به نظرم بخش عمده این همه جنایات و توحش ضد حقوق بشری و حتی ضد سایر موجودات عالم و محیط زیست که توسط حاکمان کشورها و مخالفانش دارد انجام می‌شود ریشه اش برمی‌گردد به تلاش برای کسب منفعت مادی! منفعت‌طلبی مادی به سه دست اصلی تقسیم می‌شود: الف- ثروت ب- قدرت ج- موقعیت (که به منزلت اجتماعی و شهرت و این قبیل هم تعبیر شده است)
حکومت فعلی بر ایران، دیگر مرزهای توحش ایدوئولوژیست‌های دینی-مذهبی‌گرای لااقل در تاریخ معاصر جابجا کرده و رودست امثال القائده و داعش و طالبان زده است در برخی موارد از باعث انحطاط اخلاقی و اجتماعی مردم ایران، تا اعمال ظلم و فساد و جنایت و بی‌عدالتی! و آن هم بخاطر منافع شخصی و گروهی مافیایی فاسد و پلشت و حرام‌خور!

چند نکته مهم: در همین مطلب و سایر مطالبم، احساس کردم ابهام است، من قبلا گفتم قصد ادامه ندارم، اما از بس مطالب و حوادث اقتضای بروزرسانی و رفع ابهام دارد، ناچار شدم دوباره مطلب جدید و فهرستی مطالب قبلی منتشر یا ویرایش بویژه اشتباهات تایپی کنم:

الف- در مورد اعدام، بر طبق توضیحات این مطالب و مطالب قبلی، اگر محرز بشود قتل عمد بوده، پیشنهاد حبس ابد بدون بخشش است، تا زمانی واقعا بشریت به حد شبه خدایی و معصومیت قضاوت برسد(؟!)، اما تشخیص دادند قاتل دچار بیمار ر وانی شدید بوده، او تا زمانی که درمان قطعی نیابد باید به تیمارستان برده و حتی بعد از بهبود تا سال‌ها تحت نظر باشد.

ب- در مورد دو رژیم یا حکومیتی که اشاره کردم پایین مطلب، که در آنها برخی می‌خواهند رژیم ایدئولوژیکی ترکیبی قومی-مذهبی (نژادی-عقیدتی) اجرا کنند، مشخصا حکومت‌های ج.ا و بخش موسوم به صهیونیست‌های افراطی در اسرائیل هستند!، در مورد  ج.ا برخی شک دارند ولایتسم شیعی ج.ا مشابه برخی صهیونیست‌های افراطی است!، اما اگر به سخنان و نوشته‌های سران گذشته و حل این ج.ا به خوبی بنگرید به طرز عجیبی از صهیونیست‌های افراطی و متوهم نقلید کرده اند، به طوری من سال‌هاست به این نتیجه رسیدم حکومت ج.ا یک کپی از آن بخش صهیوست‌های افراطی است که بجای یهودیت، شیعه ولایی را معادل یک ملت و قومیت و نژاد گرفته (مکرر از کلید واژگان ملت شیعه بکار بردندف حتی رسانه خودشان آمدند گفتند مقصود خمینی از میزان رای ملت است، ملت مردم معتقد به ولایت فقیه است و این را در دهه هفتاد بگمانم متوجه شدم یک سری آخوند و غیره گفتند منظور خمینی این بوده! البته شاید منظور خمینی این نبوده و اما اینها در تقلید و رقابت با صهیونیزم افراطی که یهودیان یک قوم نژاد و ملت واحد می دانند، این ولاییست ها هم گفتند ملت شیعه ولایی! بروید آرشیو دهه فهتاد کانال ۵ شبکه خراسان بگرید چون حظور ذهن ندارم تاریخ و آن شخص که بوده، اما به صراحت در گفتند این نکته را!) و حتی در بسیاری موارد حکومکتی و قانون اساسی اش و شیوه‌های ضد بشری و وحشیانه سرکوب مخالفان و معترضان و منتقدان و نوع تبلیغات و خیلی‌های دیگر چیزها، کپی‌برداری اسرائیلی‌ها می‌کند! اساس حکومت ج.ا انگاری بنابر سنت تقلید مقلدگری شیعه ولایی، اسرائیل و آنچه صهوینیسم می‌گوید الگوی ایدئولوژی نظام اداعایی ولایتیسم است! شاید یکی دلایلی که حتی با وجود ۴۴ سال خسارت به خود حکومت ج.ا و بیشتر به کشور و مردم ایران، سر قضیه نابودی اسرائیل کوتاه نمی‌آید حتی اگر تمام عرب‌های موسوم به فلسطینی هم بگویند موجودیت اسرائیل قبول دارند، احتمال قریب به یقین حکومت ج.ا می‌گوید نه! چرا خودش کپی حکومتیان اسرائیل است، نه اینکه واقیتی به نام کشور اسرائیل در تاریخ نبوده، همچنان کشور ایران واقعیت تراخی استف مشکل ایدئولوژی بخش عمده حاکمان این دو کشور است که برای مردم منطقه و جهان مشکل درست کرده است.

البته من قبلا گفتم از ایده صلح اعراب و اسرائیل حمایت و تا تشکیل دو کشور طبق قوانین سازمان ملل که کشورهای منطقه عضو سازمان ملل هستند و باید به تعهداتشان عمل کنند، همچنین اینکه هم ایران و هم اسرائیل اعضای سازمان ملل هستند و متعهد هستند موجودیت و تمامیت ارضی یکدیگر نقض نکنند، این سازوکار را با عضویت همه کشورها قبول کردند و اگر قبول ندارند باید از سازمان ملل خارج یا اخراج شوند!، این به این معنی نیست که من نوعی از لحاظ حقوقی موجودیت کشور اسرائیل یا ایران یا فلسطین رد یا تایید کنم، درباره واقعیت موجود سخن می‌گویم.

باز اضافه کنم، بحث از نظر حقوق بین المللی فعلی و سازمان ملل است، طبق قطع نامه سازمان ملل، دو کشور فلسطین و اسرائیل اعلام کرده و هر حکومتی کشور که عضو سازمان ملل است باید از طقع نامه های تشکیل دو کشور فلسطین و اسرائیل حمایت کند و یا لااقل مخالفت و کارشنکنی نکند. اگر قبول ندارد باید از سازمان ملل خراج یا اخراج شود، چه می خواهد ایران باشد و چه اسرائیل یا هر کشور دیگر، استاندارد دو گانه نمی شود، هر جا به نفعش بود قوانین سازمان ملل قبول کند و جایی نه، بگوید قبول ندارم. این طور کلا فلسفه  وجودی قانون حقوقی بین المللیی نابود مشود و باز توحش بشریت به مرز آشوب جنگلی دوران جنگ های جهانی و اعصار گذشته بر می گردد.

به همین دلیل الغای برجام توسط ترامپ و و ضع سیاست فشار حداکثری و تحریم ها ظالمانه و جنایتکارانه امریکا و غرب و متحدانش و همراهی بقیه جهان نقض حقوق بین المللی و قوانی سازمان ملل است و یک توحش آشکار.

هم خر و هم خرما؟!

ویرایش ۲: کشورملت ایده‌آل، کشورملت واقعی؟! نکاتی درباره سوءتفاهمات ملی-جهانی

چ- در مورد شریعت اجبرای و از جمله حجاب اجباری، در عمل موفقیتی حتی در همان ظتاهر به عفت و پاک دامنی و حل مشکلات جنسی نشده، این شرعت اجبرای و احکامش، موجب شده افراد صاحب قدرت و ثروت، عملا نهایت استافده ببرند، از لذات جنسی و در حالی ضعفا از نظر جذابیت ظاهری یا مالی و موقعیت مجبور به تنهایی شوند، کار به جایی رسیده حتی این توحش موجود، خودراضایی نیز توان دین ندارند تحمل کنند برای قریانیان بی عدالتی جنسی!

حالا این شریعت اجباری در عمل شکست خورده، شاید با عدم شریعت اجبرای، لاقل مظلومان و قربانیان بی عدالتی جنسی شانس بیشتری داشته باشند.

د- تضاد و پارادوکس رواداری اجتماعی!

دارند مردم را به خشونت علیه مذهبیان عادی می کنند!، حتی تشویق می کنند به کسانی که چادر و مانتو روسری دارد حمله کنند، افرادی که ظاهر به قول اینها شبیه بسیجی و مذهبی دارند حمله کنند!  می گویند افراد پیراهن چهارخانه و روی شلوار می اندازند مسخره و اذیت کنند! این چه جور آزادی خواهی و دمکراسی خواهی است، که از یک طرف می گویند بی حجابی و آزادی پوشش حق همه است و از طرفی به ریخت و لباس دیگران که خوششان نمی اید حمله می کنند؟!

آیا نبایست شک کرد از هدف این خشونت طلبان؟! از کجا معلوم می خواهند جنبش اعتراضی حققو بشری خواهی فعلی  منحرف کنند با ایجاد دو قطبی های مبتذل این چنینی؟!

صلح حقیان: (۱۸+) ایران در بحران‌های چندجانبه جنسی در تحت لوای حکومت آخودی و حجاب اجباری و قانون جاهلانه عفاف و حجاب

جنگ اباطیل: جنبش ضد ج.ا مردم ایران درگیر ۶ باطل، ماهی‌گیری نجاست‌خورهای مافیایی داخلی و خارجی از جنبش اعتراضی ۱۴۰۱

https://www.tribunezamaneh.com/archives/326146

که اعتراف می‌کنم اشتباه کردم با وجودی سعی زیادی کردم نام اشخاص و افراد و رفزنس و منابع نبرم!

باز هم چند نفر نام بردم، مثلا یکی‌اش “ا.د” بود، این فرد که در بین رسانه‌ها و افرا اپوزیسیون مطرود است به دلایل پشت کردن به دوستان و همکارن قبلی اش و یه یهودای اپوزیسیون تبدیل شده (تشبیه به یهودا که خائنی بین حواریون مسیح بوده)، با وجود سابقه ترک مسلمان و شیعه‌زادگی، با اسلام‌تستزی و شیعه‌شتیزی به زرتشتی‌گری (بهدینی که شاخه‌ای از زرتشتی است و برخی آن را جدا از زرتشتی می‌دانند، اما زیاد تاکیدی من در این مئله ندارم و فرض می‌گیرم این بهدینی همان زرتشتی باستان است)، این فرد چند سالی به دلیل چیزی ادعا می‌کرد می‌خواهد از یک طرف افراد ایران‌گرا و ایران‌دوست و ملی از درون نظام جذب کند و از طرفی افراد جذب شده به جریان اپوزیسیون غرب‌گرا و کمونیست‌ها و چپ‌ها جذب کند به سمت حکومت(نظام) ج.ا و مثلا برای بقای موجودیت ایران و در برخی سال‌ها اظهار می‌کرد برای ترغیب نیروهای مسلح و سپاه به کودتا، همیشه وی (ا.د) در مظان اتهام به خیانت و مزدوری برای حکومت ج.ا و همچنین فردی هتاک و فحاش و روان‌پریش معرفی شده، از سویی سعی کرده بگوید شیعه سخت‌افزار زرتشتی‌گری است، انجمن مغان که پنهان هستند(؟!)، همیشه بعد تسلط مسلمین بر ایران و به زور یا تبلیغ و یا تطمیع و حتی با دل‌خواه اکثریت مردم مسلم شده یا از راه مسلمان‌زادگی مسلم یا شیعه تلقی شدند هر چند در عقل و ذهن همچنان مردد یا کلا نامسلمان یا ناشیعه هستندف این شربات ویرانگر ضد عقلانی و ضد بشری حکومت ج.ا و امثال ای این نوع حکومت‌ها مانند طالبان و غیره، عارضه چند شخصیتی اجباری و بروز بیماری‌های ناخواسته روحی است و این هم یکی دردها و رنج‌های بشریت امروز است.

دارند مردم را به خشونت علیه مذهبیان عادی می کنند!، حتی تشویق می کنند به کسانی که چادر و مانتو روسری دارد حمله کنند، افرادی که ظاهر به قول اینها شبیه بسیجی و مذهبی دارند حمله کنند!  می گویند افراد پیراهن چهارخانه و روی شلوار می اندازند مسخره و اذیت کنند! این چه جور آزادی خواهی و دمکراسی خواهی است، که از یک طرف می گویند بی حجابی و آزادی پوشش حق همه است و از طرفی به ریخت و لباس دیگران که خوششان نمی اید حمله می کنند؟!

آیا نبایست شک کرد از هدف این خشونت طلبان؟! از کجا معلوم می خواهند جنبش اعتراضی حققو بشری خواهی فعلی  منحرف کنند با ایجاد دو قطبی های مبتذل این چنینی؟!

بسیاری از سخنان وی از نظر من درست است، اما طبق معمول وی نیز مانند حکومتیان ج.ا و ایدئولوژیست‌هایش و اپوزیسیون ضد ج.ا و سایر منتقدان ضد اسلامی و ضد شیعه، همیشه مغلطه می‌کنند، یکی راه‌های مغلطه، ترکیب راست و دروغ است، این روش دیرینه تبلیغی است، تضاد و پارادوکس‌های آشکاری است! قبلا در مطلبی به صراحت از همه این افراد و جریان‌های ضد ایرانی و ضد حقوق بشری ابراز برائت کردم، اما برای چندیمن بار احساس کرد این قبیل افراد بالاخره با مشاهده نتیجه اشتباهاتش به قول خودش “خوردنسیلی‌های حقیقت” اعترف به اشتباهاتش کرد، اما باز هم راه به کژراهه رفته و اقدامات خطرناکی می‌کند، متاسفانه برخلاف امثالهم که راه ارتباطیمان همین اندک است، به دلایل محذوریات شخصی و همچنین عدم تمایل به شناخته شدن (همان‌طور شناخته شدن جزئ حقوق بشر است، عدم شناخته شدن جزء بدیهیات حقوق بشری است و اگر کسی به عمد کسی را مایل نیست شناخته شود بویژه مننتقدان و فعالان اجتمعی و سیاسی، آنها به دیگران بشناشاند و از میان خطر جانی و مالی و سیار آسب غیره به بینند جنایت علیه حقوق بشر است)، چون حقیقتا علاقه‌ای به شناخته شدن بعنوان فعال سیاسی ندارم مانند به بسیاری نیک‌خواهان جهان و این وقت و انرژی برای خیرخواهی انجام می‌دهیم و نه قصد کسب منفعت شخصی دارم و نه انگیزه برای تصاحب پست و مقامی، هیچ اکانتی در آن شماره حساب جذب کمک یا اعانه و کمک مالی معرفی نکردیم و نه نیازی به این پول‌ها مشکوک به حرام داریم، چه برسد پول مزدوری برای فلان حکومت یا گروه ضد حکومتی!

اعتراف می‌کنم با کارهای امثال این فرد (ا.د) در تئوزیره کردن خشونت می‌کند با بهانه کارهای خشونت‌آمیزی و تحریک‌امیز افراد منتسب به به بسیجی، فردی که دو نفر به قتا رسانده، قهرمان و پهلوان معرفی می‌کند!، چون افرادی منتسب به بسیجیان، آمده فضای رعب و وحشت و عربده‌کشی و فحاشی جنسی و ناموسی کرده اند و تحریک کرده اند به رجرخوانی و فرد که جوانی به اذعان خودش حال روحی اش مساعد نبوده، آمده بعد از این احتمالا چند لحظه تا چند دقیقه، از شدت عصبانیت دو نفر با کارد آشپزخانه کشته و چند نفر زخمی کرده است.

از نظر علم و منطق عقلانی و حقوقی چه در ایران و چه در اکثر جهان از جمله کشورهای غربی و شرقی و غیره، در بدترین حالت حکم این شخص اعدام است، اما در برخی کشورهای عمدتا اروپایی، حکم به حبس ابد یا چند سال طولانی زندان می‌دهند (که در  مورد غیر از حبس ابد، من شک جدی در عدالتش این نوع مجازات دارم)، اما کسی اندازه یک انسان سالم عقلانی و روانی متوسط سلامت داشته باشد  چنین اشخاصی را قهرمان یا پهلوان نمی‌نامد!

همه انواع قتل عمد ممنوع، اعدام، ترور، قتل با قصد قبلی و…(ویراش ۲)

 

بخث دفاع مشروع و جنگ که نبوده! طرف حمله کرده و به احتمال زیاد وقتی کسی  با کارد با صحنه واضح ضربات کشنده دارد میزند، معلوم است قطع به یقین کشته می‌شوند، چرا که دیگر به قول خودش توریه‌بازی در میاروید، دقیقا انتقاد امثالهم به آمران و عوامل حکومت آخوندیستی فاسد و ظالم و جنایتکار ج.ا همین است به بهانه خدایی به نام الله یا دین اسلام و مذهب تشیع (که من آن را یک قرائت انحرافی از تشیع اصلا‌ح‌گر می‌دانم و چیزی به نام حکومت شیعی ارائه دادند با الگوبرداری و تقلید سنی سلفی، در حالی‌که با بررسی مستقلانه و به دور از تعصب و حب و بغض چیزی که من تشیع امامیه دوازد اممی دیدم، یک پروتستانیزم اسلامی در سویش به سکولاریزه و ایرانیزه کردن اسلام و برساختن یک آیینی ترکیبی از سایر آیین‌های قدیمی از مسیحت و یهودیت تا زرتشتی و بودایی و میترائی و شمه‌ای از مکاتب فلسفی و منطقی قدیم از دوران کهن چون سرزمین‌های یونان و مصر و بین النهرین و ایران‌زمین و هند و چین و غیره! کاری بسیاری به اصطلاح پیامبران یا پیشوایان آیینی و فکری دیگر در طول تاریخ خواستند بکنند مانند مانی و امروزه برخی مکاتب ایدئولوژیک و غیر ایدئولوژیک، یعنی راه میانی برای کاهش توحش بشریت)، همین خشونت و توحش کشتار علیه مردم عادی و بی‌دفاع انجام می‌دهد، اصرار و لجاجت امثال بسیاری از اپوزیسیون تا این فرد (ا.د) و افراد و گروه‌های تجزیه‌طلب قومی و عقیدیتی و حامیان دولت‌های اجنبی که از بسیاری حکومت‌های غربی تا منطقه خاورمیانه هستند، همگی در صف این توحش هستند، توحشی که دارند توجیه و تئویزه می‌کنند خشونت، از تخزیب اموال و غارت اموال عمومی تا خصوصی و بدتر یعنی قتل و  زدن آسیب‌های جسمانی دائمی و ایجاد معلولیت در افراد، به بهانه مبارزه با یک حکومت استبداید و ظالم فاسد و جنایتکاری مانند ج.ا.

آرزو می‌کنم، همان‌طور ابتداء گمان کردم متحول شده و دیگر مرتکب این اشتباهات نمی‌شود، او و سایرین قبل از اینکه مرتکب اشتباهات بدتری بشوند به راه درست برگردند.

این فرد عجیب است همچنان از شخص رهبری و سپاه همچنان حمایت می‌کند و بعد ژست اپوزیسوین نمایی و اما جدا از انها می‌پیرد، پشت کلماتی مانند ایران‌گرایی و ملی‌گرایی مخفی می‌شود تا توجیه کند ترویج توحش قتل و سایر خشونت‌ها را! چه هدفی پشت این کارهای یان فرد و سایر افراد چه حکومت ج.ا یا چه مخالفان ج.ا است؟!

اینکه اکانت‌های آنها پرمشتری شود و کمک و اعانه بیشتر شود که اصلا بی‌خیالش هستم، به هر حال هر کسی از راهی معاش می‌کند، خوشبختانه تا امروز امثالهم از راه بدون فعالیت سیاسی و رسانه‌ای، سعی دارم به اندازه رفع احتیاج حداقلی کار کنم و زندگی‌مان به چرخانم و آرزو می‌کنم هیچ وقت برای این عمر دنیوی، نیازی به کاسبی از راه‌هایی چون فعالیت در دنیای پلشت و پرجنایت سیاست‌بازی و رسانه‌های سیاسی درامدی نداشته باشم.

همان‌طور در ابتدا گفتم، انگیزه عمده توحش جنایت‌کارانه این قبیل فعالان سیاسی‌باز، به کسب یک ا همه سه دسته از منفعت اصلی (ثروت، قدرت، موقعیت) بر می‌گردد.

بارها تصمیم گرفتم ادامه فعالتی ندهم و هم اکنون بر این تصمیم هستم، اگر حس وجدانی و اینکه از نظر شخصی احسسا کردم بایست از چیزی که گمان می‌گنم حقیقت است و دارند در بلوای اباطیل مخفی نگه داشته و دارند عوام کم اطلاع و هیچان زده ایران و جهان فریب و کانالیزه می‌کنند با جنگ‌های سایبری و روانی و رسانه‌ای، خواستم حداقل جزء معدود افرادی باشم همچون قطره در این اقیانوس اباطیل حضور پیدا کنمف هر چند تمام تلاشان کرده اند همین چند قطره حقیقت‌جویی و حقیقت‌گویی پنهان شود!

اینها من چیزی جز توحش نمی‌دانم، تمدن چیزی نیست جز بخش مادی‌گرایی؛ درباره سره‌گرایی پارسی آن را به “شهری‌گرایی” معادل‌شازی کردند، مقولاتی مانند فرهنگ، اخلاق، دین یا مذهب و فرقه‌های مشابه، ایدئولوژی همگی برساخته و یا جعلیات بشری هستند، اما اینکه به خدا باور داشته یا نداشته باشد کسی، چیزی برساختی و جعلی نیست.

این باورها و عدم باورها چیزهای پیچیده بخش ترکیبی و یمانی ذهنی-احساسی-عقلی بشریت است و نه می‌شود رد یا اثبات کرد! اما عمدا فلانی میاید یک بخش گفته‌ام می‌گوید مثلا نمی‌توان وجود خدا اثبات کرد و آنب خش دیگر که گفته‌ام نمی‌شود رد رکد نمی‌گوید! بهبیند چقدر مشکوک است(؟!)، هر چه سعی کنی، نخواهی توانست در برخی مقولات مانند خداباوری و عدم نباوری یا مواردی چون حکم قصاص قتل عمل چه به صورت کشتن از روی قصد قبلی چه بخواهد اسمش اعدام باشد یا ترور و غیره، شخص ثالثی مانند امثالهم هیچگاه نمی‌توانیم به قطعیت احساسی-عقلی برسیم، این در مطلب قبلی مفصل توضیح دادم، چرا ما نمی‌توانیم در برابر جان از دست رفته شخصی تصمیم بگیریم که باید قاتل را بکشیم یا نکشیم، مسئله عواقب خشونت قتل است، اگر افراد و جامعه فرد قاتل را بدون مجازات وانهند یا مجازاتی خفیفی مثل چند سال زندان در نظر بگیرند، موجب تشویق به خشونت می‌شود و هدف پیش‌گیری از مجازت و نه اینکه مجازات صرفا برای انتقام باشد!، یعنی باز دور باطل توحش میان بشریت!

نکته: در مرود قتل عمد، قانون قصاص ج.ا، اگر اولیای دم رضایت بدهند (تکلیف جان از دست رفته و عدالت و مجازت قاتل چی می شود؟!) گاه کلا فرد قاتل آزاد می کند بدون مجازت، حتی در مورد قتل فرزند توسط پدر عملا این اجازه وحشیانه داده اند که پدر فرزند به قتل برساند! یعنی توحشی به این بالاتر؟! پدر حق زندگی و کشتن فرزندش دارد!

در همان مطلب گفتم این مخالفت با اعدام از روی همین بی‌عدالتی و تشویق به خشونت و مسئله بن‌بست عقلانی است، چون اگر هزار قاتل واقعا فرض کنیم حقشان است اعدام کند و اما فقط یک نفر بی‌گناه به دلایلی اشتباه اعدام کنند،شاید هم حقش مرگ باشد قاتل، اما بعنوان انسان در مقام معصممیت و خدایی نمی‌بینم یا شک دارم وقاعا بتوانیم به حد بدون خطا برسیم(؟!)، اکثریت جامعه یا حکومتی اکثریت جامعه از ان حمایت می‌کنند شریک در قتل آن فرد بی‌گناه هستند، اما برای اینکه نزدیک به عدالت باشد، پیشنهاد حبس ابد بدون بخشش دادم مانند بسیاری از فعالان ضد خشونت، هدف از این مجازت حذف فیزیکی قاتل از جامعه و جلوگیری از ارتکاب مجدد قتل بوده است، اما چیزی اکنون در حکومت‌های اسلام‌گرا مانند ج.ا در جریان است، اوج بلاهت عقلی است، تصمیم‌گیری درباره جان انسان‌ها به قاضیانی گذاشته اند بر اساس شریعت برساخته انسان‌های دیگر با این فرض که این شریعت از جانب الهی بدون خطا نازل شده است(؟!)، از آن حمایت این تمدنی که گفتم جهانی است و عملا تمدنی هم جز این نیست، امروزه تمدنی ما در جهان شاهدیم، بخش قابل توجهش زیان‌بار برای بشریت سایر موجودات جهان و محیط زیست است.

از نظر امثالهم، تمدن را کاملا چیز خوبی نیست، اما بخش قابل توجهش از روی ناچاری باید تحمل کرد، چرا نمی‌شود بیش از ۸ میلیارد نفر انسان به شکل زندگی بدوی انسان‌های پیش از تمدن ده‌ها هزار پیش اداره کرد. طبیعت کره زمین به قدر کافی جا و مکان بکر ندارد مثل بشر اولیه زندگی کنند. بر اسسا تحقیقات دانشمندانی، اعلام کردند مثلا از بررسی نوع فک و دندان‌های انسان‌های نخستین حدود چند صد هزار سال پیش، انسان اولیه (در داستان‌های دینی به آدم و حوا و نسل‌های اولیه فزرندان توصیف شدند)، گونه‌ای میوه‌خوار بوده اند، یعنی از لحاظ زیست‌شناختی نیکان اولیه ما بشر امروزی، میوه‌خوار بودند، چون نوع سیستم دهان و دندان و گوارشی‌مان مناسب همچین غذا و خوراکی است!، بعدا با کشف آتش، تواستند گوشت‌خواری و در نهایت همه چیزخواری بشوند، در حقیقت بشریت اگر آتش را کشف و آشپزی را اختراع نمی‌کرد، بشر غیر از به تغذیه غیر از میوه‌جات و برخی غذاهای طبیعی ساده قادر  نبود.

از نشر علمی، بشریت امروز از وقتی نختستین مراحل خروج از طبیعت اولیه اش (کشف چگونگی ایجاد اتش و بکارگیری اش) تا تمدن پیشرفته مادی (که بخش قابل توجه‌اش ضد بشری و ضد زیست‌محیطی است)، یک بشر غیر طبیعی سات، هر چه متمدن‌تر شده، بیشتر توحشش بیشتر شده، اگر روزگرا با سنگ و تبر سنگی دست به کشتن همو‌نوعان می‌کرده و حتی خوردن گوشت هم‌نوع،  امروزه درجات توحشش چنان بالا رفته، با سلاح‌های کشتار جمعی هسته‌ای و میکروبی و شیمیایی، رد جا می‌تواند میلیون‌ها نفر و بلکه تقریبا همه بشریت یکجا نابود کند!، حکومت‌ها بویژه از نوع استبداید، هم یکی از عوارض توحش تمدنی بشریت هستند، که به لطایف و حیل، توحش در قالب ایدئولوژی‌های مختلف به ظاهر خدایی (؟!) از دینی و مذهبی گرفته تا مادی‌گرایی مانند سرمایه‌داری (کاپیتالیزم) و مارکسیستی و کمونیستی و همچنین ناسیونالیزم از انواع قومی و نژادی و حتی قومی-دینی! یعنی قومیت و دین یکجا با هم مخلوط کرده و یک ملیت‌گرایی افراطی درست کردند و نوعی ایدئولوژی نژادگرایی و آپارتاید بوجود آوردند و لااقل دو نمونه آن هم اکنون در غرب آسیا در دو کشور برخی افراد در این دو حکومت تلاش می‌کنند با این نوع ایدئولوژی به انحصار سه دسته منفعت اصلی قدرت و ثروت و موقعیت کنند و برای رسیدن به هدفشان اقدام به جنایت متوحشانه ای از سوی آنها هستیم! اینها همه ظاهری از توحش تمدن بشری هستند.

اصلا بسیاری از اهل اندیشه‌ورزی، ایدئولوژی را هم نوعی از دین یا مذهب می‌دانند، فقط بجای خدا نایده یا بت‌های مادی، خدایان یا بُت‌های ذهنی یا مادی دیگر جایگزین کرده اند، مثلا مارکسیت-کمونیست‌ها دیکتاتوری اکثریت طبقه کاگرومزدبیگر و کاپیتالیست‌ها دیکتاتوری خداگونه اقلیت سرمایه‌دار، فرق ماهوی چندانی بین این ایدئولوژی‌ها با ایدئلوژی‌های دین و مذهبی نیست که به بهانه وجود خدا، عملا حکامیت و دست‌یابی به سه منع اصلی منفعت (ثروت-قدرت-موقعیت) مخصوص اقلیت یا اکثریتی معمولا نسبی و کم می‌کنند، هر چند در عمل همیشه یک اقلیت کوچگ صاحب این سه دسته منفعت می‌شوند و در همه ایدئولوژی‌های مادی یا دیین-مذهبی، مفاع اصلی س‍ه‌گانه در عمدتا در دست اقلیت حاکمان و عوامل حاکمیت است و اکثر سهم ناچیزی می‌برند!

همهان‌طور که گفتم در کلیت ما چیزی به نام تمدن جهانی داریم، این توحش‌های تمدنی همان بخش پلشت و ضد بشری است و که اتفاقا ایدئولوژیست‌های دینی-مذهبی و غیر دینی-مذهبی جهان سعی دارند بگویند ما تمدن متفاوت مثلا با غرب یا شرق داریم! نه! شما دو سه حالت ندارید، یا نادان و نفهم هستید که معنی تمدن متوجه نشدند و یا دروغگو و یا متوهم هستید!

برخی نه نادان کامل هستند و نه دروغگو، بلکه متوهم هستند، مثل همین ادعای جنگ تمدن‌ها، چه بسا دچار اوهام خویش هستند(؟!)، اصلا چیزی به نام تنوع تمدنی نیست، واقعا در جهان امروز با این شدت تکثر رسانه‌ای و راتباطان مادی و یغر مادی، دیگر امکان تنوع تمدنی ممکن است؟! بنظرم نه! انواع تمدن‌های اولیه، بیشتر ناشی نبود یا کمبود ارتباطات بود، مثلا تمدن‌های نمیکره غربی (امریکای مرکزی و جنوبی) به دلیل دوری از سایر تمدن‌های کهن نمیکره شرقی (ایران، بین النهرین، شامات، مصر، یونان، روم، هند، چین و…)، دارای تنوع بودن، این تنوع با عصر رنسانس اروپایی قرن پانزده میلادی (رنسانس ایرانی پانصد زودتر شروع شد در قرن دهم میلادی و اما حمله مغول عقب ماند) و با امکان دریانوردی قایانوسی، با حملات متوحشانه تمدنی نمیکره شرقیانه، تمدن‌های نمیکره را غربی یا نابود شدند و جذب شدند در تمدنی امروزی جهان، هر چند تمدن‌های نمیکره غربی هم خالی از توحش نبودند، اساسا توحش یکی از عرضه‌های تمدن کهن تا امروز است!. امروزه فقظ یک تمدن در جهان است، تمدن جهانی، که متاسفانه ابعاد منفی این تمدن مالنند توحش در بالاترین حد فاجعه و تراژدی تاریخ بوجود آمدن گونه بشر قرار دارد!

همان‌طور که چندین بار در مطالب قبلی گفتم، موقتا حکمرانی مردمی که آن را نوعی با تعریف و تلقی که خودم و بسیرای مثل من دارند معادل سکولار دمکراسی گرفتم، چرا از بس در حکومت آخوندیستی ج.ا از دمکراسی و سکولاریسم بد بگفتن، این کلمه هم را مانند کلمات آزادی‌خواهی (لیبرالیزم) همچون تابو و فحش در نزد بسیاری مذهبیان و حتی غیر مذهبیان کردند!

آنچه مسلم است، حکومت یا رژیم پادشاهی ذاتا میل به دیکتاتوری و حاکمیت ظلم دارد، اینکه بنا بر اجبار تاریخی، مردم کشورها به یک توافق بین مرزی رسیدند که ادعا می‌کنند پادشاهان نمادین کردند و حاکمیت سکولار دمکراسی در آنها کشورها به ضورت مشروطه یا پارلمانی چند حزبی است، البته این ادعا استف حتی در بهترین حکومت و رژیم‌های پادشاهی مشروطه یا پارلمانی، همچنان پادشاهان یا سلاطین و هر اسمی مشابه آنها، قدرت سیاسی زیادی  دارند در ضمن ثروت و موقعیت بالایی، یعنی همچنان مقدار زیادی از سه منبع اصلی منفعت دارا هستند. اما انصافا در مقایسه با رژیم یا حکومت‌های دیکتاتوری که به اسم ایدئولوژی الهی-دینی-مذهبی و یا مادی‌گرایی مانند سوسیالیزم یا مارکیسستی و کمونیستی تحت عناوین رئیس جمهور عملا حاکمیت‌های دیکتاتوری اقلیت فردی و گروهی به راه انداخته و انواع ظلم و جنایت و بی‌عدالتی می‌کنند این حکومت‌های پادشاهی پارلمانی که بیشترشان در اروپا هستند بهتر هستند!

قطعا این رژیم‌های پادشاهی پارلمانی بهتر از همه حکومت‌های موجود خاورمیانه هستند و همچنین تقریبا از همه آسیایی و افریقایی هستند، تنها برخی استثنائات احتمالا انگشت‌شمار مانند ژاپن و افریقای جنوبی اندکی نزدیک شده آند به استدانداردهای پادشاهی پارلمانی و جمهوری‌های سکولار دمکراتیک اروپایی هستند. در حالی همان حکومت‌های مدعی سکولار دمکراسی اروپایی و امریکایی و…نیز مملو از نقص و مشکل در زمینه حقوق بشری و عدالت هستند، نمونه واضحش وضع تحریم‌های فله‌ای ظالمانه و جنایتکارانه علیه مردم کشورهای دیگر هستند با سوءاستفاده از نفوذ و قدرتی در نهادهای سیاسی و اقتصادی جهان دارند از سازمان ملل تا بانک جهانی و سوئیفت و FATF و غیره، به طوری حاضر نشدند کالاهای بشردوستانه تفکیک عملی کنند، در این جنایت تحریم‌ها، بخش عمده‌ای از اپوزیسیون و مخالفان حکومت ج.ا یا سکوت کردند یا حامی این تحریم‌های ظالمانه و جنایتکارنه علیه مردم عادی ایران بودند، مردمی بخش بزرگ و احتملا اکثریتشان مخالف حکومت ج.ا هستند و حتی بسیاری اساس مسلمان خود را نمی‌دانند!

اما این دلیل نمی‌شود چون در اروپا بعد چند صد سال رشد فرهنگی و اجتماعی و سیاسی سکولار دمکراسی، مثلا به سرعت یک پادشاهی در خاورمیانه به چنان سطح پادشاهی پارلمانی اروپایی برسند، برعکس تقریبا همه این پادشاهی‌هایی درجاتی از توحش و دیکتاتوری ظالمانه و جنایتکارانه و آلوده به فساد و بی‌عدالتی دارند هرگز پیشنهاد نمی‌شود یک پادشاهی جدیدی ایجاد شود در خاورمیانه و مناطق پیرامونش، با این فرض که شبیه اروپا بشوند، مگر از سر اجبار، قطعا حتی یک پادشاهی شبه مشروطه در ایران بهتر از حکومت آخوندیستی است.

حتی من در مثال طرح ایده و برای اینکه گزینه آلترناتیوی طرح کنم در برابر ادعای عدم وجود آلترناتیو ج.ا، حتی پیشنهاد دادم مجتبی خامنه‌ای که در عمل شانسی برای رهبر شدن در ج.ا ندارد، بیاید یک شبه کودتا همراه سپاه و سایر نیروهای مسلح انجام دهد (همین جا بگویم، مخالف انحلال سریع سپاه هستم!، همان اتفاقی عده ای جریان مشکوک ضد ایارنی بعد سقوط پهلوی خواستند ارتش منحل کنند و ضرباتی هم زدند ماند غارت اموال ارتش تا لغو قراردادهای تسلحیاتی با غرب!، اکنون هنوز این جریان اعتراضی اخیر پیروز نشده پیشاپیش خواستار منحل شدن سپاه هستند!، در حالی که سپاه باید در ارتش ملی ایران ادغام شود نیورهایش بجز برخی عوامل جنایتکار و فاسدش، و همه تسلیحات سپاه و سایر نیروهای مسلح و کارخانجات تسلیحاتی حفظ شود اعم موشکی و پهپادی و غیره، اینها جزء اموال ملی و حق الناس و بیت المل کشور و مردم ایران است و لازمه زیرساخت دفاعی و بازدارنگی در برابر دشمنان احتمالی که می‌خواهند ایران ویرانه و یا نابود کنند!)، به شرطی واقعا اعلام کند شاه یا چیزی شبیه رئیس جمهور بشود، اما عملا حکومت ایدئولوژیک ولایت فقیه مطلقه براندازد و یا تغییر ماهیت دهد، این حکومت اقلیت آخوندیستی کنار بگذارد و دشمنی با غرب و امریکا و متحدانش در منطقه پایان دهد و با همه کشورهای جهان رابطه دوستانه و متوازن داشته باشد تا دیگر بهانه‌ای برای اجماع عمده جهانی به صورت تحریم بهب هانه واهی ساخت سلاح هسته ای و دیگرستیزی توسط ج.ا نباشد، یعنی وضع ایران این قدر خراب است، من نوعی هم بین بد و بدتر و بدترین، فعلا به همین بد راضی شدم، چون فعلا آلترناتیو و جایگزین خوب یا بهترین در دسترس نمی‌بینم! متاسفانه همیشه انتخبا‌ب‌های ما بین خوب و بهتر و بهترین نیست!

با توجه ادامه به نوع عقاید اسلاف پهلوی در خاندان و هوادرانش و عدم برائت از استبداد و ظلم و جنایت اسلافشان (من منکر بسیاری کارهای خوب زمان حکومت آنها نیستم)، خب اگر فرضا مجتبی خامنه‌ای بر فرض بعید، بتواند همین پادشاهی مشروطه سکولار دمکراسی با شبه کودتایی ایجاد کند و بساط حکومت ج.ا آخوندیستی (ولایت فقیه مطلقه) جمع کند، چرا باز به انقلاب و شبیه آن مردم کنند و چندین سال کشور به عقب برگدانند و با خطر ریسک حمله خارجی و نابودی زیرساخت‌های دفاعی و اقتصادی راهبردی کشور یا تجزیه کشور؟!

جنگ اباطیل: تعارض رسیدن به دمکراسی با انحطاط آموزش و پرورش فساد عمدی در حکومت مافیایی ج.ا؟!

 

 

درباره فرمانروایی مردمی (سکولار دمکراسی)؟، اسیرکُشی (امثال محسن شکاری)، نمونه‌ای دیگری بر نانظامی ج.ا؟!

 

هشدار نابودی ایران و جهان توسط مافیای داخلی: فورا “پلان ج” اجرا شود، خطاب به نیروهای و حتی مجتبی خامنه‌ای و هر کسی در توانش هست کودتای ملی انجام دهد و…

صلح حقیان: خطر باخت سه‌گانه!، و برخی پیشنهادهای فوری برای نجات ایران از نابودی!

 

از جنگ اباطیل تا صلح حقیان: سخن آخر، اعلام برائت از دوستان نابخرد و دشمنان موجودیت کشورملت ایران.(ویراش۲)

 

 

صلح حقیان: چگونگی پارادوکس حق اللهی با حق الناسی؟!، انحطاط اخلاقی_اجتماعی سیاسی‌بازان در بین احتمالا بیش از اکثریت قاطع در ایران و جهان!

 

 

======================================

هشدار به قدرت‌گیری دوباره پهلوی‌چی‌ها به اصلاح‌طلبان مخالف ج.ا و براندازی‌خواهان سکولار دمکراسی خواه

 

 

اعدام

از مهترین نوشتارهای برای حقوق بشریت!، همه انواع قتل عمد ممنوع، اعدام، ترور، قتل با قصد قبلی و…(ویراش ۳)

 

 

 

 

پیشنهادهایی برای رژیم بعد از ج.ا

محمد نوریزاد از زندان حکومت دیکتاوری فاسد و ظالم و جنایتکار ج.ا: ما یا رژیم پهلوی؟ مسئله این است

محمد نوریزاد از زندان حکومت دیکتاوری فاسد و ظالم و جنایتکار ج.ا: ما یا رژیم پهلوی؟ مسئله این است

هشدار به قدرت‌گیری دوباره پهلوی‌چی‌ها به اصلاح‌طلبان مخالف ج.ا و براندازی‌خواهان سکولار دمکراسی خواه

از مهترین نوشتارهای برای حقوق بشریت!، همه انواع قتل عمد ممنوع، اعدام، ترور، قتل با قصد قبلی و…(ویراش ۳)

فهرست نکاتی از آرمانیه نجات ایران: از کشور ملت ایده آل تا آیا خامنه ای گروگان گرفته شده؟!

تیتر زرد خیانت چینی؟!، چند پرسش نقادانه بر تحلیل نسبتا خوب ا.د (ویرایش ۲)

 

 

 

برای روشن اندیشی درباره سری مطالب جنگ های اباطیلی بایگانی را مرور کنید

https://www.tribunezamaneh.com/archives/author/korooshbotshekane

نمونه دیگر نوشتارهای مشابه

https://www.tribunezamaneh.com/archives/author/botshekan

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)