گزارش یک سرقت!
یک هفته ای بیش نبود که توانسته بودم تلفن همراه خود را ارتقا داده و گوشی قبلی را که پیش از این با آن فعال بودم و قدیمی بود و کم حافظه و برخی برنامه مثل کلاب در آن سیو نمی شد را عوض کنم. که متاسفانه امروز شنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۰ حوالی ظهر در حالی که من در جهت مخالف حرکت خودروها در خیابان قدم می زدم و در یک لحظه که گوشی تلفن همراه را در دست گرفتم یک موتوار سوار تک راکب در حالی که آن هم از پشت سر در جهت مخالف در حرکت بود و با یک دست(راست) فرمان موتور را گرفته بود با دست چپ خود تلفن همراه اینجانب که در دست چپ خود داشتم را قاپید و به سرقت برد…!
با ۱۱۰ همان دقایق تماس گرفتم بعد از آن که برای پاسخ دادن تلفن، دیر جواب دادند فقط با پرسیدن نام و محل سرقت بدون هیچ پرسش و حرفی دیگر هیچ اقدامی نشد… که خب با این دزد بازاری که در نظام ولایت فقیه هست تعجب هم ندارد…!
وقتی ما در دوره ی رژیم پهلوی و یک سال قبل از شروع انقلاب به فعالیت مخفی و مبارزه علیه رژیم پهلوی مشغول بودیم حدود ۱۵، ۱۶ سال داشتیم، ما آن زمان نان شاه را خورده بودیم و امروز در ۴۳ سالگی انقلاب آن هایی که نان روحانیت دائم موعظه گر را خورده اند، نظامی که دائم از صدر تا ذیلش نصحیت و موعظه و حدیث و قرآن و آخوند و آخوند است… به سرقت و مانند آن روی آورده اند… و چیزی که زیاد و به فور یافت می شود سارق است از هرنوعش… و معتاد است از هرنوعش… و فاحشه است از هر نوعش…_ چه خیابانی، و چه نوع پرستویی، و چه فواحش سیاسی…!!؟ و الی ماشاء الله هم عوام کالانعام…
وقتی در دوره ای که هنوز سر چهار راه ها هیچ دروبینی نصب نشده بود و تازه حرفش را می زدند و در دوره ی مسافرکشی برگه جریمه ای می آید به آدرس منزل که شما در فلان شب ساعت ۲ نیمه شب در فلان مکان از چراغ قرمز رد شده ای!!!؟ و باوجود شکایتی که کردم و گفتم کدام دروبین؟!!! و به شکایت هم رسیدگی نشد… وقتی از شاه دزدها ستایش و تقدیر می شود، من به این سارق خرده پای فلک زده ی بدبخت مادرمرده چه بگویم؟!
وقتی رسما از شنود شکایت می کنم د و آن را بی مورد می دانند، وقتی آن همه سرقت در دوره ی مسافرکشی _که قبلا شرحش را داده ام_ را بیاد می آورم، بی منظق نیست که بگویم این دزدی هم زیر سر همان ها و همان شنودکنندگان و رصدی است که دائم بوسیله آن در این سال ها به آزار و اذیت پرداخته اند…
همانطور که بارها نوشته ام چون در مورد من نمی توانند مسئولیت رفتارشان را رسما یپذیرند از یک طرف سعی کرده اند با هزینه کردن برای دیگران(شریک دزدهای احمق و دانا) مرا از فضای رسانه ای به هر نحو ممکن پنهان سازند و از طرف دیگر با آزارهای شنودی به خواسته خود برسند…
تهران. ایران
محمد شوری (نویسنده و روزنامه نگار)
۲۷ شهریور ۱۴۰۰
t.me/shourimohammad
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.