ستار بهشتی اگر دستگیر نمیشد، اگر بدین شکل کشته نمیشد، اگر خواهر و مادرش شجاعانه خبررسانی نمیکردند، احتمالا حتی روزنامهنگاران هنوز اسم او را نشنفته بودند. مرگ او یادآور این است که نوشتن همچنان در ایران معنادار است، آنچناکه نوشتن همسنگ مرگ شده است. مرگ این کارگر بلاگرِ بچه رباط کریم (بر اساس همین اطلاعات اندکی که از خواهرش شنفتیم)، که خودآموخته است، نشان میدهد که نوشتن هنوز تا چه پایه محتاج مد
ارک تحصیلیِ بیحاصل نیست، نیاز ندارد که به ضرب و زور روابط و پول، برای پیداکردن موقعیت اجتماعی، مدرک دکتری گرفت (به قول اوکتاویو پاز کژدمی با مدرک دکترا)؛ چیزی که شبیه عقده بیرون زده در میان سناتوریستهای وطنی رایج است. نوشتن بیش از هر چیز، محتاج تعهدی است که از درون خودِ فرد میجوشد، تعهدی که کسی بر او بار نکرده است؛ آری، نوشتن بیش از هر چیز به ستار بهشتی محتاج است.
نظرات
نظر (بهوسیله فیسبوک)
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.