شش سال پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ که به اعتراضات خیابانی انجامید، نسبت ایرانیهایی که حوادث سال ۸۸ را «جنبش سبز» می نامند تقریبا برابر با نسبت کسانی است که از این حوادث با عنوان «فتنه» یاد می کنند (۲۸ درصد).
در عین حال ۵۹ درصد ایرانیها اعتقاد دارند که نتیجهی اعلام شدهی انتخابات سال ۸۸ که به پیروزی محمود احمدینژاد منجر شد٬ درست بوده است. اما ۲۱ درصد هم در خصوص وقوع یا عدم وقوع تقلب از اعلام نظر مشخص خودداری میکنند و در مقابل ۱۹ درصد نیز می گویند در آن انتخابات تقلب شده است.
در ارزیابی اطلاع از وضعیت فعلی رهبران اعتراضات خیابانی سال ۱۳۸۸، ۳۱ درصد از پاسخدهندگان میگویند که آقایان موسوی و کروبی در حصر هستند و ۵۸ درصد هم میگویند اطلاعی از وضعیت فعلی این دو نفر ندارند. با این حال٬ هنگامی که وضعیت بازداشت خانگی آقایان موسوی و کروبی به اطلاع کلیه پاسخگویان (شامل کسانی که اطلاع ندارند) میرسد و از آنها سئوال میشود که با آقایان موسوی و کروبی چه باید کرد، ۲۱ درصد میگویند آنان باید آزاد شوند، ۱۹ درصد اعتقاد دارند که باید محاکمه شوند، ۸ درصد سرنوشت آنان را به قانون میسپارند و ۶ درصد اعتقاد دارند که آنان کماکان باید در حصر بمانند. ۴۰ درصد نیز در این مورد نظر خاصی بیان نمی کنند. آیپز طی یک پیمایش تلفنی، اعتراضات سال ۸۸ را از دو جنبه
الف) میزان درگیری ذهنی و عینی مردم با این حوادث؛ و
ب) ارزیابی آنان از این حوادث
مورد سنجش قرار داده است. یافته های مشروحتر این پیمایش را٬ که طی روزهای ۱۶ تا ۲۳ خرداد ماه سال ۱۳۹۴ انجام شده است، در ادامه میخوانید:
الف – درگیری ذهنی[۱] و عینی با جنبش سبز
میزان اطلاع از نام جنبش سبز
اولین جنبه از درگیری مردم با یک موضوع، درگیری ذهنی آنان است. برای درک سطحی ترین لایه ی این درگیری ذهنی، ۴ رویداد سیاسی، شامل ۱۲ فروردین (روز جمهوری اسلامی)، ۲ خرداد (پیروزی محمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶)، ۹ دی (راهپیمایی خیابانی در محکومیت جنبش سبز) و رویداد جنبش سبز، با هم مقایسه شده است.
از این میان روز ۱۲ فروردین شناخته شدهتر از موارد دیگر است. ۴۸ درصد از ایرانی ها این روز را با نام روز جمهوری اسلامی و موارد مشابه می شناسند. در میان سه رویداد دیگر که رنگ و بوی جهتگیری سیاسی دارند جنبش سبز از ۹ دی و ۲ خرداد شناخته شدهتر است. ۴۳ درصد از پاسخگویان از نام جنبش سبز برداشت دقیق یا نزدیک به واقعیت دارند. در مقابل، ۲۴ درصد از ۹ دی (که نامی برای رویدادی در جهت مخالف جنبش سبز است) اطلاع درست یا نزدیک به واقعیت دارند و تنها ۱۵ درصد هم روز ۲ خرداد را به نام پیروزی محمدخاتمی یا اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ و موارد مشابه می شناسند.
بررسی ویژگی های فردی و اجتماعی پاسخگویان در قبال آشنایی با جنبش سبز نشان می دهد که مردان به نحو معنی داری بیش از زنان با جنبش سبز آشنا هستند.
به همین ترتیب با افزایش سطح تحصیلات، میزان آشنایی درست افراد با جنبش سبز هم افزایش می یابد. افراد ساکن در مناطق شهری نیز به نحو معنی داری بیش از روستائیان و عشایر با جنبش سبز آشنایی دارند. این موضوع به نحو معنی داری در مورد استان های با شاخص توسعه ی انسانی[۲] بالاتر هم صادق است. به این معنی که افراد ساکن در استان هایی با شاخص بالاتر توسعه ی انسانی، آشنایی بیشتری با جنبش سبز دارند تا استان های با شاخص پایین تر.
اطلاع از نام نامزدهای انتخابات ۸۸
برای سنجش جنبه دیگری از درگیری ذهنی افراد با جنبش سبز از آنها پرسیده شده است که به غیر از آقای احمدینژاد، آیا به یاد دارند چه کسان دیگری نامزد انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ بودند؟ حدود ۶۹ درصد از پاسخگویان، حداقل نام یک نامزد را (شامل آقایان موسوی، کروبی و رضایی) به خاطر داشتند. حدود ۶۰ درصد نام آقای موسوی را بیان کردهاند؛ ۵۱ درصد از آقای کروبی نام بردهاند و ۴۲ درصد هم میدانستهاند که آقای محسن رضایی کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری ۸۸ بوده است.
نتیجه به دست آمده نشان می دهد که نمونه آماری مورد بررسی هنوز تا حد زیادی با نام نامزدهای آن انتخابات که با پدید آمدن جنبش سبز مرتبط بوده اند، تماس ذهنی دارد.
اطلاع از سرنوشت نامزدهای انتخابات ۸۸
جنبه عمیقتری از درگیری ذهنی مردم با حوادث سال ۸۸ را میتوان از طریق اطلاع آنان از سرنوشت رهبران جنبش سبز بدست آورد. برای این مقصود از پاسخگویان پرسیده شده است که آیا می دانند پس از آن انتخابات چه بر سر رقبای انتخاباتی آن سالِ اقای احمدی نژاد آمد؟ در میان کل پاسخگویان تنها ۳۱ درصد از وضعیت آقایان موسوی و کروبی خبر دارند و می دانند که آنها در بازداشت خانگی («حصر») به سر می برند. ۵۱ درصد در پاسخ به این سئوال نظر مشخصی را بیان نکردهاند یا اینکه گفتهاند اطلاعی از وضعیت آنان ندارند. ۵ درصد هم به گزینه های دیگر از جمله اینکه در خارج از کشور به سر می برند؛ در شمال کشور تفریح می کنند؛ از مسئولیت برکنار شدهاند اما به فعالیت های دیگر مشغول هستند؛ از حصر در آمدهاند و خبری از آنها نیست و مواردی از این دست اشاره دارند.
اگر از به یاد داشتن نام نامزدهای رقیب آقای احمدی نژاد که سطحی ابتدایی از درگیری ذهنی افراد را با جنبش سبز تشکیل می دهد (و ممکن است اطلاعات آن با اطلاعات عمومی افراد در مورد نام آقایان موسوی و کروبی همپوشانی داشته باشد) عبور کنیم و از طریق پاسخ این سئوال به سطح درگیری ذهنی عمیق تری برویم که خود را در دنبال کردن سرنوشت آنان پس از آن انتخابات نشان می دهد، آنگاه از میزان درگیری ذهنی افراد با رهبران جنبش سبز کاسته می شود.
بررسی جزئی ترنشان می دهد زنان و مردان به نحوی معنی دار اطلاعات شان در این مورد متفاوت است به گونه ای که مردان بیش از زنان در مورد وضعیت کنونی رهبران جنبش سبز اطلاعات درست دارند.
افراد با سطح تحصیلات بالاتر نیز بیش از افرادی که سطح تحصیلات پایینتری دارند، از وضعیت کنونی آقایان موسوی و کروبی با خبرند.
همین طور است تفاوت اطلاعات شهرنشینان و روستائیان. در واقع شهرنشیان به گونه ای معنی دار در این زمینه مطلع تر از روستائیان به حساب می آیند.
همچنین همان طور که انتظار می رود کسانی که اخبار و موضوعات روز را بیشتر دنبال می کنند، از وضعیت کنونی رهبران جنبش سبز اطلاعات دقیق تری دارند تا کسانی که اخبار و موضوعات روز را کمتر دنبال می کنند.
شرکت در انتخابات سال ۸۸
برای درک درگیری عینی با جنبش سبز از پاسخگویان خواسته شده است بگویند آیا در انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ که منجر به اعتراضات خیابانی آن سال شد، شرکت کرده بودند یا خیر. این پرسش با افراد ۲۴ سال و بالاتر در میان گذاشته شده است که از نظر قانونی واجد شرط سنی برای شرکت در انتخابات سال ۸۸ بوده اند. مطابق یافته های این پیمایش حدود ۸۸ درصد گفته اند که در انتخابات سال ۸۸ شرکت داشتند. این رقم تا حد زیادی برابر با نرخ مشارکت رسمی اعلام شده در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ (=۸۵ درصد) است و در دامنه خطای این بررسی (۳ درصد) قرار دارد.[۳]
با این اوصاف می توان گفت که افراد نمونه مورد بررسی نه تنها با جامعه ی کل کشور از این بابت قرابت دارند، بلکه سطحی بالا از درگیری عملی ابتدایی با جنبش سبز را، که با اعلام نتایج انتخابات آن سال آغاز شد، تجربه کرده اند.
ب- ارزیابی جنبش سبز
صرف نظر از کمّ و کیف درگیری ذهنی و عینی اعضای جامعه با جنبش سبز، ارزیابی این جنبش از سویه های متفاوت نیز اهمیت دارد. در واقع، کمیت و کیفیت درگیری ذهنی و عینی افراد با جنبش سبز درکی از زمینه های ذهنی و عینی ارزیابی های بعد آنان به دست خواهد داد. یعنی روشن می کند که آن ارزیابی ها بر پایهی چه نوع جهان عینی و ذهنی در نسبت با جنبش سبز صورت می گیرد. با توجه به این که آن چه به نام جنبش سبز مشهور شد، در عمل حاصل اعتراض به نتایج اعلام شده در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ بود، برای درک آن جهان ذهنی و عینی عمدتا بر موضوعات مرتبط با انتخابات آن سال تکیه شده است و نیز بر پیامدهایی که تاکنون بیش و کم عرصه سیاست را در ایران زیر تاثیر خود گرفته است.
با این اوصاف، برای ارزیابی جنبش سبز هفت جنبه در نظر گرفته شده است:
اول این که مردم تا چه میزان فکر می کنند که در انتخابات سال ۸۸ تقلب صورت گرفته است.
دوم این که آیا با فرض وقوع یا عدم وقوع تقلب، مردم حق داشتند به اعتراض های خیابانی متوسل شوند؟
سوم این که با فرض داشتن یا نداشتن حق اعتراض خیابانی، آیا واکنش نیروهای انتظامی در مقابل معترضان درست بود؟
چهارم این که به نظر مردم ماهیت اجتماعی معترضان چه بود و آنان عمدتاً از کدام قشرها و گروه های اجتماعی بودند؟
پنجم این که با این اوصاف، رویدادهای پس از انتخاب ۸۸ را با چه واژه ای باید تعبیر کرد: جنبش سبز، فتنه یا چیزهایی دیگر؟
ششم این که برای وضعیت کنونی رهبران آن جنبش چه تصمیمی باید گرفت؟ باید آزاد شوند؟ در بازداشت خانگی بمانند یا آن که محاکمه شوند؟
هفتم و نهایتا این که آیا میراث اعتراضی جنبش سبز آن قدرها دوام داشته است که بتواند در صورت وقوع اعلام نتیجه ای غیر مترقبه در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ باز هم به اعتراضات خیابانی منجر شود؟
در ادامه این گزارش، پاسخ های مردم به این پرسش ها خواهد آمد:
تقلب در انتخابات سال ۸۸
رویدادهای موسوم به جنبش سبز بر پایهی این باور شکل گرفت که در انتخابات سال ۸۸ تقلب صورت گرفته است و به جای نام برندهی واقعی انتخابات یعنی آقای موسوی، نام آقای احمدینژاد به عنوان فرد پیروز انتخابات اعلام شده است. اکنون با گذشت بیش از شش سال از آن زمان، آیپز این پرسش را با مردم در میان گذاشته است که آیا به باور آنان در آن انتخابات تقلبی صورت گرفته بود یا خیر.
ناگفته پیداست که درک و باور امروزی افراد از جنبش سبز ممکن است با باور آن روز آنان متفاوت باشد. با این حال اطلاع از این موضوع از بابت بررسی بقایا و آثار ذهنی جنبش سبز بر باور امروزین مردم مهم است. به عبارت دیگر نشان می دهد پس از شش سال کشمکش و تبلیغ و ضد تبلیغ از جانب مخالفان و موافقان اعتراضات خیابانی سال ۸۸، یا به تعبیر دیگر پس از شش سال کشمکش بر سر متقلبانه بودن یا نبودن نتایج اعلام شدهی انتخابات سال ۱۳۸۸، اکنون مردم در مجموع چه باوری یافته اند.
نتایج به دست آمده نشان می دهد که تقریبا از هر پنج نفر٬ یک نفر اکنون بر این باور است که در آن انتخابات تقلب کامل یا نسبی صورت گرفته بوده است (۱۹ درصد). در مقابل از میان هر ده نفر، شش نفر به وقوع تقلب در آن انتخابات باور ندارند (۵۹ درصد). به علاوه، از هر پنج نفر، یک نفر نیز در این زمینه از اظهار نظر مشخص خودداری کرده است یا پاسخهای دیگری داده است (۲۲ درصد).
با توجه به حساسیت این پرسش، در حالی که حکومت در این مورد موضع رسمی و شدیدی دارد، امکان اریبی (Bias) پاسخها در این مورد منتفی نیست. در واقع نمیتوان این احتمال را مردود دانست که برخی از مردم بر پایه نگرانی از بیان نظر واقعیِ خود، ناچار با نظر رسمی همراه شده باشند و نتایج اعلام شده را متقلبانه ندانند. اما باید توجه داشت که فاصلهی نسبت بین کسانی که معتقدند در انتخابات ۸۸ تقلب شده (۱۹ درصد) و کسانی که معتقدند در آن انتخابات تقلب نشده (۵۹ درصد) زیاد است. بنابراین، اریبی مورد بحث فقط تا اندازه ای میتواند فاصله تفاوت دو باور متفاوت در زمینهی وقوع تقلب را توضیح دهد.
اگر صرفاً کسانی را در نظر بگیریم که به این سئوال پاسخ مشخصی دادهاند، یعنی کسانی که یا از اعلام نظرشان در مورد تقلب در انتخابات اِبا نداشته یا آن که به تقلب باور داشته و به این ترتیب نیازی به مخفی کردن نظر خود (که همسو با نظر رسمی است) نداشتهاند٬ آن گاه تحلیل دو متغیره نشان میدهد که سطح تحصیلات، سکونت در شهر یا روستا و نیز سطح توسعهی انسانی محل سکونت پاسخگویان، رابطهی معنی داری با باور آنان به تقلب در انتخابات ۸۸ وجود دارد.
با افزایش سطح تحصیلات باور به تقلب در انتخابات ۸۸ بیشتر میشود و برعکس افراد با سطح تحصیلات پایینتر بیشتر معتقد به عدم تقلب در انتخابات هستند.
ساکنان مناطق شهری بیش از ساکنان مناطق روستایی تقلب در انتخابات را باور کردهاند. همچنین تعداد افرادی که نظر مشخصی ابراز نکردهاند نیز در مناطق شهری بیشتر از مناطق روستایی است.
عامل دیگر توضیحدهندهی تفاوت ارزیابی پاسخگویان، شاخص توسعه انسانی محل سکونت پاسخگویان است. میتوان گفت که ساکنان استانهای با توسعهی انسانی زیاد و متوسط، بیشتر از ساکنان استانهای با توسعهی انسانی کم به تقلب در انتخابات باور دارند یا اینکه از اظهار نظر خودداری می کنند.
حق اعتراض به نتایج اعلام شده در انتخابات سال ۸۸
پرسش دیگری که در باره ارزیابی جنبش سبز مطرح شده این بوده است که صرف نظر از این که پاسخگویان به وقوع تقلب در انتخابات سال ۱۳۸۸ باور داشته یا نداشته اند، آیا به نظر ایشان، معترضان حق داشتند که به خیابان آمده و نسبت به نتایج اعلام شده اعتراض کنند یا خیر.
بر پایه یافته های این پیمایش ۴۰ درصد از پاسخگویان معتقدند معترضان حق آمدن به خیابان برای اعتراض نداشته اند. در مقابل، ۳۹ درصد از پاسخگویان بر این نظرند که آنان حق داشته اند برای اعتراض به نتیجه انتخابات به خیابان بیایند. حدود ۵ درصد نیز به طور مشروط با امدن معترضان به خیابان موافق بوده اند و آن را منوط به رعایت قانون کرده اند. حدود ۴ درصد معتقد بوده اند که بهتر بود معترضان به خیابان نمی آمدند. در کنار این نظرها حدود ۱۲ درصد از پاسخگویان نیز در این مورد نظر مشخصی ابراز نکرده اند.
در مقایسهی نتایج این پرسش با پرسش قبلی مشخص است که میزان کسانی که معتقدند معترضان حق داشته اند به خیابان بیایند (۳۹ درصد) کمی بیشتر از ۲ برابر کسانی است که معتقدند در انتخابات تقلب شده است (۱۹ درصد). اگر فرض کنیم که از نظر پاسخگویان موضع حکومت در قبال اعتقاد به حق اعتراض خیابانی به نتیجه انتخابات شدیدتر از موضع حکومت در قبال متقلبانه قلمداد کردن انتخابات یا دست کم به همان شدت است، آن گاه احتمال اریبی نتایج پرسش قبلی هم تا حدی کمتر می شود. زیرا پاسخگویان در قبال پرسشی حساستر از پرسش قبلی، موضعی مخالفتر با موضع حکومت ابراز کرده اند، حال آن که اگر صرفا بیم از پاسخ حقیقیشان به این پرسش ها در کار بود، در این مورد باید واکنشی محتاطتر به خرج می دادند یا لااقل به همان اندازه احتیاط به خرج می دادند. با این همه هنوز نمی توان به قاطعیت در مورد «میزان اریبی» پرسش قبلی و پرسش فعلی نظر قاطعی داد.
در مورد حق اعتراض خیابانی از نظر سطح تحصیلات و محل سکونت، تفاوتهای معنیداری مشاهده می شود.
در میان کسانی که در پاسخ به این سئوال نظر مشخصی ابراز کردهاند، از نظر سطح تحصیلات کسانی که فاقد تحصیلات دانشگاهی هستند بیشتر از انتظار معتقدند که معترضان حق اعتراض خیابانی نداشته اند و برعکس کسانی که دارای تحصیلات دانشگاهی هستند بیشتر معتقد به حق اعتراض خیابانی معترضان بودند.
همچنین ساکنان مناطق شهری بیش از ساکنان مناطق غیر شهری معتقدند که معترضان حق داشتند به خیابان ها بیایند.
نحوه برخورد با معترضان
عده ای نتایج اعلام شده در انتخابات سال ۸۸ را نادرست به حساب آوردند و برای اعتراض به خیابانها آمدند. چنان که در دو پرسش قبلی مشخص شد، هم در مورد نادرست بودن نتایج اعلام شده٬ هم در مورد حق معترضان برای اعتراض به نتایجی که متقلبانه میدانستند، اختلاف نظر وجود دارد. اما این پرسش هم مطرح است که با همهی این احوالات آیا واکنش نیروهایی که با معترضان برخورد کردند درست بود یا خیر؟
نتایج به دست آمده از آن حکایت دارد که نزدیک به ۴۰ درصد از پاسخگویان در مجموع شیوهی برخورد با معترضان را درست (یا تاحدی درست) می دانند. حال آن که حدود ۳۵ درصد این شیوه ی برخورد را نادرست (یا تاحدی نادرست) ارزیابی می کنند. ۲۳ درصد از پاسخگویان پاسخ مشخصی به این پرسش ندادهاند. ۲ درصد دیگر نیز ارزیابیِ درستی یا نادرستی برخورد با معترضان را مشروط به شرایطی خاص کرده اند؛ از جمله اینکه باید بررسی کنند قانون در این مورد چه می گوید.
تحلیلهای دومتغیره بیانگر آن است که بین سن، سطح تحصیلات و محل سکونت (ساکنان مناطق شهری و غیرشهری) با ارزیابی آنان از نحوه برخورد با معترضان رابطه معنیداری وجود دارد.
افراد دارای تحصیلات عالی (فوق لیسانس و دکتری) نسبت به افراد دارای تحصیلات پایینتر دانشگاهی (فوق دیپلم و لیسانس) و افراد فاقد تحصیلات دانشگاهی (دیپلم و زیر دیپلم) نحوه برخورد با معترضان را نادرست میدانند، به طوریکه حتی در میان افراد دارای تحصیلات عالی درصد کسانی که برخورد با معترضان را نادرست می دانند بیشتر از کسانی است که نحوه برخورد با معترضان را درست می دانند.
افراد ساکن در مناطق شهری نسبت به افراد ساکن در مناطق روستایی بیشتر اعتقاد دارند که نحوه برخورد با معترضان نادرست بوده است. در عین حال افراد ساکن روستاها بیشتر معتقدند که نحوه برخورد با معترضان درست بوده است. در عین حال درصد کسانی که در مناطق شهری ساکن هستند و نسبت به این سئوال پاسخهایی از قبیل نمیدانم، نظری ندارم، به خاطر نمیآورم و موارد مشابه را بیان میکنند از افرادی که در مناطق روستایی ساکن هستند بیشتر است.
ماهیت اجتماعی معترضان
از زمان شروع اعتراض ها به نتایج اعلام شده ی انتخابات ۱۳۸۸، در مورد این که معترضان عمدتاً از چه قشر و گروه اجتماعی بوده اند، اختلاف نظر وجود داشته است. در کنار این اختلاف نظرها، پروپاگاندای حکومت و مخالفانش در بخشیدن وصفی خاص به معترضان نیز در جریان بوده است. اکنون پس از شش سال که از آن روزها می گذرد دانستن این که مردم امروزه و از پسِ همهی این تحلیلها و تبلیغها که از همه سو در جریان بوده چه فکر می کنند، اهمیتی بسزا دارد. زیرا صرف نظر از این که در واقعیت چه گروههایی از مردم اعتراضات را شکل دادند، تصور مردم از این واقعیت نیز اهمیت دارد. زیرا مردم بر اساس تصوراتشان از واقعیت است که موضع و رفتار خود را تنظیم می کنند، حتی اگر این تصورات با واقعیت همخوانی نداشته باشد.
با این فرضیات از پاسخگویان پرسیده شده است که به نظر آنان مردمی که برای اعتراض به خیابان ها آمدند بیشتر از کدام قشر و گروه اجتماعی بودند. برای این منظور فهرستی در هم ریخته شده از قشرها و گروه ها بر مبنای آن چه در این مورد در افواه عمومی و رسانهها شایع بوده، تنظیم شده است که شامل «دانشجویان»، «دانشگاهیان»، «بالاشهری» ها، «مرفهان»، و «مردم معمولی از هر قشر و طبقه» میشده است.
پاسخ های حاصل نشان می دهد که بیشترین پاسخگویان، یعنی حدود دو سوم آنان (حدود ۶۲ درصد) برآنند که معترضانی که در پی اعلام نتایج انتخابات به خیابان ها آمدند عمدتا از مردم معمولی(گاه با اشاره به جوانان)٬ دانشجویان و دانشگاهیان بوده اند. در مقابل ۶ درصد معتقدند که معترضان را «ضدانقلاب»، «منافقین» و «خارجیها» تشکیل می دادند. ۹ درصد هم بر این باورند که معترضان از میان قشرهای مرفه بوده اند. حدود ۱۶ درصد نیز از پاسخ به این پرسش سرباز زده اند و ۷ درصد جواب های متفرقه دادهاند؛ از جمله این که آنان بیکارهایی بودند که برای اعتراض به خیابان آمدند.
هنگامی که ارزیابی مردم از ماهیت اجتماعی گروههایی که در اعتراض به نتایج اعلام شدهی انتخابات ۸۸ به خیابان آمدند با ویژگیهای فردی و اجتماعی آنان در ارتباط گذاشته می شود، می توان گفت در میان کسانی که به این سئوال پاسخ مشخصی داده اند، بین جنس، سطح تحصیلات، محل سکونت پاسخگویان و میزان پیگیری اخبار از جانب آنان از یک سو و ارزیابی شان از ماهیت اجتماعی گروه های معترض ارتباط معنی داری وجود دارد.
زنان و مردان در مورد ماهیت اجتماعی معترضان نظر متفاوتی دارند. زنان بیشتر بر این باورند که معترضان عمدتاً از میان دانشجویان بوده اند، حال آن که مردان عمدتاً آنان را مردم معمولی می دانند.
با درنظر گرفتن سطح تحصیلات پاسخگویان ملاحظه می شود که افراد دارای تحصیلات دانشگاهی بیشتر بر این باورند که معترضان مردم معمولی بوده اند، حال آن که افراد فاقد تحصیلات دانشگاهی معتقدند که معترضان از میان دانشجویان، مرفهان و «ضدانقلاب»ها بوده اند.
محل سکونت پاسخگویان نیز بر حسب زندگی افراد در شهر یا روستا با نظر آنان در مورد ماهیت اجتماعی معترضان مرتبط است. شهری ها عمدتاً معتقدند معترضان از میان مردم معمولی بوده اند، حال آن که روستائیان، معترضان را دانشجو، مرفه یا «ضدانقلاب» می دانند.
کسانی که بیشتر از دیگران پیگیر اخبار و مسائل روز هستند نیز بر این باورند که معترضان بیشتر از میان مرفهان و «ضدانقلاب» ها بوده اند، در حالی که کسانی که اخبار و مسائل روز را کمتر دنبال می کنند، معترضان را عمدتاً دانشجویان قلمداد کرده اند.
عبارت بندی رویدادهای پس از انتخابات
یکی دیگر از موضوعات چالش برانگیز سال های اخیر و در پسِ روزهای اعتراض به نتایج انتخابات سال ۸۸، چگونگی توصیف این رویدادها بوده است٬ توصیفی که از حد یک نام گذاری ساده فراتر می رود. در واقع، مردم و گروه های اجتماعی با عبارت بندی کردن رویدادها و دادن نام و صفتی خاص به آن، رابطه ی ادراکی و عاطفی خود را با آن رویداد معین می کنند. این تعیین رابطه به آنان کمک می کند تا نسبت میان خود و آن رویداد معین را مشخص کنند و بتوانند موضع و رفتار خود را در قبال آن تنظیم کنند.
بر این اساس، و با توجه به کارزاری که برای تعبیر و توصیف رویدادهای پس از انتخابات در جریان بوده است، از پاسخگویان خواسته شده است تعبیر خود را از این وقایع عنوان کنند تا مشخص شود آنان چگونه این رویداد را بسته بندی یا قالب بندی می کنند. این قالب بندی نشانه ای است از این که آنان نسبت به این رویداد چه موضع و رفتار محتملی داشته یا خواهند داشت.
برای مهار دامنه ی متنوع پاسخ ها، از تعابیر دوگانه ی «جنبش سبز – فتنه» استفاده شده است و از پاسخگویان خواسته شده است بگویند کدام یک از این نام ها به نظر آنان برای توصیف وقایع پس از انتخابات ۸۸ بامسماتر است.
بیش از نیمی از پاسخگویان رویدادهای پس از انتخابات را در چهارچوب دو گانه فتنه – جنبش سبز عبارت بندی می کنند. به علاوه، پاسخگویان به نسبتی مساوی (۲۸ درصد) مشخصا یکی از این دو تعبیر (فتنه و جنبش سبز) را مناسب وبامسما یافته اند. در مقابل، تنها ۹ درصد هیچ یک از این دو نام را مناسب نمی دانند و ۴ درصد نیز به هر دو نام اشاره می کنند. حدود ۲۹ درصد از پاسخگویان هم برای پاسخ این پرسش جوابی ندارند یا میگویند که بینظر هستند و ۲ درصد هم پاسخهای دیگر میدهند از قبیل اینکه اینها همه بازی سیاسی است، بازی حکومت است و رای جمع می کند و موارد مشابه.
در ارزیابی عبارتبندی رویدادهای پس از انتخابات ۸۸ بر اساس ویژگیهای فردی و اجتماعی آنان، میتوان گفت بین جنس پاسخگویان و عبارتبندی آنان از رویدادهای پس از انتخابات ۸۸ رابطهای معنی دار وجود دارد.
مردان بیشتر از زنان رویدادهای پس از انتخابات ۸۸ را با عبارت فتنه نامگذاری می کنند. زنان اما بیشتر می گویند که عبارت جنبش سبز برای نامگذاری این حوادث بامسماتر است.
تصمیمگیری دربارهی رهبران جنبش سبز
اکنون که تا حدی دهنیت پاسخگویان در مورد ابعاد مختلف جنبش سبز روشن شده است، پرسش حساس دیگری در میان می آید: با رهبران جنبش سبز، یعنی آقایان موسوی و کروبی که در بازداشت خانگی به سر می برند چه باید کرد؟ این موضوع می توند نشان دهد افراد٬ حتی فارغ از مخالفت یا موافقت با جنبش سبز، در مورد وضعیت این دو چگونه فکر می کنند.
برای این منظور از پاسخگویان خواسته شده است تا بگویند بالاخره با آقایان موسوی و کروبی چه باید کرد؟ یعنی آیا آنان باید در بازداشت خانگی (حصر) بمانند، آزاد شوند یا محاکمه شوند؟ با توجه به این که برخی از پاسخگویان از وضعیت این دو اطلاعی نداشته اند به آنان گفته شده که «بنا به آن چه اعلام شده، آقایان موسوی و کروبی از سال ۸۹ تا به حال در حصر خانگی به سر می برند».
در میان سه گزینه اصلی یعنی آزاد کردن، محاکمه کردن و ادامه بازداشت خانگی، آخرین راه حل، یعنی ادامه ی حصر از کمترین اقبال (۶ درصد) برخوردار است. در مقابل، بیشترین نسبت پاسخگویان، یعنی حدود ۲۱ درصد٬ خواهان آزادی آنان هستند و ۱۹ درصد نیز به محاکمه آنان نظر دارند. چنان که انتظار می رود، در پاسخ به این پرسش حساس، نسبت قابل توجهی از پاسخگویان (۴۰ درصد) از اعلام نظر مشخص خودداری کرده اند یا خود را صالح به ابراز نظر ندانسته اند. اگر بخشی از این عده به خاطر بیم از آشکار کردن نظر خود به این پرسش پاسخ نداده باشند٬ باید توجه کرد که با توجه به نسبتشان٬ ممکن است ارقام یادشده در بالا تغییرات زیادی داشته باشند. در این میان٬ ۶ درصد از پاسخگویان هم به گزینه های دیگری اشاره کردهاند از جمله اینکه آنها جایشان راحت است و هیچ مشکلی ندارند، یا این که آن ها هم از خودشان (حاکمیت) هستند و مواردی مشابه آن.
نظر مردم در این باره که برای وضعیت کنونی رهبران جنبش چه تصمیمی گرفت تنها با لحاظ کردن عامل سن تفاوت می کند. به عبارت دیگر سایر ویژگی های فردی و اجتماعی پاسخگویان ارتباط معنی داری با نظر آنان در این باره ندارد.
از نظر سنی افراد بالای ۴۵ سال بر آنند که آقایان موسوی و کروبی بیاد آزاد شوند، اما افراد واقع در گروه سنی ۳۰ تا ۴۴ سال بیشتر بر ادامه بازداشت خانگی آنان اصرار دارند و افراد بین ۱۸ تا ۲۹ سال بر محاکمه ی آنان.
میراث اعتراضی جنبش سبز
پرسش دیگری که همواره از زوایه های مختلف برای ناظران و تحلیل گران و فعالان و دست در کاران سیاست مطرح بوده، تاثیرهای به جای مانده از اعتراضات انتخاباتی سال ۱۳۸۸ است. آیا آن اعتراضات به یک سنت و میراث سیاسی و اجتماعی تبدیل شده است که بتواند به مثابه ی یک الگوی تکرار شونده در موقعیت های مشابه دوباره رخ دهد؟ این موضوع هم برای فعالان سیاسی مخالف نظام سیاسی مهم است هم برای سیاست گذاران داخل حکومت. گروه اول ممکن است با باور به وجود چنین قابلیت تکرار شونده ای در صدد بهره برداری های آتی از این موقعیت بربیاید و سیاست گزاران داخل حکومت نیز ممکن است با احساس خطر نسبت به وجود چنین قابلیتی بخواهند سیاست های پیشگیرانه یا تدافعی/تهاجمی اتخاد کنند. چیزی که در این زمینه برای هر دو گروه مهم خواهد بود دانستن این موضوع است که آیا بنا به ارزیابی مردم نیز وقوع دوباره ی چنین رویداد اعتراضی در پی یک انتخابات، محتمل است. برآورد ذهنی مردم از چنین امکانی در واقع گواه و نشانه ای است بر آمادگی ذهنی آنان برای وقوع این رویداد یا حتی حضور در آن.
بر همین اساس، از پاسخگویان پرسیده شد که اگر در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲، نتیجه ای غیر از آن چه اعلام شد، اعلام می شد آیا باز هم مثل انتخابات سال ۸۸ مردم برای اعتراض به خیابان می آمدند؟
رقام حاصل نشان می دهد که نزدیک به نیمی از پاسخگویان بر این باورند که در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ اگر نتیجه ای غیر از آن چه اعلام شد، اعلام می شد، تکرار حوادث سال ۸۸ محتمل نبود. در مقابل حدود یک چهارم از پاسخگویان معتقدند چنین احتمالی وجود داشت. در کنار سه چهارم از مردمی که در این زمینه برآورد مشخصی ابراز کرده اند، حدود یک چهارم نیز در این زمینه نظر روشنی نداشته اند یا آن را ابراز نکرده اند.
ویژگی های فردی و اجتماعی پاسخگویان در ارتباط با این پرسش تنها بر حسب جنسیت پاسخگویان معنی دار است. به عبارت دیگر سایر ویژگی های فردی و اجتماعی پاسخگویان همچون سن و تحصیلات و محل سکونت و مانند آن رابطه معنی داری با ارزیابی احتمال وقوع حوداث سال ۸۸ پس از انتخابات سال ۹۲ نشان نمی دهد.
تفاوت نظر و ارزیابی زنان و مردان در این مورد همبستگی زیادی نشان می دهد (حدود ۳۷ صدم) به طوری که در مقابل حدود ۶۱ درصد از مردان که معتقدند احتمال تکرار چنان واقعه ای در سال ۹۲ اندک بوده است، ۶۲ درصد زنان بر این باورند که در سال ۹۲ نیز اگر نتیجه ای غیر از آن چه اعلام شد، اعلامی می شد، بازهم می باید شاهد اعتراضات خیابانی می بودیم. نمودار زیر این تفاوت را به خوبی نمایش می دهد.
روش این پیمایش
- این پیمایش طی روزهای ۱۶ تا ۲۳ خرداد ماه ۱۳۹۴ انجام شده است.
- پاسخگویان این پیمایش از میان کلیه ساکنان بالاتر از ۱۸ سال مناطق شهری و روستایی سراسر کشور با نمونه گیری تصادفی انتخاب شدهاند.
- نمونهگیری به صورت مرحلهای طبقهبندی شده در سطح استانها است. دارندگان تلفن در سطح کل کشور واحد نمونه را تشکیل میدهند. حجم نمونه ۱۰۴۸ نفر بوده است..
- یافتههای پیمایش را میتوان با اطمینان ۹۵ درصد و در فاصلهی اطمینان۳ درصد به کل افراد بالای ۱۸ سال ساکن ایران تعمیم داد.
- مصاحبهها به صورت تلفنی و با پرسشگران آموزش دیده در طول ساعات فعال هر روز انجام شده است.
- نمونهها بر اساس جنس، سن و محل سکونت (منطقه شهری یا روستا) و با استفاده از دادههای سرشماری نفوس و مسکن سال ۱۳۹۰ وزن دهی شدهاند.
- این پیمایش به سفارش «ایران وایر» انجام شده است.
ملاحظات:
- با توجه به میزان/نسبت کسانی که در پرسشهای حساس از اظهار نظر مشخص سرباز زدهاند یا یه آن پاسخ ندادهاند٬ در تحلیل نتایج این پیمایش باید محتاط بود و نسبت این گروه از افراد را به سایر پاسخگویان در نظر داشت. این گروه از مردم ممکن است در اثر نگرانی ناشی از اظهار نظر واقعی٬ از بیان نظر خود خودداری کرده باشند. به این ترتیب این گروه از مردم٬ کم یا بیش٬ میتوانند نظری متفاوت از کسانی داشته باشند که با نظر حاکم همراهاند و در بیان نظر خود احساس عدم امنیت نمیکنند.
- [۱] آیپز در این پیمایش برای در اختیار داشتن تصویر بزرگتری از جهان اطلاعاتی پاسخگویان که درک روشن تری از جهان ذهنی آنان به دست میدهد٬ میزان پیگیری اخبار و مسائل روز از جانب پاسخگویان را مورد سنجش قرار داده است. از پاسخ به این پرسش به عنوان متغیری مستقل برای تحلیل نتایج استفاده شده است. مطابق پاسخهای اظهار شده٬ ۵۴ درصد از مردم اخبار و مسائل روز را در حد کم و خیلی کم دنبال میکنند در حالی که تنها حدود ۲۰ درصد اخبار و مسائل روز را در حد زیاد و خیلی زیاد پیگیری میکنند. ۲۶ درصد نیز میگویند در حد متوسط پیگیر اخبار و مسائل روز هستند.
- [۲] شاخص توسعهی انسانی٬ یک شاخص ترکیبی شامل سطح بهداشت٬آموزش و تولید ناخالص داخلی هر منطقهی معین است که هم در سطح منطقهای و ملی سنجیده میشود هم در سطح محلی. سازمانهای بینالمللی و بسیاری از پژوهشگران از این شاخص به عنوان معیاری جافتاده برای تحلیل و طبقه بندی جامعهها استفاده میکنند. در ایران نیز سطح توسعهی انسانی استان ها توسط سازمان برنامه و بودجه سابق و مدیریت و برنامهریزی کنونی محاسبه میشود. در این پژوهش٬استانها بر حسب سطح توسعهی انسانی خود به سه گروه با سطح توسعهی انسانی کم٬ متوسط و بالا تقسیم شدهاند.
- [۳] باید در نظر داشت در اغلب کشورها٬ اعلام میزان شرکت در انتخابات از جانب پاسخگویان٬ چه قبل و چه بعد از برگزاری انتخابات٬ معمولا بیش از میزان واقعی آن است.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.