– آقا، من منشی دادگاه جنایی پاریس هستم وافتخار دارم که پیغامی از جانب حضرت آقای دادستان برای شما آورده‌ام.

لرزش و تکان اولیه از بین رفت و حضور ذهن نخستین به من بازآمد. در جواب منشی گفتم:

–  این همان جناب آقای دادستان است که با آن اصرار و الحاح تقاضای بریدن سر مرا کرده است؟ راستی برای من لذت و شادی بزرگی است که از او نامه داشته باشم. امیدوارم که مرگ من افتخار بزرگی برای او ایجاد کند، زیرا برای من تصور این نکته بسیار سخت و دشوار است که او با چنین حدت و حرارتی تقاضای اعدام مرا کرده و در ضمن به چنین امری بی‌اعتنا باشد.

پس از گفتن این کلمات لحن صدای خود را خشن و جدی کردم و گفتم:

–  خوب، آقا، بخوانید!

آخرین روز یک محکوم و کلود ولگرد، ویکتورهوگو

 


در بخش پنجم و آخر این مقاله به تناقضات فکری سعدی در باب جرم و مجازات خواهیم پرداخت. رویکردهای مختلفی که در حکایات گلستان رخ می نماید و او گاه به هیچ وجه اصلاح گری را برنمی تابد و گاه بر آن اصرار دارد. گاه در مقام دفاع از مجازات سخت برمی آید و گاه در مقابل آن می شورد و آن را نقض آشکار حقوق انسانی می داند. این خصلت دوپهلو ناشی از چیست؟ این پرسشی است که این سری مقالات را با آن به پایان خواهیم برد.

 

ساختارهای اجتماعی و ظهور نوابغ      

معمولاً گفته می شود که جامعه شناسی تا آنجایی که به تحلیل علمی ازانسان مربوط می شود، ابزاری است محدود کننده وتا اندازه ای هم ویرانگر شخصیت انسانی، زیرا توان درک ظرافت های رفتارانسانی و تحلیل ویژۀ آن را ندارد، اما  درواقع چنین نیست. جامعه شناسی به عنوان یک علم درفهم بهترقضایا و پدیده های انسانی به ما کمک می کند و در توضیح آنچه که درزندگی اجتماعی و جاری غیرقابل فهم است، به یاری ما می شتابد. با این نگرش است که با استعانت از نوربرالیاس، عنوان به ظاهر متناقض گونۀ « جامعه شناسی یک نابغه » را برای سعدی برگزیدیم. هدف نه کم بها کردن ونه نفی قریحۀ ادبی سعدی ونه عادی جلوه دادن این «انرژی ذاتی» است، بلکه می خواهیم موقعیت انسانی او را به بهترین وجهی پیش رو قرار دهیم. جامعه شناسی تلاشی است تا از طریق آن انسان ها را نسبت به موقعیت های جدیدی که چهارراه های اجتماعی درمقابل آنها قرارمی دهد، بهتر فهم کنیم و آگاهی و دانش مان  را نسبت به تحلیل چنین پدیده های پیچیده بالا ببریم. زیرا درست ندیدن قریحه ادبی سعدی، به عنوان یک نخبه، ما را در تحلیل بزرگترین شاعر قرن ۱۳ عاجز می سازد.

نبوغ ونابغه معادل واژه (génie) درزبان فرانسه به دومعنی به کار می رود. نبوغ، به مجموعۀ دارایی های نمادین، توانمندی ها واستعداد طبیعی وذاتی یک فرد گفته می شود که به وی قابلیت لازم را برای انجام کاری ویژه می بخشد. در اسطوره شناسی رم – یونان، نابغه به فردی گفته می شود که دارای خصیصه ای منحصر به فرد و خارق العاده است که به وی توان ذهنی وروحی بالایی می بخشد که می تواند برسرنوشت یک انسان، یک مجموعه و یک جامعه تأثیر بگذارد. درادبیات رمانتیک قرن ۱۹، نبوغ به بخشی ازالهام وخلاقیت فرد گفته می شود که به طورذاتی درفرد وجود دارد و برعکس استعداد، اکتسابی و آموزشی نیست.

اما مرزهای این نبوغ درپیوند باساختارهای اجتماعی در کارهایی که به آن برخوردیم، مقداری مومیایی شده است. درواقع این نبوغ و قریحه ادبی سعدی را باید در بستر جهان ناآرام جنگ های صلیبی قرن ۱۳، هجوم بربریت چنگیزی، حدود ۳۰ سال جهانگردی های سعدی که افق دید وی را گسترده نمود و بویژه تحصیلاتش در نظامیه بغداد و سرمایه های فرهنگی و خانوادگی او به عنوان یک کل در ارتباط باهم دید. با عنایت به این روش، می پردازیم به تناقضات در آثار سعدی.  

 

تناقضات فکری در کلیات سعدی

کلیات سعدی زمینه های جدلی را بیان می کند که موجب بحث، اختلاف و نظرات موافق و مخالف شدید در مورد این استاد سخن و یکی از ستون های ادبیات کهن ایران گردیده است. این رویکردهای متناقض را چگونه می توان تحلیل کرد؟

محمد دهقانی، سعدی پژوه، ضمن انتقاد به نگاه فرهنگ گرایانه او نسبت به ایرانیان و شعرای پارسی، تلاش دارد به این تناقض پاسخ دهد. او تصویر درست تری از حکایات سعدی می دهد که به نظر می رسد به نگاه جامعه شناختی مجازات از منظر سعدی نزدیک تر است. سعدی منعکس کننده آلام، دردها، تناقضات، قشرها و لایه های گوناگون جامعه است. « تصوری که همه ما از سعدی داریم، یک مرد جاافتاده، پخته و کامل است که کودکی، نوجوانی و جوانی نداشته است. به همین دلیل به سعدی می‌گوییم شیخ و آن هم نه یک شیخ معمولی، بلکه یک شیخ بزرگ و اجل. این صفت آن‌قدر با نام سعدی پیوند خورده که در فرهنگ و ادبیات‌مان، شیخ اجل دیگری نداریم […] سعدی، راوی صادق فرهنگ ایرانی است. سعدی، فقط یک شاعر نیست؛ او سخنگوی وجدان جامعه ایرانی است و به همین دلیل بسیاری از گفته‌های سعدی به صورت مَثَل سائر درآمده و آنها را گاهی بدون اینکه بدانیم از سعدی است، به کار می‌بریم».

قدمعلی سرامی، نویسنده و پژوهشگر، ازبعد دیگری به شخصیت چند وجهی و منتاقض سعدی می نگرد که ضمن دارا بودن رابطه سیاسی ویژه با قدرت حاکم از مشکلات لایه های اجتماعی جامعه هم غافل نیست. سرامی می نویسد: « این شاعر هم با حکومت و خواص در ارتباط بوده و هم با مردم عادی و عوام. به همین دلیل هم هست که الان هم هر دو گروه از او حمایت می‌کنند. یعنی هم حکومت برایش یادبود برگزار می‌کند و هم مردم دوستش دارند و این یک اتفاق جالب است چون به طور عمومی، می‌دانیم که شخصیت‌ها هر چقدر که مورد وثوق حکومت باشند، مردم نسبت به آن‌ها بدبین می‌شوند و به طور عکس، اگر مورد وثوق مردم باشند، حکومت‌ها نسبت به آن‌ها بدبین می‌شوند. اما سعدی را هر دو طرف قبول دارند. او طوری زندگی کرده که عملاً با این که جزو درباریان بوده، مردم قبولش داشته‌اند».

عبدالحسین زرین کوب(۱۳۷۸-۱۳۰۱)، مورخ ومنتقد ادبی در سعدی وجود دوگانه یی یافته است و این دو بخش متضاد افکار سعدی را به خوبی ترسیم می کند. او می نویسد: « سعدی وجود دو گانه ای است اما این امر در عین آنکه به شخصیت هنری او دو بعد متمایز داده است آن را به هیچ وجه دچار تعارض، تزلزل و تضاد نکرده است. دردرون او یک شاعر که دنیا را از دیدگاه عشق می نگرد با یک معلم اخلاق که انسان را در مسیر تکامل اخلاقی دنبال می کند همخانه است- دو همخانه که سرّ همزیستی را از طبیعت وی آموخته اند. در اینجا شاعر برای معلم اخلاق ترانۀ محبت و صفا می خواند و وی را به پیروزی نهایی انسانیت امیدوار می سازد. معلم اخلاق هم طرح تربیت و ارشاد نفوس را که تعلیم فلسفی اوست به نغمۀ چنگ جادویی شاعر گره می زند و آن را در سراسر آفاق فکر و هنر به پرواز درمی آورد.

معلم اخلاقی که در اعماق ضمیر شیخ در کنار یک شاعر حساس شورمند سر می کند منادی اخوّت انسانی و مبشّر عدالت اجتماعی است و او این هر دو را لازمۀ درک درست از مفهوم آدمیّت می داند. این مفهوم اخوّت انسانی را وی با لحن یک واعظ و یک پیام آوراعلام می کند. بنی آدم اعضای یکدیگرند- و یک حدیث نبوی که می تواند منشأ الهام این اندیشۀ وی باشد طرزاعلام تکان دهندۀ پیام آورگونۀ آن را توجیه می کند ».

خلیل خطیب‌ رهبر (۱۳۹۳-۱۳۰۲)، ادیب و نویسنده، نگاهی همه جانبه تر نسبت به گلستان سعدی دارد  که نشان می دهد علت تناقضات چیست: « گلستان را باید فرآوردۀ آزمونها و نمودار مطالعۀ سعدی در افکار و احوال و اخلاق و آداب مردمی شمرد که وی در سفر سی ساله با آنان سر و کار داشته و از راز درونشان آگاه گشته و از هر یک اندرزی شنیده و نکته ای آموخته و بگنجینۀ خاطر سپرده است و آنگاه در فراغ بال چند ساله ای که در روزگار سلغریان یافته، این گهرهای تابناک را برشته کشیده و گیسوی عروس سخن را بزیور نظم و نثر گرانبهای خویش بیاراسته است».

 

آسیب شناسی نگاه فرهنگ گرایی

محمدعلی اسلامی ندوشن، شاعر، منتقد، نویسنده دربررسی تفکر چند پهلویی و متناقض دراندیشه سعدی از دو زاویه گوناگون به این موضوع نگریسته است.

نخست، ازبعد تاریخی-جامعه شناختی تلاش دارد زمینه های شکل گیری جهان بینی سعدی را نشان دهد که بر سه پایه شرعی، عرفانی و زیبا پرستی استوار است: « سعدی یک ایرانی تمام عیار قرن هفتم است. آمیزه ای است از چند چیز: هم مسلمان است او هم عارف، که این دو گاه رو در رو قرار می گیرند. اندکی خیامی است و بسیار زیباپرست، که این گاه با اعتقاد دینی او مغایرت پیدا می کند، به فرائض دینی پایبند است، ولی بهترین عبادت را خدمت به خلق می داند. نمی دانیم که شراب می خورده است یا نه. با آنهمه کنجکاوی که داشته و با آنهمه اقوام مختلف که نشست و برخاست کرده، بعید نیست که آن را به فتوای خود بر خود روا داشته باشد، چون در برابر زیبایی بی قرار است می گوید:

من آن نیم که حلال از حرام نشناسم

شراب با تو حلال است و آب بی تو حرام

یا آنجا که می گوید:

شب است و شاهد و شمع و شراب و شیرینی

غنیمت است چنین شب که دوستان بینی

اما واقعاً نمی دانیم که منظورش از شراب همان آب انگور است یا چیز دیگری. اگر منظورش چیز دیگر باشد، پس تکلیف بقیه، یعنی شب و شمع و شیرینی چه می شود که آنها نمی توانند جز آنچه هستند، باشند؟ خصوصیت دیگر سعدی این است که فوق العاده زیباپرست است و هیچ مانعی بر سر راه این خصلت او قرار نگیرد. بنابراین می بینید که ترکیب فکری سعدی یک عنصر شرعی، عنصر عرفانی و عنصر زیبایی است، البته به اضافه همه آن چه که زندگی بتوانند یک تأثیر اساسی داشته باشند، فی المثل اندکی از عنصر خیامی. اینکه می گوییم خیامی نه اینکه تقلید از خیام داشته باشد، منظورم اغتنام وقت است. فرصت شمردن وقت برایش خیلی مهم است».

دوم، اسلامی ندوشن نگاه ذات گرایانه فرهنگی دارد که نمی توانیم با آن از بعد جامعه شناختی خُرد موافق باشیم. به باور اسلامی ندوشن سعدی ترجمان ضمیر آگاه ایرانیان است. « فشرده تاریخ اجتماعی و روانی جامعه ایران در کلیات او انعکاس یافته، در واقع او آئین ملت ما در دوران بعد از اسلام است. هر خوب و بدی که باشیم در این آینه دیده می شود. اگر از دید امروزی ایرادی به بعضی نظریات سعدی وارد باشد، این ایراد به خلقیات ما وارد است که او آنها را تبلور داده است. اگر ضد و نقیص در آثارش دیده می شود برای آن است که ما ضد و نقیض می اندیشیم. اگر مدح کسانی گفته که به آنان اعتقاد نداشته، برای آن بوده است که ایرانی در دوره هایی، بنا به بد حادثه، محکوم به اطاعت از کسانی شده که واجد زور بوده اند، نه واجد حق. اکنون سؤالی که پیش می آید این است که ما تا چه اندازه حرف های سعدی را بپذیریم و تا چه اندازه نپذیریم. این سؤال در مورد گویندگان بزرگ دیگر هم مطرح است. چون آثار سعدی تنوع بیشتر دارد، کار ما را مشکل تر می کند. به هر حال حل موضوع بستگی دارد به درجه تمییز ما، وسعت دید و انصاف ما. سعدی حرف های نامناسب نزده است».

چنین نگاه فرهنگی روان شناسانۀ منفی که ایرانیان را از نظر اخلاقی، تحت عنوان خلقیات ما ایرانیان، در یک قالب می ریزد، در فهم عام ، در یک قرن گذشته کاملاً خریدار داشته و روشنفکران مختلفی به آن تاخته اند. محمدعلی جمالزاده( ۱۳۷۰-۱۲۷۶)، نویسنده و ادیب، با تلاش بی نظیری با جمع آوری نظرات خارجیان و سیاحان نسبت به ایرانیان، از موضع مصلح اجتماعی، مجموعه ای از این ویژگی های ایرانیان را ( قریحه شاعری، دروغگویی، حاضر جوابی، کلاه برداری و…) ردیف کرده است بدون اینکه چند جمله ای به ساختارهای دیکتاتوری حاکم بر کشور ما ایران نظری انداخته باشد.

این نگاه فرهنگی، بعد ازانقلاب دردافعه از اسلام وانقلاب، در برخی موارد با عینک سیاسی، دربین برخی ازمتفکرین مارکسیست هم مد شده است.

 

حال ببینیم که چگونه می توان تناقض گویی سعدی را تحلیل کنیم؟

 

متفکری منسجم  یا نابغه ای ادبی؟

آنچه که بخش مهمی از محققان و ادیبان را به کنکاش و تلاش برای توضیح تناقضات سعدی واداشته است، انتظارات نامناسب و خارج از شخصیت ادبی سعدی است و درست ندیدن سعدی در جایگاه خویش به عنوان شاعری با قریحۀ ادبی عالی و خرق عادت. به نظر می رسد این امر ریشه اختلافات و بحث هایی باشد که دربالا به آن اشاره کردیم. به باورمورخ ناصرتکمیل همایون، سعدی شاعر، هنرمند، ادیب و دارای جهان بینی خاصی است که برعکس حافظ تنها شاعر باقریحۀ ادبی فوق العاده نیست. سعدی ازنقطه نظر ایدئولوژیک و باعینکی سیاه وسفید دنبال پدیده های اجتماعی نمی رود بلکه از نقطه نظر جامعه شناختی تلاش دارد درکلیات خود فضای ذهنی لایه های گوناگون اجتماعی را با صداقت بی نظیری انعکاس دهد. به باور مورخ « این نوع تناقضات خاص سعدی است به عنوان بیان کننده اندیشه های متضاد، متغایر، متباین که بازتابی از تحصیلات وی در نظامیه و جهان گردی و دیدن مکاتب مختلف فکری بوده است. به عنوان مثال آنجا که می گوید:

دوستان عیب کندم که چرا دل به تو دادم      

باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی

سعدی آن نیست که هرگز ز کمندت بگریزد      

که بدانست که در بند تو خوشتر که رهایی

و باز در جای دیگر می گوید:

به هیچ یار مده خاطر و به هیچ دیار      

که بر و بحر فراخ  است و آدمی بسیار

و یا باز می گوید:

گر آب چاه نصرانی نه پاک است   

جهود مرده می شویی چه باک است

 

یا در جای دیگر:

زن بد در سرای مرد نکو   

هم در این عالم است دوزخ او

در حالی که در شعرهای عاشقانه عکس آن را می گوید».

 

باید تأکید نمود که سعدی شاعرقرن سیزدهم میلادی ذیصلاح درعلم حقوق نیست و خود نیز چنین ادعایی ندارد تا در امرحقوق جزا و جرم شناسی نظر دهد. او هرگز خود را به دردسر مقام قاضی دچار نکرده بود، از اینکه در میان دو خصم واقف به حق بی آنکه از شناخت خویش مطمئن باشد دربارۀ حقّی که او خود از حقیقت آن جاهل است داوری کند خود را کنار کشیده بود، با این حال اگر مفتی ملّت اصحاب شرع نبود مفتی ملّت « اصحاب نظر» مانده بود و به عنوان یک مصلح اجتماعی با نگاهی همه جانبه در علوم اجتماعی نظراتی داده بود. از این رو در زمینه جرم شناسی و ریشه های آن و به باور آن دوره از بعد فرهنگی به عنوان گناه، به دلیل سفرهای گوناگون به کشورهای مختلف و برخورد با اقشار مختلف و زندگی اجتماعی با آنان و شناخت نسبی از لایه های مختلف، از مقوله «انسان» و «آدمیت» سخنانی دارد که در حوزه جرم شناسی از نگاه یک ادیب اجتماعی قابل تعمق است. او با نگاه به این لایه های مختلف و مشاهدات خود در نهایت در گلستان بر انگیزه های مختلف انسان در ارتکاب به جرم، مدارا در ارایه کیفر متناسب با آن و نیز تردید در جزمیت و قطعیت مجازات افراطی اعدام تأکید می کند. متأسفانه این نگاه های متفاوت و چندصدایی زندگی سعدی در ساختارهای گوناگون زیرنام سعدی، مخفی می ماند و این بحث عمیقی است که عموماً جامعه شناسان را در بررسی آسیب شناسانه شخصیت انسان ها، تحت عنوان توهم داستان زندگی و نادیده گرفتن شکل گیری شخصیت انسان در مقاطع مختلف، به فکر راه حل انداخته است که در ادامه به بررسی آن خواهیم پرداخت.

 

توهم زندگی نامه ای

به باور پیربوردیو، داستان زندگی یک انسان، یکی از مفاهیم عمومی درک عامیانه است که به صورت غیرقانونی به درون زندگی اهل دانش، خزیده است. در فهم عام، زندگی عموماً به صورت یک داستان و روایت با حفظ همیشگی نام خود، جاده ای است که بعضاً تقاطعی هم دارد و اساساً مانند یک سفر، یک جابجایی خطی، در جهتی واحد، آغاز و پایانی دارد. از طریق این هویت اداری چه به عنوان زن یا مرد، یک هویت ثابت اجتماعی ایجاد می شود که هویت زیست شناختی فرد را در تمامی ادوار زندگی بازتاب می دهد ولی نمی تواند فضاهای اجتماعی گوناگون را که فرد درآن زندگی کرده است، به خوبی نشان دهد. شاید بهترمی بود که سعدی شناسان، سیرتغییرات در ساختاراندیشه سعدی را در بردار زمان ومکان، رسم می کردند، آنوقت می شد به گونه ای پویا تناقضات فکری وی را نشان داد. به عبارت بهتر، سعی در فهم یک زندگی به عنوان رشته ای منفرد و خودمتکی از حوادث پی در پی بدون هیچ خط اتصال مشخصی، جزاینکه همگی حول یک سوژه اند، امکان وقوع ندارد. چراکه عامل ثبات آن سوژه هیچ نیست جز یک اسم خاص. سعی در درک زندگی مصلح الدین ملقب به سعدی، با چنین رویکردی تقریباً همان قدر نامعقول است که سعی درتعیین یک مسیر در مترو بدون توجه کردن به ساختار شبکه، یعنی به چارچوب روابط عینی میان ایستگاه های مختلف. به عبارت بهتر زندگی سعدی به اعتبار منشوری از جای گرفتن ها و جابجا شدن هایی باید نگریسته شود که توزیع سرمایه های فرهنگی، اجتماعی و نمادین او درارتباط با شرایط ویژه سیاسی و اجتماعی دوران های زندگی وی، برساخته و در حکایات او انعکاس یافته است.   

 بنابراین تناقضات در بستراندیشه های سعدی را باید درسیرتحول افکار وی مانند هر اندیشمندی در بردار زمان و مکان جستجو کرد و آنرا ایستا ندید و ضمن نوسان درسه بعد شرعی، عرفانی و خیامی یا اپیکوری مانند هر متفکری دیگر، تحلیل نمود. اما نباید از یاد برد که سعدی در تناقضات متوقف نمی شود و در نهایت چترانسانی و فلسفی به مشاهدات خود می دهد و هنگامی که به این سقف از پرواز اندیشه می رسد علیرغم تقابل و تناقض در اشعار و حکایات با روحیه بردبار و تسامح به عفو و بخشش و اصالت انسان بودن و زندگی اعتقاد بیشتر دارد تا به اعدام  و کشتن. چهل حکایتی که از گلستان انتخاب شد رابطه عمیق ادبیات و حقوق در پهنه جرم شناسی را عنوان می کند که در این مرحله نمی ماند و نهایتاً به یگانگی تفکر در اندیشه وی راه می برد که در شعر عمیق او نمود می یابد:

بنی آدم اعضای یکدیگرند             

که در آفرینش ز یک گوهرند

چو عضوی به درد آورد روزگار    

دگر عضوها را نماند قرار

تو کز محنت دیگران بی غمی       

نشاید که نامت نهند آدمی

سعدی در قالب مصلح اجتماعی دغدغه اش کنشگری انسان درارتباط با لایه ها، گروه ها و طبقات اجتماعی از راه (مشاهده و مشارکت) است. از این نظر برداشت های وی کاملا عینی و از مبل نشینان کنج خلوت فاصله دارد. انتخاب حکایات سعدی با عینک نفی اعدام و بخشش با خوانش جرم شناسانه در راستای کتاب قبلی ما جامعه شناسی مجازات در دوران گذار، در امراعدام است که جامعه ایران بهای سنگینی در چهار دهه گذشته پرداخته است که اصالت را به حق حیات و زندگی پیوند نمی دهد. به بیان هنرمند فقید، محمدرضا شجریان: « اگر جان را خدا داده است چرا باید تو بستانی؟».

بدون هیچ تردید این نگاه درخوانش حکایت ها تأثیر دارد. بدین مفهوم که در چهار دهه گذشته تا جایی که به جامعه شناسی جرم برمی گردد مجموعه قوانین جزا جرم را رفتاری آگاهانه، ارادی، بدون توجه به عوامل خارجی در فرد، بستر روانی و روحی هنگام ارتکاب جرم و ساختارهای ناسالم جرم زا، با نگاهی ذات گرایانه و شرعی صرف و نه اصلاح مجرم و انسان می نگرد. در واقع در چهاردهه گذشته با نگاه ابزاری و دولتی حاکمین به نوعی ازجامعه شناسی کیفری افراطی ازجرم مواجه ایم و نه رویکردی که به دنبال چرایی دلایل وقوع و راهکارهای بازگشت مجرم و دادن شانس دوباره به جامعه است. این رویکرد فراطبیعی که ریشه در یونان، رم، ایران باستان، هند و  … دارد تا ابتدای قرن بیستم بیش از دو هزارسال بر نظرگاه رویه قضایی حقوق جزا حاکم بوده است. از اواسط قرن نوزدهم، متفکران قرارداد اجتماعی تبیین های فراطبیعی از جرم را به چالش کشیدند و با تفکیک جرم از گناه، خوانش جدیدی از جرم ایجاد شد که در عمق تلاش برای یافتن علل وقوع و جلوگیری جرم و بازگشت مجرم به اجتماع است.

 

پاریس، نادروهابی، دوشنبه ۱ فروردین ۱۴۰۱( ۲۱ مارس ۲۰۲۲)

nvahabi@gmail.com

خوانش مجازات اعدام و بخشش در کلیات سعدی / بخش چهارم: گونه‌شناسی حکایات از بعد جرم‌شناسی و کیفر

 

کتاب شناسی:

 

اسلامی ندوشن، محمدعلی، چهار سخنگوی وجدان ایران، تهران: نشر قطره، چ هفدهم، ۱۴۰۰، ص ۱۰۷-۱۰۴.

بوردیو، پیر، نظریه کنش، دلایل عملی و انتخاب عقلانی، ترجمه رضا مردیها، تهران: انتشارات نقش و نگار،۱۳۸۰، ص ۱۰۹-۱۳۰. 

جمال زاده، محمدعلی، خلقیات ما ایرانیان، آلمان: انتشارات نوید، ۱۳۷۱، ص ۱۰.

دوستدار، آرامش، زبان و شبه زبان، فر هنگ و شبه فرهنگ، کلن: انتتشارات فروغ، ص ۲۵-۱۶.  

زرین کوب، عبدالحسین، حدیث خوش سعدی، تهران: انتشارات سخن، ۱۳۷۹.

سعدی، مصلح الدین، بوستان، تصییح محمدعلی فروغی، تهران: انتشارات بیهق کتاب، ۱۳۹۲.

سعدی، مصلح الدین، غزلیات، تصییح محمدعلی فروغی، تهران: انتشارات بیهق کتاب، ۱۳۹۲.

سعدی، مصلح الدین، قصاید، تصییح محمدعلی فروغی، تهران: انتشارات بیهق کتاب، ۱۳۹۲.

سعدی، مصلح الدین، گلستان، تصییح محمدعلی فروغی، تهران: انتشارات بیهق کتاب، ۱۳۹۲.

سعدی، مصلح الدین، گلستان سعدی، به کوشش خلیل خطیب رهبر، تهران: انتشارات صفی علیشاه، چ ۳۱، ۱۴۰۰، ص د.

فرهنگ لاروس کوچک به زبان فرانسه، سال ۲۰۰۶، ص ۵۰۵.

مصاحبه با مورخ ناصر تکیل همایون، ۲ نوامبر ۲۰۲۱ ( ۱۱ آبان ۱۴۰۰).

سرامی، قدمعلی، بررسی جایگاه سعدی در ادبیات فارسی:

https://www.cgie.org.ir/fa/news/214210/ بازدید ۶ آبان ۱۴۰۰

دهقانی، محمد، تناقض های سعدی محصول دوگانگی فرهنگ ایرانیان است:

https://www.isna.ir/news/94020100531/ بازدید ۶ آبان ۱۴۰۰

 

Elias Norbert, Mozart socialogie d’un genien, Seuil, Paris, 1991, p. 23.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)