امروز، ما همان نسل آیندۀ دیروز هستیم
قضیه توزیع ثروتهای ملی همیشه مورد بحث و جدل بوده است. طی بیش از یک صد سال اخیر، بهانۀ نسل آینده و توجیهاتی مانند هزینههای عمرانی و خدماتی، موجب شده است درآمدهای عظیم ملی به مردم داده نشود به جز مقداری در قالب یارانه.
البته در بحث یارانه هم مغاطلاتی است، مثلاً قیمت فروش کشورهای دیگر ملاک قرار میدهند. کشورهای واردکننده نفت و گاز بدیهی است این کالاهای خام را از منابع ملی (ثروت عموم اتباع کشور) تولید نمیکنند، و در نتیجه جزئی از ثروت ملیشان نیست.
ثروت ملی را به خود ملت نمیفروشند! این یک مغلطه است، چیزی مال خود آدم است که نبایست به خودش بفروشند. ثروت ملی، ثروتی است که از ملک مشاع یک ملت حاصل میشود مانند استخراج معادن و سوخت فسیلی.
همیشه بهانۀ نسل آینده بوده و چند نسل گذشته و همچنان این نسل آینده بهانه است!
امروز، ما همان نسل آیندۀ دیروز هستیم.
ما باید از این ثروت ملی بهره ببریم. هر سال و هر نسل دارد بیشتر آب میشود این ثروت ملی، و آخر سر تمام میشود و لابد آخر سر میگویند، خلاص شد! احتمالا آن وقت دیگر بهانۀ نسل آینده نیست!
بر طبق سامانۀ ثبت یارانه، حدود ۹۷% مردم ایران خواستار دریافت یارانه هستند.
در واقع چون هیچ روش دیگری در پرداخت ثروت ملی نیست، مردم حاضر نشدند از یارانه انصراف دهند، احتمالاً مردم میگویند سهم ما از ثروت ملی چه شد؟
با توجه دههها پایین نگه داشتن عمدی دستمزد و افزایش شدت شکاف طبقاتی، این توقع جدی شده است. اکثریت مردم عملاً دیگر نمیتوانند از فقر نجات یابند چرا که بیکاری، کمی درآمد و عدم مکفی درآمد بار یتأمین معاش، امکان پس انداز و افزایش سرمایه موجود نیست، و در نتیجه بیش از پیش نیاز به توزیع ثروت ملی احساس میشود.
به قدری نیاز جدی است که سن ازدواج از مرز سی سال گذشته است، و میلیونها نفر نمیتوانند ازدواج کنند چون از عهدۀ هزینهها بر نمیآیند! مسکن هم با گرانسازی و اشرافیسازیها سرمایۀ کشور به هدر رفت، و ۲,۷۰۰,۰۰۰ خانۀ گران قیمت و اشرافی خالی روی دست صاحبانشان مانده!، در حالی بیش از یک سوم مردم مستأجراند! این در حالی است اگر آن ۱۲ میلیون نفر بخواهند ازدواج کنند لااقل نیاز به شش میلیون خانه نیاز است! بازار تقاضا بالایی دارد ولی توان خرید خانه ندارد! اینگونه بحران مسکن شدیدتر شده، قفل بازار مسکن عملاً با توزیع ثروت ملی ممکن است باز شود!
اما میتوان دربارۀ چگونگی توزیع ثروت ملی بحث کرد.
یک روش پرداخت مستقیم است مثل همین یارانه، در واقع یارانه بخشی از همان ثروت ملی است، از درآمد سالانه چند ده میلیارد دلاری ثروت ملی، حدوداگر ۳۳ هزار میلیارد تومان یارانه فرض کنیم با احتساب دلار ۳۷۰۰ تومانی میشود ۸,۸۰۰,۰۰۰ دلار درآمد از ارزی چند ده میلیارد دلاری به مردم یارانه میدهند، منتها به صورت ریالی در حالی که بعضی معتقدند بایست دلاری-ارزی داده شود. چراکه راحت با نوسان قیت ارز، ریال کم ارزش میشود.
اما یک پیشنهاد دیگر است که این یارانه و در واقع توزیع ثروت ملی، از راه خرید سهام شرکتها و همین مساکن خالی، و یا سرمایهگذاری یا افزایش سرمایۀ شرکتهای موجود موفق مولد انجام شود و سهام آن به عنوان توزیع ثروت ملی در اختیار قرار عموم مردم به رایگان گیرد. این امر بهترین روش برای توزیع ثروت ملی است.
منبع مطلب
(آرتامن)
*****
ایده برای توانمندسازی ملت ایران از سبد سهام از یارانه / ویرایش دوم
من بزودی اگر عمری باشد در وبلاگم خواهم گفت ایران یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان است، حتی ثروتمندتر از قطر. فقط ایران بیش از ۳۶ هزار میلیارد دلار ارزش ذخایر فسیلی اش است.
دیگر نباید بسیاری از مناطق استانهایی مثل لرستان، چهار محال و بختیاری، کهکیلویه و بویر احمد، بشاگرد، خوزستان، سیستان و بلوچستان، کردستان و یا خراسان در محرومیت باشند، ایران ملک مشاع همۀ ملت ایران و همه اقوام ایراناست، از شمالی تا جنوبی… میتوانند متحدانه در این کشور با افتخار و آبرو و عزت زندگی مرفهی داشته باشند.
ایران بهترین کشور برای همه مردمان ایرانی از هر قومیت و زبان و عقیده است. اما نباید مغروز شد به گدشته هزاران سالهمان. بلکه بایست شرمنده بود از نیاکان پرافتخارمان. نیاکانی که از دل کوه دهها کیلومتر قنات اختراع کردند و کندند، و آنها را به دشت و کویر رساندند، و آنجاها را سرسبز کردن! و ما فزرندان خوبی نبودیم که با حفر چاههای عمیق پرشمار فراتر حد سفرههای زیرزمین آبی، با کشت محصولات پرمصرف و بدتر صادرات هندوانه و امثالهم به منابع آبی کشورمان خیانت کنیم!، و یا غیراصولی با ساختن سدهای بیش از حد ظرفیت تحمل طبیعت، امثال دریاچه ارومیه را بخشکاندیم و بعد از بقیه مردم جاهای دیگر طلبکارانه ادعای خسارت کنیم!. بیایید فرزندان و وارثان شایسته برای نیاکان پرتلاشمان باشیم.
و در یک زندگی بهشتگونه در کنار هم لذت بهبیریم، در فضایی آکنده از عقلانیت، عدالت، معنویت، اخلاق و مهربانی و همنوع دوستی و حافظ محیط زیست و موجودات زیبایش.
اما حداقل دولت میتواند دو برابرش را بدهد، چون الان حدود ۳۴ هزار میلیارد تومان از لااقل ۸۵ هزار میلیارد تومان درآمد هدفمندی در دسترس است، و باید همه اش به عموم ملت بدهد بدون تبعیض، آن دست از مردم از زیر پوشش نهادهای حمایتی مثل بهزیستی یا کمیته امداد امام هستند باید از بودجه دیگر که از محل مالیات و کمک خیرین و غیره تامین میشود تإمین شوند، و دولت حق ندارد از حق ثروت ملی عمومی مردم مانند یارانه دست برد.
و بیشتر از این هم باید بدهد به مردم، چون ثروت ملی مردم ایران بسیار بیشتر از این چندغاز یارنه است، دهها سال مزذها پایین نگه داشتید، کارگر ایرانی ماهی ۲۵۰ دلار میگیرد ولی کارگر ترکیه ای ماهی ۸۰۰ دلار، ترکیه ای ها ثروت ملی گاز و نفت ندارند! مگر رنگ خون ترکیه ای ها از ایرانیان رنگینتر است؟! قیمت کالا و خدمات به بهای کشورهای مرفه جهان اولی از مردم میگیرند ولی دستمزد را به اندازۀ جهان سومیها میدهند!
دولت فقط حق دارد از درآمد ثروتمندان مالیات بر درآمد بگیرد و نه مالیات بر مصرف (با اسم مالیات بر ارزش افزوده!) چون این نوع مالیاتستانی هیچ جنه علمی عادلانه ندارد، چرا که هیچ تفکیکی میان فقیر و غنی نیست! مالیات بر ارزش افزوده یک ترفند بود تا از تمام ملت مالیات بگیرند بهجای یانکه از ثروتمندان بگیرند!
من قبلاً پیشنهاد دادم- مثل بسیاری از اصحاب نظر- دولت میتواند این اعتبار تضمینشدۀ هدفمندی یارانه (بیش از ۸۵ هزار میلیاراد تومان در سال) را پیشخرید اقساطی ده ساله کند از سهام مولد سوده شرکتها (هم سهام موجود و یا افزایش سهام شرکتها که درنتیجه موجب توسعه فعالیت و افزایش اشتغال و تأمین نفدینگی شرکتها و موجب افزایش اشتعال و قدرت خرید عمومی و افزایش درامد ملی میشود)، و حتی همین خانههای اشرافی گِران که روی دست اشرافشان باد کرده را بخرد، و در یک سبد سهام به هر نفر ده میلیون تومان بدهد.
نکته: سهام شرکتهای دولتی-حاکمیتی از ثروت ملی شکل گرفته اند، را باید رایگان و مساوی میان مردم تقسیم شود. منظور من سهام شرکتهای خصوصی یا افزایش سرمایه شرکتهای موجود است.
خوب اگر یک خانواده ۵ نفره میتواند ۵۰ میلیون تومان سهام داشته باشد (هر چند اگر شهرداریها به انتقاد ما ملت فرودست گوش میداد و مجوز ساخت این خانههای اشرافی گران قیمت نمییداد، اکنون با این فاجعه اقتصادی رو به رو نبودیم که به ارزش ۲۵۰ میلیارد دلار، معادل دو میلیون و هفتصد هزار خانه خالی گران روی دست سرمایهدار باد کند و بدون مشتری!، درحالی که بیش از یک سوم مردم ایران مستأجرند، این یک اسراف سرمایه کشور بود – قرار بود با انقلاب مستضعفان کشور ما نمونه اسلام رحمانی و حامی نیازمندان باشد، پس این همه خانه اشرافی گران قیمت نشانه چیست؟!
یعنی با این ۲۵۰ میلیارد دلار که اسراف کردند یزای ساخت این خانههای اشرافی و گران درون کلانشهرها، می توانسند پنج برابر این تعداد، خانه ارزان برای نیازمندان فقیر بسازند و سود هم ببرند، ولی حالا سالها با خواب سرمایه و رکود زیان هنگفت دیدند، چوب خدا صدا ندارد…، این سزای غرور و تکبر اشرافیت و طمعکارشان بود، و ایکاش درس عبرت بگیرند و به راه انسانیت و اخلاق همنوع دوستی باز گردند، و اگر به سخن منتقدان دلسوز در ده-پانزده سال پیش گوش کرده بودند به این بلا گرفتار نمیشدند، اما غرور اشرافیشان غقلشان کور کرده بود! اگر گوش داده بودند دیگر مشکل بیمسکنی نبود در کشور!، حالا هیچکس مسئولیت این فاجعۀ اقتصادی و اسراف و زیان ملی را به گردن نمیگیرد!
من از یک پروژه خانه مسکن مهر بازدید کردم؛ خانههای شیک و مدرن در دو طبقه، در حاشیه شهر ساخته بودند دو طیقه ویلایی، کوچههای بزرگ ۱۲ متری، حیاط با قابلیت پارک دو خودرو، و نور گیر و دلباز، نه مثل این خانه قوطی کبریتیهای داخل کلانشهرها که حکم زندان دارند!، هر واحد ۷۵ متر مربع به قیمت ۶۰ میلیون تومان!
این سبد سهام از تجمیع ده سالۀ یارانه برای کردم بهویژه فقرا جامعه تحولی بزرگی است. میتواند سرمایه آورده برای دریافت وام مسکن، و یا ازدواج، و یا راه اندازی یک کسب و کار باشد.
این پیشنهاد سبد سهام از یارانه، ملت را از فقر و بیکاری نجات خواهد داد.
منبع: پاکابارا
“پیشنهادِ ایدههای کاربُردی از برای آسانی رِفُرم اقتصادی”
http://pakabara.blogfa.com/post/27
(آرتامن)
نکته مهم، بیتوجهی چند دهه به مسئله درآمد سرانه و قدرت خرید عمومی است.
در این آگهی گویا حقایقی است که نشان میدهد چه کاهش قدرت خرید عمومی چه تأثیر ناگواری بر توسعۀ اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی.. کشور داشته است. متأسفانه شکاف درآمدی میان اکثریت فقیر جامعه و اقلیت ثروتمند به قدری عمیق است، که اساساً نمیشود با این روند کند افزایش دستمزد جبران شود، تنها راه سریع و معقول و عادلانه، توزیع ثروت ملی باقیمانده است. من ایده و پیشنهادهایی دادم که در واقع بسیاری دیگر هم مشابهش را داده اند؛ اجرای سریع این ایدهها که بارها در جهان تجربۀ موفقی داشته راه حل سریع خروج از رکود اقتصادی، افزایش رفاه و عدالت اجتماعی است.
منبع: پاکابارا
“پیشنهادِ ایدههای کاربُردی از برای آسانی رِفُرم اقتصادی” (آرتامن)
*****
پیشدرآمدی بر هایتِک (۳) ویرایش شده: تبلیغ حدود ۴۰ سال پیش پیکان ۵۸ با ادعای ۶۵% تولید داخل!
این نوشتۀ مختصر را میتواند مقدمۀ ای برای نوشتاری اصلی باشد، که اگر فرصت کنم تحت عنوان هایتک(۳) منتشر خواهم کرد، اما برخی نکاتی از هایتک(۲) نگفته مانده، چون میخواستم نوشتارهای هایتک را ادامه دهم، ولی فعلاً مشکلات شخصی، نیرو و حوصله لازم دارد به این مقولۀ مهم به پردازم، و نمیخواهم نوشتار ضعیفی باشد، در حال مدتهاست یادداشتها و نتبرداری کردم، اما از باب آمادهسازی ذهنی، مثال ملموسی میزنم، چون شاید برخی صنعت خودرویسازی را که یکی مظاهر هایتک بدانند که بهویژه که با پدیدار شدن وسائل نقیله برقی از جمله خودروهایهای هیبریدی و الکترکی…، این آگهی حدود ۴۰ سال پیش جالب است، البته بایست برادان خیامی یادی شود که شرکتی خصوصی پایهگذاری کردند، خودروی (پیکان) که یک دهه از عمر ساختش میگذشت آوردند در ایران از مونتاژ کردند، در آخرین سال حضورشان وعده مدل بهینه دادند که دو دهه از ساخت این خودرو میگذشت، گویا آنها برنامه داشتند که این صنعت را کامل کنند، و پلتفرمی از پژو را به آورند که وقوع انقلاب کار را ناتمام گذاشت.
در تبلیع ساخت ۶۵% داخل میبنید! حدود ۴۰ سال پیش، اما بعد ۴۰ سال از آن آگهی چه شد؟، وقعیت این است، هایتک اگر در همین نمونه خودروسازی بگیریم، این نیست که دهها مدل خودرو مونتاژ کرد (در رسانهها گفته اند ۵۱ مدل!) اصلاً بیمعنی است کشوری با بازار کوچک داخلی و صادراتی این همه تنوع ادعای تولید، من در برخی غولهای خودروسازی همچین چیزی نمیبینم، مگر اینجا آلمان یا ژاپن است که چنین تنوع مدل؟! آن هم با ادعای ساخت داخل، بیشتر یک جوک است!
البته مهمتر از مدل خودرو، پلتفُرم است. تیراژ مدل بایست بر اساس یک پلتفرم بالا باشد:
پلتفرم یا سکوی خودرو به مجموعهای مشترک از طراحی، مهندسی، عملیات تولید و همچنین اجزای اصلی اطلاق میشود که در تعدادی از مدلهای متفاوت در ظاهر و حتی در برند، مشترک است (ویکیپدیا). این یکی از رازهای موفقیت تجاری صنایع/شرکتهای خودرسازی بزرگ است تا بتوانند در عرصۀ رقابت شدید باقی بمانند، که محصولات با کیفت بالاتر و ارزانتر در بازار رقابتی عرضه کنند. چیزی که کمتر در کشورهای عقبمانده یا بعضاً مدعی در حال توسعه توجه میشود. چون کشور در حال توسعه واقعی، این مسائل حل شده است و مسئولان آگاه هستند بر این قضایا!
ادعای داشتن علم و صنعت هایتک، پروپاگاندای سیاسی نیست، هر حکومت کشوری که بخواهد از هایتک استفاده پروپاگاندا کند، سرمایۀ ملی اش را بر باد خواهد داد و چیزی هم آخر سر گیرش نمیآید، بهنظرم هایتک در امتداد طبیعی رشد اقتصاد مزیت نسبی و توسعه انسانی و علمی… یک کشور بایست باشد.
اقتصاد هایتک با اقتصاد مزیت نسبی، تفاوتهایی دارد؛ اقتصاد مزیت نسبی (اقتصاد سنتی هم میتوان گفت)، مثلاً کشور گاز و نفت دارد، میآید زنجیرۀ محصولات را تکمیل میکند؛ ولی هایتک، استفاده از بستر و زیرساخت علمی و صنعتی از قبل بهوجود آمده است، استفاده میکند برای ایجاد یک مزیت نسبی که از پیش نبوده! این تفاوت معنادار اقتصاد هایتک با اقتصاد سنتی/مزیت نسبی است.
اگر فرصتی بود این موضع مهم را در نوشتار هایتک(۳) ادامه میدهم. (آرتامن)
*****
بررسی ثروت ملی در سخنرانی آقای حسن روحانی
شهرزاد شما کدام است؟!: پانوشت دیگر از از کم ارزش شدن شدید پول ملی ایران
خب کم ارزش شدن پول لی برخی با نسبت عددی بین یک ارز خارجی معتبر (مثل دلار) یا فلزات گران بها میدانند.
اما کم ارزش شدن حقیقی پول ناشی از درآمد کار برای مردم، قدرت خرید است.
این قدرت خرید است که نشان میدهد رشد اقتصادی منجر به رفاه شده و یا فقط شکاف طبقاتی افزایش یافته است! درآمد سرانه و انباشت سرمایه داخلی هر چقدر هم افزایش یابد ولی توزیع ثروت مناسب صورت نگیرد و اکثریت قدرت خریدشان کاهش یابد، این اقتصاد ناسالم و بیمار است حتی اگر ادعای ابرقدرتی کند.
شما نگاه کنید ۴۰ سال پیش مردم با چه مقدار پول میتوانستند چه قدر فلان یک کالا را بخرند آن زمان گذشته و مقایسه کنند با زمان حال. برای مقایشه ارزشیابی بایست کالایی انتخاب کرد که در این بازه زمانی بلند مدت، تغییر ماهیت کیفی نداده باشد.
بدیهی است برای مردم مقایسه بینی یک تلویزوین لامپی سی آر تی با یک نمونه ال ئی دی دشوار است، چون بحث فناوری و تغییر کیفیت و امکانات مطرح میشود و منتقدان میتوانند ادعا میکنند این پول اضافی برای این قیبل چیزهاست! ولی خوراکیهای روزمره معمولی را میتوان یک مقایسه دقیقتر دانست، آن هم برند مشهور و نامی که خیلی چیزها را بیاد میاورد! از تاریخ، فرهنگ، اقتصاد،… ولی آخر میرسد به وضعیت جیب مردم!
این لینک برای کسانی که چندان یادشان نمیآید چه گذشت بر ارزش پول ملی ایران!
شهرزاد شما کدام است؟!: پانوشت دیگر از از کم ارزش شدن شدید پول ملی ایران
پانوشت تکمیلی دربارۀ حذف صفر اسکناس در ایران:
برخی معتقدند بایست ۴ تا صفر کم شود، معنی این حرف این است که مثلاً ده هزار ریالی فعلی بشود یک تومان. در حالی هماکنون تعداد زیادی کالا زیر ده هزار ریال معامله میشود، در بازۀ قیمت هزار ریال تا ده هزار ریال تعداد زیادی کالا است.
از طرفی برای پول خورد چه بایست کرد؟ اگر چهار صفر کم شود، ناچار باید یک واحد پول خُرد تعریف شود، حالا با هر نامی (دریک، دینار، قرون،…)، بسیاری همیشه فرض این بر این میگذارند در ایران تورم افزایشی است، این فرضیه که همیشه اجناس گران میشوند و حتی برخی اقتصاددانها معتقدم اندکی تورم لازم است، بگمانماز نظریات نولیبرالیسم اقتصادی است!؛ در حالیکه در اقتصاد بازار رقابتی آزاد، این سخن، بیمعنی است؛ عملاً بسیاری از کالاها، به لطف پیشرفت فناوری و تولید انبوه، قیمتتمام شده شان کمتر شده است، به ویژه در بخش خدمات، اتوماسیون و مکانیزاسیون، رباتیک، که موجب کاهش استفاده از تعداد نیروی کار، و افزایش بهرهوری انرژی و زمان میشود، در نتیجه بهای تمام شده کمتر میشود، این آینده محتملتر دنیا تولید کالا و خدمات است. پس اعتقاد به تورم و مفید بودنش بهنظرم جای شک است.
اعتقاد به تورم و مفید بودنش، بر خلاف واقعیات اقتصاد آینده است! در حالی تمایل جهانی به کاهش فرزندآوری است، جلوگیری از اسراف، بازیافت و تولید کالاهای از بنیان بازیافت شدنی، با دوامسازی، چندکاربریسازی بسیاری از کالاها، خودکارسازی/اتوماسیون، رباتیک، چاپگر سه بعدی، اقتصاد دانش بنیان… همه خبر میدهد اساساً تولید کالا و خدمات ارزانتر باید باشد.
در واقع گرانی کالا و با تورم متفاوت است، این را من میدانم، اما نکته همین است که احتمالاً برخی کالاها ارزانتر ممکن است بشود، خورده فروشی، بستهبندی کوچکتر، کاهش خرید فلهای، همگی ممکن است به نیاز پول خرده را افزایش دهد، در نتیجه حذف چهار تا صفر جامعه را نیازمند به انتشار واحد پول خرد خواهد شد.
از طرفی برخی معتقدند درشتترین اسکناس یکصد هزار ریالی است که اگر سه صفر کم شود، میشود ۱۰۰ تومان نو. این عدد مناسبی برای درشتترین اسکناس یک کشور است. هر چند ارقام ۵۰۰ الی ۱۰۰۰ هم در کشورهای با اقتصاد پر رونق و مهم جهان موجود است. با حذف سه تا صفر، اگر بخواهند اسکناس ۱۰۰۰ تومان نو چاپ کنند، جایگزین تراول/چکپول فعلی است.
نکته این است، تعداد صفرها، مشکل محاسبات در ارقام بزرگ حل میکند و نه مشلات اساسی پول و اعتبار اقتصادی را، این رفرم سطح پایین تاکتیکی است، و رفرم پولی سطح بالا راهبردی نیست، البته کاری مفیدی است برای تسهیل محاسبات عددی، ولی تحولی بزرگ نیست، تحول و رفرم مهم در زمینه کنترل تورم، این کار با در بلند مدت میشود انجام پذیرد، وقتی که اقتصاد توان توازن میان عرضه و تقاضا داشته باشد، روابط اقتصادی با تمام دنیا عادی شده باشد، نرخ تورم و سود بانکی مثل اغلب کشورهای قدرتمند اقتصادی، تک رقمی و به حدود ۵ درصد برسد که نیازمند کاهش نوسان ارزش پول ملی است، یکی از راههایش پیشنهاد تبدیل پول اعتباری به حقیقی (زرچک و سیمچک و امثالهم). این رفرم واقعی پولی و اعتباری است، که ارزش افزوده واقعی عامل افزایش ثروت باشد و نه حلق پول کاذب، که من با استفاده نظریات دیگران توضیخ دادم.
منبع: پاکابارا
“پیشنهادِ ایدههای کاربُردی از برای آسانی رِفُرم اقتصادی” (آرتامن)
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.