در چند هفته اخیر به شدت بازار دروغپردازی بسیاری از طرفین ج.ا و مخالفان ج.ا داغ شده است، در موزد طرف مخالف ج.ا که رسانههای حکومتی سالهاست سناریوها و مطالب از دروغ و مخلوط با راست و درغ تحویل ملت ایران دادند، با همین روشها اساس آن اشتباه تاریخی بزرگ براندازی پهلوی رخ داد! اشتباهی امروز هر روز بیشتر نمود پیدا میکند، تقریبا هر آنچه اکثریت مردم آن زمان به پندار خویش در انقلاب یا براندازی بهمن ۱۳۵۷ داشتند و به ظاهر مرتکب بلاهت عجیب به برقراری رژیمی تحت عنوان “جمهوری اسلامی” رای دادند و اما بدون آنکه -احتمال به یقین- بدانند قانون اساسی ج.ا و محتوایش چیست؟
چیزی که برای اولین بار در تاریخ جهان یک حکومت عجیب و غریبی پر از تقاض و ادعاها خردستیز و نسلسوزان و پرخسارت ایدئولوژیک شترگاوپلنگی چند دهه ملت ایران گرفتار کرده است.
آیا واقعا آن همه گروههای همراه و دخیل براندازی پهلوی، از طیفهای ملیگرا، نهضت آزادی، مجاهدین خلق، فدائیان خلق، و… میپنداشتند همان بود که در اسرار نهان ولایت فقیهیخواهان (خمینیایستها و خامنهایستهاو… ) بعدا رخ نمود؟
جواب این سوال گویا واضح است، جواب قطعا نه است! چرا در سال ۱۳۶۲ دیگر ولایستها یا همان حکومت آخوندی تمام همراهان و مشارکت کنندگان یک به یک حذف کردند از جریان قدرت، و از آن سال نه ادامه جنگ توجیهی داشت و نه بازی دشمن دشمن کردن! معمای ادمه چنگ هم تا حدی سعی کرده اند روشن کنند، ظاهر ارم هیچ توحیه معقولی نداشت شش ادامه پرخسارت جنگ ۸ ساله عراق وایران از سوی حکومت ج.ا!
اساسا دیگر آخوندیسم تا اکنون سه قبضه کرده قدرت وثورت را، هر انچه تحت مافیا فساد اقتصادی خوانمده میشود ناشی فعل یا انفعال و مقصر اصلی حکومت آخوندیستی است، تمام بلاها ناشی تحریم و ناکارامدی تا فساد اقتصادی و حیف میل بیت المال و فرصت سوزی های توسعه ای همگی مقصرش حکومت است، دیگران نقش فرعی و اغلب انفعالی دارند، خصومت از ابتدای حکومت ج.ا با غرب و امریکا و اسرائیل طبیعتا با واکنش متقابل اننها روبرو میشد، وقتی حکومتی ۴۴ سال در شعار و گاه در عمل در صدد ضربه و تهدید به نابودی منافع قدرتهای غربی و متحدانش و اسرائیل است، طبیعتا آنها نمیایستند تماشا کنند، اما نکته این است، از سال ۱۹۹۷ عملا غرب و امریکا و اسرائیل و سایر کشورهای مخالف خارجی به طور کامل حذف ج.ا از طریق حمله مستقیم کنار گذاشتند، تمام ادعاهای حمله از سوی این مخالفان ج.ا لفاظی است، حتی قبل از توانایی دست یابی بازدارنگی متعارف(نیروی نیابتی، پهپادی، موشکی و…) تا امروز که عملا بیش از بیست سال است توان ساخت سلاح هسته ای بدست آورده حکومت ج.ا و اما بر اساس شواهد و یا تحقیقات تاکنون سندی محکمی بر وجود و یا ساخت این سلاح بدست نیامده، گویا کل داستان یک توانسازی هسته ای بوده و نه فاز ساخت و انباشت کلاهک اتمی، کشورهای مخالف هم جدی در صدد حمله نبودند، وگرنه بهترین فرصت را بین سالهای ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۷ داشتند و اما به هردلیل این کار نکردند.
اما درباره ادعای براندازی خواهی گروههای موسوم به تجزیه طلب (به قول خودشان استقلال خواه)، مسئله براندازی حکومت در تهران نیست، هر چند ادعای پانتُرکیستها در برخی نقشههای منتشر در فضای مجازی منسوب به آنها، خود شهر تهران (پایتخت ایران) را شامل میشود! اما حتی اگر تهران گروه تجزیهطلب پانترکیست بگیرد بر فرض بعید، باز معنی خواستن براندازی نیست، مسئله همین نکته است، تجزیهطلبها تا خودمختاریخواهان قومی و عقیدتی (مانند سنیها و غیره) نمیگویند رژیم ج.ا از بین برود و شاید اساسا هم فرقی برایشان نباید داشته باشد بر سایر مناطق باقی مانده پس از تجزیه چی باشد (برآورد میشود در دومنوی تجزیه تا بیش از ۵۰% ایران تجزیه شود و به طور کامل مناطق فارسیزبان از سواحل شمال و جنوب هم محروم شوند و به حدود مرکز و شرق بشوند و کلانشهرهای فارسیزبان مانند تهران، کرج، گرگان، قزوین، شیراز، بوشهر، بوشهر، همدان، قم، اراک، اهواز و … به طور کامل از قلموری ایران خارج شود!، آنها خواهان جدایی بخش مورد نظرشان هستند و استقلال داخلی فدرالیسم و خودمختاری، کرای ظاهرا به بقیه جاها ندارند، پس ادعای مرصاد ۲ از سوی برخی عوامل ج.ا چیست که میگوید از سمت شمال عراق (اقلیم کُردی اربیل) قصد عملیات شبیه مرصاد داشتند؟!
آن عملیاتی که ج.ا مرصاد مینامد مربوط سازمان مجاهدین خلق (رجوی) بود که ادعای کل حکومت و براندازی ج.ا داشت، اما درباره پانکردها قضیه محدوده غرب ایران است که میگویند کردستان، برخی دنبال خدمختاری هستند در ظاهر و برخی علنا خواهان جدایی کامل، یا تشکیل کشور کردستان (شرقی) یا پیوستن به اقلیم کُردی شمال عراق، در هر صورت آنها خواهان براندازی نیستند، و اساس دخیل کردن این جماعت پانهای تجزیهطلب و یا فدرالیستها در جنبش اعتراضی علیه حکومت ج.ا خارج بحث و موضوع است، یک همپوشانی است، اما وقتی در عمده عملیات مسلحانه و حتی تظاهراتهای داخل و خارج فی المثل پانکردها و پانتِرکها پرچمهای ادعای ملیت ترکی و کردی میآورند و نه پرچم ملی ایران یعنی قانونی اصلی مشروطه قبل از ج.ا این نکته است کلا داستان اینها با داستان براندازی خواهان فرق دارد.
اما نکته دیگر این است، اساسا کل این قضیه عملیات رسانه ای حمله به مشروعیت اعتراضات مدنی تا حتی براندازی خواهان، به دلایل وشواهد متعدد یک خواست عمومی ملی است، میزان مخالفت با حکوت ج.ا و همراهی با معترضان امروزه به بالترین درصد رسیده و تخمینها به بالای ۷۰% رسیده است، این خشونت شدید و تهدید به کشتار جباریت حکومت ج.ا است که بخشهایی را فعلا به خروش درنیاورده، ایران در آستانه یک شبه انقلاب براندازی برای تغییر حکومت آخوندی به رژیم دمکراسی یا سلطنتی و یا چیزی غیر ا ج.ا است که لاقل اخوندیستی نباشد و به نعی سکولار باشد، حمایت اکثر مردم ایران از جنبش اعتراضی، ربطی به داستان خواستههای گروههای قومگرای جداییخاهی ندارد، و آنها طبق معلوم این چند دهه، در پی هر جنبش اعترضی بشود به سرعت تحرکات تجزیهطلبی و یا فدرالیستیخواهانهشان- اغلب هم با عملیات مسلحانه- شدت می بخشند و یک نوع سواری گرفتن از ماجرا است، از دلایل سرعتگیری و شکست اعتراضات اصلاحطلبانه تا شبه انقلابی ضد ج.ا همین موازی کارهای گروههای تجزیهطلب است، چیزی که حکومت ج.ا تا اکنون توانسته بخش بزرگی از مردم را بخاطر عواقب تجزیه و جنگ داخلی بهرساند و در نهایت چندین بار جنبشهای اعتراضی براندازیخواهانه شکست خورده است!
حکومت ج.ا هم آنچه بگوید در نهایت ضد خودش است، اگر بگوید حق داشتم پهلوی به هردلیل سرنگون کرده، مشابهش همان حق امروز با دلایل توجیهی بسی بیشتر در دست براندازی خواهان است، حکومت پهلوی دست کم در ظاهر یک مسیر قانونی داشت، در یک کودتا رضا پهلوی در ذیل سلطنت قاجاریه به ولت رسید، اما بر طبق تصویت (هر چند ظاهری و با زور رضا پهلوی) پهلوی اول را شبه دمکراسی مجلس موسسان و یا همان مجلس مشروطه سلطنت قاجار به پهلوی تحویل داد، اما اتفاق حکومت ج.ا گرفتن حکومت از پهلوی به شکل دمکراسی یا رای گیری نبود، از راه زور و به قولی انقلاب بود، همان چیزی که بسیاری در صدد دوباره همان کار علیه حکومت ج.ا هستند، چون چاره ای برای اکثریت مردم خسته تحمل بریده از معضلات ناشی از حکومت ج.ا نمانده، حتی آنهایی فی المثل بیست سال پیش امید به اصلاحات داشتند و گذار مسالمتآمیز به مردمسالاری ادعایی جناح موسوم به اصلاحطلبان در درون نظام با حفظ نظام ج.ا، پس در نهایت به همین حرف ج.ا میرسد که زور دارم و میتوانم و پس حکومت میکنم!، و تمام توجیهتراشی و مشروعیتتراشی اش اگر با انبوهی دلیل منطقی هم رد کنند، باز میگوید خب که چی؟ نمیروم کنار، حکومت بر ایران مال من است، میتوانی بیا بگیر از دستم!
ارائه ایده “پلان ج” برای رد همین ایده عدم وجود آلترناتیو است در شرایطی که با سقوط ج.ا، ایران نیز سقوط و فروپاشیده و تجزیه و کار به ویرانی و بیچارگی بدتر از ج.ا یعنی دهها سال جنگ داخلی کشیده میشود و نابودی تمام زیرساختهای راهبردی فعلی! اما فرضیه “پلان ج “لااقل در ایده آلترناتیو را ممکن میداند.
نگارنده حتی با ارائه ایده پلان ج، آرزو دارد تا آخرین لحظه فرصت ممکن، یک شبه معجزتی رخ دهد و این حکومت در دستان بخردان بیفتد و حتی کار به “پلان ج” هم کشیده نشود و یک رویکرد اصلاحی سریع فی المثل از همین ماه شروع است، همین استارت میتواند به تن دادن به خواستههای برحق اولیه حقوق بشری و رفع مشکلات اقتصادی و تحریم و اینها باشد تا در نهایت گذار به دمکراسی از راه مسالمتآمیز برسد ظرف یک سال.
آرمانیۀ نوین براندازی حاکمیت آخوندی (ج.ا.) بر ایران/ رستاخیز ملی به یاری نیروهای مسلح
برای روشن اندیشی درباره سری مطالب جنگ های اباطیلی بایگانی را مرور کنید
https://www.tribunezamaneh.com/archives/author/korooshbotshekane
نمونه دیگر نوشتارهای مشابه
https://www.tribunezamaneh.com/archives/author/botshekan
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.