کردستان؛ میدان مبارزه علیه قتل زنان و قتل‌های ناموسی در سال‌های اخیر -  اخبار روز - سایت سیاسی خبری چپ

 در سال‌های اخیر پرداختن به قتل زنان در سطح رسانه‌های کُردی و مبارزه زنان فعال با آن بیشتر شده و منجر گردیده موارد بیشتری از قتل زنان به نسبت قبل آشکار شود، به‌ همین دلیل ما می‌بینم که قتل زنان در کردستان بیشتر از دیگر نقاط ایران برجستگی پیدا می‌کند.

در شکل قتل زنان باید این «سوژگی» زنانِ به قتل‌ رسیده را نیز برجسته کنیم؛ زنانی که راه برابری جنسیتی و مقاومت در برابر ساختارهای حاکم مردسالار را انتخاب کرده و بر حقوق فردی و انسانیشان پافشاری می‌کنند و حتی در این مسیر جانشان را از دست می‌دهند.

 ۲۵ نوامبر «روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان» است و فعالان حقوق زنان از سال ۱۹۸۱ میلادی در این روز به صورت متحد از خشونت علیه زنان می‌گویند و به مبارزه با خشونت علیه زنان می‌پردازند. خشونت علیه زنان به معنای هر رفتار خشن وابسته به جنسیتی است که موجب آسیب شده یا با احتمال آسیب جسمی، جنسی یا روانی و یا رنج زنان همراه شود.

بر اساس تحقیقات سازمان بهزیستی خشونت در کشورهای خاورمیانه و در بین اقلیت‌ها بیشتر است زیرا عدم توسعه‌یافتگی اقتصادی و اجتماعی منجر به عقب‌ماندگی بیشتر این مناطق و وقوع خشونت شده استدر چندسال گذشته مسئله «خشونت‌های ناموسی» یکی از مسائل مورد توجه فعالان زنان در کردستان و مناطق کردنشین بوده است. به مناسبت ۲۵ نوامبر و بنا برضرورت پرداختن بیشتر به این مسئله با اوین مصطفی‌زاده، یکی از فعالان حقوق زنان در کردستان گفتگو کردیم. به اعتقاد او، پرداختن به قتل زنان در سطح رسانه‌های کُردی منجر به آشکار شدن موارد بیشتری از قتل زنان به نسبت قبل است و نشان از حساسیت جامعه کردستان نسبت به قتل‌های ناموسی و همراهی نکردن با آن دارد. او معتقد است گفتمان حکومتی قتل‌های ناموسی را سعی دارد به مسله‌ای «فرهنگی» تقلیل دهد در حالی‌که این مسئله چندبعدی است نه تک عاملی. وی همچنین قربانیان قتل‌‌های ناموسی را نه افرادی منفعل می‌بیند بلکه معتقد است باید سوژگی آنها را در نظر گرفت چرا که آنها بر حقوق فردی و انسانیشان پافشاری کرده و جانشان را در این راه از دست داده‌اند.

در ادامه توجه شما را به این گفتگو جلب می‌کنیم.

در مدتی که فعالیت داشتید شاهد چه تغییراتی در شکل و شدت خشونت‌های ناموسی در کردستان بودید؟ این تغییرات را بیشتر ناشی از چه می‌دانید؟

در ابتدا این را بگویم که نمی‌توان هرشکل از قتل زنان را «قتل ناموسی» نامید؛ حال آنکه ما با نبود پژوهش و بررسی‌های علمی در این رابطه، بسته به زمان‌ و مکان در ایران روبرو هستیم و این پرداختن به قتل‌های ناموسی را بسیار دشوار ساخته است، اما باتوجه به اینکه «قتل ناموسی» یک پدیده جهانیست و با تاکید به تحقیقاتی که در این زمینه انجام گرفته، می‌توان گفت این نوع قتل دارای مشخصه‌هایی هست؛ مانند اینکه در ارتباط با مردان و دیگر جنسیت‌ها نیز اتفاق می‌افتد، اغلب با برنامه‌ریزی شده و همدستی ازقبل، دسته‌جمعی و از طرف خانواده خود زن انجام می‌گیرد و قاتل بعد از قتل احساس افتخار کرده و انگیزه قتل را مخفی نمی‎کند و مشخصه بارز آن این است که در ارتباط با «آبرو» است.

در رابطه با تغییراتی که حول قتل زنان یا قتل‌های ناموسی روی داده می‌توان به دو نوع آن اشاره کرد؛ اول اینکه در سال‌های اخیر پرداختن به قتل زنان در سطح رسانه‌های کُردی و مبارزه زنان فعال با آن بیشتر شده و منجر گردیده موارد بیشتری از قتل زنان به نسبت قبل آشکار شود، به‌ همین دلیل ما می‌بینم که قتل زنان در کردستان بیشتر از دیگر نقاط ایران برجستگی پیدا می‌کند. در حالی که در تمام نقاط ایران نیز موارد بسیاری از قتل زنان اتفاق می‌افتد اما با این حجم، رسانه‌ای نمی‌شوند و ما این پوشش خبری را در ارتباط با دیگر جاهای ایران مشاهده نمی‌کنیم که من به شخصه این را رویه‌ای از مبارزه علیه قتل زنان در کردستان می‌بینم.

این امر شاید در ظاهر نشان از شدت گرفتن قتل زنان در کردستان باشد، اما در اصل نشان از حساسیت بخشی بزرگی از جامعه و همراهی نکردن آنها با قتل زنان و قتل‌های ناموسی است و این نکته در نقطه‌ای بسیار پراهمیت می‌شود که ما در ایران بسیار مشاهده کرده‌ایم که رویکرد غالب و خصوصا گفتمان حکومتی قتل زنان و قتل‌های ناموسی در چهارچوب اتنیک‌ها را یک مسله‌ای «فرهنگی» تحریف می‌کرد، آنهم بگونه‌ای «ذات‌گرایانه» که این خصیصه ذاتی این مردمان است؛ حال اینکه فرهنگ یک عنصر سیال است نه ذات گرایانه و از اساس پرداختن به قتل ناموسی در ارتباط با تک عنصر «فرهنگ» و «تقلیل فرهنگی» آن اشتباه است. همچنین قتل زنان و قتل ناموسی را نمی‌توان بصورت تک عاملی مورد بررسی قرار داد، بلکه باید مجموعه‌ای از عوامل در بستر شرایط تاریخی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، بسته به زمان و مکان درنظرگرفته شود، حتی اگر ریشه این عمل نشات گرفته از ساختار مردسالار جامعه و تفکر مالکیت بر زن باشد.

از دیگر سو، با بررسی نمونه‌های قتل زنان و قتل ناموسی در چند سال گذشته‌ در جامعه کردستان، مشاهد می‌کنیم که ما با زنانی طرف نیستیم که تنها قربانیان «منفعل» بوده باشند و انقیاد خود و نقش و نظم تعریف شده علیه خود را پذیرفته باشند، بلکه اغلب با زنانی روبرو هستیم که مقاومت علیه این تحمیلات را برگزیده‌اند؛ مقاومت در برابر گرفتن حق طلاق، حق کار، حق ازدواج اختیاری و دیگر خواسته‌های فردی و انسانیشان… مقاومتی که حتی به قیمت پایان زندگیشان تمام شده است.«فائزه ملکی» از ازدواج اجباری، خارج می‌شود و علی‌رغم مخالفت‌های پدرش خواستار ازدواج با فردی که عاشقش است، می‌شود.«گلاله شیخی» از حق کار کردن برای خود تا آخرین لحظه پاسداری می‌کند.«سرگل حبیبی» که قربانی کودک همسری و ازدواج اجباری بوده_ اما به دلیل داشتن دو بچه و مخالفت خانواده نمی تواند طلاق بگیرد_ به رابطه‌ای روی می‌آورد که خودش انتخاب کرده است.و یا «لاله کاظمی» که دیگر بر روابط خارج از ازدواج همسرش چشم نمی‌بندد و با گرفتن وکیل، تقاضای طلاق می‌کند.

پس ما در شکل قتل زنان باید این «سوژگی» زنانِ به قتل‌ رسیده را نیز برجسته کنیم؛ زنانی که راه برابری جنسیتی و مقاومت در برابر ساختارهای حاکم مردسالار را انتخاب کرده و بر حقوق فردی و انسانیشان پافشاری می‌کنند و حتی در این مسیر جانشان را از دست می‌دهند. از دیگر سو و در این بستر مطالبه‌گری برابری جنسیتی جنبش‌های اجتماعی و مردمی در کردستان و همچنین ورود هنجارهای جامعه مدرن که بر آزادهای فردی و انسانی پافشاری می‌کند؛ همانطور که قبلا هم اشاره کردم ما با زنانی «منفعل» طرف نیستیم بلکه با زنان مطالبه‌گری طرف هستیم که مقاومت و اعتراض را برگزیده‌اند.

این فعالیت‌ها چه فراز و نشیب‌هایی داشته و خاستگاه این فعالیت‌ها بیشتر در چه شهرهایی بوده؟ چرا این شهرها بیشتر فعالیت داشتند آیا به دلیل اینکه خشونت‌های ناموسی در این شهرها بیشتر بوده است؟

پرداختن بیشتر به قتل زنان در سطح رسانه‌ها، نهادهای حقوق بشری ‌و زنان و همچنین فعالان زن در داخل و خارج از ایران، خود شکلی از مبارزه دربرابر خشونت علیه زنان است؛ و این مخالفت در سطح افکار عمومی ‌‌و خصوصا رسانه‌‌های اجتماعی نیز در همراهی نکردن با خشونت علیه زنان و قتل آنها نمود پیدا کرده است. می‌توان گفت و من فکر میکنم در کردستان مبارزه میدانی علیه قتل زنان و قتل‌های ناموسی در سال‌های اخیر بیش از هرجای دیگر ایران بوده است.

در سال ۱۳۸۷ و با قتل «دعا خلیل»، زن کُرد ایزدی در کردستان عراق، یک کمیته تحت عنوان «کمیته علیه خشونت‌های ناموسی» در مریوان شکل گرفت که هرچند بعدا به دلیل محدود شدن جامعه مدنی، فعالیتش متوقف شد؛ اما در این مدت کوتاه، به دنبال قتل «شهین نصراللهی» این کمیته تشییع جنازه وی را تبدیل به یک راهپمایی اعتراضی کرد و زنان که در مذهب «سنی» نمی‌توانند به دنبال جنازه راه بروند، جنازه را همراهی کرده و با در دست گرفتن پلاکارد، زنان و مردان این قتل ناموسی را محکوم و در آخر نیز شعارهایی علیه قوانین تبعیض‌آمیز سر دادند. همچنین به‌دنبال قتل «فرشته نجاتی»، تظاهرات گسترده هزاران نفری شکل گرفت، و تا به امروز که ما در مریوان و سنندج در محکومیت قتل زنان و قتل ناموسی توسط فعالان در میدان‌های شهر و عمومی و همراه با انتشار بیانیه، حرکت‌های میدانی را مشاهده می‌کنیم.

شهین نصرالهی

در اردیبهشت ۱۳۹۸، تجمعی اعتراضی به قتل «نرمین‌ وطن‌خواه» صورت گرفت که این نشان از تلاش و حرکت جامعه مدنی به سمت برابری جنسیتی و مبارزه با خشونت علیه زنان دارد که هر روزه همانند زنجیره‌ای افراد متعهد بیشتری به آن وصل می‌شوند مانند آن جراحی که در همین اواخر صدای «فائزه ملکی» شد بعد از آنکه به دست پدرش سوزانده شد.

در رابطه با خشونت علیه زنان ما با نبود آمار دقیق، بررسی‌های علمی بسته به زمان و مکان و نبود سازوکارهای مبارزه با خشونت علیه زنان روبرو هستیم. در این بستر می‌توان گفت اتفاقا دلیل برجستگی بیشتر قتل زنان در برخی مناطق، نشان از فعالیت‌هایی علیه این خشونت‌ها و رسیدگی فعالان مدنی به آن دارد. از دیگر سو همانطور که در بالا هم اشاره کردم ما با قربانیان «منفعل» طرف نیستیم؛ بلکه با قربانیانی طرف هستیم که علیه نظم مردسالار و سنت‌های ارتجاعی می‌شورند و آزادی‌های فردی و انسانی خود را مطالبه می‌کنند و برای این مقاومتشان نیز با جان خود هزینه می‌پردازند و همانگونه که می‌دانیم در جایی که مقاومت و اعتراض بیشتر است، هزینه هم برای زنان بالا می‌رود.

بنا به تجربه و شناخت شما چه موانع و تهدیدهایی بر سر راه این مبارزات وجود دارد؟ درمقابل این موانع چه مقاومتی وجود داشته و در کل شما چه راهکاری برای غلبه بر این موانع پیشنهاد می دهید؟

این موضوع هم حائز اهمیت است که در ارتباط با اتنیک‌ها بخشی از «فمنیست مرکز» ویژگی‌ها و شرایط مختص این گروه‌ها از لحاظ تقاطع‌‌یافتگی ستم را به رسمیت نمی‌شناسد. طوری‌که خودشان را به عنوان جنبش فمینیستی سراسر ایران در دنیا مطرح کرده و مسئله را فقط در چهارچوب ستم جنسیتی به تنهایی مورد خوانش قرار می‌دهند. در مورد قتل زنان درمیان اتنیک‌ها این موضوع به عنوان مسله‌ای «فرهنگی» چنان برجستە می‌شود که دیدگاه متفاوت و غیرواقعی از آنچه هست، بدون درنظرگرفتن ستم درهم‌تنیده و تاثیرات مضاعف آن بر خشونت علیه زنان را نمایان می‌کند.

در ارتباط با مسئله زن به طور کلی در ایران و کردستان، اولا باید مسائل، مشکلات، شرایط و ویژگی‌های هر گروه همانند خودش به رسمیت شناخته شود و سپس کار برروی آنها انجام گیرد. چراکه هم اکنون در جهان بر جنبش فمینیستی به عنوان یک مسئله با نگاه جهانی اما راهکار  بومی تاکید می‌شود. و در ارتباط با آنچه هم اکنون و خصوصا در کردستان می‌توان انجام داد، باید بدانیم مسائل مرتبط با زنان باید به دغدغه کل جامعه، خصوصا بدنه جامعه مدنی تبدیل شود و نه حرکتی مختص به زنان باشد. البته وارد نشدن کل جامعه مدنی به مبارزه با خشونت علیه زنان دلایل متعددی دارد، همانند نگاه غالب که مبارزه با خشونت را مسئولیتی زنانه می‌داند که البته زنان باید پیشرو این مبارزه باشند، اما هر مسئله‌‌ای  در ارتباط با حقوق بشر باشد یک مسئله کاملا عمومی و در ارتباط با کل جامعه است.

در سال‌های اخیر بیشترین فعالیت‌های زنان در زمینه مقابله با قتل‌های موسوم به ناموسی در کردستان بوده است، شما علت این امر را چه می‌دانید؟ چطور در فضای یاس و ناامیدی کنونی جنبش مستقلی در کردستان توانسته همچنان در مسیر خود به حرکت ادامه دهد؟

جامعه کردستان هم‌اکنون دارای یکی از قویترین جامعه‌های مدنی، حرکت و جنبش‌های اجتماعی بوده که ما در عرصه محیط‌‌‌ زیست، فرهنگی، ادبی و کمک‌های مردمی در رسیدگی به زلزله و سیل‌زدگان، و حتی در دوران کرونا آن را به خوبی مشاهده کردیم. جامعه‌ مدنی که بر بستر حق‌خواهی، متعهد و مسئولانه، حرکت‌ها و مطالباتش را دنبال کرده که در این میان زنان و مسئله زنان نیز از آن مستثنی نیست.

زنان کردستان، از جمله در شهرهای مریوان و سنندج دارای تاریخ مبارزات مدنی بسیار مترقی‌خواهانه‌ای در عصر نوین بوده و تا به‌ امروز این مبارزه ادامه دارد. من در بالا اشاره کردم که در سال‌های ۸۷ تحت عنوان کمیته‌هایی علیه خشونت‌ چه اقدامات میدانی برای محکوم کردن قتل زنان صورت گرفته که بسیار مبتکرانه نیز بوده است؛ از تبدیل تشییع جنازه به راهپیمایی اعتراضی به قتل زنان تا برگزاری کارگاه‌های خیاطی ‌و… که آموزش‌های روشنگری را نیز بخشی از کار خود قرار داده بودند؛ تا به امروز که ما اقدامات میدانی جهت محکوم کردن قتل زنان را بصورت بسیار جدی در کردستان مشاهده می‌کنیم؛ در رابطه با قتل فائزه، سرگل، گلاله، از صدور بیانه‌های بسیار مهم تا حرکت‌های میدانی اعتراضی و محکومیت و پیگیریِ جدی موارد قتل‌های اتفاق افتاده که در نهایت منجر به تعهد بیشتر جامعه مدنی و فعالان زن در این زمینه و کار برروی این عرصه خواهد بود.

آنچه مهم است، ادامه‌دار بودن این حرکت و مسئولیت‌ها به شکل‌های مختلف است که منجر خواهد شد در بستر این فعالیت‌ها و مسئولانه رفتار کردن فعالان، جنبش‌های مستقل و مردمی در هر شرایطی به کار خود ادامه دهند و چه‌ بسا سربرآورند و در فضای یاس و ناامیدی نیز متعهدانه‌تر کار خود را پیش  ببرند.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)