، چماقی به وی حمله و با جریان سازی جوسازی شد!
و سرانجام با افشای فاجعه ی اعدام های سال ۱۳۶۷ توسط وی، رسما و تا قبل از فوت روح الله خمینی، خلع ید از قائم مقام رهبری، آنهم  نه با برکناری وی، بلکه با استعفای قلبی، عملی شد!
سید علی خامنه ای که دوره ی دوم ریاست جمهوری را می گذراند با مرگ خمینی بر خلاف قانون اساسی، (که وی مرجع تقلید نبود) و می بایست لااقل شورای موقت رهبری تشکیل می شد، با رمل و اسطرلاب سید احمد خمینی و هاشمی رفسنجانی توسط مجلس خبرگان به رهبری منصوب شد! و تا الان_که وی در کهولت سن قرار دارد_حدود ۳۳ سال است  که در راس قدرت قرار دارد.
الان مجلس خبرگان رهبری این شجاعت و شهامت و شفافیت و استقلال نظر و عمل را ندارد که لااقل جانشینان احتمالی علی خامنه ای را به مردم معرفی کند، تا مردم با گزینه های رهبر آینده آشنا شوند! لذا به نظر می آید که تصویب قائم مقام رهبری آیت الله منتظری در آن زمان یک سناریویی هدایت شده از سوی باندهای قدرت در 《واجا 》بوده باشد که در آن با جلو انداختن ری شهری( و با این تحلیل که پس از آیت الله منتظری، علی مشکینی پدر زن وی رهبر خواهد شد) انجام گرفته باشد که به‌ بدبینی افراطی خمینی نسبت به آیت الله منتظری انجامید!
طبق اصل ۱۰۹ قانون اساسی فعلی، یکی از شرایط رهبری مدیریت است. و در صورت تعدد واجدین، شخصی که دارای بینش فقهی و سیاسی قوی تر است، مقدم است!
ایضا《سید》بودن هر چند در قانون نیست، اما یک توافق پنهان هست که رهبری حتما《سید》 _به اصطلاح از اولاد ائمه_ باشد تا این انقلاب به انقلاب مهدی وصل شود!!
طبق اصل ۵۹ با تصویب ۲ سوم نمایندگان مجلس در مسائل مهم می توان به آرای عمومی و همه پرسی مراجعه کرد، اماطبق اصل ۱۷۷ شامل ولایت فقیه نمی شود. و اینکه ترمیم و تغییر قانون اساسی فقط در انحصار و اجازه ی رهبری است!
اکنون که هر لحظه احتمال فوت علی خامنه ای هست، برخی از گزینه های مطرح رسانه ای، این ها هستند:
خیلی ها معتقدند که سید مجتبی خامنه ای (فرزند ثانی) سید علی خامنه ای گزینه ی جانشینی است. دلیل آنان این است که وی اولا سال هاست درس خارج فقه می دهد و فقاهت رسمی را باصطلاح دارد!
و ثانیا باند بیت رهبری و باند اصلی قدرت در بدنه ی سپاه پاسداران، به همین راحتی عنان ثروت و قدرت را در اختیار دیگری که در اختیارشان نباشد، نمی دهند!
در کارنامه ی مجتبی خامنه ای مدیریت نیست، همینطور از وی اطلاعات شخصی و دیدگاه های فکری شفاف و رسمی در اختیار مردم نیست. نه صدایی و نه سیمایی از فعل سیاسی، که خودش بیان کرده باشد، نیست! و در عوض، در رسانه ها و گاه در شعارهای اعتراضی مردم، هجمه علیه او فراوان هست. لذا اگر بخواهند طبق ظواهر قانونی عمل کنند، مجلس خبرگان نمی تواند او را منصوب کند. چون صلاحیت ندارد. برای همین برخی تحلیل کرده اند ابراهیم رئیسی برای این رئیس جمهور شد که همچون علی خامنه ای رهبر شود و بدنبال آن قدرت در  بیت وی ثببت شود!! اما همه ی ما هاشمی رفسنجانی را، همان یار غار علی خامنه ای را دیدیم که چگونه خامنه ای احمدی نژاد را به او ترجیح داد!! و چگونه برجنازه ی وی نماز میت خواند!؟
اصلا ابراهیم رئیسی، که در توهم رهبر شدن، روز را شب و شب را روز می کند و اخیرا (با توجه به عملکردش و آشکار شدن سواد سیاسی و علمی اش) توهم رهبر شدن علم الهدی( پدر زنش) را تبلیغ می کنند، برای این رئیس جمهور شد که خودش هم بفهمد که در میان افکار عمومی و رسانه ای اعتباری ندارد. تا آنجا که میان خود باصطلاح همقطاران اصولگرا و همفکرش ارزش افزوده ای ندارد! چگونه می شود مجلس خبرگان کسی را که آشکارا در میان افکار عمومی آبرویی ندارد بخواهد به مقام رهبری برساند؟
از سوی دیگر اصلاح طلبان حکومتی که خود را تنها آلترناتیو قابل قبول مردم می دانند و سفت به صندلی قدرت چسبیده اند، گزینه هایی دارند که می توانند در رویای آن، روزشماری کنند! مثل سید حسن خمینی که علیرغم فقدان سوابق مدیریتی، لااقل در بیان افکار سیاسی _برخلاف سید مجتبی خامنه ای_ یک گام جلوتر هست و دیدگاه هایش کم و بیش آشکار است!
و البته گزینه ی سید محمد خاتمی هم هست؛ که وی را تنها فردی می دانند که حداقل مقبولیت مردمی را دارد و تنها مهره ای هست که برای حفظ نظام _که اوجب واجبات است_ مجلس خبرگان رهبری مجبور به انجام آن می شود و می توان ایشان را به آسانی بر مردم تحمیل کرد.
یادآوری می کنیم این دوره، دوره ی علی خامنه ای نیست که بشود فردی را به آسانی تحمیل کرد. عده ای را اعتقاد بر این است بعد از خامنه ای و در فقدان جانشینی،  بحران سیاسی و آشفتگی و آنارشیسم  به نهایت درجه می رسد و فاشیسم هم در همین دوره هست  که سر بر می کشد! و چنانچه وضعیت اقتصادی و گرانی و معیشت مردم همین روند صعودی و بدخیم را طی کند، حتما منجر به واکنش هایی از سوی مردم می شود و افکار عمومی دیگر هیچ کسی را به عنوان《ولی فقیه‌》 نمی پذیرد و با آن مقابله خواهد کرد و لذا این گمانه هست که شاید در این وضعیت، سپاه پاسداران رسما کودتا کند و علاوه بر خلع ید از روحانیون، قانون اساسی را ملغی و همانطور که در شعارهای مهندسی شده در اعتراضات مردم گفته شد: 《رضا شاه، رضا شاه روحت شاد!》رضاخانی سپاهی در راس و هرم قدرت قرار گیرد.
یادآوری می شود این سپاه پاسداران، آن سپاه پاسداران اوایل انقلاب نیست و گاهی موساد تا فیهاخالدون آن هم نفوذ کرده است!
هم چنین ممکن است همانطور که در سال نخست انقلاب گفته شد ولایت فقیه به عبا و عمامه نیست و هر شخص مکلایی که شرایط را داشته باشد می تواند ولی فقیه شود، لذا ممکن است با این سورپرایز روبرو شویم که یک رضاخان سپاهی فقه خوانده را بر مردم مسلط کنند!؟!
نویسنده ی این مجموعه معتقد است ولایت فقیه انقلاب ۵۷ را مسخ و استحاله کرد و اگر نبود، حتما اوضاع به این استبداد و استحمار و انجماد نمی رسید!
سعی شد بر اساس منابع در اختیار، در فصل اول تا قبل از تاسیس مجلس خبرگان قانون اساسی، گفتمان های پیرامون حوزه ی ولایت فقیه را عینا منتشر کنیم. و در بخش اول و دوم از فصل دوم، که از ابتدای تصویب اصول  قانون اساسی و اصل ولایت فقیه شروع می شود، سعی شد تا پایان کار مجلس و تائید قانون اساسی توسط رای مردم در ۱۲ آذر ۱۳۵۸، آنچه از منابع مختلف را که  داشتیم، در اختیار خوانندگان قرار دهیم. اما از آنجادکه منابع به مرور تکمیل تر می شود، لذا اینجا و در بخش سوم از فصل دوم، تتمه ی آن را ارائه داده تا به سال ۶۸ و زمان ترمیم قانون اساسی _ که ولایت فقیه به ولایت مطلقه فقیه تغییر کرد_ بپردازبم.
ما هر لحظه_بخاطر کهولت سن علی خامنه ای_ به پیچ خطرناک تاریخ ایران، که انتخاب و نصب 《ولی فقیه سوم》 است نزدیک می شویم. و اگر با مقابله ی افکار عمومی مواجه نشود برای نیم قرن دیگر یک آخوند که فقط فقه خوانده، بر مردم تحمیل خواهد شد.
پیشگیری قبل از وقوع بهترین درمان است؛نه به ولی فقیه سوم؛ خطری که در کمین ایران است!
این حکایت را در شماره ی بعد دنبال کنید.
تهران.ایران.‌
محمد شوری
نویسنده و روزنامه نگار
اول اردیبهشت ۱۴۰۱
t.me/shourimohammad
پاورقی:
۱_برای همین《کتاب بیعت با قرن》، که حاوی مصاحبه ها، بیانیه ها، سخنان و  درج اسامی روحانیون و شخصیت های دینی و حوزوی، سیاسیون و احزاب، اعم از داخل و خارج از کشور که در آن تمجید و تعاریف بسیاری از آیت الله منتظری درج شده، برای ثبت در تاریخ منتشر شد.

نسخه pdf بخش دوم
اینجا:

https://t.me/shourimohammad/2229

 

 

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)