انتظار می‌رود نام‌ها در کشورهای به اصطلاح غیر ایدئولوژیک، در عمل نمودار داشته باشند، مثلا اگر در کشورهای موسوم به غرب، داشتن حق وکیل می‌گویند، بایست معادل عینی اش مشاهده شود، این یک نمونه ساده شده حقوقی است.

اما درباره مفاهیم گسترده‌تر و پیچیده‌تر که در تعریف حتی از یک کشور یه کشور دیگر رد یک بلوک شبیه هم کشورها مثلا غربیان، تنوع و گاهی شبه تضادهایی است، نمودار نام‌گذاری تنوع دارد و با این وجود میزان اشتراکات بسیار بیشتر فرق‌ها است؛ از جمله این قبیل مفاهیم به اینها می‌توان اشاره کرد:

مهم‌ترین موارد زیر به چگونگی درک لزوم قانون و شناخت کدام چیزها بایست قانون شود و کی وضع و کی اصلاح و کی حذف شود(؟) و منشاء دریافت قانون چه باشد (شرع دینی؟، اخلاق در عرفی و عوام؟ عقلانیت از محل مشاوره جمعی؟)، چیزی در پش از چند دهه ظهور از امپراتوری اسلام عربیسم (اموی و عباسی) گذشت، بازگشت به عقلانیت بود، خیلی زود متوجه شده بودند در نهایت این عقلانیت است کار دنیا پیش می‌برد، رنسانس (درست یا غلط ترجمه شده به نوزایی) در کشورهای تحت حاکمیت اسلام‌گراها حتی همان قرون دوم بعد هجرت شده بود، رنسانس در ایران (ایرانی اسلامی)، خیلی زودتر از اروپا آغاز شد، با وجود هجوم قبایل کوچنده تُرک‌زبان که در مجاورت و همسایگی فلات ایران بودند، همچنان رنسانس ایرانی ادامه داشت، حمله چنگیزیان (به اسم قوم مونگول و اما در حقیقت شاید یک دهمشان از این قوم نبودند رهبری با آنان بود، چه بسا اقوام مختلفی همراهی شان می‌کردند، این قوم در ایران مغول نامیده شده اند، که هم‌پوشانی با مُغ دارد، مُغ یکی از چند تلفظ کاهنان زرتشتی و حتی پیشا زرتشی یعنی میترائیستی و دین‌های ایرانی است که صورت‌های دیگرش مانند بغ، موبد و… است و بسته تلفظ گویش‎های زبان ایرانی و پارسی‌گونه‌ها با مصوت‌های مختلف تلفظ شده است)، انحطاط چند قرنی رنانس ایرانی، در صفویه و رسمیت تشیع آغاز شد، رسمیت تشیع ظاهرا باری تفاوت با مذهب عثمانی بود و بازسازی هویت ملی ایران، چون شرایط برای بازگشت ادیان زرتستی و منیترائیی نبود، چرا برخلاف تصور بسیاری، دین هدفش خداپرستی صرفا نیستT برای خداباوری و یا خداپرستی و اساس هر اعتقاد ماورائیی اشخاص نیای به دین ندارند، دین به اسم خدا، در حقیقت شبیه همان مجموعه قواننی وضعی سکولار دمکراسی است، به مثابه قانون اساسی است، فقط مشکل ادیان اغلب این است قابلیت تغییر و انعطاف کمی دارند، همین دلیل بوجود امدن فرقه‌های مذهبی و باز انشعاب این فرقه‌های مذهبی به شعبات بیشتر می‌شود.
ظهور سکولار دمکراسی، یک بار و برای هیمشه مشکل بشریت خواسته برای مسئله وضع و اصلاح و جذف قوانی لازم برای اداره امور کشورها و ملت‌ها حل کند. به نوعی همه ایدئولوژی‌ها اعم از مادی‌گرا همچون مارکسیسم تا متافیزیکی همگی نوعی ایدئولوژی اند و ویژگی اصلی‌شان اصررا بر ثبات و عدم انعطاف است، احتمالا فقط همین وِزگی سکولار دموکراسی است که اصل تغییر و انعطاف پذیرفته و به هیمن دلیل می‌تواتن ان را غیر ایدئولوژیک پذیرفت.

– حقوق بشر
– قانون‌مندی
– حاکمیت قانون
– اصل تفکیک قوا
– جمهوریت
– دمکراسی
– تابعیت و ملیت

ایده ایجاد نظام جمهوری اسلامی، حداقل د رنام چیز جدیدی نبود که اختارع خمینی‌ایست‌ها باشد، قبل از آن کشورهایی نظیر پاکستان، و چند کشور مسلمان‎نشین هم از این اصلاح استفاده کردند، اما در پاکستان این نام‌گذاری بیشتر نمادین بود، خیلی راحت حتی انسان با هوش معمولی هم می‌تواند درک کند جمهوریت و اسلامیت دو چیز قابل جمع نیستند، جمهوریت ذاتش بر تغییر و انعطاف و تحول است و اسلامیت به دین (لاقل در نزد سلفی‌ها) چیزی غیر قابل انعطاف و غیر تغییر است، مشکل همین جا است سلفی‌ها (اعم سنی سلفی یا شیعه سلفی) قادر نیستند و یا نمی‌خواهند قبول کنند وضع قوانین در چارچوب و به سام دین، در حقیقت معطوف به زمان بوده، چیزی هزار و پانصد سال پیش لازم بوده، امروزه لازم شاید نباشد، نمونه بارزش برده‌داری است، در اسلام برده‌داری مجاز شمرده شده بود، نه اینکه اسلام مخترع برده‌داری باشد، برده‌داری با وجودی امروزه عمل ضد بشری و ضد اخلاقی استف یکی شیوه‌های اقتصادی بوده، اما درنهیت این شیوه اقتصادی برافتاده- لااقل در ظاهر- امروزه کارگر مزدبگیر ارزان حتی به مراتب کار برده‌داری انجام می‌دهد، برده‌دار مجبور بود کلی هزینه جا و مکان و خوراک و امنیت فراهم کند، در پس رنسانس و افزایش سلامتی و مبارزه با بیماری ها و افزایش زاد و ولد و کاهش مرگ و میر و افزایش طول عمر از متوسط زیر ۴۰ به بالای ۷۰ سال، در نهایت منجر افزایش جمعیت و مازاد نیروی کار و رقابتی شدید برای یافتن کار شد و دیگر نیازی به گرفتن و اسارت برده و خرید و فورشش نبود، عملا در کشورهای مسلمان‌نشنی نیز با وجودی برده‌داری ممنوع نشده بود.

در عمل برده‌داری به سبک قدیم از میان رفته و حتی در اغلب کشورها قوانینی بر ممنوعیت برده‌داری وضع شده است، از جمله در خود جمهوری اسلامی ایران قانون ممنوعیت برده‌داری که در زمان پهلوی اول توسط حاکمیت دمکراسی پارلمانی (پادشاهی مشروطه) وضع شده بود مثل بسیاری قوانین مشروطه همچنان ادامه دارد، احتمالا اهل مطالعه می‌دانند هنوز هم بسیاری قوانین در جمهوری اسلامی عینا همان قوانین مشروطه و یا اصلاحاتی از آنها است.

دلیلش خیلی واضح است، قانونی که لازم است باید باشد چه مجلس مشروطه وضع کرده یا چه مجلش شورای اسلامی ج.ا و این حقیقتی است برخی تندروها اسلام‌گرا (سنی سلفی و شیعه سلفی) نمی‌خواهند قبول کنند، به جز بخش عبادی و حق اللهی (که خودش مربوط بین فرد و خدایش است و نباید حکومت و حتی روحانیان دخالت کنند) بقیه امور به ظاهر شرعیات چیزی جز قوانی وضعی معطوف نیاز زمان نیست و در هر زمان لازم است تغییر و یا اصلاح و حتی تعطیل (حذف) شود، قوانین مربوط به اجرای حدود که امروز ارزش جزائی و جلوگیری از جرم نداشته و با بدیهات اخلاقی و حقوق بشری جهان امروز در تضاد است نباید اجرا شود، شلاق زدن و قطع انگشتان دست و یا مجازت‌های خشن اعدام د رملاء عام بویژه به شکل سنگسار، گردن زدن، انداختن از کوه، سوزاندن، دیگر دورانش به سر آمده است، چرا ذات اعدام خودش خشونت است و عملی است اگر اشتباه در قضاوت صورت گیرد قابل جبران نیست، یعنی نمی‌شود جان گرفته به شخص برگرداند! و از طرفی عامل ترس در شیوه‌های خشن اعدام امروزه عملا تاثیر چندانی ندارد، اعدام‌های وحشیانه دردناک از نظر وجدان پاک نهاد بشری، تاثیر مخربی در وهن دین (مانند اسلام) دادر و موجب رویگردانی حتی پیروان و پیروان زادگان می‌شود و خودش خوراک پروپاگاندا اسلام‌ستیزان خواهد شد.

راه حل مشکل فوق الذکر، ظاهرا ابتدا در غرب (اما در حقیقت از شرق شروع شد)، سکولار دمکراسی بود، یعنی نهاد دین از نهاد حاکمیت جدا کردند و سعی کردند دین و روحانیت دینی احترامشان حفظ شود، نهاد دینی در کمک به حفظ اخلاقیات و معنویات باشد و اما مستقیما در وضع قانون دخالت نکند، کاری که نظام ج.ا در ایران دنده معکوس زد و به این باتلاق و خطر فروپاشی گرفتار شد! حالا این پدیده چه قدرش حاصل نابخردی روحانیون و تندروها و متعصبان است و چه قدرش حاصل نفوذ اسلام‌ستیزان برای روی گردان کردم مسلمانان از اسلام جای دیگر دارد.

اتفاقات شبه سکولاری و شبه دمکراسی در کشورهای مسلمان‌نشنین در حال وقع است از عربستان سعودی تا مالزی، همگی نیاز روز است و نه بر خلاف تصور تندروهای ج.ا حاصل نفوذ و غرب گرایی، چیزی قررا بود در رنسانس ایرانی قرون سوم تا هفتم هجری روی دهد و با حمله چنگیزیان به انحطاط چند قرنی کشید و خواست با صفویه جان بگیرد و اما در نهایت با خمینی ایست‌ها و پسا خمین ایست- که گاه به مراتب وضعشان بدتر پیشنیان بوده-به کما رفت! در رغب فهمیده و به نام غرب زده شد، نه رنسانس، نه سکولاریسم و نه دمکراسی اختراع غربیان نیست، اشکال این تحولات در شرق اسلامی قرن‌ها قبل شروع شد، متاسفانه بخاطر استکبار و غرور غربیان و تبلیغات خودخواهانه غربیان، اینها به اسم غرب زده شده است. اینها دستاوردهای مشترک بشریت برای بهتر شدن وضع زندگی است. قطعا اگر مزیت نداشت همان غربیان زودتر به نابودی سکولار دمکراسی و سایر موراد فوق الذکرمی‌کردند.

اینکه تصور کنیم غربیانی که چنین به قدرت رسیده اند در علم و صنعت و هنر و… عقلشان کمتر زا تندورهای اسلام گرا سات اشتباه محض است! فقط یک جاهل متعصب و تندور اسلام‌گرا دچار پارانوئید و روان‌پریش گمان خواهد کرد عقلش بیشتر غربی‌ها است!

نکته همین جا است، حاکمان فعلی ج.ا فرصتی کمی دارند خودشان شرایط جدید وفق بدهند و با پذیرش اصلاح و مصالحه با مردم داخل و دشمنان خودساخته ج.ا انجام دهند و یا در نهایت نظامشان فرو می‌پاشد، متاسفانه این فورپاشی احتمال دارد صدمات سنگینی بر موجودیت ایران بزند، اما اشتابه استراژیک کنند سران و حاکمان و فردهان نیروهای مسلح ایران که این لزوم اصلاح و تغییر و مصالحه نادیه بگیرند، در نهایت فرومی‌پاشند، ایکاش در روزهای آینده از همین افزایش قانون بودجه ۱۴۰۲ تا پیشنهادهای مکرری امثالهم می‌دهند به کار گیرند و به نفع خود و منافع ملی ایران اقدام به تغییر و اصلاح و مصالحه‌های لازم با مردم داخل و متخاصمان خارجی بردارند برای صلح.

 

پیش‌نویس مانیفست گذار به حکمرانی ملی و مردمی ایران، بعنوان آخرین فرصت پیشهاد هم‌زمان به نظام ج.ا و مردم عادی، برای حفظ کشور و ملت ایران بعنوان کهن‌ترین در تاریخ بشریت

پیش‌نویس مانیفست گذار به حکمرانی ملی و مردمی ایران، بعنوان آخرین فرصت پیشهاد هم‌زمان به نظام ج.ا و مردم عادی، برای حفظ کشور و ملت ایران بعنوان کهن‌ترین در تاریخ بشریت

 

ایران ۱۵۰ میلیون نفری هرگز نشاید(؟!) سیاه چاله نابودی جمعیتی ملیت ایرانی، حاصل کار نظام ج.ا و معاندان شیعه اصیل اصلاح‌گر عقل‌گرا (شیعه سکولاریزه هم‌زیست با هویت ایرانی)!

هم‌زمان می‌توان خواهان احیای برجام بود و هم اپوزیسیون ج.ا و…، بررسی چگونگی رفع سوءتفاهمات ضد کش …

 

https://www.tribunezamaneh.com/archives/337117

درباره فرمانروایی مردمی (سکولار دمکراسی)؟، اسیرکُشی (امثال محسن شکاری)، نمونه‌ای دیگری بر نانظامی …

 

https://www.tribunezamaneh.com/archives/330140

از مهترین نوشتارهای برای حقوق بشریت!، همه انواع قتل عمد ممنوع، اعدام، ترور، قتل با قصد قبلی و…(ویرا …

 

https://www.tribunezamaneh.com/archives/331075

روسیه می تواند به سرعت پیروز جنگ علیه امپرالیسم ناتو شود؟

 

https://www.tribunezamaneh.com/archives/337229

 

 

  1. دنده معکوس بزن غربی!، عمل با سیگنال علنی و توقف تحریم‌هاست، وگرنه غرب و امریکا و معقولان اسرائیلی بداند با حرافی‌های ضد و نقیض یا تهدید و تشدید تحریم نمی‌توانند جلوی ساخت سلاح هسته‌ای توسط تندورهای فاسد مافیایی نفوذی در ج.ا بگیرند!
  2. فرصت صلح را تراژدی نکنید، ارزش ندارد بوسه عاشقانه در خاکستر شدن حماسه فیلم پمپئی!
  3. ژئواکونومی‌پُلتیکو‌لوژی معاصر(۷): سپاه پاسداران ملی کشور ایران ذیل ارتش ملی ایران، انقلاب تدریجی بُردبُرد همه طرفین!، مصالحه بخش اصلی از مبارزه برای نجات ایران و جهان و حکمرانی مردمی است(ویرایش ۲)
  4. ای غرب احمق نباش در قبال تندروهای اسرائیلی و منطقه ای! خِرَدسنجی و تشخیص درستی سخن منتقدان ناشاس، محتوا را با بدیهیات خِرَد و دانش بنسجید، راه اصلی اعتماد به منتقدان، ملاک عقلانیت اعم از ناشناس و یا مشهور بودن
  5. به مردم ایران: خطر تبدیل ایران به زامبی ستان! خودتان هوای همدیگر داشته باشید تا دچار مرض توحش نشوید مثل بسیاری کشورهای منطقه و جهان!
  6. آیا در غرب، ائتلاف احمقان و مافیا حکومت می‌کند؟!، آیا قدرت‌های هسته ای و مخالفان تبدیل ایران به قدرت دارنده سلاح هسته‌ای، ج.ا ایران به سوی ساخت سلاح هسته‌ای تشویق و تحریک می‌کنند؟! و…
  7. بر اساس توصیه راست گرایان حاکمیت (هر چه دشمن گفت برعکسش کند ج.ا)،جناب های ج.ا چرا خودکشی نمی کنید؟!
  8. رابطه کورعقلی و بدعملی رئوس ج.ا ایدئولوژیک‌زده با واقعیت‌های ژئواکونومی و ژئوپلتیکی منطقه ای و جهانی!

  9. روز صفر نابودی اهریمن های صهیونیستی تا داعشی…اینها (مظلومیت ها تا توحش ها) واقعی اند!

  10. پیشنهادهایی برای گذار مسالمت‌آمیز به حکمرانی مردمی نوین به جناب ج.ا و مخالفانش!

  11. مطالب تکمیلی، از اکبر گنجی تا پان ها، به مردم ایران: خطر تبدیل ایران به زامبی ستان! خودتان هوای همدیگر داشته باشید تا دچار مرض توحش نشوید مثل بسیاری کشورهای منطقه و جهان!

 

 

https://www.tribunezamaneh.com/archives/author/bemardom

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)