سالهاست بسیاری از ایرانگرایان از غیرمذهبی و لادینی و ناخداباور تا شیعیان میانهرو، به جریان به شدت مشکوک مسوم به خرمذهبی (بیشتر منظور مدعیان به شدت متعصب شیعهنمایی) اشاره میکنند.
تمام نوشتارهای اکانتهایی امثالهم- تحت عناوین چون جنگ های اباطلیلی- بیش از هر چیزی، نقد و هشدار و بیدار کردن اذهان غافل است. حقیقتا هر بار مطلبی منتشر میکنم، با خود میگویم این آخریش است، امیدوارم دیگر نه من و هیچ کس مجبور نباشد برای روشنگری و نجات همنوعان بشریاش چنین مطالبی منتشر کند، آرزو می کنم و آرزو کنیم، روزی برسد فقط در مورد رخدادهای خوب مطلب بنوبیسم، تحسین و آفرین بگوییم به خود و دیگران برای خوب بودن و بهتر شدن.
نکته درباره خر!: خر در زبان فارسی چنیدن کاربرد دارد، یکی همان نام گونه اهلی اسبسانان، یعنی جناب الاغ است! الاغ یا خر، گونه اهلی شده است و شاید هم زودتر از اسب اهلی شده باشد، خواسته باشیم از خدمات ارزنده و بلکه بردگی این حیوان برای نوع بشر بگوییم مثنوی هفتاد من کاغذ میشود، خلاصه تا قبل از انقلاب صنعتی، اسبسانان اهلی شده ماننند اسب، خر و قاطر (دورگه اسب و خر!) نقش مهمی در پیشبرد و ادامه زندگی مدنی و تمدن بشری داشتند (اینجا بحثی در اینکه اصلا آیا خوب بود بشر متمدن شود یا نه؟ مدنیت یا تمدن به معنی فرق سبک زندگی یکجانشینی یا دامپرور با بشر صحاری و یا جنگلنشینی بدوی بوده که نیازی به اهیل کردن حیوانات ندیده و تقریبا همه امورات زندگی شان به ست خود با سده ترین ابزار براورده کرده اند، و البته قضاوت درباره ارزش انسانی و حقوق و بشری و احترام و… آنهایی بدوی زندگی کرده و شاید بکنند مثلا به دنبال گردآوری میوه یا شکار حیوانات رفته (اینجا به هیچ وجه قصد بیاحترامی یا رَد سبک زندگیشان ندارم و چه بسیاری از ما با دیدن رنجهای زندهمانی در مناطق به اصطلاح متمدن، حسرت زندگی همان به ظاهر مردم بدوی ر بخوریم و ایکاش کنیم جزئی از آنها بودیم!، و اما دیگر نمیشود هشت میلیارد نفر به زندگی بدوی برگردند به دلایل خیلی واضح که نیازی به توضیحش نیست!)، بلکه درباره نقش همین این گونه حیوانات اهلی شده است در ترقیات تمدن بشری به معنی یکجانشینی، اگر چه گونههای گوسفندسانان و گاوسانان نیز نقشان همچنان در زندگی وادامه حیات و تمدن بشر انکارناپذیر است.
ادامه شاید بخاطر این نقش بزرگ و قدرت تاثیر گذاری و به هر دلیل زبانشناختی و فرهنگی، خر معنی صفت بزرگ و مبالغه دارد، مثلا خرگوش، خرپشته،…
پس چرا به هر چیزی ظاهرا بد است، نیز پیشوند خر میدهند، همانطور گفته شد خر صفت معمولا پیشوندی مبالغه و معمولا طعنهآمیز دارد و گاهی و شاید اغلب افراد با شنیدن این نسبت به خود ناراحت میشوند!، خر مبالغه طعنهامیز از شدت یک چیزی است، که ممکن است آن چیز مثبت باشد مانند خرخوان (کسی زیاد مطالعه میکند) و یا خرپول (نسبت به فرد فقیر یا کمتر برخودار، ثروت زیادی دارد، البته کاملا نسبی است، فلان صاحب ثروت و دارایی چند ده میلیادر دلاری پولدار است و یک کارمند حکومتی هیج دغدغه معاشی ندارد، و خانه زن و بچه و ماشین و باغ و ویلا و سفر تفریحی … همه چیزش به راه است هم خرپول حساب شود!).
اما در نفهمیدن و لجاجت در جهل و یا تجاهل هم صفت خر بکار می برند!
اما چرا خرمذهبی به آنها میگویند؟!
چون خرمذهبی را وقتی به آنهایی به شدت تعصب مذهبی دارد، این شدت تعصب موجب خسارت به کشور و مردم و باورمندان و یا شیعهزادگان معمولی و لایه خاکستری هستند، چنان میشود که قید شیعه یا شیعه زاده بودن زده را که هیچ، کلا قید خداباور و بدتر قید اخلاقی بودن را میزنند!،
با دلایل مختلف و حتی با مدارک و اسناد موجود در مذهب خودشان میگویند: فلانی(ها) داری زیادهروی میکنی در رفتار مذهبیات،
و داری به به مذهب و حکومت مذهبی که طرفداریاش میکنی خسارت میزنی،
داری به کشوری حکومت مذهبی مورد طرفداری ات ضربه میزنی!،
داری با اعمالت بجای آنکه درآمد سرانه مردم کشور ۵۰ هراز دلار باشد، با کمتر دو هزار دلار زنده مانی میکنند اکثرا بجای زندگی معمولی!،
داری با با این غرب-اسرائیلستیزی بجای اینکه به غرب و اسرائیل ضربه نابود کننده بزنی، داری ایران را نابود میکنی!،
نمیفهمی کشورت دارد تحت تحریم، تولیداش نصف ده سال پیش انجام میدهد؟!،
نمیفهمی دیگر تقریا هر کسی قبلا بجای تولید میکرد (کالا یا خدمات ارزش افزوده) دلالی میکند و واسطهگری میکند یا به فکر این کار افتاده؟!،
نمیفهمی نباید کالاهای مصرفی چون خودرو و لوازم خانگی و گوشی همراه و امثالش تبدیل به چیزهای خدرسوزی شود مردم برای حفظ ارزش پولشان آنها تبدیل کالاهای سرمایه ای مصنوعی شود!
نمیفهمی که کشور در دست اقلیت مافیایی حرامخوار افتاده از رئوس حاکمیت (نهادهای انتصابی یا انتخابی و غیره) تا مدیران و مجامع تصممیمگیری آلت دست خود کرده که نمونه واضحض درباره تولید و صادرات و واردات آن کالاهای مصرفی گفته شده و نظایرش است؟!،
نمیفهمی بجای اینکه کشور ایران ششصد میلیارد دلار صادرات داشته باشد کمتر از صد میلیارد دلار صادر میکند و گاهی کمتر؟!،
نمیفهمی، تازه آن صادرات هم آلوده انواع فساد است!، یعنی بخاطر تحریم، کالاه با تخفیف- و بهتر بگویم باج داد-پولش به دشواری استفاده میکند و این وسط کلی فساد از رشوه تا اختلاس روی میدهد؟!،
نمیفهمی بیش چهل سال از سیاستهای مختلف در زمینه داخلی و خارجی است، اغلب شکست خورده یا به هدف اصلی و موثر و مفید نرسیده و برعکس پسرفت کردی؟!،
نمیفهمی با این سختگیریها درباره سبک زندگی و پوشش و بگیر و به بندها و آسیب جسمی وروحی به مردم، موجب ایجاد نارضایتی و وهن دین و مذهب، و گریزان شدن مردم بویژه نوجوان و جوانان میشوی؟!،
نمیفهمی اینها گفته شد و بسیار چیزهای بد و اشتباه و غلط دیگری که میاندیشی و عمل میکنی و تعصب و اصرار بر ادامه اش داری، برای همین به تو میگویند خرمذهبی!
برای همین دیگر ایران دوستان و کسانی که نه میخواهد یک وجب خاک کشور ایران تجزیه شود و نه میخواهند ایران با این همه استعداد اقتصادی (حداقل حقش است جزء ده کشور اول جهان باشد و اما اکنون زیر بیستم است!)، دو سوم مردم رد فقر مطلق و از آن یک سوم هم بیشتر نیمی در حدود فقر باشند و بجز اقلیتی کوچک که در اشرافیت و ثروت قارونی، برای همین میگویند، ادامه حکومت آخوندی خرمذهبی به زیان مردم ایران و تمامیت ارضی ایران، و به زیان معنویت و خداباوری و حتی به زیان مذهب تشع امامیه است!
برای همین میگویند با توجه- نبودن آلترناتیو و جایگزین خوب یا بهتر- دو راه نمانده برای اکثریت مردم دو آلترناتیو ممکن متصور است:
الف- بدتر، همین اول بگویم این یک توضیح فرض یک احتمال است و شخصا نه طرفدار این احتمال هستم، و نه توصیه میکنم به دیگران، و نه میخواهم عاقبت کشور به این سمت برود، خدا کند کشور ایران به مرحله نرسد)، ادامه اعتراضات مردمی داخل و البته خارج هر چند با این وضع تشتت و تفرقه چندان فایده ای نمیبینم مانند آن تظاهرات دهها پرچمی دیکتاتوری خرمذهبی شاد کن!،+حمله خارجی+ احتمالا تجزیه قسمتهای کشور (این تجزیه احتمالش زیاد است و اما قطعی نیست)، البته اگر میزان وحدت و ایجاد یک شورای همبستگی بزرگ و دولت انتقالی و انحلال داوطلبانه گروههای مسلح تجزیه طلب و یا مشکوک به تجزیه طلب، و ایجاد نیروهای مسلح تحت رهبری یک دولت انتقالی ملی گرای متعهد به حفظ تمامیت ارضی ایران باشد تا خطر تجزیه تقریبا صفر میشود.
ب- بد (در این حال وضع عملا شید بهترین گزینه ممکن است!)، ادامه اعتراضات برای توجیه و ترغیب نظامیان ایران دوست و ایرانگرا برای کودتا، حالا اگر خود رئوس حاکمیت مثل فردی از بیت، قید آخوندیت بزند و خودش رهبری کودتا را به دست بگیرد و حکومت آخوندی خرمذهبی براندازد و یک حکومت سکولار ایجاد کند! هر چند عجیب است، اما غیر ممکن نیست و برعکس از همه گزینهها ممکنتر است چون انجامش آسانتر است و واقعا این قدر دلیلش واضح است نیازی به توضح بیشتر نمیبینم، فقط بفهمند آنهایی که میتواند کودتا ملی گرایانه برای حفط ایران و منافع عمومی کنند، کمترین خسارت و سریعترین راه برون رفت از این وضع تراژیک است، مزایای زیادی هم دارد، چون کنترل بهتری بر اوضاع دارد و با کمترین خسارت و حتی بدون خونریزی ممکن است.
تغییر حکومت از آخوندی خرمذهبی به غیر آخوندی سکولار یا شبه سکولاری میشود . عاقبت حکومتهای همین دهه اخیر از فروپاشی شوروی تا سقوط حکومتهای مانند صدام قذافی و غیره، شاید بگویند صدام یا قذافی که شیعه خرمذهبی نبودند، اما آنها نیز دنبال اعمال دیکتاتوری بسیار ظالمانه و جنایتکارانه بس احمقانه و زیادهروی بودند مانند ایدئولوژیهای تمامیتخواه خود حق پندار، مثلا نژادپرستی پانعربیسم و گرفتن رهبری کشورهای عربزبان یا مسلماننشین (پان اسلامیسم) و ستیزهجویی پروپاگاندایی تا عملیاتی علیه غرب و اسرائیل!، یعنی حاکمانی بر کشورهایی که حتی یک درصد قدرت و ثروت جهان نداشتند میخواستند بخاطر توهمات استکباری دیکتاتوری عقاید فردی تا ایدئولوژیک گروهی اقلیتی، قطب عمده صاحب قدرت و ثروت جهان را نابود کنند!
حقیقتا گفته اند: حماقت درمان ندارد، چرا گفته اند، هر کسی ممکن است یک بار در مرود چیزی اشتباه کند، او نادان بر آن مسئله بوده و دیگر آن اشتباه را تکرار نمیکند پس داناست، اما کسی که بار دیگر و بدتر بارهای دیگر آن اشتباه را تکرار کند، او دیگر نادان نیست، بلکه احمق است و آن قدر حماقت میکند تا به هلاکت یا ته بدختی برسد و بدتر اینکه بسیاری دیگر به حماقتش به بدبختی و بیچارگی بیاندازد!
نکته درباره کودتا ملیگرایانه، درست است به حفط حکومت بخش مهمی از حاکمان فعلی است، اما چندتا مزیت و ویژگی دارد و اگر اینها نداشه باشد، که اصلا کودتا نیست، مثل همین مهندسی انتخابات نمایشی حذف بیشتر جناح چپی حاکمیت ج.ا است، و تقریبا یکدستی جناح موسوم به راستی! این کودتا نیست، یک رفرم استبدادی و دعوای درون حکومتی است سر تقسیم و توزیع منافع! منافعی که چندان به نفع اکثریت نیست وبلکه بر ضد منافع ملی اکثریت مردم ایران است!
این نکته که سخن از تیر آخر یعنی کودتا زده میشود برای نجات ایران و مردمشف چون دیگر امیدی به اصلاح درون حاکمیت ج.ا نیست، چهل سال فرصت-نسل سوزی! مگر یک حکومت چقدر باید بدان فرصت اصلاح داد؟!
در همین چهل سال، دهها کشور تحت حکومت دیکتاتوری ظالم و فاس و جانیف خودشان کمابیش اصلاح کردند، لاقل به پیشرفتهای مادی بزرگی نایل شدند، از کشورهیا شرق دور آسیا تا آمریکای جنوبی و… با همین ترقی مادی، فقر کاهش یافته و بخودی خود کاهش فقر، موجب ترقی معنوی مردم شده است، این را که خود شیعیان امامیه تکرار میکنند نقل از امام اولشان: که فقر عامل بی ایمانی است!
حالا بی ایمانی از نظر خرمذهبی یعنی ضد ج.ا شدن حالا ج.ا در قعر تحریم و فساد ظلم و جنایت باشد چون حاکمان مدعی این نائب اما زمان هستند، با حرافی که نمیشود حقانیت ثابت کرد، این حرافی ها نتیجه عملی اسش چیست؟!
این فقر مطلق اکثریتی؟!،
این گریز از دین و اخلاق؟!،
این منطق اقتصادی مالیات بگیری از کجای عقلانیت بشری آورید (؟!) که، یک پنجمش درامد سالیانه مازد بر نیاز مالش به آخوند بدهد (۲۰% مالیات به آخوند) بعولاوه ۹% مالیات بر ارزش افزوده همگانی (حتی فقرا و بیکاران فقیر!) که عملا مالیات مضاعف شده بر مصرف!، و دهها مورد مالیات دیگر مانند از مالیات بر ارث و هر بار خودرو و ملکی و امثالش خرید و فروش کند، حتی اگر ارث و عایدی ناچیز باشد (یک مختصر معافیت مالیاتی گذاشتند که زیر خط فقر است!) و..، یعنی ممکن است یک تاجر و کاسب بخواهد از راه حلال به ثروت رفاهی قانونی حلال برسد، گاه بیش از نیمی از درامد و دارای و اموالش مالیات بدهد!
با این وضع دیگر چه انگیزهای میماند برای تلاش کاسبی حلال، معلوم است اهریمن نفسانی بسیاری به فرار مالیاتی و تقلب در حساب و کتاب و دروغگو میکند، این سیستم از آموزش تا کاسبیاش، دارد نسل و مردمی در انحطاط و خلافکار و فاسد پرورش می دهد!
این همه شورش و اعتراض به فساد و دزدی از بیت المال و بیعدالتی در توزیع ثروت عمومی و از تضییع حقوق کارگری (عملا سه طبقه مزدبگیر درست کردند، طبقه مزدبگیر ممتاز حکومتی که دائما هم معترضند با وجودی بالاترین درجه مزدی دارند!، طبقه حداقل بگیر شرکتی، طبقه شبه برده ای که حداقل بگیر رسمی نیستند دو طبقه دوم زیر خط فقر و حتی زیر خط فقر مطلق زندهمانی میکنند! این سیستم طبقاتی اکثریت جامعه یعنی مزدبیگران چه سنخیتی با ادعای حکومت ضد طبقاتی عادالانه دارد؟!) تا نقض آزادی در سبک زندگی؟!و…، اما از نظر منتقدان بی ایمانی، یعنی انحطاط عمومی مادی و معنوی یک ملت و اکثریت مردم کشور!
چرا که باورش دشوارش است این مهندسی و حذف و یا به قولی یکدستی حاکمیت جناح راستی، کمکی به ایران و مردمش نمیکند، در همین یکسال و اندی نتایج فاجعه بارش نمودار است، از معطلی در احیای برجام تا تشدید فسادها، تورم و گرانی و جولان فزاینده مافیایی ها و خائنان به منافع ملی، نمونه واضحش همراهی و شاید همدستی آگاهانه اصحاب عمده و کلان قدرت و ثروت داخلی با تحریمچیان اجنبی!
این کودتا بایست دارای نتایج ویژه چون حذف حکومت آخوندها و حاکمیت دینی-مذهبی باشد و صراحتا بر سکولاریسم حکومت تایید و عمل کندف و حتی آخوندها بایست بجز در محل کارشان (مثلا طبق رسم قدیم پیش نمازی مسجد)، لباس آخوندی نپوشند بعنوان نمادی از تفاوت آنها بقیه که مثلا طبقه خاص برتر هستند!
یعنی در ظاهر باطن کشور، دیگر اثری از حاکمیت آخوندی و ایدئولوژی آخوندی این چهل سال و اندی نباشد و دیگر اینکه ستیزه جویی با تمام کشورها از جمله قطب عمده قدرت و ثروت جهان یعنی غرب و متحدانش مانند اسرائیل پایان دهد، یا دست شوند و یا لااقل خصومت نکنند، مشکلات اعراب و اسرائیل واگذارند به خودشان از راه صلح و مصاحه حل کنند، نخواست کمک کند به این صلح و مصالحه، دخالت مزاحمتی نکند، تا بالاخره این قطب عمده قدرت و ثروت جهان بیخال نابودی ایران و مردمش شود! و ایران برای چند نسلی راحت بشود از این همه تحریم و بحران و به حق جایگاه حقیقی اش یعنی ترقی مادی و معنوی اش در جهان برسد.
باز نکته: اینجانب و یدگران همچون من فکر میکنند به هیچ وجه نه طرفدار و دلبسته غرب و اسرائیل هستیم و نه وابسته به جریان قدرت طلب داخلی و خارجی چه ایرانی و جه غیر ایرانی، صرفا منتقدانی هستیم که فکر میکنیم اینها برای خیرت حقوق بشری و منافع ملی و مردم و کشور ایران بهتر است.
قطبی که چهار سال است تحریم فشار حداکثری (در برخی مواردش حقیقتا ظالمانه و جنایتکارانه علیه مردم عادی ایران است!)، قطب قدرتی که حتی ابرقدرتهای شرقی به ظاهر دوست ج.ا را نیز به همراهی واداشته!
یعنی تقریبا همه کشورهای جهان- به انگشت شمار کشور-دولتهای ناتوان که خود وضعشان بدتر حکومت ج.ا هستند و از سر ناچاری روابطی دارند و اغلب هم بیشتر سود میبرند از ج.ا و ایران! وای بر ایرانی که چنین خرمذهبیهایی حاکمند بر اموراتش و حقایق چنین آشکاری را نمیبینند! چرا؟!
شاید حقیقتا دیگر عقلشان قفل کرده از شدت جمود ایدئولوژیک یا چون دغدغه معاش ندارند و بر خان یغمای بیت المال مردم ایران نشسته اند، اصرار بر خرمذهبی بودن میکنند! و اما دیگر برای اکثریت مردم فرق نمیکند چرا آنها خرمذهبی هستند، مهم این است باید آنها از حکومت بزنند کنار، بخاطر حفظ ایران و سعادت و زندگیشان!
اقلیت حاکم خرمذهبی، میخواهد بر خرمذهبی بودنش بماند و در این جهالت ظالمانه بماند تا بمیرد و به جهنم برود، تصممی با خودش است، اما چنین حقی ندارد نه از نظر خیرت قابل تصور خداباوری (یعنی لااقل خداباور تصور نمیکند بخواهد مردم از نتیجه گفتار و کردار حاکمان مدعی خداباوری ضد خداباوری شوند!) و چه از نطر عقلانی اکثریت مردم کشوری با خودش به انحطاط و تباهی و نابودی بکشاند!
نکته ای درباره کسانی که میگویند مخالف حکومت ج.ا هستند، اما چون پس از سرنگونی ج.ا آلترناتیو و جایگزینی نیست و کشور رد خطر تجریه، به انتقاد و نصحیحت و اعتراض اکتفا میکنند، به طوری که انگاری در نزد حاکمان آخوندی و طرفدران خرمذهبی اش این تصور و توهم پیش آمدهف تا ابد اکثر مردم از ترس تجزیه ایران و جنگ داخلی؛ ظلم و جنایت و فساد در حکومت ج.ا تحمل میکنند بخاطر عشق به خاک! نه! این فقط یک تصور و توهم است، تاریخ اثبات کرده مردم تا جایی سر این عشق بازی میمانند، جایش برسد ریسک میکنند و طومار حکومت ظالم و جانی و فاسد میپیچینند و برمیاندازند، اکنون علایمش آشکارا دارد نشان میدهند! وقتی انحطاط عمومی شد و درجه جوش به انحطاط عوامی سادیسم ایپیدمیک رسید خواهید ید چگونه در توهم حکومت ابدی بودید!
در ادمه توضیح گزینه ب، وگرنه بایست بالاخره آن بخش از نظامیان و نیروهای مسلح ایرانی اصیل و نجیب دست بکار شوند و وظیفه تاریخی خود، یعنی کودتای ملی برای تغییر حکومت فعلی به حکومتی سکولاری و زمینهسازی برای حاکمیت دمکراسی مبتنی منشور حقوق بشر بین المللی و جهانشمولی و زدودن دلایل تمام آنچهکه موجب خسارات مادی و معنوی این چهل سال و اندی شده انجام شود.
مطلب قبلی
جنگ اباطیل (مستکبران احمق!): وقتی- دیکتاتورها و حاکمان احمق- لقمه آسان را دور سر میچرخانند!
برای روشن اندیشی درباره سری مطالب جنگ های اباطیلی بایگانی را مرور کنید
https://www.tribunezamaneh.com/archives/author/korooshbotshekane
نمونه دیگر نوشتارهای مشابه
https://www.tribunezamaneh.com/archives/author/botshekan
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.