هدف انتشار این مطلب، نه مخالفت یا ضدیت با فلان دین و آیین است، بلکه بعنوان طرفدار حاکمیت سکولار دمکراسی و حقوق بشر و عدالت، به هیچ وجه دشمنی با هیچ قوم نژاد و آیینی و عقیده شخصی نداشته، بلکه تلاشی برای افشاگری درباره این اقلیت تبهکار مافیایی حاکم بر ایران و خساراتی که کشور و ملت ایران  از جانب اینها می خورد، به طوری که متاسفانه موجب ایران هراسی شده، و خطر نابودی نسلی ایران با عقیم سازی ملی ایران روبرو است!

این برآوردها کاملا تخمینی و نظر شخصی است، نگارنده هیچ سند و منبع رسمی منتشر شده ندارد برای ارائه دهد، به دلایل مختلف امکان دسترسی نداشته امثالهم- که منتقدی از مردم عادی هستیم- نمی توان چنین اسناد مهمی ارائه دهیم.

اما بر اساس انواع تحلیل ها و درز اطلاعات و بررسی نکته سنجانه عمل و رفتار مردم ایران به این برآوردها رسیده و ارائه می شود. نظام ج.ا یم رژیم به شدت متظاهر گرا و کذاب در زمینه ارائه آمارهای عقیدتی است، متاسفانه مردم ایران گیر بد رژیم آپارتایدی افتاده است، به طوری که امثالهم- از باب کنایه و طعنه- در مقایسه با رژیم اسرائیل، آن را سوپر صهیونیست یاد می کنیم!

از این لحاظ این نظام ج.ا چند دهه است در پروگاندای خود به مردم ایران و سایر جهان القاء می کند که تنها نظام آپارتاید عقیدتی جهان، رژیم صهیونیستی اسرائیل است و اسرائیل مظهر بدی ها و خودش مظهر نیکی ها می داند! اما بارها منتقدان مانند امثالهم اشاراتی دقیق و دقیقی با مملو از مصادیق عنوان کردیم، حتی اگر این اتهام علیه رژیم اسرائیل درست باشد، رژیم اسرائیل در زمینه آپارتاید (اتهام ج.ا به آنها) در حکم طفل در برابر یک هیولا است!

هیولای آپارتاید عقدتی شاید در تاریخ تا این سطح ظلم و جنایت تبعیض عقیدتی ارائه نکرده است، نظام آپارتاید آخوندیستی پان اسلامی پان عربیستی ج.ا که امروزه علایم نژادپرستی به مراتب بدتر از نازیسم هم ارائه می دهد و دیگر از خرافات و مزخرفات حمارسازی هاله نور بینی کذایی احمدی نژادیست عبور کرده و به نژادپرستی ژن برتر انگاری سیدها در دولت ابراهیم رئیسی رسیده است، یک ابتذال و وقاحتی ارائه می دهد که موجب حقارت و شرمساری ملی ایرانیان است، امروز دولتی نژادپرست سیدگرا با محوریت گروهک مصباحیون یکی احمقانه ترین و رذیلانه ترین نژادپرستی مبنی ژن برتر را به جهان ارائه می دهد که چیزی جز تحقیر ملت تاریخی ایران و دشمن تراشی برای مردم ایران ندارد.

در حالی مردم کشور  ایران- از لحاظ ژئوپلتیکی و اتنیکی- یک کشور متکثر قومی و تبار نژادی و چند رگه نژادی است و هیچ خطر نه برای همسایگان و نه دور دست ها ندارد، با اقدامات حکومت آخوندیستی، متاسفانه کشورهایی نظیر اسرائیل و کشورهای عربی و ترک زبان همسایه و حتی چین و هند و اروپا و امریکای شمالی احسسا خطر کاذبی از موجودیت کشو رو ملت ایران دارند، یکی تلاش های مستمر اینجانب طی چند دهه، همین بوده ایران هراسی دروغینی که همزمان آخوندیست ها داخلی و دشمن آخوندئیست ها (غرب و اسرائیل و کشورهای عرب زبان و ترک زبان) بگویم کذب است و ایران هیچ تهدید برای سایر کشورها و ملت ها نیست. ارائه امارهای زیر یکی از این تلاش ها برای رفع سوءتفاهم است. وگرنه روشی حکمرانی نظام ج.ا در پیش گرفته، این خطر هست دشمنان مصنوعی ساخته شده توسط ج.ا در برابر کشور و ملت ایران در نهایت پروژه های نابود کردن کشور و ملت ایران عملی کنند!

– کمابیش ۶۵% مردم ایران از گروه ناپیروها هستند، تعریف کلی ناپیروها این است که اعم از اینکه به خدا باور داشته یا نداشته، پیروی عملی هیچ دین و مذهب و فرقه دینی و آیین نیستند. از نظر من، اکثریت مردم ایران خداپرست ناپیرو هستند، یعنی به نوعی از خداباوری و یا خدادوستی گرایش دارند، ولی پیروی از هیچ دین و آیین شبه دینی ندارند. تقریبا همگی آنها از نظر سیاسی، طرفدار برقررای حکومت و یا رژیم حکمرانی مردمی (سکولار دمکراسی) هستند و اکثریت قاطعشان نیز تمایل به جمهوری کسولار دمکراسی هستند. با این وجود بخش بزرگی از آنها به همراه سایر گروه های اعتقادی، طرفدرا پادشاهی سکولار دمکراسی هستند. از نظر من پادشاهی و جمهوری دو تا اسم فُرمی هستند و لزوما هیچ امیتاز خاصی ندارند، انچه که ارزشمند است محتوایی است این نامهای فُرمی بر بستر آنها ارائه می شود. اگر محتوا از نوع حاکمیت حکمرانی مردمی (سکولار دمکراسی) باشد هیچ اهمیت خاصی ندارد نماد حاکمیت نامش پادشاه باشد یا رئیس جمهور یا حتی همزمان پادشاه و رئیس جمهور!، نیازی نیست کلی فلسفه چینی کنیم، همزمان نام داشتن نام نمادین سکولار دموکراسی پادشاه و رئیس جمهور ممکن است و عجیب از حکومت های دیکتاتوری نیست که اسامی پشیوا و رهبر و رئویس جمهور پادشاه را یدک می کشند و اما بدترین نوع دیکتاتوری ضد مردمی ضد حقوق بشری هستنند در حد آپارتاید نزادی و عقیدتی. می توان پادشاه-رئیس همزمان نامی باشد به صورت نمادین (مثلات به مدت ۵سال و با امکان رای گیری برای تمدید)، اما قدرت اول اجرایی و فرماندهی کل قوا نیورهای مسلح بر عهده نخست وزیر منتخب مجلس (پارلمان) ملی باشد (با انتخبات هر ۵ یا ۷سال) و حتی بعد معرفی توسط پارلمان، مقام نخست وزیری با رای مستقیم مردم گذاشته شود.

نکته اینجاست رها کردن از ادیان مختلف و بیشتر دین اسلام، از همان اوائل استقرار حکومت ج.ا شدت داشته و بعد فاجعه مهسا، این شدت فراینده تر شده است، اینکه برخی وانمود می کنند مردم ایران از دین خارج شدشان از انقلاب مردمی جدید (پس فاجعه مهسا) بوده اشتباه محض است، چیزی اکنون شاهد هستیم فروریختن ترس های واهی مردم ناپیرو است و آشکار سازی ناپیروی آنها از هیچ دین، حالا اکثرا از نوع خداپرست ناپیرو هستند و اقلیتی هم اتئه ئیست و ندانم گرا.

– کمابیش ۱۴% مردم ایران فرقه ها و مذاهب پیروی اسلام هستند، فرقه های اهل سنت بیش از ۸% و کمتر از ۶% شیعه (۵% شیعه امامیه و ۱% سایر فرق شیعه) هستند. با این وجود از نظر سیاسی، اکثریت قاطع انها طرفدار سکولار دمکراسی هستند. طرفداران واقعی اسلام شیعی آخوندیستی ج.ا کمتر از یک درصد هستند.
سوال پیش می آید پس این چند ده میلیون نفری (بین ۲۰ تا ۳۰ میلیون نفر) که هنگام ایام تعطیلات ملی و مذهبی هجوم میاورند به شهرهای به اصطلاح مذهبی همچون مشهد قم و شیراز و جمکران پس چه کسای هستند، باید گفت اکثریت اینها را فرزندان و جوانان مجرد و نوجوان ها و بچه هایی زیر ۱۵ سال تشکیل می دهند یا به حکم بچه بودن اساسا هنوز به بلوغ فکری و شناختی نرسیده اند و طبق ترس یا تحمیل والدینشان وانمود به مسلمانی می کنند و حتی برای جلب امتیازات مادی و جلوگیری از محرومیت ظالمانه والدین مسلمان و یا جامعه تحت حکومت آپارتاید عقدیت ج.ا مجبور مانند اکثریت مردم ایران تن به ریاکاری اجباری و تفتیش عقیده سیستماتیک ج.ا بدهند، این آمارسازی ۹۸% مسلمان و ۹۶% شیعه ج.ا ارئه می دهد، ماحصل سیستم تفتیش عقیده و اجبار مردم به اعتراف نامه در گلوگاه حقوق بشری است، مردمی که برای جلوگیری حکم مرگ ارتداد و داشتن حق حیات(!) و حق کار و تحصیل و ازدواج و فرزندآوری و داشتن حقوق اولیه شهروندی مانند شناسنامه گذرنامه مجبور در فرم های تقتیش عقیدتی ج.ا اعتراف کنند به اسلام تشیع!، جنایت و ظلم تفتیش عقیده در این نظام با نقض- از معدود قانون مترقی- قانون اساسی جمهوری اسلامی صوت می گیرد، نقش واضح اصول مبتنی بر آزادی بیان و ابراز عقیده و ممنوعیت تفتیش عقیده، چند دهه است به صورت سیستماتیک توسط نظام ج.ا اعمال می شود و عجیب اینکه تاکنون هیچ نهاد حوق بشری بین اللمی و سازمان ملل به این آپارتاید عقدیت و  جنایت  و ظلم تفتیش عقیده واکنش نشان نداده است!، البته در ظاهر حکومت ج.ا باری جلوگیری از نفوذ بهایی ها چنین سیستم هولناک تفتیش عقیده به راه انداخته است و یکی از نتایج فاجعه بارش وقوع افتاد این به سیاه چاله کاهش جمعیت و عقیم شدن ملی ایرانیان است، خطری اگر فقط ده سال دیگر به عمر ننگینش ضد بشری این نظام ج.ا ادامه دهد، قطعا نابودی نسلی ملیت ایرانی قطعی است در سال ۲۱۰۰ دیگر ایران  زا توان زادوولد و ترمیم نسلی باز ایستاد و به طور طبیعی از میان ملت های جهان محو خواهد شد.

– از ۲۱% باقی مانده، ۸% پیروی فرقه ها و مذاهب مسیحی هستند، اما بیش هفت و نیم درصد مسیحیان ایران مخفی هستند و فعلا جرئت اظهار دین نمی کنند، عموما این پنهان کاران مسیحی ایرانی پیروی فرقه پروتسات هستند و کمتر از نیم درصد پیروی فرقه های بومی ایران مانند گریگوری ارمنی و آشوری هستند.

– از باقی ۱۳% مانده، ۴% زرتشتی هستند، که دو نیم ترشان پنهان کار هستند به همان دلایل گفتم بقیه نایپروها بریده از اسلام، نایپروی از اسلام پنهان می کنند و فعلا تن به آپارتاید عقیدیت ج.ا داده اند. نکته جالب اینکه، آین زرتشتی به نظر فاقد هیچ مذهب وفرقه است و از این ظر یک آیین منسجم نسبی است.

– پنجمین گروه عقیدتی ایرانیان را پیروان آیین یارسان (اهل حق) هستند با جمعیت تقریبی ۴%، البته بسیاری پیروان این آیین خود را شاخه ای اسلام شیعی معرفی می کنند، با توجه آپارتاید عقدیت ج.ا کاملا قابل درک است چرا چنی می کنند، اما بسیاری پیروان این آیین خودشان یک دین و یا آیین جدا اسلام می دانند، من اصرلری ندارم حتما اینها جدا از اسلام یا پیروی اسلام بادش، من نه یهودی و نه بهایی و نه بودایی و نه هندویی و و نه مسیحی و نه زرتشتی و نه یارسانی و نه شیطان پرست و… و کلا پیرو این قماش آیین ها نیستم، این که شخصا به چیزی اعتقاد دارم خصوصی و مربوط به خودم هست.

– ۱% باقی مانده از بهائیان تشکیل می دهند، بر خلاف تصور حاکمان ج.ا بهایی ها اساسا توان پذیرندگی کمی دارند در ایران، بردیگان اسلام به دلایل مختلف بعید است به آیین بگروند، پیروان این آیین بیشتر از راه زادولد افزایش یافته مانند تقریبا همه ادیان و آیین هایدیگر. اگر مسحیت در ایران گرونده زیادی دارد- بنظرم- بیشتر به خاطر جذابیت مهاجرت به کشورهای مسیحی است و تبلیغات عظیم مبلغان مسیحی از پشتوانه پروپاگاندا و حمایت مالی بالایی برخودراند.

– یک و نیم درصد سایر اقلیت های دین مانند یهودی و مندایی و بودایی و حتی چند نفر هندویی هستند. در این کمترین شانس افزایش پیرو، یهودیان و کلیمیان دارند، چرا با ایدئولوژی صهیوینسم و اینکه یهودیان این آیین را یک دین قومی و از زادولد و ازدواج امکان گرویدن گویا می دانند، شانس کمی برای جذب بریدگان از اسلام دارد.

– کمتر از نیم درصد هم به باورهای خرافی و مبتذل و انحطاط گر همچون ساینتیست های متاثر تبلیغات هالیوودی و شِمن بازی های راه یافته از محصولات خالی بنید بالیوودی و یا مزخرفات شیطان پرستی.. هستند. حتی پیروان مبتذل فکری و رفتار ضد بشری یا از الواط و جاهل که اوج نمودارشان هرزگی جنسی و تجاوز جنسی و به خیانت کشاندن متاهلان هستند، افراد فرقه سکسسیم و فعالان خلافکار سکس نیز از گروه این قماشند (که بی رحمانه زنان و مردان کارگر جنسی بردگی و بیگاری و بهره کشی جنسی می کشند) و معمولا بعضی همه آنها شیطان پرست خطاب می کنند و اما لزوما واقعا شیطان پرست آیینی نیستند.

حکومت ج.ا و گروهک های تروریستی طرفدراش با انواع سرکوب و جنایت از حبس شلاق تا اعدام (به بهالنه ضد انسانی چون ارتداد و محاربه و جاسوسی برای اجنبی و بغی و دشنام به اسلام پیامبر و ائمه و..) و ترور و با اعمال سیستم آپارتاید عقیدتی و حتی نژادرپستان سیدگرایی زن برتر سیدها، می خواهد بر این حقایق فوق الذکر سرپوش بگذارد، اما با انقلاب مردمی جدید ایران با رستاخیر پس فاجعه مهسا شروع دوباره یافته، دیگر امکان بازگذشت به قبل نسیت، هر چقدر این نظام اصرار به  جنایت و کشتن و کشتار و ترور وسرکوب و تشدید آپارتاید عقیدتی اش کند، بیشتر پیروانش از دست می دهد و زودتر به مرحله سرنگونی نزدیک می شود.

هر چند برخی از مبلغان ادیان یدگر مانند مسحی و زرتشتی دلشان صابون زده اند که اکثریت ۶۵% ناپیروهای از اسلام بریده را جذب دین و آیین خود کنند، اما نگارنده شک جدی دارد اکثریت قریب به اتفاق ناپیروها- اعم اکثریت خداپرستان ناپیرو- حاضر بشوند وارد دین جدیدی بشوند که به قول آخوندیست ها “خیابان یک طرفه” است، آیا با خود نمی گیوند چرا دوباره وراد آیین و دین جدیدی بشویم که حداقل تاوان ارتداد بدان، محرومیت از بدیهیات حققو بشری مانند حق زندگی و حقوق اولیه بدییه مانند کار و تحصیل و ازدواج و فرزندآوری است؟! لابد با خود می گویند، مگر مغز خر خورده ایم دوباره به دامگه ضد حقوق بشری تن دهیم؟!

جدا از اینکه پیور دینی یا ناپیرو (اعم از خداپرست ناپیرو یا خداناباور) باشند، بنظر می رسد بیش از ۹۸% مردم ایران طرفدار حاکمیت حکمرانی مردمی (سکولار دمکراسی) هستند.

پ.ن: چند مشکل تایپی بود اصلاح ش

انقلاب مردمی ایرانیان و مبارزه در شرایط ظلمانی آچمز مصنوعی…

گلچین های ابرمنتقد، پادشاه لُخت ایرانشهر ویران شده تا پادشاه بِخردپوش عربستان آباد شده…

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)