درباره مطلب برآرود تخمینی باورمندان و ناباوران آیینی… دلایلی بسیاری است که به این نتیجه رسیدم که چنین مطلبی منتشر کنم، اما نکته اصلی که در همان مطلب تاکیید کردم با توجه به شرایط هیچ منبع مستند قابل ارائه ندارم برای این برآورد تخمینی و یا به عبترتی حدس و گمان ترکیبی از احساس و عقل، اگر صرفا دنبال عقل باشیم که شاید نباید چنین مطلبی منتشر شود و اگر احساس ممکن به شدت اراقم اشتابه است، اما میزان اشتباه در این چنی مطلبی طبیعا بالا ممکن است، مثلا در مورد ارقام هر کدام میزان اشتابه فرق می کند، چون شریاط هر کدام بسیار متفاوت است مثلا زرتشتی میزان خطا کم حدس میزنم شاید در حد ۲۰% و مسیحی بسیار بالا است که بیش از ۵۰% و ناپیروها ۲۵%و مسلمان ۲۰% و شیعه ۴۰% ، اما اهمیت این مطلب در شکستن القائات و تابو انگاری شک و سوال است، قطعا امثالهم قصد ایجاد نارحتی یا مشکل برای باورندان یا ناورمان یا کسانی هنوز در مراحل موقت و شاید دائمی در شک و گمان عقیده هستند نمی خواهم قضاوتی بکنم، اینکه در کشورهای موسوم به مسلمان نشین، خطر قتل بواسطه حکم ارتداد و سایر موارد مردم نابور و باورمند یا در حال وضعیت شک و عدم تصیم، شاید اغلب ترجیح بدهند در این باره اعلام نظر نکنند، اما از طرفی مشاهده می کینم نظام (حکومت) جمهوری اسلامی به از آن تحت عهاوین مختلف مانند ولایی، شیعی، آخوندیستی، پان اسلامیستی، گاهی یاد می شود، اصرا دارند مردم ایران اکثریت قریب به اتفاقشان مسلمان شیعه هستند، اینکه در منابع رسمی ادعا دارد که ۹۸% مسلم (مسلمان) و ۹۶% شیعه هستند.
ممکن است مورد تعداد و درصد تمایل به مسیحیت که حدود ۸% گفته شده بسیار کمتر باشد (یعنی لزوما مسحی نیستند تا زمانی رسما و علنا اعلام نکنند مسیحی هستند) و به کمتر ۴۰% در واقع برسد و بقیه جزء ناپیروها باشند، اینکه ۵% شیعه یعنی کسانی عملا و رسما پیروی شیعه هستند (خود شیعه به معنی پیرو معنی شده)، ممکن است گاهی و ماقطعی تا بیش از ۱۵% برسد، همان طور قبلا اشاره شد و در مطلب پانویس حذف شده یا به دلایلی کامل منتشر نشده از سمت نرم افزار سرویس دهند وبلاگ.
نگارنده ترجیخ این دامنه نوسان بالا را به حساب این جماعت نگذارد که دارند سوءاستفاده می کنند از وضعیت اعتقادی مردم ایران در موراد نقض حقوق بشر و خشونت مرگ آور و زندانی و شلاق و قتل و ترور و کلا علیه منافع ملی ایرانیان و آسیب به سایر مردم جهان.
نگارنده اصراری به درستی کامل این ارقام ندارد، اما قطعا کلیتش نزدیک به واقعیت است. بویژه به اراقم بلای ناپیروها طبق تعریف و تلفی ارائه شده. میزان بالای ناپیروها (اعم خداباور یا خدادوست تا ندانم گرا و آتئه ئیست یا بلاتکلیف و…)، نظر ناپیروها بیشترین تعداد گروه عقیدتی ایران تشکیل می دهند و به احتمال بالا اکثریت دارند.
اما همان طور گفته شده، ممکن است با تعییر شرایط سریع مانند چرخش ۱۸۰ درجه ای نظام با وقع یک انقلاب از بالا (چیزی برخی منتقدان پیشنها داده اند به رئویس نظام) یا وقع شبه کودتا ملی از سوی نیورهیا سملح با همراهی بقیه مردم، یعنی بجای وقع پرهزنیه پرریسک انقلاب از پایین، عدم وقاع خوادث حسارات بار و تلاف بالای جانی و تجزیه در صورت انقلاب از لایه های پایینی جامعه در قیاس با حاکمان که آنها به صاطلاح لایه هیا بالایی قدرت فعلی قلمداد می کنند، یک بازگشت اصلاح شده با عقاید در میان بخش اعظم و حتی اکثر ناپیروها بفیتد و جمغیت پیروی مسلمان یا شیعه به اکثریت برسد.
همان طور قبلا اشاره کردم یکی از راه های این آمارسازی نظام، عمل ناقض حققو بشر و قانون شکنی نظام در تقتیش عقیده است، هر چند سعی می کند این تفتیش عقیده منکر شود و پرسش نامه ها و یا موارد در فرم های ثبت نامی اختیاری جلوه دهد، اما وقتی از یک شهروند مقیم ایران این مورد پرسیده شود اغلب در وضعیت تفتیش عقیده قرار می گیرد مثلا هر کسی بویژه یک فرد رسمی حکومتی در مصاحبه مهم یا حتی بازجویی یا بازپرسی یا هنگام استخدام در نهادی و یا مامور سرشماری بر اساس مورد درج شده هنگام آمارگیری نفوس و مسکن و فرم های با گزینه عملا اجباری ثبت نام در موراد استخدام یا پذیرش دانشجو. یا درخواست گذرنامه… در همه موارد عملا شخص بایست بین خطر ریسک اتهام ارتداد و اعدام یا پذیرفتن تحقیرو ظلم تفتیش عقدیه تن به اعلام وضعیت عقیده اش برخلاف میلش بدهد، لزوما همه مرتد نیستند و ممکن است در وضعیت بلاتکلیف یا شک و نامعلومی تصیم باشند و حتی تا آخر عمر همین طور باشند، ولی در وضعیت های مهم این بلاتکلیفی نیز موثر است، در بسیاری اوقات مردم ناپیرو چاره جز همراهی با جمع ندارند به قول معروف همرنگ جماعت می شوند.
مثال های فراوانی است، هنگامی یک فرد عادی مسلمان (حتی شاید یک تقتیش گر عقیده) دراتوبوس یکهو از بقیه می خوالهد صلوات بفرستند، مکن در این شرایط گاه بیش از نیسم مردم صلوات بفرستند، در این وضعیا خیلی گمان کنند مثلا ۱۰۰ نفر در اتوبوس ۸۰ نفر صلوات فرستادند و اگر مرتب این این درخواست فرستادن صلوات در طی مدت طولانی و دراتوبس های متعدد و درنقاط متعدد انجام شود، فرد مفتش به یانت نتیجه برسد پس اکثریت بالای ۸۰ یا ۹۰ مردم مسلمان هستند! این می تواند بسیار پر خطا باشد، نمونه دیگر موقع مراسم عزا است، ناپیروها و مرتدها و بلاتکلیف هایی هستند طبق عرف و احترام در مراسم یک به اصطلاح مسلمان زاده شرکت می کنند و به دلایل مختلف مراسمم تدفین برایش انجام ناپیورها ناباوران… هنگام حمل کالبد شهادتی می گویند و حتی در صفوف نماز می ایستند، با وجودی در ظاهر اختیاری است و کسی آنها مجبور نمی کند، آنها تظاهر به اعمال مسلمانی می کنندف در واقع ترکیبی از اجبار خفیف و میل به ادعای احترام است، این امر عجیبی نیست، بسیاری ناباوران و آتئه ئیست و ندانم گراها هنگام مواجهه با سایر اهل دین های دیگر در مراسم به نیت احترام حتی برخی گفتار و اعمال فلان دین انجام می دهند مثلا هنگام مراسم بودایی ها، این به معنی باورمندی به آیین بودایی نیست و صرفا نوعی احترام گذاشتند و مصلحت است.
اما در موادی بسیار همان اشخاص نشانه های نایپروی و یا ارتداد و یا بلاتکلیفی واضحی نشان می دهند، در بسیاری مواقع هنگام دعوت یا حتی ادد کردن یک گروه مذهبی فروا دعوت را پس زده لفت می دهند، موقعی با کسانی دوست می شوند و بعد متوجه می شوند (شاید سوءتفاهم دارند) که فردی دوست شدند یک مسلمان و بویژه مذهبی شدید است از او دوری کرده و ترک دوستی می کنند، حتی مواقعی کاملا نفع مادی و اجتماعی و… دارند حاضر نیستند با تظاهر به مسلمانی و مذهبی بودن آن منافع به دست بیاورند، اینجا است می توان حدس زد که شخص در حالات و درجاتی از ناپیرویی یا ارتداد یا بلاتکلیفی و یا ندانم گرایی و… است، که در مجوع و سر بسته آنها ناپیرو دسته بندی کرده، ناپیروها لزوما مرتد یا ندان گرا نیستند، ممکن است در حالت دو دلی و یا گذار باشند و آنچه معلوم است رسما و علنا اعلام عدم ناباوری یا ارتداد نکردند.
اما توضیح بیشتر چرا این مطلب ارائه شدف سوءاستافده وسیع عوامل نظام در توجیه سرکوب ها و نقض حقوق بشر و اقدامت ضد منافع ملی است، اعمال ضد غربی و ضد اسرائیلی چند دهه پان اسلامیس ها که منجر به اعمال تحرمی ها و گاهی تحریک اجانب به جنگ مستقیم شده است، همگی بر این پایه استوار شده که اکثریت قاطع مردم ایران مسلمان شیعه هستند و این ظنام موجودیت و توجیه سیاست هایی که گفته شده حاصل مشروعیت از این اکثریت قاطع و رضایت مردم گپویا اعلام می کند!ف این در حالی است منتقدان بر عکس این قضیه مشاهده و درک می کنند، در طول این چند دهه اکثریت مردم ایران به انحای مختلف با این ادعاهای نظام و عواملش مخالفت کرده اند، وقتی در اخرین انتخابت بیش از نیم شرکت نکرده و به نماد پان اسلامیستی نظام یعنی ابراهیم رئیسی بیش از ۷۰% رای نمی دهند در حالی این ظنام به دشت مردم تشویق و حتی تحریک می کند (با انواع توزیع ناعادالانه رانت و امتیاز) با یان وجود زمانی مرد بایست در انتخابات این رضایت مندی و باور به قرائت خاص اسلام شیعی حکومتی در عمل رای مثبت بدهند، مشاهده می شود بیش از ۷۰% این کار نمی کنند.
این مورا فقو از چندین منبع و الهام رسیدن به این ارقام بوده است. هر چند با توجه شرایط آمارگیری دقیق نه ممکن است و نه احتمالا کار درستی است، این ارائه مطلب صرفا پاسخی به ادعاها و اقدامات ضد حققو بشری و ضد منافع ملی باند تندرو حاکم در ج.ا است که فعلا جودارشان گروه جبهه پایداری و مصاباحیون هستند و اما در مابحث اعتقادی و ایدئولوژیک تقریاب همه داروسدته های موسم به اصلاح طلب و اصول گرا و اعتدالی از این ادهاها به نوعی حمایت می کنند مگر بخشی از ناپیروهایی به دلایلی هنوز ترجیح یم دهند در بین آنها باشند.
به هر حال بعید است تا زمانی پان اسلامیست ها در ایران سایر کشورهای منطقه داری قدرت مهلک مرتد کشی و کافرکشی هستند اکثریت ناباوران و… جرئت کنند صراحتا اعلام ارتداد یا ناباوری کنند. حکم مگر و کشتن مرتدان و کفار توسط پان اسلامیست ها و که بارای و فتوا فقهای شیعه و سنی انجام می شود، یکی از موارد خشونت شدید ضد حقوق بشری این افراد قلمداد می شود از سوی منتقدان و حامیان حقوق بشر.
آیا مافیای ضد اقتصاد ملی ایران نخبگان اقتصاددان را تحت نفوذ قرار گرفته؟!
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.