حقیقت تلخ گیر افتادن اکثریت مردم ایران بین چندین باطل داخلی و خارجی است از جمله:

۱- باطل درونی مردم، در حقیقت باطل‌های دورنی مردم بسیار است، مردم عادی، به چند گروه نسلی هستند، گروه پیران و کهن‌سالان، که بسیاری‌شان در مراحل زوال عقلی و تحلیل خاطراتی هستند و برخی در اواخر میان‌سالی و عبور از دالان خوفناک تونل زمانی کیستی و چیستی زندگی (از کجا آمده ام و آمدنم از بهر چی بود…؟!)، بسیاری از آنها همان‌هایی هستند در اواخر دهه ۱۳۵۰ در چیزی موسوم به انقلاب ۱۳۵۷ یا انقلاب اسلامی نقش داشتند، که بعدا نتایج شوم و منحوسی برای بیش چهل سال در پی داشت.

اکثریت نسل‌های بعدی نمی‌توانستند تفاوتی بین رفتار دینی و رفتار اخلاقی بگذارند، انحطاط اخلاقی همزمان شد با سستی و بی ایمانی به اسلام سسی حاکم ج.ا، این البته همه اش تقصیر این نسل‌ها گریزان دین و مذهب نبود، اصرار بیش از حد آخوندها در ترکیب اخلاقیات حتی از مباحث منطق و اخلاقیات یونانی از افلاطون و تا ارسطو و…که وارد اسلام شده بود توسط فیلسوفان و متکلمین دوره رنانس علمی و فرهگی بعد از اسلام بویژه در فلات ایران، مردم بویژه جوانان کمتر توجه کردند مسئله اخلاق و زندگی نرمال و همزیستی اجتماعی از دین و مذهب دو چیز جدا است. لزوم اولی از ملزومات زندگی اجتماعی است و دومی از اختیارات اعتقاد شخصی. این خطا و یا عمد حاکمیت مذهبی و آخوند حکومتی است که چنین جنایتکارانه دو مقوله ملزوماتی زندگی اجتماعی (اخلاق) و اختیار شخصی (عقاید دینی و مذهبی) با هم قاطی کرده و در سیستم جباریت حکومتی دانسته و یکی از نمادهایش در طرح موضوع “عفاف و حجاب” عنوان کرد، از اول انتقاد به کنار هم گذاشتن این دو کلمه و نقش انحطاطی القائی اجباری و اهانت‌آمیز مئسله عفاف (پاک‌دامنی و نجابت و سلامت و درست‌کاری اخلاقی زنان که می‌تواند موضوعی مهم در بحث زندگی خانودگی و اجتماعی باشد) با مسئله حجاب اجباری (قضیه نوعی پوشش خاص که به شدت مسئله شخصی و سبک زندگی است)، ارتباط دادن این دو به هم، چه باطل‌های ناروایی درون جامعه ایجاد کرد و هنوز هم ادامه دارد و نقش مخرب در انحطاط فکری و اخلاقی و رفتاری و روانی مردم دچرد و عملا حاکمیت آخوندی بخش بزرگی مردم دچار بیماری‌های روحی همچون دو شخصیتی و چند شخصیتی ناخواسته کرده است!، این نهایت نابخردی حامیان از میان مردم عادی تا خواصی از اهل سیاست است.

۲- باطل مهم دیگر، همراهی بخش بزرگی از نسل بزرگ‌سالان و جوانان دهه ۱۳۵۰ با معتقدان به قرائت اسلام سیاسی خمینی و هودارانش (که بنظرم نسخه همان اسلام افراطی سنی سلفی‌گری است که از درون آستین مدعیان شیعه اصلاحگرا زد بیرون)!

و در حقیقت یک خیانت و انحراف به اسلام شیعه‌ اصلاحگر داشت (شاید بسیاری متوجه عواقب پرخسارتی این قرائت انقلابی ضد غرب نبودند که در نهایت چهل سال کشور مستعد ایران درگیر جنگ ۸ ساله و تحریم و آلودگی حاکمیت به انواع ظلم و فساد و جنایت و… کند!)، شایعات زیادی است که ممکن برخی از درون حقایقی باشد که چرا خمینی و هوادارنش در پاریس ادعای حکومت جمهوری دمکراسی برای مردم می‌کردند، به کمتر از دو سال، یک امارت سلفی‌گری تشکیل دادن و جمهوری اسلامی را تبدیل به یک نام بی‌مسما بر حکومت آخوندی کردند، چنان که آبرویی برای شیعه سیاسی اصلاحگر تاریخی نمانده، جمعیت عظیمی از نسل‌های متولد جوان اواخر دهه ۱۳۵۰ تا ۱۳۸۰ از شیعه و به کل اسلام برده اند!، این ریزش اعتقادی نسلی، نتیجه فرصت-نسل‌سوزی حکومت اخوندی است که دیگر شغل حکومت و دستیابی به منابع ثروت و قدرت، آنها را شبیه بقیه دیکتاتوری‌های مشابه تارخی خود کرد از فرعونیت تا کلیسای قرون وسطایی و…، خیانت خمینیست‌ها و خامنه ای ایست‌ها و امثال جبهه پایداری و جریان سلفی‌گری مصباح یزدی به شیعه اصلاحگر بود (امروزه جریان سفلی‌گری افراطیسم اصول گرایی بویزه باند پایداری ها میان دار حضور نهادهای انتصابی و اتخاباتی چون مجلس و دولت و.. است و آثار مخربش هویداست)، شیعه ای که نقاد وهابیت و سنیت تندروی تکفیری و خشن سلفی‌گری بود خود رقیب سلفی‌گری شد!

۳- باطل مهم دیگر، نقش همیشگی تا اکنون تفرقه اندازانه اپوزیسیون خارج‌نشنین است.

از فرقه رجوی تا پهلوی‌چی و از فرقه‌های کوچکتر چپ‌های مارکسیستی تا راست‌های جمهوری‌خواه لیبرالیستی است- با وجودی به نظر می‌رسد همگی خواهان یک ایران با حفظ تمامیت ارضی تحت حکومت دمکراتیک سکولار می‌خواهند، اما با وجودی سال‌هاست پیشنهاد انحلال نهادهای شبه جزبی باندی شان شده و تشکیل یک شورای فراگیر و دولت انتقالی موقت در تبعیدف همچنان در حال تضعیف نیروی یکیدگر و خوراک تبلیغاتی تهیه کردن برای دستگاه پروپاگاندای ج.ا هستندف در این میان نحلال سازمانی دو فرقه رجوی‌چی و پهلوی‌چی ضرورت شددی دارد، اما اصرار و لجاجت رئوس و سمپات‌های آنها، دیگر کار بجای رسیده کلا مردم داخل ایران بایست بی‌خیال این جماعت اپوزیسیون پوشیده خارج‌نشینی بشوند! چرا که وقتی تا این حد استکبار خودخواهی و تمایلایات آن حد بالای انحصارگرایی و خود حق پنداری در میانشان است (البته استثنائاتی هم دارند)، مردم داخل حق دارند فکر کنند اگر بر فرض فردای سرنگونگی ج.ا آیا باز حوادث تاسف‌بار و فرصت-نسل‌سوزانه حاکمیت آخوندی تکرار می‌شود؟!

۴- باطل دیگر، وجود افراد و گروه‌های تجزیه‌طلب قومی (موسوم به پان‌ها) و مذهبی سنی (که در حقیقت دنبال حکومت شرعیت سنی سلفی‌گری هستند) یعنی این فرقه‌ها اکنون نمونه حاضر و مشخصش در منطقه بلوچستان ایران خودنمایی می‌کند است. داری گروهک‌های تررویستی مسلح هستند و اقدامات به تروریستی از قتل شیعیان تا گروگان‌گیری و آزار شیعیان از آخوندها تا مردم عادی می‌کنند در استان سیستان و بلوچستان و اطراف این استان!

این قضیه سلفی‌گری سنی بویژه در جنوب شرق و کمتر در سایر مناطق سنی‌نشنین ایران یک تهدید جدی است، هم خودش نوعی توجیه‌گری پروپاگاندای حکومت آخوندی مستقر در مرکزیت تهران است تا طیف جاهل و فریب خورده خرمذهبی ج.ا همچنان به طرف‌داری خودش وادار کند، و هم بخش بزرگی از شیعه‌ها و شیعه‌زادگان دمکراسی خواه تا سکولار دمکراسی‌خواه کلا غیرمذهبی تا آته‌ئیست را مردد کنند، به قدری تهدید سنی‌های افراطی سلفی‌گری بویژه در جنوب شرق کشور جدی برای جنبش مردمی ایران دمکراسی و آزادی حقوق بشری هستند که بخش میلیونی از مردم -غیر سنی- تا کاملا سکولار مناطق دیگر مردد کردند از حضور موثر میدانی!
حقیقت آشکاری است که در مناطق سنی‌نشنین بویژه در جنوب شرق ایران، یک عقب‌ماندکی فکری-فرهنگی شدیدی حکم‌فرماست، و تمایلات سلفی‌گری متحجرانه که نمودش در نمایش وحشیانه دواعش دیدیم! نخبگان روشنفکر در میان مردم جنوب شرق ایران حقیقتا خودشان باید مردم را از بخش آخوندهای سنی سلفی‌گری و قوم‌گرای تجزیه‌طلب جدا کنند، چرا که عاقبت وخیم برای خود مردم منطقه جنوب شرق ایران و هم برای کلیت ایران دارد.
وحشت ظهور داعشی سنی جدیدی که بخش‌هایی از کشور را در کنترل بگیرد و ایران را تبدیل به سوریه ای دیگر کند!
این نکته را به افزایم به مشکل همیشگی پان‌های قومی تجزیه‌طلب از پان‌تُرکی و پان‌کُردی و پان‌عربی و غیره، حقیقتا مردم در تنگنای چندین باطل هولناک داخلی هستند برای ادامه و حضور پر قدرت در جنبش اعتراضی عیله استبداد حکومت آخوندی ج.ا در ایران!

اینها نقش سرعت گیرانه و در حقیقت مانع‌تراشی، که باعث شده حکومت آخوندی لااقل سی سال عمر ننگین آکنده ظلم و فساد و جنایتش ادامه یابد به همین وجود مسئله باطل مورد چهارم برمی‌گردد از جمع اباطیل!

۵- باطل بزرگ، وجود دشمنان و ایادی فاسد مافیایی داخلی ( از رانت‌خواری تا دزدی‌های کلان از بیت المال و…) است.

از درون حاکمیت آخوندی و حتی دستگاه‌های آلوده به فساد اطلاعاتی حکومتی تا خصولتی و خصوصی‌های مافیای دخیل در آشوب‌ها و تداخل‌های بحران مصنوعی‌ساز اقتصادی، شک جدی و نزدیک به یقین جریان باطل در نوسانات اخیر ارز و طلا، کاملا در جهت دشمنی با جنبش اعتراضی ضد استبداد آخوندی است. اوج حرام لقمگی و نجاست‌خواری این جریان باطل، این است برخی سران و شومن‌های مزدور نماینده‌شان خودشان حامی جنبش مردمی می‌دانند و معرفی ‌می‌کنند و در حالیکه می‌دانند فشار اقتصادی بیش از حد و مشکلات مالی و دغدغه بیش از حد، خود عاملی در تضعیف نیروی جنبش است، ترس از دست دادن درامد و خطر گرسنگی، هر چند تا حدی عامل انگیزشی شورش کوتاه می‌باشد، اما اگر نیروی حمایتی مادی از بخش معترضان فرودست نباشد (به مانند موسوم انقلاب ۱۳۵۷) که بازاریان از فرودستان حامی خمینی و متحدانش حمایت معیشتی کردند، اما در این برهه زمانی، این کسبه و بازارایان و ثروتمندان کمتر می‌بینیم نقش حمایت‌گری از بخش فرودست معترضان داشته باشند، برعکس مشاهده می‌شود- خواسته و ناخواسته- طبقه فرادستان و ثروتمندان در حال ماهی‌گیری نجاست-حرام‌خواری از گرانی و تورم مصنوعی و خالی کردن جیب فرودستان هستند و این خیانت بزرگ به حقوق بشر تاریخی است از سوی طبقه ثروتمند و باطلی که ننگش در تاریخ مبارزات ایران و جهان باقی می‌ماند، که انگار همیشه قرار است که طبقات فرادستی ثروتمند در کنار استبداد ظالم و فاسد و جنایتکار قرار گیرد!

نکته مهم: اینکه برخی از دشمنان ج.ا گمان می‌کنند با آزار اقتصادی بیشتر مردم ناراضی‌تر می‌شوند و سوخت تحریک جنبش شدیتر می‌شود اشتباه می‌کنند، همان اشتباهی که برخی ظالمان درون حاکمیت ج.ا می‌کنند با آزار اقتصادی مردم، آنها را مرعوب کنند، جنبش اعتراضی فراتر از مشکلات اقتصادی است، نیازی به تغذیه این سوخت شیطانی نیست از دو سوی اباطیل مافیای متنفذ حکومت آخوندی و مافیای همدست و مزدور اجنبی!
قطعا مسئله معیشت و گرانی و تورم موثر است، اما نکته در نزد معترضان که امروزه جلودارشان نسل جوان و بویژه تحصیل کرده دانشجویی و دانشگاهی است، می‌دانند اساس مشکلات اقتصادی، خود ماهیت حاکمیت استبدادی است، مسئله آزادی حقوق بشری و دمکراسی اصلی است و چیزی است در نهایت مشکلاتی مانند ناکارآمدی و عقب ماندگی اقتصادی و فسادها مربوطه اش را حل می‌کند.

۶- باطل دولت‌های اجانب و بیگانه، نقش منفعلانه تا ضد ایرانی، اقدامات ظالمانه تحریم حتی کالاهای بشردوستانه از یک سو و پناه دادن به دزدان و ظالمان حکومت آخوندی به کشورهایشان!

مثلا کشوری مثل کانادا امروزه مامن و پناهگاه دزدان و اختلاس‌گران از بیت المال مردم تا پناگاه گروه‎‌های تجزیه‌طلب قوم‌گرا تا فرقه‌های مذهبی انها نیز در نهایت در فکر تجزیه و ایجاد ایران به سوریه ای یدگرند! میزان این ضد ایرانیان شده است.

بر خلاف تصور و انکار اپوزیسیون حامی تحریم و لابی های اجنبی در امریکا و غرب، اساس احیای برجام (بویژه رفع تحریم کالاهای غیرنظامی مردم از جمله کالاهای بشردوستانه غذایی و دارویی) بیشتر کمک به مردم ایران است و چندان هم فرقی نمی کند برای ج.ا چرا که ج. سیستمی همزیست شده با تحریم است! همان طور گفتم هر بار این مسئله طرح می شود، سادیسمی های وحوش در حکومتهای غربی و در منطقه بر تشدید تحریم افزیشی نمایش می دهند، این چیزی جز سادیسم و تصور غلط از انتقام گیری از مردم عادی ایران است و از همه اینها بدتر فکر می کنند تشدید تحریم در فروپاشی رژیم موثر است با تشدید نارضایتی مردم!، درحالی مردم معترض نیازی به تحریم بیشتر و آزار دیده شدن بیشتر از اجانب ندارند، انگیزه مخالفت علیه ج.ا آن قدر طی چهل انباشت و اشباع شده که تحریم بود و نبودش تاثیری ندارد برای ادامه جنبش و فقط بخش فرودست اذیت بیشتر می کند.

ادامه تحریم‌های فشار حداکثری فله‌ای علیه همه مردم ایران- بدون ملحظات و استثنائات تفکیک مردم عادی با عوامل حکومت آخوندی (ج.ا)- نشان می‌دهد دولت امریکا و غربی‌ها و اسرائیل و غیره، انگاری تمایل دارند حکومت آخوندی بماند (یک شکقوی است!) و یا از شدت تحریم ایران دچار فروپاشی شده و در نهایت به سرنوشت لیبی یا سوریه و افغانستان و امثالش شود (یک توهم است و احتمالش صفر، چرا در نهایتتز حومتاخوندی موفق می شود با این ترس و یا کودتای ملی رخ میدهد و تجزیه ایراان یک توهم با حتمال نزدیک به صفر است).

زیست در تحریم، عادت و شیوه همیشگی حکومت آخوندی است (برای هیمن تحریم و بحران سازی را نعمت برای خودش تفسیر و تبلیغ می کند!)، ایران کشوری غنی و مستعد است، زیست انگلی حکومت آخوندی حتی در شدیدترین تحریم ها تامین می‌کند و هرگز ایران نمی‌شود مثل کره شمالی تحریم کرد! چون موقعیت ژئوپلتیک و ژئواکونومیک ایران، اساسا قابلیت تحریم حداکثری ندارد، آن قدر منابع مادی و انسانی و ثروت  طبیعی و توان تولید داخلی و صادراتی دارد که در  بدترین حالات هم توان تاب آوری دارد، تا زیست ظالمانه و فاسدانه و جنایتکارانه یک اقلیت انگل طرفدار آخوندها ج.ا تامین کند، و ماشین سرکوب سرپا نگه دارد و نیروی تسلحاتی بازدارنگی اش توسعه داده تا مدت ها! فقط یک مقایسه سرسری به کره شمالی و ایران برافکنید پی به این خقایق می برید.

تحریم در مورد امثال حکومت آخوندی در نهایت یک قلقلک آزار دهنده است!، و سربار این آزار بر اکثریت فرودست مردم عادی اغلب مخالف حکومت آخوندی خراب می شود!

اینکه ج.ا سلاح هسته ای نساخته می شود می توان گفت آری! چون طبق اذعان سازمان بین المالیی اتمی هیچ شاهدی بر وجود این نوع سلاح پیدا نکره، اما ج.ا واقعا نیازی بدان نمی بیند (به دییل هزینه سرسام آور تولید و نگه داری و درد سرهای سیاسی اش)، اما بخواهد بسازد به مراتب با توان و سرعت بسیاربیشتر  کره شمالی، اگر  کره شمالی داغون توانسته در عرض چهل سال، بیست تا کلاهک بسازد، ج.ا امروز اراده کند در  عرض یک سال بیست تا کلاهک می سازد، اگر  کره شمالی ده موشک قاره پیما در  عرض ده سال توانسته بسازد، ج.ا در عرض یک سال صدتا موشک دوربرد تا قاره پیما می تواند بسازد!

بدون مبالغه و بدو بلوف،  ایران  تحت تسلط ج.ا قدرتش دهها یا شاید صد برابر توان تولید تسلیحاتی کره شمالی حتی در بدترین شرایط تحریم است، و غرب دیگر از این بیتشر هم نمی تواند تحریم کند، زور اخر ش زده است و چیزی از تحریم مجدد می بینم یک مضحکه است، تحریم چیزهایی قبلا تحریم شده و فقط و فقط ایجاد جنگ روانی است!

چیزی مهمی برای تحریم نمانده و این خود نشان میدهد بخش حکومتی ج.ا توانسته خودش از اثرات تحریم تا حد زیاید دور کند و عمالا حللی در برمناه اش روی نداده و این مردم عادی که اتفاقا مخالف ج.ا هستند دارند اذیت می شوند و غرب در حال مردم آزاری افراد عادی ایران است و نه حاکمان! این جسارت و یاغی گری ج.ا از همین قدرت عظیم غنی بودن و استعدا طبیعت ایران است! میخواهید باور کنند و نکنند دیگران، اما من می دانم ج.ا اساسا دنبال هزینه نگه داری و دردسر ساخت سلاح اتمی نیست، اما توانش را دارد، مگر این چالش شدید و قدرت بیشتر تندورهای احمق تا خائن درون حکومت ج.ا در صورتی لزوم به بییند و حاکمیت سیاسی-نطامی این فریب ساخت سلاح اتمی بپذیرد به طوری که بدان ها القاء و  اگر مطمئن شود که چاره ای جز ساختنش ندارد مثل شاید شکست کامل احیای برجام و یا رفع تحریم!

رفع تحریم و احیای برجام بهترین مشوق و مانع تندروهای داخلی است برای جلوگیری ساخت سلاح هسته ای. وگرنه عقلای ج.ا می دانند بازدارنگی لازم فراهم شده است و اصل امکان فناوری ساخت حاصل و بومی شده و حتی با بمباران و عملیات ترور و خرابکار قابل از بی شدن نیست.

اساس همین قضایا متعدد از بحران کوبا تا جنگ کره و یتانام و تا جنگ های بعد از فروپاشی شوروی و در نهایت مثل چند اوکراین و روسیه اثبات کرد، داشتن سلاح اتمی به معنی کاربرد نیست، اساسا تقریبا امکان کاربرد سلاح اتمی محال است، بخاطر اثرات وسیع مضر زیست محیطی و غیره بر تمام جهان و اینکه صرفا یک شوی بازداندگی است، قدرت متعارف موشکی و پهپادی و قدرت نیابتی و.. ج.ا اثبات کرد بازدارندگی از راه غیر از سلاح هسته ای مممکن است و با هزنیه بسیار کمتر حتی! اکنون داشتن چند هزار پهپاد تقریبا استلیث گیران ۲ کاری میکند که چند بمب اتمی نمی توانند بکنند، گیران ۲ یا قاصف های یمنی بدتر از بمب هسته ای بر سعودی و امارت وحشت نابودی اقتصاد نفتی شان شده!

اکنون که ادعا شده دو هزار پهپاد و هزار موشک بالستیک نقطه زن دوربرد فقط صادر کرده به فلان کشو.ر (این یک ادعا است)، پس فکر کنید خودش چقدر دارد و چقدر توان تولید؟!

مسئله رقابت تسلحاتی کشورهای منطقه خلیج فارس با ایران بیهوده است حتی اگر  هزار فروند جنگنده نسل ۵ و هزاران سلاح مدرن دیگر بخرند، آنها نمی توانند با خرید اسلحه  و دادن پایگاه امنیتشان در برابر ج.ا تامین کنندف تمام پایگاههای عربی و اجنبی اهداف سهل الوصول ج.ا هستند و خوراک انها برای بالا بردن شدید هزنیه مادی و انسانی مهلک کمرشکن!،  مگر اینکه راه بی طرفی در قضیه دعوای ج.ا با غرب پیشه کنند، در صورت بروز جنگ (احتمالش صفر است مگر  غرب شروع کند)، کل توان نظامی و اقتصادی و تمدنی پرهزینه و نمایشی کشورهای جنوب خلیج فارس در  عرض چند روز توسط ج.ا نابود می شود و آنها را به عصر قرون وسطایی اجدادشان یعنی اعراب بدوی خواهد برد!

این همه نکته مهمی است که پروپاگاندای ج.ا رویش به شدت مانور می‌دهد، همانی است که مغز خرفت خرمذهبی را آخوند مستبد با خود همراه می‌کند که غرب و امریکا و اسرائیل نمی‌توانند مانند چین و روسیه با ایران دوست و رابطه مسالمت‌آمیز داشته باشند و اینکه اساسا این دوست یا دشمن بودن غرب یا اسرائیل یا کشورهای عربی جنوب خلیج فارس، دقیقا مشابه قضیه چین و روسیه است، اگر همان رفتار دوستانه و مسالمت‌آمیز حکومت که با چین و روسیه دارد با طرف غربی و متحانش داشته باشد اساس دشمنی وجود ندارد.

مسئله اعراب و اسرائیل، راه حلی مصالحه دارد. جنگ اعراب و اسرائیل بارها انجام و بی‌نتیجه بوده در حل کامل قضیه. به نظر بهترنی کار واگذاری و حمایت از دور برای مصالحه بین خودشان است. در کل این مسائل نباید مورد دخالت مستقیم کشور ایران باشد، چرا که تاکنون هم جز خسارات عظیم و به نظر می‌آید مشکل افزودن بر مسئله عایدی چندانی نداشته است برای حل مسئله!

این بهانه‌‌تراشی‌ها از سوی حاکمان ج.ا که مشکل اعراب و اسرائیل و یا مشکلات مسلمان در برخی کشورها غربی و غیره، مشابهش در چین وروسیه است و یا سابقه استعماری و امپرالیستی شاید حتی شدیدتر و بدتر درباره روسیه، اگر می‌شود با روسیه و یا عراق بعد صدام رابطه دوستی و مسالمت‌آمیز داشت با غرب و اسرائیل و بقیه هم می‌توان داشت!
اینکه حکومت آخوندی ج.ا دائم انتقاد از استاندارد رفتار دوگانه غربیان می‌کند، همین استانداردهای دوگانه و بلکه چندگانه در نزد حاکمان و عاملان ج.ا به مراتب شدیدتر است.

اما در حقیقت دنییا حاکمیت‌های جهان بر اساس استانداردها دائمی و یکسان نیست، اینها بخش پروپاگندایی و مصرف داخلی کشورها است، دنیای واقعی سیاست، ترکیبی از پلشتی و درستی است، در نهایت آنها بیشتر بر تامین منافع ملی و عمومی مردم کشور خویش کوشا و موفق‌ترند، در نزد مردمان داخل ملی‌تر و مورد رضایت‌مندی، از چین و روسیه تا اروپا و امریکا و اسرائیل و کشورهای جنوب خلیج فارس، همگی دنبال منافع ملی داخلی خودشان هستند و نه دنبال روی سیاست‌های ایدئولوژیک فراملی!

آنها دنیای سیاست را دنیای با دوستی و دشمنی دائمی نمی‌بینند، دوستی امری اصلی و دشمنی امری موقتی برای چانه‌زنی برای کسب منافع ملی می‌بینند، در مواقع لزوم چانه‌زنی کرده و عمودتا مصالحه و سازش می‌کنند، چون می‌دانند چیزی توهمی است کسب منافع حداکثری، در تعاملات و مذاکرات سیاسی چانه‌زنی هست، اما همیشه بایست از برخی موارد کوتاه آمد و بازی برد-برد تمام کرد.

وگرنه سیاست‌مداری به چه درد می‌خورد اگر نتواند مسائل داخلی و خارجی کشورها را از راه سیاسی و مسالمت‌آمیز حل کند؟!

تبلیغ و انداختن اصل و عمده تقصیرات بر دشمن خارجی (دشمن ذهنی و خودساخته خود حکومت آخوندها)، این همان خوراک نشخوار ذهنی خامنه ای و بیتش، و دار و دسته اصول‌گرا و سایر باند و جناحین غیره دخیل و متنفذ ج.ا است، مشکل نشخوار باطل ذهنی و کلامی و عملی اسلام افراطی سلفی‌گرهای منحرف عوامل حاکم ج.ا از انحراف شیعه اصلاحگر تاریخی در همین نکات است.

و این‌گونه جنگ اباطیل ادامه دارد در ایران!، و مردمی در میان همه اباطیل، دارند جنبشی برای استقرار حاکمیت مبتنی بر آزادی حقوق بشری و دمکراسی و عدالت را ادامه می‌دهند!

 

جنگ اباطیل: در پاسخ به امثال سمپات‌های حکومت ظالم و فاسد و جنایتکار آخوندی (ج.ا)،اگر جمهوری اسلامی نباشد… (محمد عبدالهی)…

 

برای روشن اندیشی درباره سری مطالب جنگ های اباطیلی بایگانی را مرور کنید

https://www.tribunezamaneh.com/archives/author/korooshbotshekane

 

نمونه دیگر نوشتارهای مشابه

https://www.tribunezamaneh.com/archives/author/botshekan

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)