مردمان ایران در آچمز اباطیلی ها و انحطاط ها و تحریم اجنبی و داخلی، و راه خروج از این آچمز چیست؟!، به بهانه کامنت های یک لینک ( حجاب اجباری در ایران باستان) ویرایش۲

مردمان ایران در آچمز اباطیلی ها و انحطاط ها و تحریم اجنبی و داخلی، و راه خروج از این آچمز چیست؟!، به بهانه کامنت های یک لینک ( حجاب اجباری در ایران باستان) ویرایش۲ // نکته اول: در حالی که در سایت های مدعی آزادی بیان هم با انواع آیین نامه و اعمال محدودیت و اجبار به حودسانسوری، اقدام به سانسور و حتی ویرایش مطالب و تیتراژ منتقدان کرده اند! این افتضحات و آبرو ریزی ها جالب در حالی است، فلان بی هنر ضد فرهنگی در همین شبکه های اجتماعی اخیرا بدترین توهین ها به جاویدنام مهسا (ژینا) امینی و جنبش زن، زندگی، آزادی کرده است! طبق معمول سایت مشکوک الحال بالاترین، به بهانه واهی، اقدام سانسور مطالب و لینک ها کرد و امثالهم سال ها با سابقه ضد حقوق بشری و ضد آزادی بیان گردانندگان سایت بالاترین و امثال این سایت های وابسته به اجانب غیر ایرانی آگاهم، متاسفانه طی این سال ها فضای مجازی به شدت ناامن شده برای منتقدان مستقل، اکثر سایت های فارسی زبان خارج امکان درج کامنت بسته اند، و امثال سایت های وبلاگ دهی مشهور وابسته شرکت های بزرگ غربی مانند آلفابت (گوگل) عملا با افراط بیزنسی و تجاری کردن خدماتشان و محدود کردن کاربران به دادن مشخصات فردی مهم مانند شماره تلفن و جمع آوری آی پی (که می توان منجر به شناسایی منتقدان ضد حکومت های دیکتاتوری خاورمیانه ای شود)، سرویس های وبلاگ نویسی مانند پلاک اسپات و حتی وردپرس عملا از حیض انتفاع برای منتقدان سیاسی ضد دیکتاتوری خارج کرده اند. این است دنیای بی رحم آزادی بیان، هر چند همیشه امثالهم مدافع آزادی بیان و دموکراسی در کشورهای غربی بوده و هستم و اگر انتقاد می کنم به معنی رَد دموکراسی های غربی نیست و بلکه خواهان بهتر شدنشان هستند، دموکراسی غربی، امروزه عملا تنها پناه منتقدان تا آزادی خواهان و دموکراسی خواهان و فعالان حقوق بشری است. این انتقادها به معنی ناسپاسی از دموکراسی غربی نیست. برخلاف آن هتاکان نژادپرست پان قومی و پان ایرانیستی امثالهم منکر دموکراسی در غرب و یا تمایلات ضد غربی نیستم. نه ضد غربی ام و نه کاملا غرب گرا. بلکه مستقل هستم.

مردمان ایران در آچمز اباطیلی ها و انحطاط ها و تحریم اجنبی و داخلی، و راه خروج از این آچمز چیست؟!، به بهانه کامنت های یک لینک ( حجاب اجباری در ایران باستان)

امروزه بایست اصطلاحات درست تر بکار ببریم، دیگر چیزی به نام بدحجابی یا شل حجابی و… کاربردش بی معنی است، این مال دوران پیش از جنبش ۴۰۱ بود. الا چون طبق تعریف حجاب از سوی آخوندیست ها (فقها اسلامی) به غیر صورت و مچ دست و پا به بعد، نبایست معلوم باشد، هر گونه پوششی این نکته رعایت نکند، عملا نوعی بی حجابی است، خودفریبی کنار بگذارند رنانی اعتقادی به حجاب اجباری ندارند، هر چند بسیاری فعالان اسلام گرا، بارها مطالبی در اثبات غیر اسلامی بودن حجاب اجباری گفته اند و اساس بسیاری اسلام گراها معتقدند اصلا حجاب در اسلام نیست و آن حجابی گفته اند در واقع پوششی خاص برای عده ای زنان مومنین یا بانوان صدر اسلام و مربوط به خاندان پیامبر است و نه شمولیت بر همه مسلمان ها یا در تمام تاریخ، اما به هر حال امروزه به لطف ایدئولوژیک کاری حکومت ظالم و جنایتکار و فاسد مافیایی ج.ا، حجاب و بی حجابی به نماد مخالفت با دیکتاتوری ج.ا درامده است.

اما برای آن دسته کسانی به ویژه بانوانی چه مسلمان و چه غیر مسلمان بی حجابی نماد مبارزه با دیکتاتوری ج.ا قرار داده اند، بگویم اینگه آن لچک و یا روسری نصفه و نیمه روی سر به اندازند و بیشتر موهایشان بیرون باشد، نوعی مضحکه کردن خودشان است و بزدلی، با شجاعت اعتقادشان به عدم حجاب اجباری نشان دهند و اجازه ندهند دیکتاتوری این حق بدیهی بشری آزادی پوشش از آنها سلب کند.

شل بی حجاب، بد بی حجاب و… اینها از این پس اصطلاحات درست است!

از نظر امثالهم، شکل ایده آل آزادی پوشش همین است، همزمان معتقدان به حجاب و بی حجابی آزادانه در کنار هم زندگی و هم زیستی کنند، این نمادی از سکولار دموکراسی است، چیزی که پان ایرانیست های مشکوک الحال حاضر نیستند قبول کنند، پان ایرانیست های نژادپرست معتقد به نژاد موهوم آریایی و اینکه به دروغ می گویند اکثریت مردم ایران از نژاد آریایی هستند عملا اعتقادی به حقوق بشر و دموکراسی ندارند و آنها نیز مانند شیعه ولایی به فر ایزدی و پادشاهی خدایی (نایب الله) معتقدند! این فرقه به همزیستی مسالمت آمیز اقوام و گروه های زبانی و عقیدتی از ادیان مختلف تا ناباوران قائل نیستند.

دعوت به خوانش کامنت ها

انتشار این مطالب، در روشنگری شکست ها و عدم پیروزی کامل جنبش های نظیر ۴۰۱ است، اینکه مطلب کنایه آمیز و اما مملو از حقیقت زیدآبادی درباره تفرقه ابدی اپوزیسیون می نویسد، ریشه در انکارها و عدم قبول اشتباهات فرقه ها و گروه ها و افراد مدعی اپوزیسیون در خارج و سمپات های آنها در داخل دادر، حجاب اجباری ریشه در خود فرهنگ رو به انحطاط شدید چند هزارساله ایرانی دارد و فرقه های اسلامی و حتی فرقه های به اسم زرتشتی (لزوما ربطی مستقیم به شخصیت زرتشت ندارد) عامل اصلی این فجایع هستند، انداختن تمام گناه به گردن تشیع و اسلام صرفا فرار از مسئولیت و عدم قبول نژادپرستی موهوم آریایی و یا قومی و پان ترکیسم یا پان کردیسم و… است! // نژادپرستی و خودبرتربینی موهوم بسیاری از ایرانیان و در خواب تمدنهای منقرض شده گذشته و عدم تطابق خود با تمدن جهانی بشری امروز موجب عقب ماندگی فرهنگی و اجتماعی و در نتیجه آمادی برای پذیرش سلطه دیکتاتوری مذهبی و شبه سکولاری سلطانی و آخوندی شده است. // تفکر موهوم تقدس گرایی چه به شکل مذهبی و چه به شکل پان ایرانیستی و پرستش خاک بعنوان مفهوم تقدس و فر ایزدی و خدایی گونه گاهی در تربت شفابخش فلان امامزاده و گاه فر ایزدی مقبر پادشاهی و خون برتز موهوم نژاد کذایی آریایی! اینها همه دو روی سکه عقب ماندگی فکری و عقدیتی ایرانی است و دیدیم تفرقه همچنان ادامه دارد چون نمی خواهند حقیقت دموکراسی و تمدن جهانی را به پذیرند و مانند مردمان سایر کشورهای مترقی، راه درست زندگی کردن را پیشه کنند.

طی چند دهه مستمر، امروزه در یک آچمز تحریم های دو سر سوخت خارجی اجانب و خودتحریمی داخلی مافیایی مردمان ایران گیر کرده اند! از یک اگر این تحریم ها نباشد حکومت دیکتاتوری مذهبی آخوندیستی و عوامل رانتی مزدور و مافیایی اش در رژیم ج.ا در ایران اقدام به غارت ثروتهای حاصل تولیدات فروش داخلی یا صادرات میکنند مانند نفت و سایر محصولات (حتی صادرات مایحتاج مردم ایران با وجود کمبود داخلی مثلا کشاورزی و دامپروری و محصولات خانگی و… صادر می کنند و متقابلا به بهانه کمبود ارز واردات ممنوع تا بستر گرانی فشار به طبقات فقیر که بیش از دو سوم مردمند فراهم شود و یک انحطاط وحشیانه در بین مردم راه انداختند در حالی سرانه مصرف ایران گاه یک دهم متوسط جهانی است!) و یا اگر با تحریم اجنبی محدودیت باشد (اجانب تحریم کالاهای بشردوستانه ادامه یا امکان تفکیک این دو نوع نمی گذارند یعنی کالاهای بشردوستانه و تحریم مستقیم حکومت ج.ا) اقدام به چاپ پول و دزدی از جیب فقرا مزدبگیران به ویزه بخش غیر حکومتی می کنند! چاپ پول نوع دیگری دزدی این حکومت ج.ا دیکتاتوری و ظالم جنایتکار و فاسد است! این همان آچمز ننگین و ضد بشری است که دیکتاتوری ج.ا تحمیل کرده عملا-خواسته یا ناخواست- بخش بزرگی از مردم شامل کارکنان حکومتی رانتخوار یا مدعیان اصلاح طلبی و یا متهمان موسوم به انواع صادراتی موسوم به ۵۷ تی ها دارند تدوام بقای این اهریمن دیکتاتوری ج.ا کمک می کنند! از بدبختی مردمان ایران بقیه اپوزیسیون از چپ گرها تا پهلوی دوست ها در تفرقه اند و عملا صبر نمی کنند با یک اتحاد و هبستگی موقت تا زمان برگزاری رفراندوم و انتخابات آزاد بعد از سرنگونی ج.ا و ابلهانه (شاید عامدانه) در هر فرصت سرنگونی مانند جنبش ۴۰۱ شروع حملات علیه هم می کنند و…

تنها راه نجات از این آچمز ننگین ضد بشری و ضد ایرانی، سرنگونی دیکتاتوری ج.ا و جایگزینی اش با یک حاکمیت دموکراسی سکولار مبتنی بر رعایت حقوق بشر و عدالت واقعی و بدون آپارتاید عقیدتی است، یعنی دیگر امکانی نباشد با اصول مبهم و متناقض قانون اساسی همچون ج.ا بتواند اصل مترقی “آزادی داشتن و ابراز عقیده و ممنوعیت تفتیش عقیده” با ترفندهای طالمانه اعتراف گیری و تحقیر و اجبار کردن بین دوراهی ریاکاری اجباری اعتراف به دین اسلام یا محرومیت از حقوق اولیه بشری شهروندی!، مثلا در فرم های ثبت نامی مانند هنگام ثبت نام در مدراس و دانشگاهها تا گذرنامه و دفاتر ازدواج با اعتراف گیری به صورت خطبه عقد اسلامی تبدیل به تقتیش عقیده کند و دگراندیشان و ناباوران به دین (مرتدها و ندانم گراها و آته ئیست ها و یا معتقدان به غیر چهار دین رسمی)! این آچمز ننگین تنها سرنگونی ج.ا ممکن است و جایگزینی با جکومت سکولار دموکراسی