نگاهی به کتاب «از کجا میدانید؟ اقتصاد دانش متداول» نوشتۀ راسل هاردین
هاردین در کتاب خود به این مسئله میپردازد که مردم عادی چطور به باورهایی که دارند میرسند؟ او معتقد است ما برای توضیح چرایی اعمال مردم باید به نوع عقلانیت هر فرد توجه کنیم. وی برداشتی اقتصادی از آگاهی یک فرد ارائه میدهد و سپس این برداشت را به بسیاری حوزههای حیات عادی مثل مشارکت سیاسی، باورهای مذهبی، دانش رایج از علوم، فرهنگ، افراطگرایی، باورهای اخلاقی و دانش نهادی بسط میدهد.
راسل هاردین استاد علوم انسانی دانشکدۀ تکنولوژی ماساچوست۱ است. او لیسانس و فوق لیسانس خود را در رشتۀ ریاضیات از دانشگاه آکسفورد اخذ کرده و اکنون پروفسور علوم سیاسی است. وی در حوزههای انتخاب عقلایی، عمل جمعی و فلسفۀ اخلاقی و سیاسی فعال است.
هاردین در کتاب خود به این مسئله میپردازد که مردم عادی چطور به باورهایی که دارند میرسند؟ او معتقد است ما برای توضیح چرایی اعمال مردم به برداشتی از این فرایند نیاز داریم. شاید کاری که فردی انجام میدهد از نظر دیگری کاملاً غیرعقلایی به نظر رسد؛ اما اگر روشن شود که آنچه این دو فرد میدانند کاملاً با یکدیگر متفاوت است، قضاوت تغییر خواهد کرد. شاید اعمال یک فرد با توجه به آگاهی او کاملاً معقول باشد. هاردین بر این باور است که برای بررسی اعمال افراد باید به عقلانیت آنها توجه کرد. وی برداشتی اقتصادی از آگاهی یک فرد ارائه میدهد و سپس این برداشت را به بسیاری حوزههای حیات عادی مثل مشارکت سیاسی، باورهای مذهبی، دانش رایج از علوم، فرهنگ، افراطگرایی، باورهای اخلاقی و دانش نهادی بسط میدهد.
تمام اینها تحت این فرض پیش میرود که مردم در تلاشاند با توجه به محدودیتهای شدیدی که در راه کسب دانش و آگاهی بیشتر دارند، اعمالی منطقی از خود بروز دهند.
گرچه برخی افراد کنجکاوند و نسبت به یادگیری مطالب جدید در مورد جهان مشتاقاند -حتی اگر این مطالب ارتباط کمی با زندگی روزمرهشان داشته باشد-، اما بیشتر مردم آنچنان کنجکاو نیستند و تنها در مواردی به دنبال یادگیری میروند که نیاز به دانستن دارند. راسل هاردین در این کتاب ادعا میکند، مردمی که از تلاش برای کسب دانش و آگاهی سر باز میزنند، بسیار منطقی هستند. وی معتقد است که جهل میتواند یک نعمت و سعادت باشد نه به این لحاظ که داشتن آگاهی مخرب است، بلکه بدین جهت که ما مطلوبیتمان را با پرهیز از سرمایهگذاری بیشازحد بر روی کسب دانش بیشینهسازی میکنیم.
هستِۀ اصلی آنچه هاردین «نظریۀ اقتصادی دانش متداول» مینامد، از این تفکر سرچشمه میگیرد که هزینه و فایده بر دانستههای ما تأثیر میگذارد. تز اصلی او این است که تحلیل هزینه-فایده توضیح میدهد که چرا همه (یعنی هر کسی بهجز دانشمندان) اطلاعات بسیار کمی در مورد مسائلِ مختلف دارند.
هاردین تز خود را برای دفاع از این تفکر که بشر یک عامل عقلایی۲ است به کار میبرد. اتهام وارده این است که ما همیشه کارهای احمقانه میکنیم و این نشان میدهد که زیاد منطقی نیستیم. پاسخ هاردین این است که حماقت فقط ظاهر امر است. این اعمالی که احمقانه خوانده میشوند ممکن است از جهل ما ناشی باشند و جهل معمولاً منطقی است؛ زیرا برای فعالیتهای عملی معمولاً زحمت یادگیری بیشتر نمیارزد. او ادعا میکند که بازده سرمایهگذاری بر روی کسب دانش معمولاً منفی است. با توجه به منطقی بودن جهل ما، پافشاری بر اینکه اعمال انسان حقیقتاً منطقی است، احمقانه خواهد بود.
هاردین در مورد سیاست، از فرضیۀ منطقی بودن جهل خود استفاده میکند و با استفاده از آن توضیح میدهد که چرا بسیاری از مردم مدافع منطق عملکرد جمعی هستند. مثال اصلی او نیز رأی دادن است. حتی زمانی که هزینۀ رأیدهی اندک باشد، احتمال ناچیزِ مؤثر واقع شدن، رأی دادن را دستکم برای بسیاری از مردم غیرمنطقی جلوه میدهد. با وجود این، مردمِ بسیاری نیز هستند که رأی میدهند. آیا این بدین معنی است که آنها غیرمنطقی هستند؟ نه لزوماً. شاید نتوانستهاند منطق عمل جمعی را درک کنند و مزایای درک این موضوع آنقدر ناچیز است که از نگاه این افراد پرهیز از سرمایهگذاری برای درک آن منطقی به نظر میرسد. از طرف دیگر، عقلائی بودنِ جهلِ آنها بر عقلانیت رفتار رأی دادنشان تأثیر میگذارد. با این حال، با توجه به اینکه این افراد این موضوع را درک نمیکنند، ممکن است رأی دادن برایشان منطقی به نظر آید. دلیل آن نیز این است که عقلانیت یا منطقی بودن یک فعل باید نسبت به باورهایی که یک عامل دارد ارزیابی شود. طبق نظریۀ «انتخاب منطقی» مردم مطلوبیت مورد انتظارشان را بیشینهسازی میکنند. شاید فردی اعتراض کند و مدعی شود که درمجموع، با توجه به جهل یا باورهای نادرست و توجیهنشده، رأی دادن برایشان غیرعقلابی است. در پاسخ باید گفت کاملاً واضح است که عقلابی نبودن یک باور بر عقلانیت یک فعل در بافت نظریۀ انتخاب عقلایی تأثیر میگذارد؛ تا جایی که این اعتراض نیز با فرض هاردین در مورد عقلانیتِ جهل پاسخ داده میشود.
این کتاب نیز مانند هر کتاب دیگری مدافعان و منتقدانی دارد. به گفتۀ برخی منتقدان، هاردین هیچ گواه نظاممندی در حمایت از تفسیرهایش ارائه نکرده است و گواهی او حالت روایی دارد. وی در دفعات و موارد متعددی برای توضیح منطق فعل جمعی با مشکل روبهرو بوده است. هاردین بر این باور است که این مسئله برای اغلب مردم غیر قابل درک است و توضیح میدهد از آنجا که هزینههای رأی دادن کم است، بیشتر مردم انگیزۀ کمی برای تلاش در جهت درک منطق فعل جمعی دارند. به نظر میرسد مشکل اصلی از نقطهنظر انتقادی این است که در واقع درک استدلال محوری او بسیار آسان است. مردم برای اینکه بدانند رأی دادن مطلوبیت زیادی به بار نخواهد آورد، کافی است باور داشته باشند شانس اینکه رأیشان بتواند نتیجه را تغییر دهد کم است. بیشتر مردم بهخوبی این را میدانند و حتی در مورد آن زیادهروی هم میکنند. بنابراین ممکن نیست آنطور که هاردین بهطور ضمنی میگوید، بسیاری از مردمی که رأی میدهند این کار را بدین خاطر انجام دهند که محاسبات هزینه-فایدهشان مثبت بوده است.
البته میتوان از سخنان هاردین برداشت دیگری نیز کرد؛ افراد مورد نظر هاردین باور ندارند که منطق فعل جمعی در جایی که رأی دادن مطرح است، باید عامل تعیینکننده باشد. این افراد اهمیت بیشتری برای دلایل رأی دادن قائلاند؛ دلایلی که هاردین سعی دارد آنها را نامربوط جلوه دهد. هاردین میپذیرد که برخی از مردم ممکن است رأی ندادن را غیراخلاقی بدانند. با وجود این، سعی دارد این موضوع را بیاهمیت جلوه دهد و اینطور توجیه میکند که اکثر مردم زمانی که حزب موردنظرشان رأی نمیآورد، احساس تقصیر میکنند و اگر موضوع واقعاً برای آنها اخلاقی باشد، اینگونه احساسات باید مستقل از سرنوشت حزب موردنظرشان تفسیر شود. اما در واقع از منظر اخلاقی، منطق عمل جمعی برای رأی دادن، بر افراد فشاری مضاعف وارد میآورد.
باید به این نکته نیز اشاره کرد که مثالهای جهانیِ بسیاری که در این کتاب آورده شده، موجب میشود چشمانداز جهانی نادری داشته باشد. این کتاب یک نظریۀ اقتصادی کلی در باب دانش متداول ارائه میکند و آن را به انواع دانشها و باورهای متفاوت بسط میدهد و بدین طریق دیدگاهی قانعکننده از مشکلات جهان، ازجمله فنتیسیسم۳ و ناسیونالیسم، به دست میدهد.
اطلاعات کتابشناختی:
هاردین، راسل، از کجا میدانید؟: اقتصاد دانش متداول، انتشارات دانشگاه پرینستون، ۲۰۰۹
Hardin, Russell. How do you know?: the economics of ordinary knowledge. Princeton University Press, 2009
پینوشتها:
[۱] Massachusetts Institute of Technology
[۲] Rational Agent
[۳] fanaticism
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.