نوامبر نارنجی ۲۰۲۱، برای من فرصت خوبی است تا از تجربه‌ی زیسته‌ام در یک فضای خشونت‌آمیز بنویسم. جنسیت‌زدگی یا کلیشه‌های جنسیتی که از اعتقاد به فرودست بودن زنان شکل می‌گیرد، امری تقریبا جهانی است‌. این فرودستی در فضای آکادمیک ایران، مصادیقی پرشمار دارد. از میان این مصادیق، به تجربه‌ی خودم به‌عنوان یک دانشجوی زن در مقطع کارشناسی ارشد اشاره می‌کنم. دوره‌ی کارشناسی ارشدم را در یکی از مطرح‌ترین دانشگاه‌های ایران می‌گذرانم و موضوع پایان‌نامه‌ام «مستندسازی تلاش‌های عدالت‌طلبانه‌ی زنان در دوران پساجنگ» است. بیشتر اساتید، فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌های خارج از کشور هستند و حداقل انتظار می‌رود که دیدگاهشان با تفکرات مردسالارانه‌ی رایج، متفاوت باشد، حال آنکه نگاهی سرکوبگر و تبعیض‌آمیز نسبت به ثبت تجربیات زنان در این محیط آموزشی حاکم است.

بدون‌شک، همان‌قدر که‌انتخاب موضوع پایان‌نامه‌ام در رابطه با موضوع زنان برای من انرژی‌بخش بود، به‌صورت وارونه، همان‌قدر هم پروسه‌ی انتخاب استاد راهنما ناامیدکننده و سرکوب‌گرایانه بود. روبه‌رو شدن با پاسخ‌های منفی اساتید برای راهنمایی موضوعم، به‌عنوان زنی که می‌خواهم از مسائل و تلاش‌های زنان بنویسم، در یک سال و نیم گذشته با مصادیق متعددی همراه بود.

آنچه که از دانشکده‌ی حقوق و رشته‌ی حقوق انتظار می‌رود، ایجاد فضایی برای پرورش تفکرات حق‌طلبانه و مبارزه با تفکرات کلیشه‌ای است که به مهجور شدن گروه‌های در حاشیه انجامیده است. اما دیکتاتوری حاکم بر محیط آموزشی، منجر به عدم استقلال فکری و پرورش تفکر در میان دانشجویان شده است تا آنجا که دانشجویان، موضوعات پایان‌نامه‌ی خود را آن‌گونه که اساتید می‌خواهند انتخاب می‌کنند، بی‌آنکه خودشان نقشی در انتخاب موضوع‌شان داشته باشند. به این ترتیب است که بیشتر دانشجویان با تفکر هدایت شده و نه مستقل، به بررسی موضوعات پایان‌نامه‌هایشان می‌پردازند.

ازخلال تجربه‌ام، دریافت من این بوده است که پیامدهای تفکر کلیشه‌ای درباره‌ی زنان از سوی اساتید تحصیل‌کرده در اروپا به مراتب دهشتناک‌تر از مردم عوام است، چرا که آنها با در دست داشتن قدرت و رهبری علمی به هدایت این اندیشه‌های تبعیض‌آمیز و مشروعیت بخشی آکادمیک به خشونت علیه زنان دامن می‌زنند. فصل مشترک این اساتید با سایر مردانی که اندیشه‌های زن‌ستیزانه دارند، در عدم به رسمیت شناختن مسائل زنان و تلاش‌های هر روزه‌ی آنان به‌عنوان یک تجربه قابل استناد و پژوهشی است.

در طول این مدت، بارها شاهد بودم که اساتید با تحمیل نظر خود به دانشجویان، حقوقی و علمی بودن تجربه‌های زنان از بی‌عدالتی را مورد سوال قرار داده‌اند و دانشجویان دغدغه‌مند به این موضوعات را به تغییر موضوع پایان‌نامه‌ی خود وا داشته‌اند. در تجربه‌ی شخصی خودم در حالی که از کوچکترین مشاوره‌ی علمی در نوشتن پایان نامه بهره نبردم، درخواست حمایت از مدیر گروه علمی دانشکده نیز برایم ثمری نداشته و در مقابل، به حذف عنوان «زنان» از پایان نامه‌ام به عنوان راهکاری برای دریافت مشاوره علمی از اساتید، هدایت شدم.

در تجربه‌ی آکادمیک من و بسیاری زنان دیگر، به وضوح می‌توان به نقض آشکار «کنوانسیون منع کلیه‌ی اشکال تبعیض علیه زنان» اشاره کرد. نظام‌های مردسالار، استقلال فکر و نظر زنان را برنمی‌تابند. در محیط‌های دانشگاهی با روش نرم، به تثبیت ساختار خشونت‌آمیز علیه زنان و استعمار فکری آنها می‌پردازند و با حذف صدای آنها و علمی ندانستن موضوعاتِ مورد دغدغه‌ی آنها، حق روایت را از زنان می‌گیرند.

خشونت آکادمیک در ایران علیه زنان، پیامد فرایند سیستم پدر/ مردسالاری، موقعیت فرودست زنان و تقلیل‌گرایی زن، توان، اندیشه و خلاقیت وی به کلیشه‌های تبعیض‌آمیز جنسیتی است.

منابع:

نقیب زاده، احمد؛ سعیدلویی, مونا. (۱۳۹۰). فمینیسم در فراز و فرود پارادایم زمان. فصلنامه علمی مطالعات روابط بین‌الملل, ۴(۱۵), ۱۸۶-۱۵۵.
زارعی فرد، رها؛ رضایی، مهدی (۱۳۹۴)،جنسیت و ارزیابی در جلسات دفاع از پایان نامه، پژوهش های زبان‌شناسی، سال هفتم، شماره ۲ (پیاپی ۱۳)

ط. ن . ح، پژوهشگر حقوق و برابری جنسیتی، حقوق و مطالعات زنان

۴ آذر ۱۴۰۰

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)