این ویرایش مطلب مهم د لنک زیر است
https://www.balatarin.com/permlink/2023/8/25/6035297
بارها اقدام به تعریف از کلیدواژگان کرده، مثلا مردم برابر انسان/بشر گرفته، مردمان هم جمع انسان و به معنی کلی بشریت است. مردم هم به صورت مفرد و هم جمع مفرد بکار برده شده است.
*
اولیات بدیهی حقوق بشری چیست؟*
می توان به این موارد اشاره کرد:
۱- حق حیات
۲- حق معاش
۳- حق اقامت و سکونت
۴- حق سفر و مهاجرت
۵- حق داشتن تک پارتنری (از جمله ازدواج و انواع دیگر)
۶- حق داشتن فرزند
۷- هر آن حقوق بدیهی که که ضمانت دهنده حقوق بدیهی بشری است، مثلا اگر قانون نقص یا کمبودی دارد بایست اصلاح شود، پس هرگونه بهانه تراشی برای نقض اولیات بدیهی حقوق بشر به دلیل قانون باشد، آن قانون از نظر حقوق بشری باطل و ظلم است و بایست تغییر کند. این نوع حقوق را کمکی و فرعی آن حقوق اصلی و اولیه بدیهی است.
بقیه حقوقی تعریف می شود بایست در راه تامین این بدیهیات باشد، مثلا حقوق شهروندی مانند داشتن شناسنامه و گذرنامه، یا حق آزادی سبک زندگی، بقیه آزادی بدیهی نیز بر مبنای همین حقوق اولیه شکل می گیرد و توجیه می شود. اگر قرار باشد هر نوع حقوق فرعی و کمکی موجب نقض اولیات بدیهی حقوق بشری شود، باطل و است. اگر آزادی های فردی موجب نقض مثلا شش مورد اولیه شود، مردود است، آزادی موجب آزار و اذیت زندگی و کسب و کار باشد مردود است، به همین دلیل هیچ وقت حمایت نکردم از مزاحمت هایی به بهانه ادعای جنبش تحت شعار “زن، زندگی، آزادی”، دلیلش واضح است، این خودسری ها چیزی جز به شکسن کشاندن همین جنبش نیست، از نظر امثالهم اینهایی به اسم “زن، زندگی، آزادی” موجب دو قطبی و چندقطبی و تفرقه و تضعیف اتحاد مردم می شوند جز به شکست کشاندن این قبیل جنبش ها ندارند، و یا مورد فریب و اغفال قرار گرفته اند.
نکته: درباره حقوق بشر فرعی و کمکی: داشتن حق فزرندآوری امری بدیهی است اما وقتی سیستم حکومتی بر اساس آپارتاید حقیقتی است یعنی در قانوند اساسی دیکتاتوری ج.ا ولایی عملا بایست عضو چهار دین رسمی باشسند وگرنه حق ثبت ازدواج رسمی نمی دهند و آپارتاید و پان اسلامی ها (که همان پان عربیست ها است) فرزند از ازدواج غیر از ازدواج خارج دین را حرام زاده و زنازاده می نامد در عمل مانند آن فلانی ها ضد بشری پان آریایی که به بهانه دشمنی با اسلام و شیعه فرزندان دهه هشتادی متولد از مادران و پدران آن موسوم به مسلمان را حرام زاده می گویند نشان می دهند توطئه تحت اسم ایرانشهری و ایران گرایی زرتشتی گری در جریان است در همان رستای ج.ا چرا حق حیات مردم متفاوت به رسمیت نمی شناشد!/ نسخه بدلی ج.ا همان حرامی مغزها که روزی شیعه آریایی می گفتند نسان می دهد این فرقه های ضاله از لاتیسم تا آخوندیسم از جمله لات های نژادپرست آریایی تا ولایی از یک قماش هستند یکی به اسم نژاد موهوم آریایی و دیگری به نام سیدبازی و ملت شیعه ولایی ( از افراطی های صهیونیستی) در واقع سو\ر صهیوینستی هستند اینها دارند به دروغ کشور و مردم اسراپیل را دشمن ایران جلوه می دهند همراستا با صهیوینست های افراطی و اجازه نمی دهند صلح اعراب و اسراپیل انجام شود افراطیون اسراپیلی همراستا با افراطیون آن آریایی و پان اسلامی و پان عربی هستندُ اینها نمی خواهند در خاورمیانه صلح برقر ار شود . این حرامی مغزها به دروغ می گویند ایران مشکل جغرافیایی دارد با اسراییل! این دروغ واضح در حالی می گویند که کشورهای عرب زبان همسایه اسراییل یک به یک دارند با اسراییل صلح می کنند/ کشور فلسطین تشکیل و از سوی مجامع بین اللملی رسمیت یافته و عملا دو کسور اسراییل و فلسین تشکیل شده و عربستان و سایر کشورهای موسوم به عربی با اسراییل رابطه برقرار کرده/ مساله هسته ای و تحریم ها تا زمانی حکومت ج.ا است قابل حل نیست مگر ج.ا تغییر اسم و رسم (فرم و ماهیت و قانون اساسی) بدهد و حاکمیت سکولار دموکراسی در آن برقرار شود و فقط با استقرار حاکمیت دموکراسی سکولار و غیر ایدئولوژیک ممکن است.
مشکل لبنان حل شده و اسراییل از لبنان عقب نشینی کرده. اما حکومت ج.ا همچنان آتش جنگ را در لبنان برافروخته نگه داشته! اسرایل بهانه است این قماسش ج.ا دنبال فتح جهان تحت حکومت ولایی است و متوهمان آریایی در دشمنی با اسراپیل به دنبال توهم احیای امپراتوری منقرض شده هخامنشی هستند در حالی واقعیت موجودیت ملت های کشورهای مستقل خاورمیانه نادیده می گیرند حاضرند جنگ و کشتار و نسل کشی نازیستی به راه به اندازند و به دموکراسی و حققو بشر اعتقادی ندارند! به راستی که دشمن مردمان ایران هستند؟ این آن آریایی ها دشمنان مردم ایران وصلح جهانی هستند و تا کشور و مردم ایران نابود نکنند از موهومات نژادپرستی شان دست بردار نیستند!ُ در حالی ایران کشوری کثیر از تبارهای نژادی است و دیگر چیزی به نام نژادآریایی بر فرص اینکه گذشته بوده نیستُ هر چند در گذشته چیزی به نام نژاد آریای نبوده. ایران در طول تاریخ همیشه ترکیبی از تیره های نژاد بوده تا حال. مشتی روان پریش و متوهم به دور واقعیت موجود به دنبال اختلال در زندگی مردم عادی هستند و به دروغ سوار بر جنبش ؛زن زندگی آزادی؛ هستند. این قماش نژادپرست هسچ سنخیتی با این جنبش ندارند.
میانمار/سینک گیانگ/کشمیر/چچن/… اینها دست کمی از فلسطین ندارند پس چگونه ج.ا دوست چین و هند و و روسیه است؟!
باز دیگر یشنهاد می شود توبه کنند و دست از این افکار ضد بشری و فرصت سوزانه برداند.
این جنبش ادعایی نیز بخشی از جنبش های متنوع طی نسل های اخیر بوده است، نشانه مردمی و خودجوشی اش مشهود است.
برخی از سر خیرخواهی و همدردی همراهی یا حمایت کرده اند (در حد بضاعت و توان)، اما عده ای سعی کرده اند نوعی مطلوب به مصادره کنند.
مزاحمت های برخی از مدعیان جنبش برای کسب و کارها، با تعریف های خارج عرف و واقعیت معاشی مردم و تنگناهای قانونی فعلی و عدم دوره گذار فرهنگی در بازه زمانی مناسب گذار بین نسلی، با عجله مشکوک می خواهند نوعی یک دستی خودخواهانه و دیکتاتوری اعمال کنند یعنی همان چیزی مدعی مبارزه با آن هستند، مکان های کسب و کار مردم، متعلق به مردم است.
مکان عمومی، به طور کلی جایی است که صاجبش همه مردم هستند، مکان کسب و کار محل خصوصی یا شبه خصوصی است، در حالی خیابان و پارک و سایر فضاهای باز از کوه و دشت و سواحل و دریا و… اینها مکان عمومی همه مردم است.
اگر مدعی جنبش حق آزادی پوشش می خواهد حق آزادی اش به اثبات برساند، اول بایست در این امکان عمومی فضای باز حضورش ثابت کند.
امثالهم از اول و از سال ها قبل حامی این حق بوده ایم، اما این آزادی ها نسبی هستند و به شدت قابل تعریف گوناگون و تفسیربردار، اینکه تعریف کلی کرده اند حدود آزادی مقداری است که آزادی های دیگران مختل نکند، یک تعریف نسبتا خوب است، اما باز هم تمام مشکل حل نمی کند.
کسانی کسب و کار دارند، اگر آزادی دیگران موجب اختلال در کارشان شود یعنی حتی نتواند همان خدمت یا محصولی را می خواهد به همان شخص مثلامدافع حق بی حجابی عرضه در مشکل بیفتد آیا دیگر این کار آزادی است، وقتی اکثریت قریب به اتفاق و یا حداقل عمده جامعه هنوز تفسیر نادرستی از بی حجاب دارند، مانند هرزگان دخترباز و یا مردمی که هنوز تصور می کنند کسی بی حجاب است انسان لاابالی است در این صورت در هر مکان و هر جایی بی حجابی ممکن است یا لازم است حتما تظاهر کرد؟!
آیا این آزادی مشروع است؟ البته که آنهایی پشت نقاب رادکالیسم پنهان شده و مشکوک الحال هستند، دائما در حال مغلطه و ضربه زدن به جنبش هستند، اینها را می توان از ادعاها و ناسزاگویی های شان به بدیهیات چون حق حیات شناخت، کسی معتقد است دیگران ( از جمله دشمنان) حرام زاده هستند، یعنی عملا اولین اصل بدیهی حقوق بشری نقض کرده است، چنین کسی چگونه از جنبش “زن، زندگی، آزادی” می تواند دفاع کند وقتی حق متقابل حیات برای دیگری قائل نیست؟
برخی سوپر ماکیاولیستی عمل می کنند، هر کاری برای رسیدن به هدفشان موجه می داننند، در عمل مشابه همان طرف مقابلی عمل می کنند که متهم به ظلم می کنند، یعنی با ظلم می خواهند ظلمی نابود کنند!
دفاع مشروع را نیز باز به ابتذال و انحراف می کشانند، دفاع مشروع را در مقابل هر کسی و با هر روشی توجیه می کنند، هنوز این احتمالا اقلیت و یا شاید اکثریت طرفدار آزادی پوشش (مخالفت با حجاب اجباری) نتوانستند در فضای باز امکان عمومی شهری و بیرون شهری حق خودشان اثبات کنند، برخی شان شعار حمله زنان دارای حجاب می کنند، شعار می دهند در حکومت آینده شان باحجاب ها دستگیر کرده و تنبیه می کنند و حجاب داشتن غیر قانونی می کنند!، دقیقا سم ذهنی به سکشت کشاندن جنبش میان مردم پخش می کنند و دائما منتقدان را متهم می کنند!
دفاع مشروع در مقابل حکومتی هایی که تهدید جانی و زندگی می کنند، نه حمله مدعیان به مردم عادی و مزاحمت در محل زندگی یا کسب و کارها!، برخی غافل یا مشکوک به اسم جنبش افتاده اند به زندگی و کسب و کار مردم معمولی و بعد توقع پیروزی دارند!
مثال مشهور نوع برخورد حکومت های آتاترک و رضاشاه با قضیه حساب روشن می کند کدام موفق تر بوده است.
ترکیه، با تمام ایرادات به دولت بیست ساله اخیرش، در همه زمینه ها موفق تر از ایران بوده است از زمان آتاترک، اما ایران از زمان رضاشاه تا اکنون دائما دچار انحطاط های مختلف بوده است، شاید راز این موفقیت نسبی ترکیه در مقابل ایران، همین روش نسبتا میان روی حکومت آتاترک و جانشینانش بوده است.
چیزی که میان روی می گویند در مقابل افراط و تفریط، هر چند اینها مفهوم های نسبی هستند، اما به هر حال برخی مبانی بدیهی را می توان ملاک قرار داد.
در حالی که قدرت مطلقه خواهی حاکم است و براندازی صورت نگرفته، عده ای بسیاری از مدعیان براندازی یا گذار به حاکمیت دمکراسی سکولار شروع به جنگ لفظی و رسانه ای و تخریب یکدیگر و فرسودگی روح و جسم همدیگر را می کنند!
عملا پیشنهادهای دوره گذار حتی قبول ندارند و صبر نمی کنند به مرحله رفراندوم چندتا قانون اساسی برسد و بعد دوره دمکراسی واقعی، تا در قالب جذف مشخص و مسئولیت پذیر، نظر مردم بخواهند، این جنگ های لفظی و رسانه ای، چیزی جز به شکست کشاندن این قبیل جنبش ها، چیزی نداشته طبق تجربه تاریخی.
امثالهم با بررسی ده ها سال تجربه جنبش های مشابه، متوجه شدیم که یکی از عوامل اصلی شکست این جنبش ها و به نتیجه نرسیدشان در همین اختلاف ها تفرفه ها بوده است.
این آرزوهای دوست داشتنی یا خوش خیالی که یک حاکمیت دیکتاتوری و مطلقه خواه، به درخواست معترضان عمل کرده و با دست خودش می آید رفراندوم براندازی خودش برگذار می کند!، این انتظارات عجیبی است، در عمل بسیرای از همین ها اگر در قدرت بودند و حکومت دل خواه خودشان داشتند، حاضر بودند تن به برگزاری رفراندوم بدهند که مثلا عمده سه گانه “قدرت و ثروت و موقعیت” داشتن حاضر به واگذاری به طرف مقابل باشند آن هم با رفراندم و بعد اجازه بدهند مخالفان، حاکمان دادگاهی کرده و احتمالا تمام سران و عومل عمده اعدام وبقیه به زندان های ابد یا طویل المدت محکوم کنند!، واقعا این چه خوش خیالی یا توقعی است؟!
وقتی طی چهل سال، جنبش های متعدد مخالفان ناکام مانده، یکی از دلیل های اصلی اش، همین اختلاف ها و تفرقه ها بوده است و حاضر نشدند این اختلاف ها را بعد از دوره گذار به رای عمومی بگذارند و عجولانه خواسته اند حاکمیتشان با توهم یا تصور توان براندازی برقرار کنند!، در حالی در عمل توان و ابزرا لازم ندارند!، در نهایت تحمیل خسارت مادی و روحی و … به هم دیگر و مردم معمولی وارد کرده اند!
*برخلاف سوءتفاهم برخی، امثالهم می دانستیم که عاقبت جنبش های ناپخته و مملو از خامی و انحرافی، باز شکست خورده یا ناکافی به ناکامی می رسند، اگر از پلان ج فلانی ها گفته تا فلانی ها که شبه مگناکارتا گفته، فلانی ها از انقلاب از بالا گفته، فلانی ها به دوره گذار گفته، از فلانی ها که به ایده “عفو عمومی (ملی)” به همین خاطر است. *
قضیه عفو عمومی (ملی)، برای همین پیش بیین شده و خواهان التزام مخالفان بدان است، اگر بر فرض همین امروز این جنبش مردمی به پیروزی برسد، نبایست اشتباهات گذشته تکرار شود و باز شاهد انتقام گیری باشیم.
واضح است، برای در هم شکستن این حاکمیت ضد بشری، بایست نیروهای حامی اش راضی کرد به جنبش به پیوندند، اما چگونه وقتی برخی سخن انتقام و محاکمه می گویند، میلیون ها طرفدار منتفع از این حاکمیت را راضی به همراهی کنند؟!
چگونه از نیروهای مسلح توقع همراهی دارند، در حالی می دانیم کلیت کارکنان حکومتی از جمله بدنه نیروهای مسلح ذی نفعان این حکومت هستند؟!، همگی این حکومتیان که با خانوده هایشان میلیون ها تن هستند و شاید مستقیم و غیر مستقیم یک سوم جمعیت مردم ایران، ذی نفعان حکومتی هستند، پیشنهاد عفو عمومی (ملی) برای همین است، این بهایی است برای جلب مشارکت حداکثری، در جهت آن گذار یا انقلاب بزرگ.
امثالهم نفعی خاصی از این حکومت نبرده و و نه در شکل و ظهور و استقرار و تداومش نقش و مشارکت نداشته، و به قانون اساسی و اصلاحیه قانون اساسی و رئوسش رأی ندادم، عملا مشارکتی در ظلم و جنایت و فسادهای حکومتی نداشتم، با این وجود می دانم مبارزه وارد فاز قدرت در خیابان و میدان نشود و حاکمیت مجبور به کوتاه آمدن نشود، شانس پیروزی جنبش کم است، و اما بایست کلیت مردم آماده لحظه مصالحه عمومی (ملی) و عفو عمومی (ملی) باشند.
با این اوصاف، تکلیف کسانی زمانی مشارکتی و نقشی در این حاکمیت داشته اند، اما اکنون نادم و پشیمان و توبه اشتباهاتشان کرده و با خواسته هالی عمومی حقوق بشری مردم همراهی کرده و به هر نحوی کمک می کند روشن است، انتقام گیری ممنوع است. از این قبیل ممنوعیت ها خویش کاری همگانی بایست باشد مانند:
ممنوعیت قتل عمد (از اعدام تا ترور)
ممنوعیت سرکوب سایر هوادران جنبش مردمی، دیگران به بهانه اختلاف عقیده حذف از همراهی می خواهند.
رسیدن به این مصالحه و عفو عمومی (ملی)، تنها با مجبور کردن حاکمیت با جنبش یا انقلاب در میدان ممکن است. این حضور به میدان، نیازمند حمایت اکثریت مردم است، اکثریت مردم، همه مثل هم نستند، آن طرفدرای بسیاری از با حجاب ها و مذهبی از جنبش ۴۰۱ امثال کم به نظر می رسد، چرا که عده ای شروع به افراطی گری و تفرقه افکنی کردند!
بر فرض بعید اکثریت مردم حتی مسلمان نباشند یا طرفدرا حجاب اجباری نباشند، باز هم افراطی گری برخی مدعیان شعار “زن، زندگی، آزادی” پذیرفتنی نیست.
برخلاف برآوردهای “مطالب ناپیروها” لزوما ناپیرویی از اسلام یا اسلام شیعی، به معنی حمایت از براندازی و گذار نیست، بخش بزرگی از مردمان اساسا بر بخش هایی از اعتراضات هم پوشانی منافع دارند، میلیون تن از طبقه به اصطلاح متوسط که اکنون خواهان حجاب اختیاری یا آزادی پوشش و سبک زندگی هستند، واقعا احساس خطر خواهند کرد منافع مادی شان که نتیجه حاکمیت رانتی است به خطر بیفتد!، اساسا بخش بزرگی از همین طرفداران حجاب اختیاری و سبک زندگی آزاد، اگر این سیستم رانتی از میان برود منافعشان از بین می رود، میلیون سرمایه دار از همین سیستم پرفساد ارتزاق می کنند، تنها راه فعلا متصور است همین مصالحه و عفو عمومی است، یک خط صفر کشیدن و شروع یک زندگی جدید.
*توجیه پاراگراف بالا، از نظر اخلاقی برای امثالهم ناممکن است، این یک پیشنهاد است صرفا، اما می دانم در کشوری که به شدت دچار انحطاط های همه جانبه و در منجلاب فساد اقتصادی فرو رفته، از صفر شروع کردن بعید است و باز به دوره باطل اتلاف زمان و نسل سوزی افتاده، همان طور نسل هیا دهه ۵۰ و ۶۰ سوختند، احتمالا به درازا کشیدن این نوع جنبش ها، نسل های دهه ۷۰ و ۸۰ و حتی ۹۰ هم خواهند سوخت! ۵ یا ۱۰ سال دیگر یعنی نسل سوزی دیگر! در حالی هر روز یا ماه تاخیر در پیروزی نیز دیر و پر خسارت است، هر سال تاخیر خسراتش به اندازه چندین سال است. چرا در دوره فزاینده خسارت نسلی هستیم، بحث عقیم شدن نسلی و از دست دادن فرصت های ژئوپلتیکی و ژئواکونومی است *
بحث هزینه و فایده اتلاف فرصت ها و نسل ها است.
مسئله این است، برای شروع نقطه صفر با انقلاب تمام عیار، یا گذار (انقلاب یا جنبش و…) از خط صفری که با مصالحه و عفو عمومی (ملی) شروع می شود، کدام قابل دسترس تر و زودتر به نتیجه می رسد؟
بدرود
پ.ن: جنبش های همزمانی هرزگی نژادپرستان پان آریایی تا لاتیسمی و…
https://www.tribunezamaneh.com/archives/356785
استفاده از مطالب امثالهم، نیازی به ذکر منبع نیست، در جهت بهتر شدن مجاز به ویرایش و استفاده غیر تجاری همگان هستند. اینها حداقل کاری بود برای ادای احساس خیرخواهی وجدانی و بشردوستی و صلح خواهی بود.
و تشکر از همه کسانی همراهی کرده و مساعدت نمودند.
بدرود
پانوشت مهم نقش مسئله مدرک گرایی عامل اصلی فساد آموزشی در ایران است، و مشکلات اقتصادی
پانوشت ها، از درختان آخته تا پدوفیلی، از بدیهیات و اوّلیات حقوق بشری تا فرمان روایی مردمی
درباره تمام نکات مطالب مفصل و خلاصه و راه حل های \یشنهادی کاربردی موجود است در لینک ها لطفا مطالعه فرمایید
https://www.tribunezamaneh.com/archives/author/avangard
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.