نخست اینکه، این تحلیل یا نقدهای ا.د حاوی نکات خوب و روشن‌گری و اطلاع‌رسانی است.
اما به هر حال از من نوعی تا بقیه، هیچ کس کامل نیست و قرار نیست کامل باشیم، همه نقاط ضعف و قوتی دارند.

پرسش‌ها بسیار است، اما چند فعلا به ذهن رسید:

۱- ا.د، می‌گوید ج.ا اول به چین خیانت کرد سر قضیه خط لوله گاز! دلیل و منبع واقعا متوجه نشدم؟!

تا جایی مطلع هستم، قرار بود خط لوله گاز از سواحل خلیج فارس به مرز ایران و پاکستان برود، اگر باز اشتباه نکنم، این پروژه تحت عنوان خط للوه صلح از راه پاکستان به هند برسد، البته این ایده بود که از طریق هند برود به چین، اما من این همه اخبار اقتصادی- بر حسب علایق شخصی- طی چندین سال دنبال کرده‌ام طرح غیر از یان نیده بودم، به هر حال پاکستان بین چین و ایران است، از راه افغانستان هم عملا نه تنها ایران و بلکه هیچ کشوری نخواهد توانست گاز ایران یا آسیای مرکزی و حوزه دریای کاسپین را به پاکستان برساند. تمام این طرح محکوم به شکست به این شرایط امنیتی و تضاد منافع.
پاکستان همان قدر که با چین رابطه بالا دارد با غرب و امریکا دارد، این چین و پاکستان مانند سایر کشورها پروژه انتقال گاز ترک کردند، چون تحت تاثیر قوی تحریم و کارشنکنی و مخالف غرب و امریکا هستند.

۲- در مورد ایده‌های اصلاح روابط ایران با شرق و غرب علم گفت به جز امریکا؟!

حتی مدح بی سلمان کرد مثلا می‌گوید بن سلمان همزمان که با اسرائیل در حال بهبود رابطه است، در بیانیه از تشکیل دولت مستقل فلسطینی در مرزهای ۱۹۵۷ چین و عربستان و بقیه آن ۳۰ کشور حمایت کردند و از اینها بعنوان سیلی حقیقت یاد می‌کند ، اما وقتی پای ایده دادن می‌رسد باز حرف‌های تکراری و نامفهوم جنگ تمدنی ایران با غرب و اسرائیل و اعراب می‌کند و اصلا بحث عادی‌سازی رابطه با امریکا پیش نمی‌کشد!، در حالی‌که طرف اصلی مشکل بحران هسته‌ای امریکا است، این امریکا برجام لغو کرد و دارد بقیه مجبور می‌کند در تحریم ایران سر تعظیم خفت‌بار بیاورند! ایران باید مشکلش با امریکا در اولویت نخست به صورت دیپلماتیک حل کند، قضیه برجام نمادی بود برای حل این قضیه، نقطه شروع اگر برجام نباشد، لااقل این امریکاستیزی و عدم رابطه باید تغییر مسیر بدهد.
برجام، چاره ای جز این نبود، اما جناب رئوس ج.ا از فرصت استفاده نکردند برای ادامه بهبود با امریکا، بارها گفته شد، در جهان سیاست امروز و حتی در اوج جنگ سرد هم، چیزی به نام دوستی و دشمنی همیشگی نیست.

۳- بحث مغاطلات هسته‌ای؟!

ایران در شرایطی نیست دستاوردی بیشتر برجام در بحث هسته‌ای از این دنیای بی‌رحم رقابت برای منافع ملی نصیبش شود. چون قبلا باید زمینه‌سازی عظیمی اقتصادی و روابط زیاد با همه جهانیان و اعتمادسازی به تعهدات سازمان مللی کند، نمی‌شود با یک اقتصاد ضعیف و تحت تاثیر تحریم، ادعای بالای هسته‌ای کند، من هنوز بعید می‌دانم بیشتر ظرفیت علمی و فناوری هسته‌ای صلح‌امیز، ایران نیازمند رفتن داشته باشد.
اگر باز منصفانه و هوشمندانه به دست‌یابی هند و پاکستان بنگرید، این دو کشور، دقیقا در فضای موازنه مثبتی ایجاد کرده بودند در جنگ سرد، فرصت دیدند و به این سلاخ ضد بشری خطرناک کشتار جمعی دست یافتند! این نوع سلاح‌های کشتار جمعی و از جمله میکروبی و شیمیایی اساسا باید از تمام جهان برچیده شود، اما تا زمانی به اصطلاح ابرقدرت‌ها این سلاح دارند و عملا هر از گاهی سایر کشورهای بدون این سلاح ضد بشری تهدید به حمله می‌کنند، به خودی خود در جا حق به آنها بدهند! من نمی‌گویم کشور ذاتا حق چننی سلاحی دارد چون با بدیهیات حقوق بشری و حتی زیست بشری و سایر موجودات در تضاد است، منتهی وقتی کسی حقی برای خود قائل می‌شد دیگران می‌گویند چرا تو داشته باشی و من نداشته باشم؟!

همانطور بارها گفته شده، اساسا نه اسرائیل و نه غرب و نه هیچ کشوری بعد از سال ۱۹۹۷ توان ریسک حمله نظامی به ایران داشته باشد (نه اینکه اصلا توان نداشته باشند، ریسک و عواقب هزینه_فایده اش آن قدر ناخوشایند است که بعید است حتی به آن فکر کنند!)، مگر این بحران اعترضات و جنگ داخلی، فروپاشی سازمان نظامی ایران موجب شود اجنبیان به طمع نابودی زیرساخت‌های دافعی و اقتصادی ایران داشته باشند مثل کاری با امثال لیبی کردند.

پ.ن: اینکه چرا امثالهم می‌گویم از سال ۱۹۹۷ ، این تاریخ- کمابیش مصادف است چند رخداد مهم نظامی در ایران و سیاسی در پیرامون- مثلا اعلان رسمی موشک بالستیک توسط ج.ا (شهاب ۳) قادر بود از خاک ایران اسرائیل مستقیم هدف قرار دهد، با توجه اعلام آن زمان که شهاب ۳ بیش یک تن کلاهک دادرف معنی اش این عملا می‌تواند ج.ا با کاهش کلاهک جنگی و بعدا تعویض بدنه با الیاف فیبر کرین که همگی چند دهه قبل اختراع شده بود، برد موشک شهاب ۳ بسیار بیشتر است، عاملا در سال ۱۳۷۶ (۱۹۹۷) ایران در حکومت ج.ا توان موشک بالستیک هدایت اینرسی با برد ۲۰۰۰ کیلومتر دست یافته بود، در شرایطی که رقبای امریکا-غرب یعنی چین و روسیه در شرایط انفعال یا حتی همراه امریکا-غرب بودند مانند یلتسین، بین سال‌های ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۷ امریکا-غرب می‌توانست حمله کند به ایران و اما نکرد، حالا ج.ا مجهز به موشک بالستیک دوربر شده چگونه؟! تا سال ۲۰۰۳ که توانایی غنی‌سازی آشکار شد، حتی بعد از کلی تحقیات نتواستند توان ساخت بمب اتمی را اثبات کنند، اما هم اکنون ذخایر اورانیوم اثبات شده نتوانستند پیدا کنند (الان هم می‌گویند ان ذرت غنی بالا حاصل خرابکاری است و بعید نیست، با یان همه دشمنی بخواهند بهانه ای برای تحریم و مجوز کارهای بدتر بدهند، ظن قوی اینست اشتباه محاسابتی کنند و علاوه اذیت بیشتر مردم معمولی و حتی مخالفان فقیر و مجبور به زندگی در ایران، حمله نظامی کنند و موجب واکنش شدید ج.ا و حملات متقابل ج.ا و متخاصم بشوند و کل منطقه و حتی اروپا و امریکای شمالی مورد زدن نقاط راهبردی نظامی و اقتصادی شود از سوی طرفین)، با این وجود همچنان حمله نظامی نکردند، کلا داستان به این سادگی نیست، یک سری پارامترهای متنوع است.

مشکل کشورملت ایران اینست در چند گیر افتاده در حالت شبه آچمز، اما حکومت ج.ا این توانیی دارد همزمان خودش و کشورملت ایارن زا حالت شبه آچمز خارج کند، در واقع کاملا آچمز هم نیست، هنوز برگ‌هایی دارد، موقعیت ژئوپلتیک و ژئواکونومی ایران ظرفیت دارد چه ج.ا باشد و چه نباشد ایران خودش از خطر براهند با یک بازی متعادل خوب در همکار یو اعتمادسازی با طرفین قدرهای جهان.

 

۴- اتهام نخ‌نمای غرب‌گرایی و حتی شرق‌گرایی لااقل به امثالهم نمی‌چسبد؟!

البته نمی‌گویم سخن  ا.د به من نوعی بوده، امثالهم اولا نشانه‌ای از جنگ تمدنی نمی‌بینم چون چیزی به نام تمدن جز تمدن جهانی نیست و یان تمدن جهانی متعلق به جهانیان است، این خرده فرهنگی و خرده تمدنی‌ها جغرافیایی نمی‌شود تمدن گذاشت، مگر تعریف دیگری از تمدن داشته باشند که من متوجه نشده‌ام، تمدن بخش عمدتا مادی بشریت است، بخش‌های فرهنگی و معنوی نیز دارد.
در گرایش‌ سره‌گرایی زبان پارسی، معادل تمدن را شهری‌گرایی معادل‌سازی کرده اند، اشاره به نوع سبک بدوی در مقابل سبک عمدتا یکجانشنی بشریت دارد و ترقی یا پیشرفت مادی‌گرایی در حوزه‌های علمی و صنعتی و پزشکی و زیست محیطی و گاهی هم بخاطر خطرات و آلودگی برخی همیچن هم تمدن امروز خوب و آرمانی نمی‌دانند.

در این تمدنی معرفی کردم کجایش عنصری غربی وشرقی قابل تمیز و تشخیص است، اگر لباس است، که از خود ا.د و اکثریت ایرانیان مثل اکثر بقیه دنیا لباس رایج می‌پوشند لااقل مردها، شلوار و پیراهن و گاهی کت و شلوار و اغلب بدون کروات. در کلیت فرقی زیای در تمام عالم در پارامترهای تمدنی قابل مشاهده نیستف که جنگ تمدنی بگوییم.
آنچه هست رقابت بر کسب منافع است، گاهی این منافع بیشتر در راستای منافع ملی است و در برخی کشورها مثل ایران در بسیاری جاها دچار تضاد و کنتراست می‌شود با منافع شخصی و جناحی و ایدئولوژیک حاکمان ج.ا.
البته هندی و پاکستانی و جنوب شبه قاره و بسیاری سران عرب و بخشی مردمش لباس‌های سنتی محلی می‌پوشند، که تاثیراتی از فرهنگ و اما بیشتر اقتضائات آب و هوای آنها است.
حتی لباس‌های محلی در ایران ریشه در جغرافیایی آن دارد. اساسا دستار که به شکل عمامه آخوندی درآمده، در تمام مناطق جنوب آسیا تا شمال افریقا رایج است، این نوع لباس جغرافیایی در برابر اکوسیستم و آب و هوای و اقلیم متغیر بری و به سرعت سرد و گرم شوندگی صحرایی و نیمه بیابانی اکثر مناطق این حوزه است. دستار یا شال سر یا روسری در هنگام آفتاب شدید یا وزش باد و گرد و خاک و سوزناک زمستانی قاره‌ای، قبل دوران جدید یک نوع پوشش منعطف بوده است. متاسفانه کم کم به یک لباس ایدئولوژیک صنفی آخوندی تبدیل شده است برای اینکه آخوند بین خود ودیگران یک علامت تفاوت قائل شود.

 

ویرایش ۲: کشورملت ایده‌آل، کشورملت واقعی؟! نکاتی درباره سوءتفاهمات ملی-جهانی

پ.ن: اگر فرصت شود به تدریج غلط تایپی یا حتی فکری و نظری اصلاح می‌شود

برای روشن اندیشی درباره سری مطالب جنگ های اباطیلی بایگانی را مرور کنید

https://www.tribunezamaneh.com/archives/author/korooshbotshekane

نمونه دیگر نوشتارهای مشابه

https://www.tribunezamaneh.com/archives/author/botshekan

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)