خودکشی خشونتی علیه خود

۲۵ نوامبر هر سال (۴ آذر) به عنوان روز رفع خشونت علیه زنان در تقویم جهانی ثبت شده است. قتل وحشیانه سه زن (خواهران میرابال) نمونه وحشتناکی از انواع و اشکال خشونتی است که زنان در هرجای جهان ممکن است آن را تجربه کنند.

سازمان جهانی بهداشت خشونت را اینگونه تعریف می‌کند: استفاده عمدی از نیروی جسمی یا قدرت، تهدید واقعی علیه خود، شخص دیگر یا جامعه که به مرگ ختم شود و یا منجر به آسیب‌های روانی، ناسازگاری یا محرومیت شود.(۱)

با وجود اینکه عمده‌ترین شکل خشونت علیه زنان توسط دیگران اتفاق می‌افتد مانند خشونت خانگی که یک زن در طول زندگی‌اش به عنوان دختر، همسر، شریک جنسی و عاطفی تجربه می‌کند؛ خشونت محیط اجتماعی که به عنوان شهروند در جامعه متحمل می‌شود که معمول‌ترین این دسته از خشونت‌ها آزار جسمی یا کلامی (همان متلک‌پراکنی‌های خیابانی) است و یا خشونت در محل کار که از سو استفاده جنسی مدیر و همکار تا نابرابری در حقوق ودستمزد طیف وسیعی را دربرمی‌گیرد، اما زمانی هم زنان خود عاملان خشونت هستند. خشونت آنها گاهی علیه دیگری است «مادری که به بهانه تربیت فرزندش او را کتک می‌زند. زنی که در برابر توهین‌ها و آزارهای شوهرش او را به قتل می‌رساند و مادرشوهری که عروسش را مورد آزارهای کلامی و روانی قرار می‌دهد، همگی عاملانی از خشونت علیه دیگری هستند.» در مواردی زنان خودشان را هدف خشونت قرار می‌دهند. خودسوزی کسانی چون سحر خدایاری (دختر آبی) نمونه دردناک از خشونت یک زن علیه خودش است. اینکه چه می‌شود تا زنی خشونت را علیه خودش اعمال می‌کند موضوعی است که در ادامه این مطلب به آن پرداخته خواهد شد.

در ادبیات جهانی  خشونت علیه خود (SDV)  Self-directed violence رفتارها و اعمالی را در برمی‌گیرد که فرد متوجه خودش می‌کند، این رفتارها و اعمال شامل خودسوزی، خودکشی و … می‌شود. (۲)

در زمره رفتارهای آسیب‌رسان، خودکشی مهم‌ترین و جدی‌ترین آسیبی است که فرد به خودش وارد می‌کند. بنا بر برآورد سازمان بهداشت جهانی سالانه هشتصد هزار نفر از مردم کره زمین جان خود را به دلیل خودکشی از دست می‌دهند؛ در هر ۴۰ ثانیه یک نفر اقدام به خودکشی می‌کند.(۳) بر اساس اعلام سازمان پزشکی قانونی در ایران مجموع مرگ‌ومیر ناشی از خودکشی‌ها در سال ۱۳۹۶ نسبت به سال ۱۳۹۵ پنج درصد افزایش داشته است که در این بین سهم مردان ۳۲۶۲ و زنان ۱۳۶۵ نفر بوده است. کاظم ملکوتی رئیس انجمن علمی پیشگیری از خودکشی در گفت‌وگو با ایسنا اعلام کرد میزان فوت ناشی از خودکشی در مردان دو تا سه برابر بیشتر از زنان است. مریم عباسی‌نژاد مدیر برنامه پیشگیری از خودکشی دفتر سلامت روان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی  به خبرگزاری برنا می‌گوید: در حالی‌ که میزان مرگ در اثر خودکشی در مردان بالاتر است در مقابل میزان اقدام به خودکشی(که لزوما منجر به مرگ نمی‌شود) در زنان بیشتر است. در خصوص شیوع افکار خودکشی در بین زنان اطلاعات دقیقی در دست نیست ولی می‌توان این فرضیه را مطرح کرد که آن هم در زنان بیشتر باشد.

همان‌طور که می‌دانیم، انسان موجود پیچیده‌ای است و عوامل متعددی در شکل‌گیری رفتارهایش دخالت دارند. ارتباط با دیگری (از فرد گرفته تا جامعه) یکی ازاین عوامل است. طبق نظریات روان‌شناسان، ناکامی با پرخاشگری و خودآزاری رابطه‌ای نزدیک و تنگاتنگ دارد. این واکنش‌ها صرفا در رفتارهای فردی بروز نمی‌کند بلکه ظهور این ناکامی‌ها در رفتارهای اجتماعی و سیاسی نیز خودنمایی خواهد کرد. (بختیاری‌نژاد،۱۲)(۴)

در تبیین‌های فردگرایانه در مورد اعمال و واکنش‌های فرد، نقش عوامل فردی و وراثتی مبنای تحلیل قرار می‌گیرد. عواملی همچون افسردگی، نوسانات خلقی،اسکیزوفرنی و… در حالی که نگاه جامعه‌نگر عنصر اصلی تحلیل را عوامل اجتماعی و قواعد بشر ساخت زیست اجتماعی می‌داند و نقش ساختار را در شکل‌گیری رفتار فرد پررنگ و با اهمیت جلوه می‌دهد.

اولین تحلیل مشهور جامعه‌شناختی از خودکشی را امیل دورکیم جامعه‌شناس فرانسوی ارائه کرد. دورکیم فرض را بر این گذاشت که عوامل بیولوژیکی، روان‌شناختی و اجتماعی اساسا از یک گروه به گروه دیگر یا از یک دوره زمانی به دوره زمانی دیگر ثابت است. اگر میزان خودکشی از گروهی به گروه دیگر یا از یک دوره زمانی به دوره زمانی دیگر متفاوت باشد، این تفاوت ناشی از تغییر در عوامل جامعه‌شناختی به خصوص در جریان‌های اجتماعی است. او استدلال کرد که در جامعه و گروه‌های اجتماعی، نیروها و فشارهایی وجود دارند که عمل خودکشی را تشویق یا تقبیح می‌کنند و خودکشی از عوامل و نیروهای اجتماعی برمی‌خیزد. نظریات پسا دورکیمی خودکشی را حاصل مجموعه‌ای پیچیده از عوامل اجتماعی قلمداد می‌کند و بر آن است که هر اندازه پیش‌زمینه‌های اجتماعی در یک جامعه تنوع بیشتری یابد، موقعیت‌های خودکشی نیز افزایش خواهد یافت. (۵)

رونالد ماریس که متخصص پزشکی قانونی با تخصص خودکشی‌شناسی است معتقد است که خودکشی را نه می‌توان یک عمل فردی آگاهانه و با میل و اراده به حساب آورد و نه می‌توان آن را محصول نیروهای اجتماعی دانست؛ ولی می‌توان باور داشت که خودکشی محصول جمع شدن همه عوامل اجتماعی و روانی و حاصل تعامل بین فرد و زمینه اجتماعی وی است.

از دید نظریه مارکسیستی خودکشی ناشی از تاثیر تفاوت‌های طبقاتی و استثمار و فقر طبقات پایین است. از جمله اشکال سلطه در نظام مردسالار در رابطه بین زن و مرد نمود پیدا می‌کند. نظریه‌های فمینیستی پدیده‌ای مربوط به زنان را در چارچوب این شکل سلطه مورد بررسی قرار می‌دهند.

خودکشی و خودسوزی از دیدگاه فمینیسم لیبرال،اعتراض وحشتناک و هراس‌آور زنان به دنیای  پر از نابرابری و ظلم و مردانه است. زنی که باید اجحاف‌ها و حتی کاستی‌ها را ببینند و دم  برنیاورد او که نتوانسته فریاد بزند، فریادهایش درونی می‌شود و قوای او به سوی تخریب سوق داده می‌شود و نتیجه کارش یک انفجار روانی خواهد بود. کسی که نمی‌تواند از حقوق خود دفاع کند هیچ فرجام مثبتی را نمی‌توان در پیش روی او متصور بود. کسی که در بلاتکلیفی مطلق به‌سر می‌برد و هیچ روزنه‌ای به آینده نمی‌یابد با کدامین امید می‌تواند ادامه حیات دهد؟! (بختیاری نژاد،۱۲) و اینگونه می‌شود که خودش را از بالای یک بلندی پرت می‌کند یا در مقابل رسمی‌ترین نهاد قضایی کشورش تمام هستی‌اش را، جانش را به آتش می‌کشد.

طبق نظریه فشار اجتماعی مرتون، زمانی که افراد در جامعه‌ای خواهان دست یافتن به اهداف هستند، اگر در رسیدن به اهداف با استفاده از وسایل مشروع و پذیرفته اجتماعی با مانعی برخورد کنند، فشار اجتماعی به وجود می‌آید و فرد در حالتی از آنومی به‌سر می‌برد و در نتیجه این بی‌هنجاری، خودکشی رخ می‌دهد. این وضعیت وقتی پیش می‌آید که بین اهداف و هنجارهای فرهنگی (نیازها و ارزش‌های اجتماعی) و امکانات موجود در بستر هر قشر اجتماعی، تفاوت فاحش وجود داشته باشد. زنان و جوانان اهداف بسیاری دارند که در دستیابی به آنها موانع زیادی وجود دارد و این موانع موجبات رفتار اجتماعی را به وجود می‌آورند و باعث بی‌هنجاری و نهایتا اقدام به خودکشی می‌شوند.

باید به این نکته توجه کرد که در وهله اول زنان مقهور سیستم مردسالارانه جامعه می‌شوند که با ایجاد انواع تبعیض‌ها، محرومیت‌ها در دستیابی به منابع شغلی، رفاهی و… نسبت به سایر گروه‌ها (مردان) آنها را در فرایند زندگی اجتماعی با محدودیت‌های بی‌شماری مواجه می‌سازد در وهله بعدی این خانواده است که با بازتولید الگوهای غلط اجتماعی عرصه را بیش از پیش بر زنان تنگ می‌کند. ریشه بسیاری از خودسوزی‌ها، خودکشی‌ها و قتل‌های ناموسی در مناطق مختلف ایران الگوهای سنتی تفسیر مفاهیمی چون غیرت است که به مردان این اجازه را می‌دهد در مواجهه با سرپیچی زنان نسبت به مادر، خواهر و همسر خود بدترین نوع خشونت را اعمال کنند. دختر پانزده ساله‌ای که بعد از آنکه برادرش او را با یک مرد جوان در حال قدم زدن در خیابان می‌بیند از ترس واکنش برادر و عقوبت کار، خودش را از بالای پشت بام خانه به پایین پرت می‌کند (به نقل از خبرگزاری هرانا) او قربانی همدست شدن ساختار مردسالار و خانواده همنوا با آن است. پژوهشگر و مولف کتاب زنان خودسوخته سعی دارد تا علاوه بر نقش جامعه، الگوهای نادرست خانوادگی را هم در چرایی خودسوزی زنان مورد بررسی قرار دهد. برای روشن شدن دلیل خودسوزی زنان ایلام به سراغ رئیس وقت دانشگاه علوم پزشکی ایلام می‌رود. «درایلام هم اقدام به خودکشی و هم خودکشی موفق در زنان بیشتر است. خودسوزی بین خانم‌های سن ۱۵ تا ۳۰ سال اتفاق می‌افتد. البته این امر بحث اجتماعی وسیعی را می‌طلبد. اما یکی از دلایل آن هم مسائل فرهنگی است. بحث دیگر ظلمی است که در جوامع عشایری به صورت مضاعف بر زن‌ها می‌رود. تعصبات بی‌جا، ازدواج‌های تحمیلی و تهمت زدن به زن‌ها، از سویی دیگر چون جو فرهنگی به گونه‌ای است که زن از طرف پدر، مادر، برادر و فامیل تحت فشار قرار می‌گیرد، وضعیت و ذهنیت فرد به گونه‌ای می‌شود که جز خودسوزی راه دیگری برایش باقی نمی‌ماند.» (بختیاری نژاد،۳۸)

جمع‌بندی:

کاظم ملکوتی روانپزشک و رئیس انجمن پیشگیری از خودکشی ایران در گفتگو با خبرگزاری ایلنا این نکته را خاطر نشان کرد که میزان اقدام به خودکشی در زنان سه برابر مردان و خودکشی منجر به فوت در مردان دو برابر زنان است اما این آمار در مورد استان‌های غربی کشور صدق نمی‌کند، بلکه در این مناطق میزان خودکشی زنان یا برابر با مردان است و یا در برخی موارد تعداد زنان بیشتر است به‌ویژه در مورد کسانی که خودسوزی می‌کنند، باید توجه داشت که خودسوزی یکی از روش‌های اقدام به خودکشی است که در همه جای دنیا مرسوم نیست و در ایران و پاکستان بیشتر از دیگر کشورها دیده می‌شود. خودسوزی در استان‌های گلستان، ایلام و استان‌های غربی بیش از دیگر استان‌ها است و از آنجا که خودسوزی شیوه‌ای خشن‌تر است، ۷۰ یا ۸۰ درصد کسانی که خودسوزی می‌کنند، این اقدام منجر به فوت آنها می‌شود(۶).  در بررسی اپیدمیولوژیکی که بر روی ۲۱۳۸ مورد از خودکشی‌های انجام شده در فاصله سال‌های ۱۳۹۱ تا ۱۳۹۶ صورت گرفته، سهم زنان ۱۳۸۵ و مردان ۷۵۳ مورد بوده است که نشان می‌دهد ۸/۶۴% موارد اقدام به خودکشی مربوط به زنان است. درنتیجه این خودکشی‌ها ۲/۹% مردان فوت شده‌اند ولی تنها ۷/۱% موارد خودکشی زنان منجر به مرگ شده است. (۷) آنچه از آمارهای مربوط به خودکشی مردان و زنان مشخص می‌شود این است که هرچند مردان بیشتری در مقایسه با زنان به زندگی خود پایان می‌دهند اما این زنان هستند که در طول زندگی بیشترین اقدام به خودکشی را دارند. این‌که چرا اقدام به خودکشی در زنان بیش از مردان است و موفقیت مردان در این کار بیشتر از زنان است نشان دهنده آن است که برای قشری که کمترین امکان و ابزار اعتراض را برای تغییر وضعیتش دارد انتحار ابزاری برای این واکنش است.  با همه این تفاسیر تفاوت در آمارها نیاز به بررسی‌های روانشناختی و جامعه‌شناختی در نوع اقدام، ابزار انجام خودکشی و شرایط انجام آن دارد.

در پژوهشی که حسنی‌پور و همکارانش انجام دادند روش‌های خودکشی به تفکیک جنس مورد بررسی قرار گرفت. یافته‌ها حاکی از آن بود که روش‌های خشن‌تر مانند دار زدن (۱۱ برابر بیشتر)و خودسوزی(۵/۴ برابر بیشتر) و سلاح سرد (۳ برابر بیشتر) در مردان استفاده شده است. استفاده از سم به عنوان روشی مرگبار در هردو جنس برابر است. ولی زنان در ۵/۹۳% موارد از دارو استفاده کرده‌اند که این «آمار برای مردان ۸/۸۶% بوده است.(همان)

خودکشی کردن برای برخی از زنان می‌تواند به نوعی درخواست کمک باشد؛ همانطور که بختیاری‌نژاد در کتابش از مواجهه با زنانی می‌نویسد که خودسوزی را راهی برای جلب توجه همسر و خانواده نسبت به وخامت وضع زندگی خود می‌دانستند. آنها خود را به آتش می‌کشیدند تا مگر با روشن شدن شعله‌های آن، اطرافیان پی به آزار خود ببرند؛ همه آنها امید به بهبودی و بهتر شدن اوضاع زندگی‌شان داشتند. به دلیل نظارت و کنترل اجتماعی که بر زنان اعمال می‌شود از یک سو و نوع روابط بین فردی که با همنوعانشان دارند از جمله ارتباطات کلامی بیشتر احتمال این‌که اطرافیان از قصد یا اقدام به خودکشی آنها مطلع شوند زیاد است.

ارزش معنای حیات نزد زنان که خود حیات بخش و منشاء تولد هستند به لحاظ ادراکی تفاوت‌هایی با مردان دارد و پایان دادن به حیات خود و تولدهای بعد از آن تصمیم پیچیده با ابعاد فرافردی برای زنان است.

 یکی از نشانه‌های جامعه‌ای که خشونت نسبت به زنان در آن رفع یا کم شده باشد، کم شدن خشونت زنان علیه خودشان است. داعیه رفع خشونت علیه زنان نباید فقط معطوف به متلک‌پراکنی‌ها، سوءاستفاده‌های جنسی، جسمی، اقتصادی، روانی و قتل‌های ناموسی شود بلکه باید عواملی را از میان برداشت تا دیگر کمتر زنی به فکر گرفتن جان خودش باشد.  

منابع:

۱-Micheal B And Maclaac January (2016).Autralian and new Zealand jurnal of public Health

۲-Self –directed violence Surveillance:uniform Definitions and Recommended Data Elements,version 1.0, publication of the National Center for injury prevention and control centers for Disease control and prevention.

۳-https://www.who.int

۴- https://www.ilna.news/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%A2%D8%B3%DB%8C%D8%A8-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C-53/204625-%D8%AE%D9%88%D8%AF%DA%A9%D8%B4%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%B4%D8%A7%DB%8C%D8%B9-%D8%AA%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D8%AA

۵- Hassanipour, S., Kazemi, H., Ghayour, A. R., Kazemi-Najafabadi, A., Nikbakht, H. A., & Ghaem, H. (2018). Epidemiological trend of suicide in center of Iran from 2012 to 2016. Clinical Epidemiology and Global Health.

۶- پروین بختیاری‌نژاد، زنان خودسوخته، نشر صمدیه، چاپ دوم تابستان ۱۳۸۷

۷- سید ابوالحسن ریاضی و همکاران، مقایسه عوامل موثر فرهنگی- اجتماعی و روان‌شناختی در خودکشی زنان ایران و تاجیکستان. فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران، دوره هشتم،شماره ۴، زمستان ۱۳۹۴،ص ۱۶۷-۱۴۳

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)