در طول سال‌ها، در بخش سخت‌افزاری مدعیان براندازی‌خواهی، عملا تنها نیروی فعال بزرگ مجاهدین خلق بودند که در عملیات فروغ جاویدان (ج.ا= مرصاد)، شکست خورد، بعد از آن تمام کارهای مجاهدین خلق جنگ‌های ایذایی و روانی-رسانه‌ای بوده است، علت اینکه امثالهم دیگر شانسی برای به حکومت رسیدن مجاهدین خلق و امثال او را متصور نیستیم در ایران فعلی یا حتی تجزیه شده و دچار جنگ داخلی احتمال بالا، بعد از سرنگونی ج.ا، همین نکته راهبردی است، این گروه بخاطر همکاری گسترده با رژیم صدام، اعتبار ملی‌اش از دست داده است، سال‌هاست پیشنهاد انحلال این سازمان و ادغام نیروها و تواناهایی‌هایش با سایر نهادهای مدعی ملی‌گرایی ایرانی سکولار و دمکراسی‌خواه داده شده، اما همچنان در توهم هستند و انگاری کاریش نمی‌شود کرد!
یاد همین لجاجت و اصرار جریان و باندهای تندروی ج.ا (خر مذهبی) می‌افتم هر کسی را که اندکی زاویه عقاید و ایدئولوژیکشان را دارند با آنها برنمی‌تابند!، و منتقدان به دشمنی و بدخواهی متهم و در صدد سرکوب و نابودی‌اش برمی‌آیند!
انگار گمان کرده اند رسم تاریخ اینگونه است با حذف فیزیکی یک شخص منتقد، اصل مشکل مورد نقد حل می‌شود! نه! منتقد تنها دارد چیزی در اوهام و هاله گرفته مغز در قدرت و طالب قدرت سیاسیف او را از دیدن حقیقت باز می‌دارد اگاه می‌سازد، حتی اگر در ظاهر این منتقد دشمن او است، حکایت دوست نادان و دشمن دانا است، البته من نوعی اساسا با هیچ کسی دشمنی شخصی در دنیای سیاست ندارم، چون می‌دانم در دنیای سیاست اصلا چیزی به نام دشمنی و دوستی محض وجود ندارد، در دنیای سیاست این درک از منافع است گاهی فلانی دشمن و گاهی دوست جلوه می‌شوند!
صلح حقّیان: من کیستم؟ از چرایی کوروش بت‌شکنانه تا آغازیدن صلح حقیان؟
در میان افراد و گروه‌های مخالف و مدعی براندازی ج.ا و مدعی ملی‌گرایی ایران، از مطرح‌ترینش گروه هواداران پهلوی‌ها هستند، اینها البته هیچ اسم و سازمان منسجم خاصی ندارند! حکومتیان ج.ا آنها را یک‌دست کرده و یکجا بدان‌ها سلطنت‌طلب می‌گوید و گاهی برای تحقیر و جنگ روانی-رسانه‌ای از شخص رضاپهلوی دوم، بعنوان ربع پهلوی و غیره این اصطلاحات جنگ روانی-رسانه‌ای استفاده می‌کند!
البته که همه سلطنت‌طلب‌ها یا پادشاهی‌خواهان لزوما طرفدار پادشاهی دوباره پهلوی‌ها نیستند، شخصا هیچ تعصبی روی فُرم‌های حکومتی جمهوریت یا پادشاهی ندارم، آنچه مهم است در عالم واقع شدنی بودن و ماهیت حکومت یعنی آیا مردمی است یعنی دموکراتیک و عادلانه و نیک‌خواه عمومی است یا تمایل به دیکتاوری و باندی و فسادی و مافیایی و ترجیح منافع شخصی-گروهی اقلیت بر اکثریت، آیا کدام یک است؟!
اشخاص و گروه‌ها تا زمانی که از حدود مرزهای خط قرمز راهبردی پذیرش عمومی مردمی (داخلی) و جهانی (خارجی) عبور نکردند، شانس رسیدن به حکومت دارند، مثلا اگر مرتکب کشتارهای وسیع از مردم نشدند، به طوری که آحاد و اکثریت قاطع یک جامعه و ملت احساس کنند فلانی یا گروهی عامل و باعث قاتل و نابود کننده نسل و اجداد و خانوده و زندگی حال و آینده‌شان هستند یا در سطح جهان، به کل منکر وجود حیات سیاسی و اجتماعی بقیه هستند.
مثل حکومت‌های ایدئولوژیستی که منکر وجود بخش اعظم و مهم حکومت‌ها و رژیم‌ها عمده جهان بشوند، نمونه اش اتفاقات جنگ‌های جهانی اول و دوم یا جنگ سرد، کاری که متاسفانه ج.ا ۴۳ سال است دارد انجام می‌دهد، ایدئولوژی که در طول ۴۳ سال شبانه روز جار می‌زند و انا الحق می‌گوید و تقریبا همه دنیا غیر خودش را باطل و فراخور نابودی می‌داند و بایست تمام دنیا به زیر فرمان و پذیرش ایدئولوژی او شوند! حکومت ج.ا خط قرمز جهانی مدت‌هاست دارد هی زور می‌زند عبور کند و البته زورش نرسیده بعید است برسد، کاری هیتلری‌ها و بلوک شرق کمونیست‌ها نتواستند انجام دهند! و گاهی پس می‌کشد تاکتیکی!، اما دارند تندروها (خر مذهبی) ج.ا به سمت ارتکاب اشتباه راهبردی داخلی عبور این خط قرمز بشود!، البته هنوز در آستانه این فاجعه قرار دارد، اما اگر حکومت ج.ا وارد فاز کشتار وسیع داخلی شود، برای هیمشه باید از دنیای حکومت‌داری بدرود کند، چه کشور ایرانی باشد و چه بعد از سقوطش دیگری کشوری بنام ایران نباشد، دیگر حکومتیان ج.ا شانس رسیدن به حکومت نخواهند داشت گر این اشتباه راهبردی را مرتکب شوند.
برگردیم به پهلوی‌ها،اما اینها باعث نشده وی و خاندانش از فعالیت باز ایستند یا هوادرانش کاهش شدید یابند، بلکه برعکس- به نظر می‌رسد- در ده سال اخیر در میان مردم عادی ایران، هوادران پهلویس‌ها افزایش یافته است، هر چه قدر از هوداران مجاهدین خلق کاسته شده، به هوداران پهلوی افزایش یافته است، این اتفاق دلایل زیادی دارد، چگونه ممکن است پهلوی‌ها که با آن فرار محمدرضا عملا ایران را به آخوندیست‌ها واگذار کرد و بعد از فجایع حکومت آخوندی، که یکی اش مقصر واگذاری حکومت توسط پهلوی بود، دو مرتبه محبوبتش افزایش یابد؟!
دلایلی عجیب و غریبی در ذهن متبادر می‌شود. اما تجربه تاریخی، نشان می‌دهد نوعی پشیمانی همیشگی در میان جوامع و ملت‌ها است بعد سرنوگونی حکومت قبلی و گندکاری‌های حکومت جدید!، این نوع پشیمانی به میزان گندکاری حکومت جدید بستگی دارد، می‌تواند حتی همان نسلی موجب و عامل براندازی حکومت قبلی بودند پشیمان بشوند!، چه برسد به چند نسل بعد که خودشان را به نوعی بی‌گناه از اشتباه براندازان حکومت قبلی می‌دانند، این مورد اهمیت دارد که یکی از خصلت‌های بشری بویژه ایرانی‌جماعت، مسئولیت‌گریزی و عدم مقصر دانستن خود است، اکثریت جمعیت فعلی ایران، از نسل‌های نیمه دوم ۱۳۵۰ تا ۱۳۹۰ هستند که در عمل نقشی در براندازی پهلوی نداشتند، اینها اساسا می‌توانند از خودشان سلب مسئولیت کنند در براندازی پهلوی‌ها و در عمل همین کار می‌کنند.
این مقدمات گفتم برسم به اینکه، امروزه عملا عمده نیروی مهم مدعی براندازی پهلوی‌ها هستند، اما تا همین چند روز پیش حتی من نوعی هم از نظر عملیاتی این پهلوی‌ها را جدی نمی‌گرفتم، بنظرم اینها مترصد فرصت هستند این اعترضات داخلی که در واقع منشاء نارضایتی داخلی دارد، و ناشی از حجم عظیم گندکاری ۴۳ ساله حکومت ج.ا است و شاید ۱۰% هم خارج‌ها و اپوزیسیون خارج‌نشنی نقشی ندارد، این نیروی فزاینده داخلی برای اصلاحات ساختاری یا تغییر نوع حکومت و ب تعبیری براندازی ج.ا برخلاف تصور بسیار ناشی دخالت کامل عامل خارجی نیست، مشکل اساسی نوع حکوکت ج.ا و عملکرد به شدت بد ایدئلوژیک زده اش است، عدم انعطاف در برابر اصلاحات ساختار و جمودیت فکری رئوس و عوامل اصلی ساختار حکومت ج.ا کار به یانجا کشانده است، این بلاهت حکومت ج.ا که مثلا شعار مرگ مرگ… و قهر و دشمنی ابدی با کشور-رژیمی ابرقدرتی مانند امریکا تبدیل به ایدئولوژی ثابت کرده در سیاست خارجی اش، اوج بلاهت ایدئولوژیک یک حکومت است. سر این لجاجت‌های خردسوزانه ایدئولوژیک، دارد هم خودش را نابود می‌کند و هم خطر نابودی ایران و ایجاد فجایع تکرار شده در افغانستان، لیبی، عراق، سوریه و…!
اما اخیرا، دوزاری‌شان افتاده گویا که اهمیت خطر جنگ داخلی و تجزیه و اینکه بعد از سقوط ج.ا کنترل اوضاع از دست همگان خارج شود در نزد برخی از هوادران پهلوی‌ها؟!
پیشنهاد ایجاد نیروی جنگی یا یک ارتش مسلح آلترناتیو بجای نیروهای مسلح ج.ا نشان می‌دهد بالاخره اندکی از این هشدارها اثر رکده در طرف مخالفان مذهی ملی‌گرایی براندازی‌خواه ج.ا و هر چند هنوز معلوم نیست با یان سرعتی که تحولات داخلی تمایل دارد به براندازی تا تجزیه و جنگ داخلی، پهلوی‌ها قادرند یک نیروی مسلح و سخت‌افزاری آلترناتیو تشکیل دهند؟!
چرا که فاز نهایی براندازی حکومت-رژیم‌ها، نیازمند یک سازماندهی اداری کشوری و کنترل سخت قوای مسلح است، در جریان بهمن ۱۳۵۷ همین قضیه بود. حکومت‌ها و رژیم‌ها و افراد حاکم و عواملش همیشه خود را محق در داشتن قدرت و ثروت کشور می‌دانند، و انواع توجیهات فکری و وجدانی و غیره می‌آورند تا به دیگران اثبات کنند حق حاکمیت از آن‌شانست!، اگر بتوانند حتی خدا و آسمان و نیروهای ماورای طبیعی مایه می‌گذارند، صحنه کار طوری وانمود می‌کنند که مثلا قدرت اهریمنی خارجی تمام مصائب بوجود آورده و آنها بی‌تقصیرند در گندکاری‌ها و یا مثلا بخشی از آنها فریب خوردند یا کار کار نفوذی هاست! مثل قضیه هی می‌گویند کار اجنبی است، فلان و بسیار، آسمان و زمین ریسمان بهم می‌بافند که ثابت کنند آنها بی‌گناهند، و پندار و گفتار و کردارشان درست بوده و آن دیگری اهریمنی نگذاشته!
چون فعلا نیروهای رئوس و بخش فرمانبر مسلح ج.ا همچنان ایستادگی می‌کنند در حمایت ج.ا، این برخلاف تصور افراطیون براندازی‌خواه یک شاید نکته مثبت است در جایی که حکومت ج.ا با بلاهتش گزینه آلترناتیو حافظ تمامیت ارضی درخوری نگذاشته غیر از خودش در داخل! اما این موقتی می‌تواند باشد یک سال یا دو سال و کمابیش، بالاخره اگر اعتراضات طولانی و مستمر شود، و میزان گندکاری و کشتار بالا برود، کار به همان اتفاقی در بهمن ۱۳۵۷ افتاد کشیده می‌شود و در نهایت یا بدنه نیروهای مسلح اعلام بی‌طرفی می‌کند و یا به مخالفان ج.ا می‌پیوندد، مگر خود بخشی از نیروهای ملی داخلی، اگر همین بن‌بست ایدئولوژیک تندروها (خر مذهبی) ادامه یابد، شاید یک بخت کودتا از درون حکومت، بتواند جناح و باندهای کله خراب و گندکار لجوج و جمودی خرمذهبی کنار بزند، این وسط سود ایران و ملت ایران، جلوگیری از نابودی کامل یک کشور مستعد و آماده خیز تمدنی و سعادت بشری است و شانس دوباره برای رسیدن به آرامش و زندگی و در نهایت یک حاکمیت معقول چه از نظر سیاست داخلی و چه خارجی، و بر اساس اداره خردگرایی جمعی (سکولار دمکراسی بنا بر تعریف امثالهم) است.
آرمانیۀ نوین براندازی حاکمیت آخوندی (ج.ا.) بر ایران/ رستاخیز ملی به یاری نیروهای مسلح
برای روشن اندیشی درباره سری مطالب جنگ های اباطیلی بایگانی را مرور کنید
https://www.tribunezamaneh.com/archives/author/korooshbotshekane
نمونه دیگر نوشتارهای مشابه
https://www.tribunezamaneh.com/archives/author/botshekan
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.