ما نباید زیر بار رئیس جمهور و نخست وزیر برویم، که قطعا آمریکا طالب آن است!
حکایت حکومت ولایت فقیه در سرزمین ایران
[ قسمت ۱۲۲ ]
بخش دوم از فصل دوم (۱۲)
ولی فقیه سوم؛ خطری که در کمین است!
تدوین و تحقیق از:
محمد شوری( نویسنده و روزنامه نگار )
@shourimohammad

‌برادر احمد خمینی در یک مصاحبه مطبوعاتی و رادیو تلویزیونی نقطه نظرهای خویش را در مورد مهم ترین مسائل مملکتی از جمله ولایت فقیه  و مجلس خبرگان بیان کرد…
موضوع اول، موضوع مجلس خبرگان است.
موضوع دومی که می خواهیم با شما صحبت بکنیم، موضوع ولایت فقیه است که باز جزو اصولی که در مجلس خبرگان در مورد آن بحث شده و تصویب شد….
حجت الاسلام!
ممکن است نظرتان را راجع به مجلس خبرگان بطور کلی بدانیم؟ چون این روزها در مورد مجلس خبرگان بحث خیلی زیاد است!…
فقیه می گوید نظامی و سیاسی باید خائن نباشد، حالا نصیری خائن است یا نه؟ هویدا خائن است یا نه؟ این را خبرگان می دانند. فقیه هم ممکن است بداند، اما این مربوط به فقاهتش نیست. فقیه بنا به قانون خدا باید خبره ترین و متعهدترین و بهترین افراد را انتخاب کند، برای اینکه بدرد مسلمین بهتر می خورند. و اگر غیر از این  کرد از ولایت ساقط می شود و مردم می توانند تمرد کنند…
فقیه خودش انتخاب نمی کند و خودش نمی گذارد…
فقیه می گوید:
فقط بهترین متخصص امور سیاسی باید باشد. حالا این بهترین متخصص حسین است یا حسن، این کار فقیه نیست. این مربوط به فقیه نیست. فقیه در این مرحله با سایر مردم یکی است.و این به خود متخصصین مربوط است. متخصصین خودشان باید بنشینند و بهترینشان را انتخاب کنند. یکی را برگزینند و در راس قرار دهند… فقیه هم حق ندارد غیر از این ها را انتخاب کند… شما گفتید خیلی خسته شدم. ولی هنوز دو تا سوال دیگر باقی است. اجازه بدهید به سوال دوم برسیم.
سوال در مورد ولایت فقیه و نظریه شما در مورد ولایت فقیه؟
ج: [سید احمد خمینی]:
ولایت فقیه از اصول مسلمه فقیه است. مساله ای که راجع به این موضوع می گویم می تواند درست باشد. و یا غلط. دین مجموعه ایست از مسائل عبادی، سیاسی،فرهنگی، اجتماعی، نظامی و اقتصادی… اگر کسی در مسائل اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی مجتهد شد، حق ندارد در مسائل سیاسی و عبادی که مجتهد نیست دخالت کند!… ولایت فقیه در موضوعاتی است که مردم قطع نداشته باشند. و الا اگر من قطع دارم که این مساله ای که فقیه می گوید خلاف است، مثلا میرزای شیرازی تنباکو را حرام کرد، من اگر قطع داشته باشم که این موضع گیری باطل است، خوب ولایت فقیه قطع می شود. پس ولایت فقیه روی موضوعاتی است که مردم عادی و متخصص، قطع نداشته باشند! و الا اگر خبرگان که در راس هستند، قطع داشته باشند که موضع گیری فقیه درست نیست، فقیه ولایتش نسبت به آن ها قطع می شود. این هم یک مساله.
مساله دیگر این است که همانطور که گفتم مثلا یک مجتهد در مسائل سیاسی در استنباط خودش گفت که این معاهده در چه شرایطی لازم است؟ تازه در همین صورت بیشتر از این حق ندارد. باز باید خبرگان بنشینند و حسابی بررسی کنند و راه و روش قرارداد بستن را، دوز و کلکش را و شناختن دوز و کلک و بعد خنثی کردن آن ها را، همه با خبرگان است. این دیگر به فقیه مربوط نیست. توجه داشته باشید چه می خواهم بگویم! این هم یک مساله.
یک فقیه با بودن اصلح حق انتخاب صالح را ندارد. یعنی اگر کسی در مسائل اقتصادی از بقیه خبرویت بیشتری دارد، یعنی بزرگترین اقتصاددان است و یک نفر در مسائل اجتماعی و یکی دیگر در مسائل نظامی، فقیه نمی تواند و حق ندارد که از شخصی که تخصصش کمتر است از آن، انتخاب کند، ولو صالح باشد…طبق این، بحث من اینجوری بود که ولایت فقیه در آنجایی است که آن فرد بهترین باشد… باید کاری بکنیم که  رئیس جمهوری در کار نباشد و یک شورایی باشد که آن شورا مملکت را اداره کند. و آن شورا، شورای اسلامی است و در راس آن شورا، تازه یک فقیه باشد که شرایطش را می گویم‌. یعنی شرایطش را امام صادق(ع) می فرماید. دوباره من می خواهم این معنی را بگویم که نباید ما زیر بار رئیس جمهور و نخست وزیر برویم، که قطعا آمریکا طالب آن است! و اصولا اسلامی نیست. اسلامی آنست که باید فقیه در هر رشته خبره ترین را قبول کند. نه انتخاب، قبول کند!
ببینید فرق است بین اینکه فقیه خبره را انتخاب کند و تا قبول کند. انتخاب کار فقیه نیست. کار متخصص است… آمریکا می خواهد دوباره برای ما رئیس جمهوری و نخست وزیر و به همان صورت قدیم در شکل نظام جمهوری اسلامی درست کند. خوب ما نباید زیر بار آن  برویم… پس [ولایت فقیه] نه تنها با دمکراسی سازگار است که ما را از یوغ آمریکا و روسای جمهوری و وزرا و نخست وزیران آمریکایی که در آینده می آیند و در طول تاریخ مان این جوری خواهد شد این ها را نجات می دهد. چرا؟ برای  اینکه اگر فقیه آمریکایی شد، ولایت ندارد. و باید کنار برود. ولی اگر رئیس جمهوری و نخست وزیر آمریکایی نباشد، رئیس جمهوری و نخست وزیری نمی شود!
خسته شدم والا حرف خیلی زیاد دارم برای زدن. پس حکومت اسلامی یک حکومتی است که باید شورای خبرگان او را تشکیل بدهند و در راس آن کسی باشد که تنها با یک دروغ سافط می شود. والسلام.
ماخذ:
روزنامه انقلاب اسلامی، ۲۴ مهر ۱۳۵۸. مصاحبه با سید احمد خمینی

خشت اول گر نهاد معمار کج
سوال:
نظر خود را در باره اصولی که تا به حال در مجلس خبرگان تصویب شده بیان کنید و این اصول آیا در شان انقلاب بوده؟
سید علی خامنه ای:
معتقدم قانون اساسی بهتر از این که تدوین شد و تصویب شد می توانست تصویب بشود. اما در کل معتقدم که جهت این قانون اساسی جهت ترقی خواهانه است و جهت، اسلامی است!
نقطه قوتی که بطور قاطع در این قانون اساسی می شود سراغ داد، همین است که قانون به هرحال اسلامی است و می توانست با وجود اسلامی بودن  با لحنی و با فرمی تدوین بشود که جای هیچگونه اشکالی را نداشته باشد و شامل اصول بیشتری از اسلام باشد. اما آن چیزی که هست غیر اسلامی نیست.
سوال:
در رابطه با سوال قبلی شما فکر می کنید که اگر در قانون اساسی یک متنی را بگذارند یک سری تشکیلاتی برای قوام بخشیدن به تبلیغات فرهنگی و ایدئولوژی اسلام در میان توده و پشتوانه عملی برای مملکت قائل شدن، اگر یک متنی داشته باشد می تواند جالب باشد برای کمک به منظور شما؟
سید علی خامنه ای:
این در قانون اساسی پیش بینی شده. یعنی در متن پیش نویسی که خود ما دست اندرکار تدوین و تکمیل بودیم، آن اولین بار به مجلس خبرگان عرضه شد، اولین بار در مطبوعات و رادیو تلویزیون. اما اینکه خود این، به صورت یک اصل جداگانه در بیاید فکر نمی کنم که خیلی نیازباشد که قانون اساسی به این بپردازد. بایستی در ضمن اصول دیگری همچنانکه اشاره کردم، اصول مربوط به مطبوعات در رادیو و تلویزیون، این ها به یک شکلی تامین بشود.
سوال:
در مورد اصول تصویب شده قانون اساسی چه نظری دارید؟
علی اصغر حاج سید جوادی:
من از اصل و اساس به شکل انجام انتخابات و شکل و ترکیب انحصار مجلس خبرگان معترض بودم و آنرا طبیعی و براساس روند انقلابی نمی دانستم و نمی دانم. بنابر این از محصول کار این مجلس تا آنجایی که تصویب شده است اطلاع دقیق ندارم. فقط وقتی شنیدم که تدوین زبان عربی به عنوان یکی از اصول در مواد قانون اساسی تصویب شده است، تعجب نکرده و از وضع طرح مسائل و برخوردهای فکری و مدیریت مجلس نیز که گهگاه از تلویزیون می بینم در عقیده خود راسخ تر شدم که به قول شعر رایج عوام:
خشت اول گر نهاد معمار کج
تا ثریا می رود دیوار کج!
سوال:
حالا که صحبت از قانون اساسی شد شماحتما اصولی که تا به حال در مجلس خبرگان تصویب شده مورد نظر  قرار داده اید. فکر می کنید تا به حال این اصول در شان انقلاب ما بوده؟
شمس آل احمد:
من منطبق با درستی و درتمام لحظات کلماتی قانون و مساله انتخاب و سلیقه و نشر و اینجوری و این حرف ها بودم و اگر این ها را کنار بگذاریم،  یکی از دلواپسی های اساسی من این است که این تنقیح، منطقی و کلامی انجام نشود،  یک تعریف و یک ماده باید آنفدر کار روی آن شده باشد.
ماخذ:
روزنامه جمهوری اسلامی۲۵مهر۵۸. مصاحبه با سید علی خامنه ای.  علی اصغر حاج سیدجوادی. شمس آل احمد
توجه!
جمعه ی آینده آخرین قسمت از بخش دوم خواهد بود.
جمعه ۲۰ اسفند ۱۴۰۰
t.me/shourimohammad
.

 

 

 

 

 

 

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)