یکی از ادعاهای همیشگی- تقریبا همه حاکمان از به ظاهر دمکرات سکولار (مردم‌سالاری با جدایی دو نهاد دین و حکومت) تا تئوکرات دیکتاتور (حکومت دینی استبدادی)- قضیه استقلال است.
استقلال در مرحله نخست، منظور استقلال سیاسی است، اینکه مثلا اگر فلان ابرقدرت (این هم کلا نزدیک به قضیه استقلال است و در موردش شک جدی است) به فلان دولت ضعیف‌تر فرمان و چیزی بر خلاف منافع حکومای یا منافع ملی دیکته کند، حاضر نشود اجرا کند.

در ظاهر تقریبا همه دولت‌ها این نوع استقلال دارند! حتی جیبوتی که یکی محل‌های درامدش اجاره خاکش برای پایگاه به کشورهای بیگانه و اجنبی است، در حالی است دولت جیبوتی در طی تمام زمان استقالش، یک دولت-کشور ضعیف از لحاظ اقتصادی است، یک سانش و بختی آورده که امروز با استقلال سیاسی اریتره، کلا اتیوپی وابسته به سواحل جیبوتی است، جیبوتی در قسمت آفریقایی تنگه باب المندب است، موقعیت ژئوپلتیک راهبردی موجب شده، علاوه بر بندرگاه  اتیوپی، محل خوبی برای استقرار قوای بیگانه باشد، حتی زمال پهلوی دوم، ایران پایگاه نظامی گویا داشته در آن جا!، جیبوتی تقریبا به  هر کشوری که پول خوب بدهد، پایگاه اجاره می‌دهد! چین، امارات، فرانسه و…

جیبوتی در جریان کار اشتباه تندروهای خرمذهبی معلوم الحال (ضد ایرانی-ضد سیعه اصلاحگر) در حاکمیت فاسد-ظالم-حنایتکار مافیایی ج.ا، اقدام حمله کنسول‌گری و سفارت دولت عربی سعودی (عربستان سعودی) در ایران کردند، چند دولت کشور کوچک وابسته یا متحد به دولت سعودی مثل کومور و … همزمان باسعودی اقدام به قطع رابطه کردند، که جیبوتی هم جزء از آن بود! یعنی کلا استقالال سیاسی اش نسبی بوده، بر منافع!
نکته عجیب این است تا قبل از این واقعه،  جیبوتی در ظاهر روابط خوبی با حکومت ج.ا ایران داشت، حتی در زمان اوج بلاهت خائنانه حاکمیت یعنی احمدی‌نژادیسم ج.ا هزینه ساختمان جدید پارلمان  جیبوتی را از جیب بیت المال ملت اکثرا فقیر ایران پرداخت شد،  مثل موارد بسیار حاتم بخشی‌های حکومت ج.ا از جیب به ملت اکثر فقیر ایران به اسم منافع ملی (در حقیقت منویات  متوهمانه استکباری دیکتاتوری حکومت ج.ا)!، اما برای  چندیمن بار دنیای سیاست سیلی حقیقتی زد بر حاکمان متوهم ج.ا، اما نعشگی قدرت-ثروت سلطه بر گنجینه ایران نتواست اینها از خواب غفلت بیدار کند!

جنگ اباطیل: چند نبش قبر از قبرستان حاکمیت ج.ا، از قبل برجام تا امروز

 

نمونه‌های بسیار دیگر است، نشان می‌دهد استقلال سیاسی در اکثر موارد یک دروغ و افسانه است، مثل همین موارد حقیقی و واقعی جهان، محض حقیقت نیست، و بلکه واقعیات حالت نسبی دارند، در واقع ما استقلال نسبی و وابستگی نسبی داریم در دنیا، و تابع متغیرهای متعدد اقتصادی و نظامی و سیاسی است، البته میزان مردمی  حکومت، و مردمی بودن منبع مشروعیتش باشد و نه آسمان و ریسمان به هم بافتن و ارائه چرندیاتی مثلا که نماینده خدا و فَرِ ایزدی و ایزدنشان و این خزعبلات!

اگر هر چه کشور بزرگ و پرجمعیت باشد، و این جمعیت بزرگ از استعداد نخبگی (ناشی از سلامت آموزش و پرورش) به سطح متوسط نخبگان (که همیشه درصد کمی هستند، و توابغ از هوشمندی IQ و EQ بالایی برخوردارند) برسد، معنای دمکراسی به اصل حقیقی اش یعنی حاکمیت خرد جمعی نزدیک‌تر می‌شود.

اما در مورد حکومت ج.ا در کمال تاسف گفت، این حکومت ایدئولوژیک در دستان اقلیتی عمدتا پخمه فاسد افتاده است، حکومت ج.ا برخلاف آن ابهت نظامی اش، از نظر سیاسی، حکومت سلطه پخمگان و البته با مشارکت مزدوران نخبه فناروی‌های نظامی و کمی دیگر از فناوری و علم و صنعت در خدت دیکتاتوری آخوندیسمی است!

نکته: اینک چرا نخبگان باهوش حاضرند با دیکتاوری ظالم و فاسد و جانی و پخمه همکاری کنند، بر می‌گردد انحططا اخلاقی برخی از نخبگان که مافع شخصی شان را بر بشری و ملی ترجیح می‌دهند! این بارها اتفاق افتاده است، آیا آنهایی سلا‌خ‌های کشتار جمعی برای ابرقدرت‌ها و دیکتاتوری‌ها ساختند نخبه و باهوش نبودند؟!

اینجا قطعا منظور نخبگی، وجه باهوشان عقل‌گرای اخلاقی است که برای خیریت بشریت از هوش و نخبگی شان استفاده می‌کنند.

فرض بر صداقت مدعیان حکومت ج.ا بگیریم از اوایل سلطه کامل آخوندیسم یعنی برکناری بنی صدر، حکومت کاملا آخوندیسمی شد، میزان نسبت اشغال مقام‌ها حکومتی پخمگان بر نخبگان پیشی گرفته است، بعضی تئوری توطئه دارند که خمینی و پیروانش مثل آخوندهای حکومتی و سپاهی… عامدا جنگ بین ایران و عراق از سال ۱۳۶۲ ادامه دادند تا مخالفانشان سرکوب کنند!

این یک اشتباه یا دروغ است، اساسا از سال ۱۳۶۲ قدرت تمام و کمال در دست آخوندیسم و ج.ا بود (تمام کسانی که جزء شرکت سهامی مافیایی ج.ا بودند و تقریبا همه شان هستند به جز عده ای خواستند قواعد بازی رئوس شرکت سهامی ج.ا بهم بزننند از شرکت اخراج شدند!)، حاکمیت قدرت-ثروت در ایران تمام و کمال قبضه کردند، نیروهای ملی‌گرای اصیل، سازمان مجاهدین، توده‌ای‌ها، نهضت آزادی (با آن خیانت خواسته با احمقانه ابتذالی که به همراه بختیار کردند در لغو قراردادهای اتقصادی و تجاری و…)، گروه بنی صدر (بنی صدر رسما حزب و گروه نداشت اما در حقیقت نزدیک چهار و نیم میلیون رای دهنده داشته باشی در ایران سی و شش میلیونی آن زمان، عملا یک چهارم جمعیت کشور طرفدراش بودند، بخواهیم حساب کنیم بنی صدر دست کمی از خاتمی نداشت، البته قضیه احمدی نژاد و رئیسی و و  حسن روحانی با کلی فراکسیون و ائتلاف و مهندسی به نسبت شاید نرسیدند!)، من در مورد آرای خامنه ای در انتخابات اصلا حرفی ندارم بزنم در صحت یا ناصحتی، حقیقت هنوز منابع مورد اطمینانی ندارم برای رفرنسش، اما کلا این رای‌های بالای ۹۰% با مشارکت بالای ۹۰% در کشورهای موسوم به جهان سومی هیچ وقت جدی نگیرید، یک مزاح است بیشتر، آخر کدام عقل سلیم می‌تواند در کشورهای به شدت متکثر از نظر عقدتی  چنین اتفاق نظری روی کسی باشد، مگر اینکه آن جامعه دچار پخمگی شدید یا مسخ شدگی بر اثر تبلیغات باشد!  یا کلا داستان از بیخ بن مشکل دارد در صحتش!

رقابت واقعی چند حزبی و یا چند شخصیت کاریزمای تقریبا مستقل باید باشد تا معلوم شود مردم -در ایرانی که سطح سواد سیاسی‌شان در حد کشورهای جهان سومی است- اصلا ملاک مقبولیت نیست! آن را رأی ۹۸% مفتضح به جمهوری اسلامی که هنوز قانون اساسی اش تدوین نشده میزان پخمگی در ملت ایران را نشان داد در سال ۱۳۵۸ و این توهین نیست، پخمگی در برابر پختگی نخبگی است، من واژه بهتری نتوانستم پیدا کنم که حق مطلب را ادا کند!

پخمگی، ترکیبی سمی از حماقت، کم‌سوادی، کم‌شعوری، احساسی بودن بیش از حد و درجاتی مختلفی از سادومازخیسم و مشکلات عقده‌های روانی و  جنسی و سرخوردگی‌های فردی و اجتماعی و غیره است، امروزه چیزی در ایران شاهد هستیم در شهرهای فارسی‌زبان عمدتا شیعه و شیعه‌زاده در شرق و مرکز که به نفع تجزیه‌طلبان ضد ایرانی تظاهرات می‌کنند و نیروهای مسلح تمرکزشان بر هم می‌زنند از حفاظت مرزها!

فقط پخمگی می‌تواند حداقل حق مطلب ادا کند! اصلا قصد اهانت نیست، این محترمانه ترین بیان وضعیت حال اینهاست!

اما مقصر این سطح فاجعه پخمگی ملت امروز ایران از  کجاست؟!

آیا حقیقت آن همه پول یارانه ای پترودلار (قطعا حق مرم است چون ثروت خودشان است باید مساوی به همه بدهند، این بی‌عدالتی یارانه دادن ج.ا یکی از دلایل حماقت حکومتی است  که چنین برای چندرغاز ناراضی درست کردند، در حالی یارانه یا همان حق از ثروت ملی باید مساوی تقسیم شود و در عوض از راه مالیات منصفانه بین اقشار مختلف و با رعایت نکته بخشودگی خط فقر، باز توزیع ثروت درامدی و تامین مخارج حکومتی شود.

از زمان پهلوی تا کنون، بویژه دهه هشتاد (۱۳۸۰) که یکی بهترین شرایط معیشتی و تغذیه از دهه ۱۳۵۰ بوده، به طوری که اذعان دارند تقریبا همگان رشد قد و هیکل و چهره زییا داشتن و قیافه و تریپ زدن و عشق و حال و دسترسی به دوست پسر و دوست دختر به مراتب از دهه بیچاره ۱۳۶۰ و نیمه دوم ۱۳۵۰ هایی (دهه ۱۳۶۰ واقعی همان نیمه دومی ۱۳۵۰ بودند که دوران کودکی و نوجوانی تجربیات جنگ ۸ ساله و بعد جنک همزمان تجربه کرند! نسل سوخته واقعی اینها هستند! هم در جنگ ۸ ساله سوختند و هم بعد از جنگ!) چندین برابر بوده است، اینجا برای درک مطلب به کامیپوتر مثال می‌زنم، عموما وضعیت جسمی و تغذیه ده هشتادی نسبت به حتی دهه ۱۳۵۰ ها بیشتر است، امروزه دهه هشتادی به نسل غول‌ها موسوم هستند!

در تاریخ شاید این قدر وضع جسمی خوب دهه هشتادی در ایران خوب نبوده! دهه هشتادی‌ها در سن اصلی رشد یعنی ده سال اولشان، در بهترین شرایط تاریخی معاصر ایران بودند از نظر تغذیه و در نتیجه از نظر سخت‌افزاری آماده نصب نرم‌افزاری بالا هستند، این کیس دهه هشتادی می توانست ویندوز ۱۱ (۲۰۲۲) را با بالاترین نرخ بازدهی و بنچمارک عرضه کند! امامشاهده می‌کنیم عموما نسل دهه هشتادی از شدت پخمگی حتی ویندوز اکس‌پی (۲۰۰۱) هم به زحمت لود می‌کند!

دهه هشتادی‌ها (ده تا بیست ساله با متوسط سن حدود ۱۵ ساله) اکنون بایست IQ بالای صد متوسشان باشد، یعنی از نظر استعداد توان نخبه شدن داشتند، اما پخته نشدند، در همان پخمگی اوان بچگی ماندند! اما چیزی می‌بینیم اوج پخمگی ناپخته است، نسلی ۱۵ ساله ای که از نظر سخت‌افزاری جسمی می‌تواند مثل یک سرباز ۲۰ ساله باشد مستعد باشد، اما از نظر نرم‌افزاری پخمه است عمدتا!، چرا؟!

دلیل اصلی، خیانت حاکمیت پخمگان آخوندیسمی است، آخوندیست‌ها در طول دهه‌های ۱۳۶۰ تا امروز به شدت ضد نخبه بودند و موجب فراری دادند نخبگانه پخته به خارج کشور (فرار مغزها) یا به کنار کشیدن در کنج افسردگی و اعتیاد و حتی خودکشی سریع یا تدرجی با افسردگی و تنهایی خودارضایی و اعتیاد شدند، خدا می‌داند چند میلیون انسان مستعد نیکوسرشت نخبه ایرانی توسط حکومت مافیایی ظالم-فاسد-جنایتکار آخوندیسمی (ج.ا) یا نابود شدند یا مجبور به مهاجرت کردند! نبود نخبگان پخته بزرگسال که راهنما تا مربی و معلم و استاد اینها را باید می‌بودند در کنارشان نبودند که آنها آموزش و پرورش درست بدهند تا استعداد نخبگی‌شان شکوفا شود، در حقیقت دهه هشتادی حاصل رنج چند قرن ثبات‌های نسبی بازتولید هویت ایرانی (دوره صفویه تا پهلوی) بودند توسط حکومت نخبه کش ج.ا تبدیل به نسلی پخمه شده اند!

برآوردها از مهاجرت سه میلیون نخبه و نابودی لااقل دو برابرش در داخل، تقریبا از جمعیت ایرانی‌تبار داخلی و خارجی ۱۰۰ میلیون نفری، ده میلیون نخبه از دسترس ملت خارج شدند، یا به نابودی زیستی و جانی در داخل دچار و یا به مهاجرت و کار برای اجانب عاقبت انجامید!

این قدر روی اهمیت راهبردی و خطرناک فساد آموزشی-پرروشی تایید می‌شود برای همین است، فساد آموزشی یک سویس نفوذ عناصر نالایق به نهادهای حاکمیت و اداری و کشوری و لشکری است، و از طرفی نکته خطرناک یعنی مستعد ناکارامدی کردن سیستم کشورداری، و هزینه و خسارت‌سازی، و از طرفی مستعد خیانت به منافع ملی!، و مانع رشد نخبگان در درون کشور هستند! این نالایقان نفوذی در حاکمیت کشوری-لشکری بخاطر منافع شخصی‌شان اجازه وزود نخبگان شایسته و سالم از نظر اخلاقی و پاکدستی و خدمت گذاری به ملت را می‌گیرند، فاجعه ای چند دهه است از زمان حکومت آخوندیسم در حال رشد فزاینده مهلم و سمی اش شاهد هستیم!
امروزه بخش بزرگی نخبگان با ضرایب هوشی بلا در داخل، بجای کارهای مفید مولد یعنی تولید کالا و خدمات و هنر و اختراعات، به خلافکاری و فساد روی آورده اند!

حالا اینها گه گفتم چه ربطی به استقلال کشورها دارد، کاملا رابطه مستقیم دارد، وقتی حاکمیت در دست پخمگان خرمذهبی باشد و از طرفی کشور به شدت  کمبود از نخبگان پخته شده و مستعدان نخبگی هم بر اثر شیوه‌های ضد نخبگی از جمله فساد آموزشی (بویژه مراکز خصوصی) حتی حاضر نیستند به اندازه یک دهم نسل‌های قبلی مانند دهه ۱۳۵۰ و ۱۳۶۰ درس بخوانند و مطالعه کنند، در نهایت خروجی اش تصممیات ضد منافع ملی می‌شود!

 

جنگ اباطیل: راهبردهای پیشنهادی فوری به بخش ملی نیروهای مسلح و امنیتی (ارتش، سپاه، انتظامی و…)، در شرایط خطر نابودی ایران؛ حکومت آخوندیسمی بویژه دربار خامنه‌ای که بجای نقش فریدون، نقش اژدهاک انتخاب کرده؟!

 

این حقیقت تلخ است که برخی می‌گویند شایعه است، من چیزی در این چند دهه برسی کردم چندان خالی از حقیقت نیست! حقیقت تلخ این است که می‌گویند آخوند جماعت به طور کل و بویزه حکومتی(تئوکرات) اساسا نخبه گریز است و بلکه ضد نخبگی (افراد با ضریب هوشی بالا و نوابغ)! چرا؟!

 

جنگ اباطیل: تعارض رسیدن به دمکراسی با انحطاط آموزش و پرورش فساد عمدی در حکومت مافیایی ج.ا؟!

یکی دلایلش بر قدرت بالای پرسشگری و جوایای حقیقت و کشف چیزهای نوین و  ارتقاء و برورسانی دانشی عطش آور نخبگان است، این نخبگان بودند عمده بار تکامل تمدن جدید (جدا از اینکه چقدر درست هست یا نادرست این تمدن جدید) بر عهده داشتند، ممکن است برخی نخبگان در ابتدا حتی آخوند (کشیش، کاهن، خاخام، موبد و…) بوده باشند، اما در همان سال‌های نخست، پی بردند به مزخرفات خرافی و خردستیزی چرنیداتی به اسم دین و خداباوری به خورد عوام معمولی می‌دانند (گاهی ماندند چون به انحططا ترجیح منافع شخصی رسیدند و یا خود نسخه اصلاح شده شخصی ساختند از دنی و مذهب!)! البته شخصا اصل مفهوم معنوی خداباوری چیزی جدا از دین و مذهب می‎‌دانم، این فرق من با ناخداباوران است، هیچ عقل سلیم قادر نیست وجود و عدم خدا و اثبات یا انکار عقلانی کند، خیلی سعی کردن ضد خدایان ولی نتواستند، خدا را هر چیزی بنگری و تصور کنی و تعریف کنی، در نهایت به بن بست می‌رسی! مشکل ادعاهای چرندی است از خداباوران و خدادوستان (این دوتا دو چیز متفاوت است) با دین و مذهب متفاوت است.

جنگ اباطیل: چندتا از بلاهت خائنانه کمدی-تراژدی حکومت آخوندیسم در راه نابودی ایران!

 

بگذریم به اصل داستان استقلال برگردیم، استقلال هم مانند اصطلاخات کلی مانند عدالت، حتی عقل، یک مفهم کلی است، در تعریفات به نزد اهل اندیشه و خرد نخیگانی اختلاف است، مثل من نوعی که دمکراسی (مردم سالاری) را خرد جمعی نخبگانی مورد پذیرش جامعه پیشرفته ناشی از آموزش و پرروش خوب یافته می‌دانم، یعنی دمکراسی صرفا خواست اکثریت مطلق(۵۰%+۱) یا قاطع (دو سوم یا ۶۵%) نیست، دمکراسی را هر کسی به فراخور درک و شعور و حتی احساس منفعت شخصی و علایق شخصی اش تعریف کرده است، اما تعریف من فراتر از منافع شخصی است، من منافع حال و آینده بشری در نظر می‌گیرم در تعاریفم از مفاهیم از جمله دمکراسی تا استقلال سیاسی.

برای همین در نوشته جاتم، در نظر برخی تعارض دیده می‌شود، در جایی حتی (۱۸+) می‌‎گویم و در جایی همزمان محکوم می‌کنم جنایت ضد بشری تحریم وحوش حکومتی غربی‌ها و همراهی کشورهای به ظاهر دوست ایران در این نوحش ظالمانه و جنایتکارانه غربیان!

نکته: باز می‌گویم آن اجانب ظلم و جنایت می‌کنند به ملت ایران، اما مقصر اصلی حکومت و حتی مردم داخل هستند، ظلم و جنایت باطل اجنبی در نتیجه ظلم و جنایت و انحطاط باطل داخلی یعنی حکومت و مردم است، همین ستیزه گری ج.ا علیه غربیان و سوگلی اش (اسرائیل) کرد علیه شرقیان می‌کرد من معتقدم به مراتب ضربات مهلک‌تری ان دول شرقی می‎زدند! سند به  همین نشان با این همه باج دهی حکومت ج.ا به  شرقیان، آنها در  تحریم ( قلبنا خواسته یا ناخواسته) شرکت کردند و حتی در بعضی  موارد خیانت‌هایی کرده و می‌کنند که حتی غربیان تحریم‌چی را روسفید کرده در ظالمانه و جنایتکاراته بودنشان! با  این وجود مقصر اصلی داخلی است؟، این داخلی است که بایست مستقل واقعی باشد و با ایجاد توازن مثبت و فضای رقباتی، اجازه سوءاستفاده به اجنبی ندهد!

و در عین حال تایید دارم باید حکومت ایران (می‌خواهد آخوندیستی و خامنه ای باشد یا پهلوی یا کمونیستی و هر کوفت دیگر… شرط حکمرانی خوب- چه به نفع شخصی حاکمان و چه منافع ملی عمومی- بدون استثناء با تمام کشورها رابطه خوب دیپملماتیک داتشه باشد، تا زمانی که ایران با غرب و بویژه امریکا رابطه خوب دیپلماتیک و سیاسی نداشته باشد، نمی‌تواند مستقل واقعی باشد، اینکه بروی در کنج برهوتی به تنها خَز کنی، و با مثل انسان‌های بدوی نیمه وحشی زنده‌مانی کنی، اسمش استقلال سیاسی نیست، استقلال سیاسی این است همزمان با تمام کشور-دولت‌های جهان رابطه داشته باشی و به توانی با موزانه مثبت، بالاترین منافع سیاسی و اقتصادی و غیره را کسب کنی.

این استقلال نیست که مخفیانه و مملو از فساد کالاهای مورد نیازت را با قیمت بالاتر بخری و کالای خودت را با تخفیف بالا بفروشی (یعنی اقتصاد باجی دهی)!

جنگ اباطیل: ظلمی که حکومت مافیایی ج.ا به شیعه اصلاحگر (سکولاریزاسیون اسلامی از اورجینالیسم سلفی) کرد

 

اینکه هی خلق پول کاذب و نقدینگی تولید کنی، با ایجاد انحصار مافیایی جلوی تولید انبوه داخلی و تعامل عادی تجاری واردات و صادرات بگیری، بعد این نقدینگی به هیولای فقرزایی و نابودی طبقات متوسط و کارگری و مزدبیگر شود در حدی که برخی‌شان از خوی عادی انسانی خارج و تبدیل به زامبی‌گونه شوند!

شک نکنید اگر این وضع اهریمنی امروزین (جنگ اباطیلی) ادامه یابد تجزیه و جنگ داخلی که هیچ، جنگ در وضعی پیس بیاد که همشهری و هم قومی و هم زبانی به جان هم بیفتند، شک نکنید بین همان جماعت جاهل و بی شعور پان قوم‌گرا و فرقه گرای مذهبی-دینی بعد از تجزیه، جنگ بر سر منافع بوجود می آید، شک نکنید ادامه انحطاط کار به انحطاط شدیدتر مردم می‍‌‌کشد! این استقلال نیست، این وابستگی است، وابستگی به جهالت و پخمگی یک حکومت ایدئولوژیک ظالم فاسد و جنایتکار!

جنگ اباطیل: بنا بر ۶ باطل موجود، هیچ نشانه قطعی و حتی احتمالی از سقوط ج.ا امسال و حتی تا سالهای نزدیک بعد نیست، اما…

 

نکته آخر در  مورد جوگیر شدگان و فریب خوردگان تجزیه‌طلب، بر فرض بعید، اگر تکه ای از  ایران جدا کنید – با توجه حاکمیت آخوندیسمی ضد  ایرانی و ضد شیعه اصلاحگر ج.ا-  روزگار خوبی نخواهید داشت، ده‌ها سال بایست جنگ‌های داخلی و مافیا و فساد مضاعفی تحمل کنید، احتمالا تا پنجاه سال فلاکت مضاعفی نصبیتان خواهد شد!

کشور ایران حاصل رنج و خون هزاران ایارنی در طو ل چند هزار سال ایجاد شده، متعلق به یک گروه زبانی و یا قومی یا عقیدتی نیست، حالا مثلا چون در خراستان آب و نفت هست و خراسان آب و نفتش کمتر است، خوزستانی ها بگویند چرا خراسانی منفعت ببرد؟!

روزگاری خراسان ناجی خوزستان شد قرن‌ها و هزاره‌ها قبل زمانی که خوزستان تیول سلوکیان یویانی بود، این ایرانیان شرق مانند خراسانیان بودند بارها خوزستان از چنگال اجنبی مهاجم رهانیدند، بارها بارها، از پارتیان و تا یعقوب لیث و تا با امروز و لشکر ۷۷ پیروز خراسان و غیره!

کشور و ملت ایران طی هزارن سال نیکان مشترک ایجاد شده و مُلک مشاع همه است. خودسری یک قمست بهز یان بقیه قابل قبول نیست از این منظر.

برای روشن اندیشی درباره سری مطالب جنگ های اباطیلی بایگانی را مرور کنید

https://www.tribunezamaneh.com/archives/author/korooshbotshekane

 

نمونه دیگر نوشتارهای مشابه

https://www.tribunezamaneh.com/archives/author/botshekan

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)