وقتی رقابت بین ترامپ و رقیب دموکراتش جریان داشت عده ای تحلیل میکردند حضور ترامپ در کاخ سفید مفیدتر است. این تحلیل را فاجعه میدانستم، به خصوص که ترامپ صریحا از لغو برجام میگفت.

میگفتند ترامپ شعار انتخاباتی داده، تاجر مسلک است و راه میآید. انتقاد من به این دیدگاه این بود به جای دیدن ساختارها به شخصیتها استناد میکند. مهمتر از خود ترامپ تیم اطراف او بود و هست. اطرافیان او محافظه کاران تندرویی بودند و هستند که در برابر گفتمان شیطان بزرگ در تهران، ایران را شر میدانند.

ترامپ از برجام خارج شد. خیلی خواستش را شوخی گرفتند. تحریم های شدیدی علیه ایران اتخاذ کرد. شرطهای مذاکره را اعلام کرد. این در حالی بود آن دوازده شرط یعنی فروپاشی ایدئولوژیک سیاست خارجی جمهوری اسلامی. این شرطها همه برای عدم مذاکره بودند تا مذاکره. از آنسو جمهوری اسلامی هم فقط مذاکره مقطعی را می پسندید نه فراگیر را. بین دو طرف گسست گفتمانی رخ داده بود. معتقد بودم و هستم شرایط ذهنی و عینی برای مذاکره بین دو طرف آماده نیست و هنوز هم نیست. یکی از انتقادهای اروپایی ها به ترامپ درباره سیاست خارجی اش علیه تهران عدم انسجام و ابهامش هست.اینکه معلوم نیست دقیقا چه میخواهد.

سیاست ترامپ علیه تهران کاملا تخریبی است. این سیاست در اتحاد با اسرائیل و عربستان سعودی نوشته شده. تشدید تحریم ها، معرفی جمهوری اسلامی به عنوان حاکمیت شرّ که منشا تروریسم و ناامنی در منطقه و جهان است، گسترش سایه تهدید امنیتی بر سر تهران محورهای اساسی این سیاست بود و هست. ضدیت با برجام از همینجا نشات میگرفت. ساختن برجام نزدیک به دوازده سال فرازو نشیب مذاکره بود. ویران کردنش، یک سال بیشتر طول نکشید. همیشه ویران کردن از ساختن به مراتب آسانتر است.

ترامپ و تیمش، چندان با دولت های مدنی میانه ای ندارند. دوست دارند مخاطبشان حتی در مقام دشمنی برخاسته از گفتمان نظامی امنیتی باشند. اقدامات ترامپ بیشتراز هر چیز در راستای تضعیف جامعه مدنی و تقویت نظامی ها در ایران بوده. از “تحریم تا ترور” هر چه بوده علیه مدنیت در ایران بوده است. چه از لحاظ فقیر کردن طبقه متوسط در ایران و چه ازلحاظ تقویت گفتمان نظامی امنیتی با گسترش تنشها. تحریمها کارزار برای فعالان مدنی را دشوار میکنند اگر بپذیریم فعالیت مدنی در فضای اقتصادی باز پررونق تر است. ترور، مطالبات مدنی را مدتها به حاشیه میبرد.همچنانکه مقامات جمهوری اسلامی همیشه از پاسخگویی به مطالبات با استناد به وضعیت اضطراری طفره رفته اند. “خون” میتواند بهانه ای برای به حاشیه راندن حقوق مردم باشد. یکی از مشکلات سیاست خارجی جمهوری اسلامی این بود که در قبال تامین امنیت، خفقان می خواست و می خواهد. امنیت نه حق که کالایی بود که باید فروخته می شد به بهایی سنگین. این خون هم از سوی تندروها کالایی است که به بهایی سنگین فروخته خواهد شد.

تحریم و ترور دو کلمه رمز هستند برای فراموشی و به حاشیه راندن مطالبات مردمی. در دوران ترامپ این دو کلمه رمز فعال شده اند. “افراطیون برای افراطیون نان می پزند”: این گزاره نه وَهم که واقعیتی انکارناپذیر است.

نه دولت ترامپ و نه جمهوری اسلامی علاقه ای به جنگ فراگیر ندارند. دوست دارند درگیری های در همین حوزه محدود بمانند. اما خطر اینجاست همیشه عواملی وجود دارند که کار را از دست صاحبان امور خارج می کنند. در واقع جمهوری اسلامی و آمریکا تنها بازیگران این شرایط خطرناک نیستند . بازیگران این پرونده حساس، متعددند و می توانند شعله یک جنگ فراگیر را هم روشن کنند. اینجاست که خطر حادتر از وضعیت فعلی هم می شود.

جمهوری اسلامی مجبور به واکنش خواهد شد. اول اینکه این واکنش را نایبانش در منطقه انجام خواهند داد تا ریسک درگیری مستقیم کمتر شود.دوم اینکه لزوما این واکنش آنی و فوری نخواهد بود. اما این وضعیت “تحریم ـ ترور” فرصتی است برای راست ها در ایران تا هر چه بیشتر فضای سیاسی کشور را در اختیار قرار بگیرند و هر چه بیشتر در این فضای احساسی از پاسخگویی در مورد دهها کشته آبان ما طفره بروند، تا هر چه بیشتر مطالبه مبارزه با فساد در کشور رنگ ببازد. تا هر چه بیشتر مساله آلودگی کمتر مورد توجه عمومی قرار بگیرد. و ختی برای بسته کردن بیشتر ساختار سیاسی کشور تلاش کنند. اینکه ترامپ وتیمش علیه مدنیت در ایران هستند و اینکه ترامپ وتیمش به گفتمانهای نظامی امنیتی کمک می کنند یک شوخی نیست واقعیتی است که با ” تحریم ـ ترور ” پررنگ شده است.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)