اعمال ولایت فقیه هم  باید بوسیله آرای مردم باشد!

ولی فقیه سوم؛ خطری که در کمین است! شماره (۷۴)

[حکایت حکومت ولایت فقیه در سرزمین ایران

فصل دوم (۳۱)

تصویب اصل ولایت فقیه در مجلس خبرگان قانون اساسی (اول) تا دوره ی «مطلقه»]

تدوین و تحقیق از: محمد شوری (نویسنده و روزنامه نگار)

 @shourimohammad

 

توسط آقای دکتر بهشتی دستور جلسه که اصل ۱۴قانون اساسی بود بدین شرح قرائت گردید:

حق حاکمیت ملی همان حق تعیین سرنوشت اجتماعی است. حقی است عمومی که خداوند به همه احاد ملت داده تا مستقیما یا از راه تفویض  و انتخاب افراد واجد شرایط با رعایت کامل قوانین اعمال شود. هیچ فرد، یا گروهی نمی تواند این حق الهی، همگانی را بخود اختصاص دهد یا در خدمت منافع اختصاصی خود یا گروهی معین قرار دهد.

آقای فوزی[محمد.نماینده استان آذربایجان غربی] در رابطه با این موضوع متذکر شد که متنی را که ما تهیه کرده بودیم تغییر دادند. خود اصل مورد قبول ماست و اشکالی به نظر نمی رسد. ولی عبارت طرح خالی از اشکال نیست. اما حق حاکمیت ملی همانطور که در صدر ماده آمده حقی است که از طرف خداوند عالم به آحاد و افراد ملت اعطا و تفویض شده است. اما این حق از دو کانال تفویض شده، یکی به آحاد ملت و افراد ملت داده شده و یکی هم به افرادی که  در شرایط خاصی قرار گرفته اند. آن ها فقهای جامع الشرایط هستند. منتها آن حقی که به آحاد ملت داده شده کلیه افراد ملت در این حق سهیم هستند. فقهای جامع الشرایط هم که در شرایط خاصی قرار گرفته اند در این حق شریکند. آن ها هم حق امر به معروف، نهی از منکر، حق قیام دارند و لیکن آن ها بهتر می توانند این موارد را تشخیص بدهند. لهذا فقهای جامع الشرایط این حق را دارند که در موارد بخصوص در امور اجتماعی دخالت کنند. بنابراین عبارت از نظر ما بدین صورت که تنظیم شده اشکال دارد. زیرا آن فقها حق شان  مستقل است و آحاد ملت یک حقی دیگر دارند. به هر صورت این حق حاکمیت ملی را گاهی مردم اعمال می کنند و گاهی هم فقهای جامع الشرایط . افرادی که واجد این شرایط هستند ملت آن ها را انتخاب نمی کنند، بلکه خود آن ها  این شرایط  را دارند و ملت فقط بایستی  این موضوع را تشخیص بدهد.

حجت الاسلام تهرانی[ شیخ علی تهرانی نماینده استان خراسان]:

قبل از آنکه موافقین و مخالفین صحبت کنند. فردی این اصل را بیشتر توضیح بدهد و سرانجام خود ایشان به عنوان توضیح کننده گفت:

اصل حق حاکمیت ملی را ما در اصول دیگر به قوای سه گانه مقننه، مجریه،، قضائیه منشعب می کنیم. این اصل از اصول بسیار اساسی می باشد. و به هیچ وجه مغایرت با ولایت فقیه ندارد. بلکه کاملا با آن نیز موافق  می باشد. حق حاکمیت ملی همان حق تعیین سرنوشت اجتماعی است. شما وقتی قبول می کنید که ملت هستند که مرجع را انتخاب می کنند، فقیه را انتخاب می کنند و قهرا  باید بپذیریم که  حق حاکمیت مال مردم است. باید بپذیریم که حق حاکمیت  مال مردم است. حق انتخاب مال مردم است که راه صحیح را از راه غلط تشخیص می دهند. همه در تعیین سرنوشت خود آزادند. حق حاکمیت ملی است که ولایت فقیه را انتخاب می کند. ملت حق حاکمیت را به اهلش برمی گرداند و کسانی را انتخاب می کند که  واجد شرایط هستند.

حجت الاسلام هاشمی نژاد[ عبدالکریم. استان مازندران] به عنوان مخالف با اصل حاکمیت ملی اظهار داشت:

در مورد ولایت فقیه سه روز بحث کردیم. بعضی از دوستان ما که در همان کمیسیون  کمترین استدلالی نداشتند رفتند و از شرایطی استفاده کردند و مسائلی را مطرح نمودند. از نظر اسلام  حدود اختیارات مردم معلوم است. بهترین راه این است که کسانی که مخالف هستند به یک مناظره عمومی دعوت شوند. تا حدود نظریات آن ها مشخص شوند. این اصل را برای چه اینجا آورده ایم در حالی که همه این مطالب در اصل ها ذکر شده است. فقط  چیزی که اضافه شده است جمله اخیر آن است. به نظر من  آوردن این اصل  در اینجا هیچ ضرورتی ندارد مگر برای مقابله با کسانی که نخوانستند از این تریبون استفاده کنند و رفتند در جای دیگر نظریاتشان را ابراز داشتند.

در این میان حجت الاسلام حجتی کرمانی گفت: نگذارید روابط ما با دوستانمان تیره تر از این شود. و آقای هاشمی نژاد در جواب اظهار داشت: این نصیحت را به آن ها بفرمائید. باز آقای حجتی کرمانی متذکر شد: اختناق اکثریت هم نباید باشد. و خطاب به رئیس مجلس که شما در مقام ریاست مجلس نصیحت بفرمائید.

حجت الاسلام سبحانی[جعفر]  به عنوان موافق گفت: در جواب آقای هاشمی نژاد باید بگویم این اصل را دو روز پیش ننوشته ایم بلکه در همان هفته تنظیم شده است. حق حاکمیت ملی به عنوان یک وظیفه به بندگان خدا واگذار شده است. کسانی که ولایت دارند مستقیما ولایت نخواهند کرد، بلکه بوسیله مردم اعمال که ولایت  خواهد شد اعمال ولایت فقیه هم  باید بوسیله آرای مردم باشد.

حجت الاسلام موسوی تبریزی [میرابوالفضل. استان آذربایجانشرقی]به عنوان مخالف گفت:

روی این اصل خلق الساعه باید بیشتر بحث شود. که آقای بهشتی خطاب به ایشان  نمود که ممکن است معنی خلق الساعه را بفرمائید؟!

آیت الله مکارم شیرازی در رابطه با گفته آقای موسوی تبریزی اظهار داشت: دلیلش این است که آقا دیروز تشریف نداشتند….!

آقای یزدی[محمد] به عنوان موافق  متذکر شد: این اصل سه مطلب را می رساند:

۱- حق حاکمیت ملی ۲- حق حاکمیت الهی ۳- ارتباط بین آن ها.

منظور از حق حاکمیت ملی آن است که خداوند انسان ها را آزاد خلق کرده و هیچکس حق محدود کردن آن هارا ندارد. فقط خداوند در مواردی آن ها را محدود می کند…!

حجت الاسلام موسوی تبریزی مجددا اظهار داشت: این اصل از نظر محتوا با اصل ولایت فقیه  مغایرت دارد. شما می خواهید در لفافه  آن ولایت فقیه را بیان نمائید و معلوم نیست آیا در ۲۰ سال آینده مورد استفاده قرار خواهد گرفت یانه؟

[روزنامه انقلاب اسلامی ۲۸ شهریور  ۱۳۵۸]

ادامه دارد…

۲۸ شهریور ۱۴۰۰

نه به ولی فقیه سوم!

پیشگیری بهترین درمان. علاج واقعه قبل از وقوع.

t.me/shourimohammad 

 

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)