رئیس جمهور هیچ کاری بدون موافقت مراجع تقلید انجام ندهد!
حکایت حکومت ولایت فقیه در سرزمین ایران
[ قسمت ۱۳۵]
بخش سوم از فصل دوم (۱۲)
ولی فقیه سوم؛ خطری که در کمین است!
تدوین و تحقیق از:
محمد شوری
(نویسنده و روزنامه نگار)
@shourimohammad

قانون اساسی جمهوری و خطر جنگ داخلی
از: سید محمد خاتمی

اگر سرنوشت جهان آنروز [زمان پیامبر] در شهر کوچک مدینه  رقم زده شد، امروز سرنوشت جهان در شهر کوچک قم می تواند تغییر یابد، به شرط اینکه پیش نویس قانون اساسی با محتوای کاملا اسلامی به تصدیق برسد!
متاسفانه در پیش نویس این قانون اساسی چیزی که نیست اسلام است!
و بهتر است بجای اینکه نام آن قانون اساسی جمهوری اسلامی باشد، آنرا قانون اساسی جمهوری، یا جمهوری دمکراتیک بنامیم. چون این همان قانون اساسی است که بختیار می خواست آنرا عملی سازد! یعنی فقط بجای پادشاهی رژیم جمهوری باشد. البته اگر بختیار هم حالا بود، با دیدن این موج عظیم اسلامی، بی شک چند کلمه ای هم از اسلام توحیدی و فرهنگ و اخلاق اسلامی در این قانون اساسی می گنجانید!! چون برای آمریکا _که علنا بارها به قول خبرگزاری آسوشیتدپرس  این روزها در جستجوی یک بختیار نیکاراگوئه ای برای جانشین ساموزا است_ فرقی ندارد که رژیم ایران پادشاهی باشد یا جمهوری باشد، جمهوری دمکراتیک باشد، یا جمهوری اسلامی، و یا کمونیستی … بلکه مهم محتوای آن است و راه هایی که برای حفظ منافع استعماری آن لازم است..‌. به اعتقاد من اگر این پیس نویس بدون تغییرات اساسی به تصویب برسد و قدرت اجرایی پیدا کند، یک جنگ داخلی حساب شده بواسطه ی غرب همانند لبنان به ما تحمیل خواهد شد، که در این صورت در خارج از مرزهای ما نیز تفرقه و تشتت بین مسلمان ها بیشتر و نا امیدی به اسلام قوت خواهد گرفت.
دلایل من برای این بدبینی از این قرار است:
در اصل ۱۴۴، مرجع تقلید اگر قانونی را برخلاف شرع تشخیص داد از شورای نگهبان درخواست رسیدگی می کند، و اگر شش نفر حقوقدان عضو شورا رای ممتنع یا مخالف دادند رای ۵ مجتهد عضو شورا بی اثر خواهد بود. و در نتیجه شورای نگهبان عملا بی اثر خواهد بود در حالی که در قانون اساسی رژیم پادشاهی وضع اسلامی تر بود. چون پنج مجتهد حق وتو بر تمام قوانین داشتند.
دیگر اینکه از اصل ۱۱۴ تا اصل ۱۲۰ هیچ سخنی درباره خمس و زکات و جزیه به عنوان مالیات دولت گفته نشده… بلکه می خواهد مالیات به همان شکل گذشته گرفته شود. و خمس و زکات مردم به مراجع تقلید داده شود. در نتیجه مراجع از دولت جدا باشند و هیچ نظارتی بر دولت نداشته باشند. این دوگانگی بین روحانیت و دولت باعث خواهد شد تا مردم دور مراجع و روحانیت جمع شده، و مخالفت ها و مبارزات علیه حکومت به شکلی دیگر شروع شود! در حقیقت کشور دچا خلا سیاسی گردد که قدرت های استعماری برای ایجاد اختلاف بین مردم و دستگاه رهبری مملکت سحت به آن نیاز دارند!… برای پیشگیری از چنین فاجعه ای [جنگ داخلی] باید مراجع تقلید با اکثریت آرا بر دولت نظارت داشته باشند  و تمام قوانین اسلام بطور کامل پیاده شود و کنترل ارتش و بودجه ی کشور در دست مراجع تقلید و با اکثریت آرا باشد!…
دیگر اینکه در اصل شورای نگهبان تجدید نظر شود، و تعداد مجتهدین به ۸ نفر افزایش یابد تا در برابر ۶ حقوقدان در اقلیت قرار نگیرند…حالا اگر نمی خواهند بنویسند که رئیس جمهور  باید مجتهد جامع الشرایط باشد، یا باید ذکر شود که این رئیس هیچ کارمهمی بدون موافقت و تصویب مراجع تقلید نمی تواند انجام دهد.  یا اینکه یک شورای ریاست جمهوری متشکل از ۸ عضو مجتهد و سیاستمدار و اقتصاددان تشکیل شود و بر کار ریاست جمهور نظارت داشته باشد. حتی اگر رئیس جمهور مجتهد هم باشد، ضروری است که یک چنین شورایی از مجتهدین و متخصصین برای ریاست جمهوری وجود داشته باشد تا براساس آیه ی وشاورهم فی الامر کارها بخوبی پیش رود و استبداد در رای و قدرت نباشد…منافع ملی ایجاب می کند که در دوره ی اول ریاست جمهوری حتما امام خمینی وظیفه ی سنگین ریاست جمهوری را به عهده بگیرند.
ماخذ
روزنامه اطلاعات ۲۱تیر ۱۳۵۸
یادداشت سید محمد خاتمی
نظر قطب زاده در باره ولایت فقیه و ریاست جمهوری
خبر نگار:
رئیس جمهوری می تواند معمم نباشد؟
[صادق] قطب زاده:
بله. و بهتر که نباشد.
خبرنگار:
این روزها چشم ها متوجه مجلس خبرگان است و لوایحی که از تصویب این مجلس می گذرد. و خواهد گذشت. بعضی از اصولی که تصویب شده  صد در صد مترقی است، اما در بعضی موارد اینطور نیست. انگار تعمدی هست برای تصویب بعضی اصول. بدین معنا وقتی این اصول مطرح می شود تبلیغات وسیعی در پی دارد. این تبلیغات در مجالس و حتی نماز جمعه بصورت سخنرانی ها جلوه می کند. البته طبیعی است که راجع به اصول قانون اساسی صحبت و بحث شود، لیکن وقتی به تعداد آرای نمایندگان مجلس خبرگان هم نگاه می کنیم این اصول اگر چه از اکثریت برخوردار است ولی در همان عده محدود نمایندگان هم تعداد آرای مخالف چشمگیر است. و همین نگران می کند. اگر بخواهیم واضح تر بگوئیم اینست که اگر اکثریت نمایندگان مجلس روحانی  نبودند بعضی از این اصول تصویب نمی شد. نظر شما چیست؟
قطب زاده:
بله اگر اکثریت نمایندگان را فرض کنید کمونیست ها تشکیل می دادند بعضی دیگر از لوایح تصویب می شد! پس این دلیل نمی شود.
تعجب می کنم چرا سوالتان را روشن تر مطرح نمی کنید؟ منظورتان ولایت فقیه است!
اکثریت نمایندگان از مکلا و معمم به این اصل رای  دادند و عده ای هم از مکلالمعمم رای نداند! ولی مساله ولایت فقیه به دلیل اینکه در جامعه طرح شده بدیهی است که سر و صدا هم بپا کرده ولی شایعاتی که در این مورد هست با واقعیاتش منطبق نیست! بدین معنا که در جامعه شایعه می کنند که از این به بعد فقط و فقط روحانیون هستند که باید حکومت کنند و بقیه اطاعت امر و می دانیم که این دروغ است. اینطور نیست. بگذریم از اینکه شاید بعضی از نمایندگان مجلس خبرگان به همین دلیل رای داده باشند که اگر هم اینطور هم باشد در همه جای دنیا وجود دارد. مثلا آقای میتران رئیس سوسیالیست فرانسه وقتی وزیر بود لایحه به مجلس برده و تصویب کرده بود که فقط و فقط خودش از آن منتفع می شد. شرایط لایحه به هیچکس جز او در سراسر فرانسه نمی خورد. اما چون ابعادی که برای ولایت فقیه قائل شده اند ابعاد فوق العاده زیادی است و آن ابعاد مورد نظر نمایندگان مجلس خبرگان هم نبود و حتی خودشان بعدا متوجه شدند که عده ای دارند زمینه را به جاهایی می کشند که اصلا امکان پذیر نیست و شما ملاحظه می فرمائید که الان آنطور هماهنگی نیست، برای آنکه در مورد بعضی مسایل بحث و بررسی خیلی شدیدتر است، مثل: مسائل فقهی، یا مسائل دادگاه های شرع، آنگونه از هم جدا هستند که اصلا قابل تصویب یا رد در مجلس نیست! بنابراین نباید بدان معنا مجلس خبرگان را کوبید و نباید هم گفت که این مجلس ایده آل است! این مجلس هم مجلسی است مثل بقیه مجالس که فعل و انفعالاتی هم در آن می شود. کش و قوس هایی هم دارد. رای و رای کشی هایی هم دارد. و غیره… ولی ابعاد ولایت فقیه تا آنجا که من می توانم بگویم آنطور وحشتناک نیست که مردم فکر می کنند! بدون تردید خیلی متعادل از آن شایعاتی است که پشت سر دارد. اما برای شرایطی مثل رئیس جمهوری _ خصوصا_ چون عده ای با توجه به ۲۵۰۰ سال دیکتاتوری که داشتیم، شرایطش را باید چنان قرار دهیم که دیگر دیکتاتوری بوجود نیاید، ترس بیشتر از این است. آن هایی که دلشان می خواهد بیشتر در  این خط راه بروند، از مساله ای که گفتم می ترسند.
عده ای هم فکر می کنند که رئیس جمهوری فقط و فقط باید معمم باشد، در حالی که اینطور نیست. اصل ولایت فقیه می گوید:
او باید آدمی باشد که از دین اطلاع داشته باشد. از فقه اطلاع داشته باشد. خوشنام باشد. شرافتمند باشد و… بنابراین شرایطی گذاشته که آدم ها هم خواهند شد. خلاصه اینکه حالا که می خواهیم عادلانه رای بدهیم، باید به آدم هایی رای بدهیم که هیچگونه سابقه ی بدی نداشته باشند و مقداری هم مطلع باشند. من فکر نمی کنم این مسائل با توجه به گذشته ای که داشتیم، بد چیزی باشد. آدم مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد. حالا اگر یکی از آقایان روحانیون جامع الشرایط باشد و توانست رئیس جمهوری شود، چون خوشنام است و سابقه ی سویی ندارد و طرفدار آزادی است و … تنها به صرف اینکه لباسش با لباس بنده و شما فرق می کند،  نباید رئیس جمهوری شود؟ مهم شرایطی است که در او جمع است. و چون شرایط در او جمع است،  و مجبور است شرایط را حفظ کند. او باید به چیزهایی که سوگند می خورد، معتقد باشد، مثل: حفظ آزادی و استقلال کشور، حفظ اسلام و… چنین آدمی، آدم بدی به نظر نمی رسد. بعد اگر در این زمینه دچار یک سلسله اشکالات اجرایی _درآینده_ شویم، باید اشکالات را با توجه به شرایط  زمان و مکان حل کنیم و می کنیم؛ ولی الان بیشتر ترس مطرح است. ترسی که از گذشته، بر همه ی ما مستولی است. بنابراین می خواهیم آینده را چنان کنیم که دیگر گذشته بر نگردد. به نظر من این ها مسائلی است که در جامعه ایجاد عکس العمل کرده است. به نظر من مردم به معنای خاص، بی جهت می ترسند. وحشتی از این جهت نباید باشد. به هر حال امیدواریم خداوند به امام عمر طولانی بدهد، امام بیشتر از هر کسی ناظر بر این قضایاست. او نمی گذارد از این قبیل زیاده روی ها بشود. نمی گذارد از هیچ طرف زیاده روی شود. انشاالله!
خبرنگار:
با این توضیحاتی که دادید، پس ولایت فقیه ناظر بر امر انتخاب رئیس جمهوری نیز هست؟
قطب زاده:
بله… اصلا، اصلش در همانجاست و جای دیگری نیست. آنکه رئیس جمهوری می شود، باید دارای اختصاصاتی باشد که چون می خواهیم مملکت را دربست در اختیارش بگذاریم، منحرف نشود. حتی گروهی می گویند یک فرد کافی نیست و این مقام باید بدست شورا سپرده شود. به نظر من این عملی نیست. ولی آنقدر در گذشته ما از دیکتاتوری رنج برده ایم، که واقعا می ترسند. می توانم قسم بخورم بسیاری از کسانی که به ولایت فقیه رای داده اند، از گذشته ترس داشته اند. بنابراین خیلی از روشنفکرهای عزیز ما هم از گذشته ترس دارند که مبادا به رژیمی مثل رژیم شاهنشاهی برگردیم. از همه ی این ها گذشته وقتی این مساله به روال عادی بیفتد، خودبخود حل می شود.
خبرنگار:
پس رئیس جمهوری آینده ما یک فقیه خواهد بود؟
قطب زاده:
نه آنکه حتما یک فقیه باشد. بلکه یک مطلع در امور اسلام باشد حتما!
خبرنگار:
رای مردم اگر نافذ باشد _که باید باشد_ ممکن است اینطور نشود؟
قطب زاده:
عده ای آدم واجد الشرایط به ترتیبی که گفته شد، معرفی خواهند شد.
خبرنگار:
اگر مردم به همه ی آن هایی که معرفی می شوند رای ندهند، و شخص دیگری را انتخاب کنند چه؟
قطب زاده:
نمی شود! فرق بین حکومت با ایدئولوژی و بدون ایدئولوژی همین است!
فرض کنید یک دزد و یا چاقو کش بیاید و بگوید این را می خواهیم رئیس جمهوری کنیم اینطور نیست! باید اینطور حساب کنیم که اگر فقط رای مردم را بدون یک سلسله مبانی و اختصاصات در نظر بگیریم بعد از مدتی حضور هیتلر و هیتلروار در این ممملکت هم عملی می شود. بحث در این است که ما دیگر هیتلر نمی خواهیم. ما نمی توانیم تسلیم هیتلرها شویم، ولو اینکه این هیتلر در مردم اکثریت هم داشته باشد. یعنی با بازی های تبلیغاتی نباید از اختصاصات انسان هایی که در راس قرار می گیرند، کاست.
خبرنگار:
در آغاز مصاحبه تان گفتید که اکثریت مردم نشانه دمکراسی است!
قطب زاده:
حالا هم نمی گویم که نشانه دمکراسی نیست!
خبرنگار:
اگر اکثریت هیتلر را انتخاب کرد، این هم دمکراسی است. فرقی نمی کند؟ رای اکثریت قابل انکار نیست!
قطب زاده:
شما دو نوع اکثریت دارید. یک وقت اکثریت به هیجان آمده دارید که در یک جو خاص حرکت می کند که اگر بتوانیم جلوی آنرا با یک سلسله قواعد و مقررات بگیریم تا کسانی نتوانند از احساسات آنی مردم سو استفاده کنند و خودم مردم را از بین ببرند کار درستی است. یعنی باید در طول زمان یک سلسله قوانین وضع شود که هیجانات تبلیغاتی نتواند حاکمیت برقرار کند.
قطب زاده ادامه داد:
فرض کنید در آمریکا _ این مقررات هست که کسی که در آمریکا متولد نشده، نمی تواند رئیس جمهوری شود، این یک شرط است_ حالا اگر جو تبلیَغاتی کسی را از بیرون بیاورد و مردم بگویند او باید رئیس جمهوری شود، آیا آمریکا قبول می کند؟ مسلما نه! قانون اساسی آمریکا می گوید او را به عنوان رئیس جمهوری قبول نمی کنم. ما هم در این اصل چند خصوصیت گذاشته ایم. می گوئیم علیرغم جو تبلیغاتی (البته تعلیق به محال است) آن آدم باید چند خصوصیت داشته باشد: خوشنام باشد، سوابق سویی نداشته باشد، دزدی نکرده باشد… شما برای گرفتن پاسپورت یا استخدام در یک اداره باید گواهی عدم سوء پیشینه داشته باشید، آنوقت نباید برای ریاست جمهوری عدم سوء پیشینه داشته باشید؟ اتفاقا در حال حاضر همین ماجراها در ادارات ما هم حاکم است. می گویند: آقا ما خودمان انتخاب می کنیم  ولو اینکه طرف دزد و قالتاق و حقه باز است! ولی ما انتخاب می کنیم. نمی دانند که نمی توانند این قبیل افراد را در راس اداره بگذارند. او باید شرایطی داشته باشد. با توجه به این شرایط از بین کسانی که واجد الشرایط هستند، می توانید انتخاب کنید.
فرض کنید جو تبلیغاتی طوری شد که یک بچه ۱۲ ساله، خواست رئیس جمهوری شود همه هم دوستش داشتند و رای دادند، می گذارید رئیس جمهوری شود؟ مسلما خیر؛ چرا؟ رای هم که آورده؟ اکثریت مردم بدان معنا که نیست. شرایط سنی داریم، شرایط سابقه داریم، شرایط دیگر داریم… ابتدا شرایط تعیین می شود و بعد می گویند کسانی که واجر شرایط هستند می توانند کاندیدا شوند و انتخاب…
خبرنگار:
بنابراین این فقیه (رئیس جمهوری) می تواند معمم نباشد؟
قطب زاده:
بله. به نظر من خیلی هم خوب است که معمم نباشد!
حقیقت این است که مردم چون می خواهند صادقانه به این موضوع نگاه کنند، امام را مد نظر دارند. واقعا ۹۹ درصد مردم در صورتی که امام کاندیدا باشند، صادقانه و صمیمانه به او رای می دهند. چون خیالشان راحت است. ممکن است با بعضی از حرف هایش هم مخالف باشند! ولی در اینکه امام ضد امپریالیسم است، ضد تمام زمینه های خارجی است، طرفدار آزادی است، می خواهد استقلال مملکت را حفظ کند، دلش به حال مردم می سوزد، هیچکس شک ندارد. ممکن است خیلی از کسانی که به او رای می دهند با بعضی از عقایدش هم موافق نباشند، ولی بازهم رای می دهند. این مردم فکر می کنند که ما همیشه یک چنین فقیهی خواهیم داشت! اما نه، چنین خبرهایی نیست!! شما بعد از ایشان نفر دوم را نام ببرید؟ اصلا مورد اتفاق نیست! ممکن است فقیه هم زیاد داشته باشیم، اما مورد اتفاق نیست.
بنابراین اگر بخواهیم تا آن حد پیش برویم غیر از امام، اصلا وجود ندارد. پس باید تعداد زیادتری کاندیدا _دست به نصیحت بر دارد که تو هم از مبارزه ات دست بکش_ باشند.
ماخذ:
روزنامه اطلاعات ۱۷ مهر ۱۳۵۸ گفت و شنودی از احمد رضا دریایی. قسمت های قبل در ۱۰
و ۱۲ مهر ۱۳۵۸ همین روزنامه.
این حکایت ادامه دارد…
تهران. ایران.
محمد شوری
(نویسنده و روزنامه نگار)
سه شنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۱
t.me/shourimohammad

لینک نسخه ی pdf

https://t.me/shourimohammad/2369

تلگرام
t.me/shourimohammad
اینستاگرام
www.instagram.com/mohammadshoori
توئیتر
https://twitter.com/shourijezeM
فیس بوک

facebook.com/Mohammad.shourijeze

پبج فیس بوک
facebook.com/assize.mahkame

مجموعه یادداشت ها در تریبون زمانه
https://www.tribunezamaneh.com/archives/author/mahkame

 

 

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)