مهدی محمودیان در همه این سالها دغدغه حقوق زندانیها را داشته. او از سالها پیش عضو انجمن دفاع از حقوق زندانیان (که عمادالدین باقی تاسیسش کرده بود) بود. در سال ۱۳۸۶ درباره فجایع زندان کهریزک (که آن موقع زندان ارادل و اوباش بود) هشدار داد. او بعد از کودتا هم از اولین کسانی بود که درباره فجایع بازداشت کهریزک (که این بار جوانهایی را که روز ۱۸ تیر ۸۸ در خیابان بازداشت کرده بودند به آنجا برده بودند) اطلاعرسانی کرد و برای همین معروف شد به «افشاگر کهریزک». او دفن شهای جنبش در گورهای بینام در قطعه ۳۰۲ بهشت زهرا را افشا کرد و الان هم که حکم ۵ سال زندانش را در رجاییشهر میگذارند. مهدی محمودیان در شهریور ۱۳۸۹ نامهای به رهبر جمهوری اسلامی نوشت درباره شرایط زندانیان عادی در زندانهای ایران. پیشنهاد میکنم آن نامه تکاندهنده را حتماً بخوانید. حالا هم گزارشی نوشته در مورد ۱۱۰۰ نفری که فقط در رجاییشهر زیر حکم اعدامند.
پنج سال انتظار دسته جمعی برای مرگ
مهدی محمودیان
بعد از ۱۶ سال توانسته بود کودکی را در آغوش کشیده و او را نوازش کند. بعد از سالها دست و پنجه نرم کردن با بیماری قلبی بالاخره به بیمارستان اعزام شده تا تحت جراحی قلب باز قرار گرفته است. برای عیادت به سلولش رفتم. منتظرم از سختی عمل جراحی و یا از عذاب ۳۰ روز بستری شدن در بیمارستان با دستبند و پابند بگوید، اما با لذتی وصفناپذیر میگوید بعد از ۱۶ سال آنجا کودکی را در آغوش کشیدم. میگوید بعد از ۷ سال یک اتومبیل را از نزدیک دیده است و چقدر غمگین میگوید: خدا را شکر قبل از مرگم دوباره یک درخت را از نزدیک دیدم.
بیش از ۸ سال است که هر سهشنبه منتظر است تا برای اجرای حکم اعدام به ٬زیر هشت٬ فراخوانده شود. سالها پیش در خواب دیده است سهشنبه روزی به دار آویخته میشود. با آنکه بیش از ۷ سال از تایید حکمش میگذرد همیشه با این کابوس زندگی کرده است. پس از سه سال حبس در زندانهای عراق و اردن، نهم مرداد سال ۷۸ توسط سازمان ملل به ایران تحویل داده میشود و سپس به جرم هواپیماربایی به اعدام محکوم میشود.
سال ۸۲ برای نخستین بار برای اجرای حکم به انفرادی برده میشود اما به دلایل نامعلومی اجرای حکمش به تعویق افتاده و تا به امروز با سنی بیش از ۶۰ سال نزدیک ۹ سال است که در انتظار مرگ و چوبه دار بسر میبرد.
اعدام همیشه یکی از مسائل مناقشهآمیز حقوق بشر بوده است. بیش از ۱۶۰ کشور جهان مجازات اعدام را در قوانین خود ملغی کردهاند با این حال ایران و ۴۱ کشور دیگر جهان هنوز از مجازات اعدام در قوانین خود بهره میبرند و متاسفانه ایران با توجه به نسبت جمعیتی خود با اختلاف زیادی در صدر کشورهای جهان قرار دارد.
آنچه که بیش از همه چیز حساسیتبرانگیز است عدم رعایت دقیق آیین دادرسی عادلانه برای افرادی است که برایشان حکم اعدام صادر میشود. به خصوص افرادی که به اعدامهای حکومتی از جمله اعدامهای سیاسی، امنیتی، مواد مخدر یا امثالهم محکوم میشوند غالبا حتی از در اختیار داشتن وکلای اختیاری، حق دفاع آزادانه، مطالعه پرونده، دادگاههای عادلانه و … محروم هستند. در پروندههای مربوط به قصاص نیز میزان نفوذ شاکی و متهم در نوع و سرعت و اجرای حکم تاثیر زیادی دارد.
اینجا زندان رجاییشهر است!
با آنکه با ظرفیتی کمتر از هزار نفر ساخته شده است، نزدیک به ۵ هزار زندانی را در خود جای داده است. باور کردنی نیست اما حقیقت دارد. بیش از ۱۱۰۰ نفر در این زندان زیر حکم اعدام قرار دارند.
امروز دوم آبان ماه که این گزارش را مینویسم آمار افرادی که زیر حکم اعدام قرار دارند ۱۱۱۷ نفر است که در این میان ۷۳۴ نفر از آنان محکوم به قصاص بوده و باقی این تعداد یعنی ۳۸۳ نفر محکوم به اعدام، که ۱۴ نفر از این افراد با اتهاماتی سیاسی و امنیتی محکوم به اعدام شدهاند. نزدیک به هزار نفر آمار زندانیانی است که به حبس ابد یا احکام بالای ۲۰ سال محکومند که بسیاری از این افراد نیز به اعدام محکوم شده بودند که تا قبل از شکستن حکمشان عذابها و شکنجه زیر حکم بودن را تجربه کردهاند.
مباحث حقوق بشری و اجتماعی اعدام و تاثیرات مثبت و منفی آن در جامعه و همانطور در میزان کاهش و افزایش جرم در یک جامعه را به یک وقت دیگر و متخصصان آن میسپارم. اما دردناکتر و غیرانسانیتر از خود اعدام، سالها چشمانتظاری و عذاب کسی است که زیر حکم اعدام قرار دارد.
درباره محکومان به قصاص یک موضوع دیگر نیز بر این عذاب و انتظار میافزاید. کسانی که غالبا بر اثر یک نزاع یا یک لحظه عصبانیت مرتکب قتل شدهاند به غیر از اینکه سالها باید در انتظار مرگ باشند گاه و بیگاه برای اجرای حکمشان فراخوانده میشوند و طبق روال می بایست ۲۴ ساعت آخر را در انفرادی بگذرانند که به پای چوبه دار برده شده اما حکمشان به دلایلی به طور موقت لغو میشود و باید به سلولهای خود بازگردند. این اتفاق دو، سه، چهار حتی ده بار امکان دارد که تکرار شود. یکی از این افراد وقتی بیرون از زندان پیگیر کارهایش برای لغو حکم اعدام بودیم، وقتی برای چندمین بار حکم اعدامش به تعویق افتاده بود در یک تماس تلفنی گفت: ترا به خدا بگذارید اعدامم کنند. من یک بار مرتکب قتل شدهام اما ۱۳ بار برای اجرای حکم زیر طناب دار رفتهام. این مصداق بارز شکنجه است.
بنا بر یک آمار رسمی که توسط قوه قضاییه ارائه شده است، متوسط اجرایی شدن حکم اعدام ۵ سال است یعنی به طور میانگین هر محکومی ۵ سال تحت شکنجه قبل از اعدام قرار میگیرد. البته بگذریم که محکومین زیادی بیش از اینها تحت این عذاب طاقتفرسا قرار گرفته و میگیرند و به جرات می توان گفت که این ۵ سال کف این انتظار است.
همه زندانها برای جلب رضایت قصاص کمیتهای برای حل اختلاف دارند بلکه بتوان از خانواده شاکی رضایت گرفت اما این دفتر در زندان رجاییشهر یک سال است که به دستور رییس زندان تعطیل شده است.
اینجا زندان رجایی شهر است!
بیش از ۱۱۰۰ نفر منتظر برپا شدن چوبههای دار در مقابل چشمانشان هستند. ۱۱۰۰ نفر روز و شبشان را با کابوس مرگ به پایان میرسانند. آرزویشان کوچک است، میخواهند قبل از مرگ درخت را ببینند.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.