در طول بیش از ۴۰ سال عمر جمهوری اسلامی جناح‌های موافق حکومت با نقاب‌های فکری مختلف از طرفداران تندرو حکومت در داخل تا خارج‌نشینان موسوم به معتدل، همواره برای تطهیر این حکومت به اعمال مختلفی دست زده اند.
مواردی چون تحریف رویداد‌های تاریخی، تشویق به شرکت در انتخابات(رای‌گیری) جعلی نظام و موردی که به طور خاص در این مقاله به آن خواهیم پرداخت؛ دروغ‌های آماری.
از زبان طرفداران ج.ا دستاورهایی چون تجهیزات نظامی، علوم هسته‌ای، کاهش بی‌سوادی، افزایش نرخ امید به زندگی و… به عنوان مصادیقی از پیشرفت‌های نظام نام برده می‌شود. فارغ از بسیاری از این عناوین که صرفاً دست‌مایه پروپاگاندا نظام است و از واقعیت به دور است، مواردی که واقعیت نیز دارند را تا چه اندازه می توان به کارنامه نظام نسبت داد؟ وقوع آنها تا چه اندازه مدیون عملکرد ج.ا است؟ آیا می‌شد بدون ج.ا نیز به اینها دست‌یافت؟ در این مقاله، با ۳ نگاه متفاوت و ذکر مثال‌هایی به بررسی برخی از این فریب‌ها می‌پردازیم.

۱-رهاوردهای زمان

با نگاه به تحولاتی که در جهان پیرامون در طول این ۴۰ سال رخ داده است، متوجه می‌شویم که بسیاری از این پیشرفت‌ها صرفاً نتیجه تلاش حکومت نبوده و حاصل تحولات جهانی است که بر روی مسائل داخل ایران نیز موثر بوده است.
▪برای نمونه، در حوزه نرخ با سوادی، در سال ۱۳۵۵ حدود ۴۸% ایرانیان با سواد بوده‌اند و این رقم در سال ۱۳۹۴(طبق آمارهای مرکز آمار ایران و وزارت آموزش و پرورش) به ۸۷% رسیده است.
این در حالی است که در طی سالهای پس از انقلاب با گسترش جهانی رسانه‌ها و آسان‌تر شدن دسترسی به منابع آموزشی مواجه بوده‌ایم که نقش بسزایی در افزایش نرخ باسوادی نه تنها در ایران بلکه در کل جهان داشته است.
از سوی دیگر با مراجعه به آمارهای در دسترس به این واقعیت نیز پی می بریم که رشد جمعیت باسوادان در ایران پیش از انقلاب بالاتر بوده است.

نمودار فوق نشان‌دهنده شیب بیشتر رشد نرخ باسوادی پیش‌از انقلاب نسبت به پس از انقلاب است.

▪ شگرد دیگری که از آن برای ارتباط‌دادن رهاوردهای زمان به حکومت استفاده می‌کنند، تقطیع آمارهاست. برای مثال، معاون وزیر بهداشت، ایرج حریرچی، در اظهارات اخیر خود در آبان سال ۹۸ با بیان اینکه:(( در طول ۴۰ سال اخیر حدود ۲۵ سال به نرخ امید به زندگی افزوده شده است)) تلاش بر آن داشت، این مهم را به نفع ج.ا تمام کند. در حالی که روند صعودی افزایش نرخ امید به زندگی در ایران از حدود ۲۰ سال پیش از انقلاب۵۷ (حدود سال ۱۹۶۰) آغاز شده‌است.نرخ امید به زندگی از حدود سال ۱۹۶۰ به این‌سو شیب صعودی داشته است.
نقش حکومت در بهبود این موارد را نمی‌توان در نظر نگرفت؛ اما این دستاوردها را تا چه حدی می‌توان صرفاً جزئی از کارنامه نظام در نظر گرفت؟ آیا بدون ج.ا چنین پیشرفت‌هایی مُیسر نبود؟

۲-آمارهای توخالی 

ترفند دیگر حکومت برای بزرگنمایی دستاورد‌های خود بهره‌گیری از “آمار‌های توخالی” است. بدان معنا که با افزایش کاذب داده‌های آماری تلاش در بهتر جلوه‌دادن آمارها دارد. در واقع، با وارد کردن داده‌های بی‌ارزش نتایج را مطلوب‌تر نشان می دهند؛ البته نوع دیگری از آمارهای توخالی نیز وجود دارد که در پایان این بخش به آن اشاره می‌کنیم‌ اما پیش از آن به توضیح نمونه‌ای از نوع نخست آن می‌پردازیم:
▪رشد قارچ‌گونه دانشگاه‌ها و مراکز عالی آموزشی در دولت نهم و دهم از سال ۱۳۸۴ آغاز شد و سیر فزاینده و غیر منطقی‌ای را در پذیرش دانشجو در این برهه زمانی شاهد بودیم. به گونه‌ای که تعداد مراکز آموزش عالی وابسته به وزارت علوم با رشدی حدود دو برابری از ۱۳۰۰ مرکز در سال ۱۳۸۴ به ۲۵۰۴ مرکز در پایان دولت دهم و تعداد دانشجویان کشور نیز از دو میلیون و ۴۰۰ هزار نفر با افزایش دو برابری به بیش از چهار و نیم میلیون درسال ۱۳۹۲ رسید(منبع:وزارت علوم).
آسیب‌های ناشی از این تصمیماتِ بی‌خردانه در عرصه آموزش کشور سالها باقی خواهد ماند. در واقع بسیاری از ظرفیت‌ها و هزینه‌های ایجادشده در بدنه آموزش کشور در عمل کارایی ندارد و این مراکز پس از گذشت سالها نه‌تنها کمکی به رفع معضلات جامعه نکرده‌اند بلکه خود به معضلی در جامعه بدل شده‌اند. به طوری که در حال حاضر شاهد افزایش آمار بیکاری در بین فارغ‌التحصیلان دانشگاهی هستیم. طبق آمار ارائه شده از سوی مرکز آمار ۴۳.۸%، سهم بیکاری فارغ‌التحصیلان عالی از کل بیکاران کشور است.
▪ نوع دیگری از آمارهای توخالی که می‌توان به آن اشاره کرد، تغییر معیارهای آماری جهت بهبود فریبکارانه آمارهاست. نمونه‌ای که می‌توان در اینجا ذکر کرد، تغییر تعریف “شاغل” در کشور بر اساس استانداردجهانی است که موجب انحراف آمار بیکاری شده‌است.
نرخ بیکاری در سال ۱۳۹۴ به این دلیل، در حالی ۲.۵ میلیون نفر اعلام شد که هر ایرانی با “حداقل یک ساعت کار در هفته” نیز جزو شاغلان محسوب می‌شود.
بر اساس استاندارد سازمان بین‌المللی کار(ILO) “تمام افراد ۱۰ ساله یا بیشتر که در طول هفته حداقل یک ساعت کار کرده باشد شاغل محسوب می‌شود”.
با نگاهی اجمالی متوجه این موضوع می‌شویم که این تعریف، خاصِ کشورهای پیشرفته است که به دنبال یک ساعت اشتغال در هفته، معیشت آنها تا حدودی تامین می‌شود. اما در کشور ما شغلی وجود ندارد که شاغلان آن بتوانند با یک ساعت کار در هفته، معیشت خود را تا حدودی تامین کنند. منتقدان این روشِ محاسبه شاغلین در کشور، معتقدند تعداد بیکاران واقعی در ایران ۶ میلیون نفر(طبق آمارهای سال۹۴) است که این عدد چیزی بیش از ۲ برابر آمار اعلامی از سوی مرکز آمار است.
¤ در یک کلام، در ترفند “آمارهای توخالی” حکومت با کم کردن “کیفیت” سعی در بالابردن “کمیت” دارد.

۳-مصادره به مطلوب

توضیح مورد آخر را با مثالی آغاز می کنیم:
با آغاز تحریم‌های نفتی آمریکا در پاییز ۱۳۹۷، فروش نفت ایران به تدریج افت کرد و درآمدنفتی نیز با کاهش روبرو شد. به طوری که پیش‌بینی‌ها از درآمد نفتی ایران در سال ۹۸ حدود ۶ میلیارد دلار است(منبع:رادیو فردا) که نسبت به سال گذشته با کاهش ۴۴ میلیارد دلاری روبرو شده است.
این کاهش چشمگیر موجب پیشی‌گرفتن درآمدهای حاصل از صادرات غیرنفتی از صادرات نفتی شده است(البته همان‌طور که در نمودار مشخص است درآمدهای غیرنفتی نیز نسبت به سال گذشته با کاهش مواجه شده است). رسانه‌های داخل ایران، صرفاً با اعلام آمار‌های سال جاری سعی بر آن دارند تا وضعیت را طوری نشان دهند که درآمدهای غیرنفتی به دلیل افزایشِ خود از درآمدهای نفتی پیشی گرفته است؛ در حالی که این سبقت درآمدی صرفاً به دلیل کاهش شدید درآمدهای نفتی است.
درآمدهای نفتی و غیرنفتی ایران در دوسال اخیر
همان‌طور که مشاهده کردید،در اینجا با استفاده از مغالطه “مصادره به مطلوب” حکومت تلاش کرده تا آمارها را در نگاه ناظران آن‌طور که مدنظر خود است نشان دهد.
—————————————
کلام آخر؛ در روزگاری که هر لحظه حجم زیادی از اطلاعات به سوی ما هجوم می‌آورند لازم است تا قبل از پذیرش اخبار درستی آنها را بررسی کنیم و فریب رسانه‌ها را نخوریم.
آمارها را جدی بگیریم و ساده از کنار آنها عبور نکنیم.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)