خطوط همگرایی جنبش کارگری با جنبش زنان، محیط زیست و ملیت های ستمدیده

 

علیرغم فراز و فرود جنبش انقلابی مردم ایران در هفت سال گذشته، اعتراضات و مطالبات جنبش کارگری از استمراری با خصلت رشدیابنده، کمّی و کیفی، برخوردار بوده است. نکته قابل تامل اینکه در همین دوره این جنبش ها با انتظارات متقابل از حمایت همدیگر، این حمایت ها و همگرائی ها را ضروری دانسته و قدم های اولیه برای رفع موانع موجود برای سازماندهی و هموار سازی این مسیر را هم برداشته اند.

جنبش کارگری با رشته های مختلف با دیگر جنبش های اجتماعی اشتراک منافع داشته و نسبت به اینکه سود و زیان یکی، سود و زیان آن دیگری نیز است، آگاهی نسبی وجود دارد.

زنان کارگر به مثابه زن بخشی از جنبش سراسری زنان کشورمان هستند که توانستند تفرعن نگاه جنسیتی رژیم اسلامی به زنان را در عرصه بین المللی آشکار کنند، این زنان به مثابه کارگر، نه به میزان کارگران مرد، بلکه با حدّت و شدّتی بسیار بیشتر از سوی سرمایه استثمار می شوند.

تخریب سیستماتیک محیط زیست که از نگاه ابزاری رژیم اسلامی به محیط زیست متاثر است، نیروی مقاومتی را در بین فعالین مدنی حامی محیط زیست و مردمان بومی ایجاد کرده است. این نیرو تا همینجای کار توانسته حفاظت از محیط زیست را به موضوعی اجتماعی تبدیل کرده و سیاست های مخرّب جمهوری تخریب و ویرانی را افشاء کند. کارگران و کشاورزان و خانواده های آنها، به همراه بیکاران و بازنشستگان، ساکنان بومی مناطقی هستند که بیشترین تاثیر را از تخریب محیط زیست گرفته و می گیرند. مهاجرت ناشی از تخریب محیط زیست این ساکنان را به حاشیه نشینانی تبدیل کرده است که از ریشه خود جدا گشته اند. دفاع از محیط زیست با دفاع از یک زندگی سالم و انسانی و حق داشتن هوای سالم گره خورده است. نزدیک ترین متحد جنبش زیست محیطی زنان، و بویژه زنان کارگر هستند.

جنبش کارگری جنبش کارگرانی از همه اقوام و ملل و مذاهب است. دولت به عنوان سرمایه دار بزرگ و سرمایه دار خصوصی و پیمانکار رانتی ی تحت حمایت دولت، کارگران ترک و لر و گیلک و یزدی را در کنار عرب و بلوچ و مشهدی و سمنانی، مسلمان و غیرمسلمان، دین باور و سکولار، استثمار می کنند و در این مسیر با هزاران حیله و نیرنگ سعی می کنند که ملّیّت، قومیّت و مذهب آنها را وسیله ای برای ایجاد شکاف بین آنها کنند. زهی خیال باطل. کافیست سری به محلات کارگرنشین بزنیم تا ببینیم که کارگر کارگر است و کرد و لر و فارس و عرب، شیعه و سنی و مسیحی و بی دین نمی شناسد. آنها با کمال سادگی و رفاقت در کنار هم زندگی می کنند و یار و یاور خود را از بین خود انتخاب می کنند.

اگر دستیابی به همدلی و همگرائی بین جنبش های مختلف و اتحاد عمل های موردی، موقت و دائمی را پذیرفته ایم، باید بتوانیم حیله ها و ترفندهای رژیم برای سنگ اندازی در مسیر اتحاد کارگران بخش های مختلف کشور را خنثی کنیم.

جمهوری اسلامی بیش از چهاردهه با در دست داشتن انحصار رسانه ها سعی کرده بود که چهره کریه خود را با دروغ و فریب بپوشاند. جائی که رژیم الان در آن قرار گرفته است نشان می دهد که موفق هم نشده است. آنها همه تلاش خود را بکار گرفته و کماکان بکار می گیرند که یک، تا زمانی که فرصت دارند بیشتر غارت کنند و به جیب بزنند، و دو، در این فرصت از شکل گیری اتحاد و همبستگی بین جنبش های اجتماعی با اهداف مشترک جلوگیری کند.

اینکه آنها چقدر در این کار موفق بشونند یا نشوند بستگی به توازن قوائی دارد که صد البته با نزدیک شدن جنبش های اجتماعی مختلف به همدیگر، همگرائی آنها، و سازمان یافتگی اعتراضات آنها، کفه ترازو به نفع مردم سنگینی خواهد کرد. سانسور اطلاع رسانی و عدم شفافیّت دیکتاتوری را با سازماندهی کانال های اطلاع رسانی مستقل می توان خنثی کرد. حقّ آزادی بیان حقّی نیست که شامل زمان و مکان خاصی شود. طبقه کارگر همیشه و همه جا از حقّ آزادی بیان دفاع می کند.

اتجاد کارگران انقلابی ایران

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)