۲۳ مهر ۱۳۹۸

گفتگوی آقای بنیصدر و علی صدارت -۱-بررسی و نقد نظریه سوسیالیسم مشارکتی توماس پیکتی در کتاب سرمایه و ایدئولژی
گفتگوی آقای بنیصدر و علی صدارت -۱-نقد نظریه سوسیالیسم مشارکتی توماس پیکتی در کتاب سرمایه و ایدئولژی
تاریخ تولید و انتشار: پانزدهم مهر۱۳۹۸ برابر با هفتم اکتبر۲۰۱۹ دوشنبه
❊
توماس پیکِتی اقتصاددان فرانسوی از جمله متفکرین غربی است که منتقد نظام سرمایهداری کنونی بوده است. این سامانه فکری، از زیانبارترین عواملی بوده است که با افزایش میزان خشونتهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، و اجتماعی، تمدنها و حیات آدمی و حفظ محیط زیست را به خطرهایی ژرف نزدیک کرده است. سیاستمدارانی چون رئیس جمهور فرانسه، مکرون، هم این روزها در مورد ادامه وضع فعلی، اعلام خطر کرده است، که چه بسا عامل از بین رفتن اروپا خواهد شد.
توماس پیکتی، به ازهم پاشیدگی قریبالوقوع اتحادیه اروپا باور ندارد ولی در باره رشد تفکرات پاپولیستی هشدار میدهد و اینکه برگزیت و خارج شدن اتحادیه پادشاهی بریتانیا از اتحادیه اروپا، به علت انفعال دولتهای اتحادیه اروپا در مورد کاهش نابرابری ثروت و امکانات بوده است
پیکتی در حال حاضر استاد مدرسهٔ عالی مطالعات علوم اجتماعی و مدرسهٔ اقتصاد پاریس است، در زمینهٔ نابرابری در ثروت تحقیق و تالیف میکند، از جمله در سال ۲۰۱۴ کتاب سرمایه در قرن بیست و یکم، از پرفروشترین کتابها بوده است که بر تمرکز ثروت و توزیع درآمد در ۲۵۰ سال گذشته میپردازد. کتاب استدلال میکند که نرخ بازگشت سرمایه در کشورهای توسعهیافته بیش از نرخ رشد اقتصادی است و این باعث نابرابری در ثروت در آینده میشود. او برای حل این مشکل پیشنهاد میدهد که از طریق یک مالیات جهانی بر ثروت، بازتوزیع انجام شود. پیکتی در کتاب جدیدش ’سرمایه و ایدئولوژی‘، باز هم سرمایهداری را به چالش کشیده و نابرابری ثروت را موجب روآمدن گرایشهای عوامفریبی در دنیا دانسته است. او معتقد است که باید از مالکیت خصوصی نامحدود عبور کنیم و و مالکیت را در زمان و در اندازه، محدود نماییم.
❊
نقد (بررسی) نظریه سوسیالیسم مشارکتی تاماس پیکتی در کتاب سرمایه و ایدئولژی
پیکتی نیاز به عبور از سرمایهداری را پذیرفته است و برای این عبور میگوید مالکیت خصوصی که هیچ محدودیت زمانی، و مقداری و کمی ندارد، باید به مالکیت خصوصی با محدودیت زمانی و کمی تبدیل شود.
راهکارها از این قرارند:
سه نوع مالیات پیشنهاد میکند:
۱-مالیات بر درآمد
۲-مالیات بر ثروت
۳-مالیات بر مالکیت خصوصی
’عدالت چیست؟ جامعه عادل، چگونه جامعهای است؟ عدالت به معنای مشارکت و بحث آزاد.‘
’جامعه عادل جامعهای است که به تمامی اعضای خود این امکان را میدهد که به داراییها بنیادی، به وسیعترین وضع و شیوه ممکن، دسترسی داشته باشند. ’
’دارایی اینها هستند= تعلیم و تربیت، سلامت و بهداشت، ’حق رای‘، و به طور عمومیتر: مشارکت هرچه کاملتر در انواع زندگی فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، مدنی، اقتصادی.‘
در حالیکه صرف عمل رای دادن یک حق نیست، بلکه یک وسیله است برای احقاق حق حاکمیت و حق مشارکت در سرنوشت خویش، انچه حق است، حق شهروندی است و حق شهروندی شریک در رهبری جامعه خویش. البته در دموکراسیهای انتخابی، این حق رهبری، از طریق دادن رای به عمل گذاشته میشود. در دموکراسی اشتراکی مورد نظر پیکتی، جامعه مستقیما رای میدهد در نحوه اداره امور جامعه.
’جامعه عادل، روابط اجتماعی اقتصادی را سازمان میدهد، که روابط مالکیت و توزیع درآمدها، مالکیت، بطوریکه فقیرترین اعضای جامعه، بیشترین امکانات را در دسترس داشته باشند.‘
در واقع پیکتی، مبنا را میگذارد روابط قوا، و میگوید باید این روابط قوا را متعادل کنیم ولی در عین حال از عدالت توزیع درامدها و ثروتها سخن میگوید، و از ثروتمندان باید بگیریم و به فقیرترها بدهیم، این را میگوید یک جامعه عادل. جامعه عادل جامعهای است که به تمامی اعضای خود این امکان را میدهد که به داراییها بنیادی، به وسیعترین وضع و شیوه ممکن، دسترسی داشته باشند.
در حالیکه عدالت به معنی میزان تمیز حق از ناحق است،
عدالت به معنی آگاهی و عرفان به حقوق، و عمل به حقوق انسان، حقوق شهروندی، حقوق ملی، حقوق عضو مامعه بیناملل، و حقوق طبیعت باشد،
حال اقتضای اینکه انسانها به این پنج دسته حقوق عمل کنند چه میشود؟ آن که هر شهروندی بر همه امکانات، از مالی… اموزش ، پرورشی.. و بهداشتی-درمانی… دسترسی پیدا کند، و متناسب با مجمعه استعدادهایش، بتواند از آنها برخوردار بشود.
جامعه باید نظام اجتماعی باز داشته باشد که در ان همه نیروهای محرکه بتوانند بدون تخریب در ان بکار بیفتند، که این نیروهای محرکه افزایش بیابند و رشد انسان شتاب بگیرد و ابعاد گوناگون بیابد.
وقتی عدالت به میزان تعریف میشود، مطلب واضح و روشن میشود که چه بایدمان کرد، و صحبت روابط قوا هم نکردهایم و در روابط قوا هم نیستیم. بلکه صحبت رابطه انسان را کردهایم به عنوان حقوند، و صاحب مجموعه استعدادها با امکانات، و نیروهای محرکهای که ایجاد میکند.
بالاخره تولید به چه تعلق میگیرد؟ چون در تعریف پیکتی، اصلا این مساله مطرح نیست. در جامعه عادل، آیا تولید و حاصل کار به کار تعلق میگیرد، و یا انطور که پیکتی میگوید به سرمایه تعلق میگیرد؟
پیکتی میگوید تولید به سرمایه تعلق میگیرد و وقتی در جامعه عادل و بر اساس سه دسته مالیتهای فوق عمل شود، بحران سرمایهداری فعلی، راه حل میجوید.
در صورتیکه غلط میگوید زیرا که :
۱-معنای تعلق تولید به سرمایه این میشود که انسان هم به مثابه نیروی کار به سرمایه تعلق دارد. و این به معنای بردگی انسان است.
۲-سرمایه، یعنی قدرت. و این که بگوییم این را بین تمام جوامع بشری و بطور کاملا برابر توزیع میکنیم. این توزیع کردن مانع از قانون قدرت مبنی بر تمرکز و بزرگ شدن، جلوگیری نمیکند.
۳-حال فرض کنیم که این توزیع هم انجام شد، ولی چه چیزی مانع از این میشود که اینهمه جعل نیاز و نیازهای کاذب برای مصرف، اینهمه فراوردههای تخریبی، اینهمه روشهای رساندن سود به حداکثر، و اینهمه افزونی تقاضا بر تولید،
۴-تصدی این توزیع با کیست؟ و چه تضمینی هست که ان دولت، دوباره نمایندگی از صاحب امتیازها نکند و
و خود پیکتی میگوید من میدانم که این نظر کامل نیست و باید مورد بحث قرار بگیرد، و با بحثها، کامل بگردد.
بنا به اعتراف پیکتی، نظرات وی، قبلا توسط جان رالز در ۱۹۷۱ مطرح شده. ولی میگوید که تحقیقاتش در کتاب سرمایه در قرن ۲۱، به او این امکان را داده که آن نظرات رالز را کاملتر کند.
در موقع ارائه حقوق بشر در انقلاب فرانسه، و در ویرجینیا و بعد در کل امریکا، بنا بر این بود که نابرابریهای اجتماعی، دیر نپایند. و مبنا برود بر برابریهای اقتصادی و اجتماعی و… ولی در عمل چنین نشد. چرا که با اعلامیه حقوق نوشتن و حتی توزیع و اینها، تا وقتی که اصل بر قدرت باشد، و رابطهها، روابط قوا باشند، و وقتی اصل و مبنا بر قدرت باشدو نمیتوان مانع از تمرکز قدرت بشویم، و نتیجه بازهم نابرابری خواهد بود.
نتیجهای که خود پیکتی میگیرد این است که باید از ارائه اصلهای کلی، غیرملموس، ذهنی… در باب عدالت اجتماعی پرهیز کنیم، و ببینیم که در هر جامعه بطور مشخص، چکار باید بکنیم که تعریف ما از عدالت بتواند متحقق بشود؟
پیکتی میگوید که در سوسیالیسم و سوسیال دموکراسی نمیخواهم متوقف شوم و گیر کنم، و میخواهم به سوسیالیسم مشارکتی عبور کنم. socialisme participative
در سوسیلیسم، دولت دریافت میکرد و توزیع میکرد، (در کومونیسم هم که اصلا مالکیت دولتی شد) و نتیجه خوبی ببار نیاورد. پس باید بدنبال یک طرح سوسیالیستی بود بر مبنای عدم تمرکز، بطوری که یک تمرکزی ایجاد نشود برای تمرکززدایی!
پس باید راهی پیدا کرد که دولت عمل بکند، ولی برای اخذ ۳نوع مالیاتها (بر درآمد، بر ثروت، بر مالکیت خصوصی) و توزیع آنها جامعه تمرکززدایی کند، و اینها در دولت متمرکز نشود. میگوید اینها در کشورهای انگلوساکسون اجرا شد، ولی ادامه پیدا نکرد.
❊
قسمت دوم بحث پیکتی: عبور از سرمایهداری و مالکیت خصوصی
مالکیت عادلانه کدام است؟
این سوال پیچیدهترین سوال، و محوریترین سوال است و باید اول این تعریف را بدست بدهیم تا بعد بتوانیم بگوییم که سوسیالیسم مشارکتی، چگونه چیزی خواهد بود؟
عبور از سرمایهداری یعنی چه؟
مالکیت خصوصیگرایی به مثابه ایدئولژی، که اساس آن هم بر دفاع مطلق است از مالکیت خصوصی. و سرمایهداری به عنوان بسط این مالکیت خصوصی که این در دوران صنایع بزرگ ممکن شده و این نظام مالی که بینالمللی شده و امروز هم شده اقتصاد دژیتالی.
صاحبان سهام که مالکان سرمایه مالی و شغلی، در واقع تصمیمگیرندههای واقعی هستند. سرمایهداری بر تمرکز قدرت اقتصادی در سطح مالکان سرمایه بنیاد میگیرد، مالکان سرمایه ثابت میتوانند، توسط مجریانی در یک موسسه و یا کارخانه، تصمیم بگیرند که چه تولیدی و به چه مقدار داشته باشند و چه قیمت برایش تعیین کنند و در چه بازارهایی عرضه کنند و…
پیکتی میخواهد از این عبور کند.
مالکان سرمایه، اشکال مختلفی به خود گرفته. از قرن ۱۹ به بعد مالکیت خصوصی بر سرمایه یک تحولی کرده، و این تحول به یمن سامانه مالیاتی انجام شده.
نظام قانونی و اجتماعی، امکان داده که قدرت این صاحبان سرمایه، محدود بشود. میتوانیم با تجربههایی که از این رهگذر حاصل شده است، مالکیت مطلق را کرده است محدود، و حالا ما میتوانیم بگوییم و حالا ما میتوانیم به این خط برویم که دائمی را بکنیم موقت.
تعریف پیکتی از مالکیت اجتماعی سرمایه= توزیع داراییها
اگر این دو ویژگی را به مالکیت میدادیم که مالکیت هم محدود است و هم موقت، امروز دنیای دیگری میداشتیم! (البته این مساله در اقتصاد توحیدی آورده شده، ولی یک عده مضحکه میکردند و میگفتند که ما خیارات فقه را آوردهایم در آن کتاب، و مالکیتها را بحث کردیم و مبنا بر این گذاشته شده که مالکیت خصوصی باید تابع مالکیت شخصی بشود، که از نظریه پیکتی، خیلی جلوتر است. چون در آن کتاب اقتصاد توحیدی، از محدودیت مالکیت صحبت کردهایم و نیز گفتهایم اصلا چرا بگذاریم مالکیت متمرکز بشود که بعد آنرا توزیع کنیم؟ و اصلا از کجا که دولت و قدرت به شما این اجازه را بدهند که آنرا بعد از تمرکز، توزیع کنید؟ دیدیم که مالکیت دولتی در روسیه به کجا انجامید.)
برای اینکه از سرمایهداری و از مالکیت خصوصی عبور کنیم، و به سوسیالیسم اشتراکی برسیم، مبنا را باید بر دو پایه بگذاریم:
۱-سامانه قانونی و مالیاتی، دورتر برود، و چیزهای بیشتری را فرا بگیرد.
۲-نظام مالیاتی وسیله استقرار مالکیت اجتماعی بشود
به یمن توزیع قدرت در کارفرماییها، و ایجاد شورای برابر دموکراتیک و حق رای واقعی برای کارگران در شورای تصمیمگیری، تصاعدی بودن مالیاتها به ترتیبی که مالکیتها بشوند موقت و محدود، در این صورت مالکیت اجتماعی مستقر میگردد. پس توزیع انجام میگردد. در کارفرماییها، قدرت توزیع میشود، و کارگران در اداره سرمایه مشارکت میکنند. و تصمیمگیرنده میشود این شورا. و آن سرمایهدار نیست که تصمیمگیرنده است.
نقدها:
آیا اصلا قدرت قابل توزیع هست یا نه؟
انسان باید به عنوان مجموعه استعدادها، مجموعه کارها را داشته باشد.
……
…………
❊
فایل صوتی را در همینجا بشنوید:
پخشکننده صوت
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.