-
اقتصاد
- فرستاده شده ۱۲ ماه پیش
ایده برای توانمندسازی ملت ایران از سبد سهام از یارانه
هر مُسِرفی مُحتَمَل به مِسکین شُدن است!؛ استندبای برقی بینیاز، اسراف است!
بهشت اقتصادی: اسکاندیناوی در سایۀ مردمسالاری اجتماعی
منبع:
پاکابارا
“پیشنهادِ ایدههای کاربُردی از برای آسانی رِفُرم اقتصادی”
http://pakabara.blogfa.com/post/21
این مطلب، بازنشر مطالب دیگران است، من لزوماً تقلید محض از همۀ جهات را موجه نمیبینم چون ویژگیهای فرهنگی، اجتماعی، عقیدتی و جغرافیایی متفاوتی در ایران است؛ ولی اصول و بنیادهای مردمسالاری اجتماعی یکی است.
اگر بنیادهای این سیستم، که به نظرم حاکمیت مردمسالاری و قانون درست یعنی دیگر فساد مالی در ادارات و برخی مسئولان نباشد، و راههای رانت خواری گرفته شود، این سیستم چند نرخی ارز، وامهای رانتی، این مجوزها، کارتهای بازرگانی، مدرکگرایی و اینکه بایست هر کارآفرین مدرک دانشگاهی برداشته شود!
این مسائل موجب رشد فساد در سیستم میشود،یگیری عدالت اجتماعی، توزیع ثروت ملی و دادن حق مردم از منابع سرشار نفت و گاز و معادن بزرگ تا این شکافت عظیم طبقاتی برطرف شود (من چند بار در جاهای مختلف از توریه ثروت عمومی، از جمله از این حجم بالای یارانه به صورت خرید سهام قسطش ده ساله پیش خرید شود توسط دولت و واگذاری این سهام در سال ۱۳۹۶ گقتم تا مردم از این فقر و بیسرمایه بودن نجات یابند تا بازارهای اصلی چون مکسن، ازدواج،… رونق بگیرند! ولی افسوس توجهی نمیشود!)، و دادن فرصت رشد و بالندگی عمومی به طور مساوی میان آحاد جانعه انجام شود (مانند اموزش رایگان از دبستان تا متوسطه)، در این صورت حتی کشور ما ایران به مراتب از این کشورهای اسکاندیناوی وضعیت بهتری خواهد داشت، به جای آزمون و خطا یا دنباله روی از توهمات ایدئولوژیک تأویلی به ظاهر خیرخواهی، از تجربۀ موفق دیگران استفاده کنیم، چه بسا در همین نسل حاضر کشورمان همچو بهشت اقتصادی در عالم کنیم.
سوسیالدموکراسی یا مردمسالاری جامعهخواه [] یک ایدئولوژی سیاسی چپ در قالب سیاست کلاسیک است. حرکت سوسیال دموکراسی معاصر مسیر اصلاح نظام سرمایه داری را با در نظر گرفتن عدالت اجتماعی طی میکند.[۱]
ابتدا سوسیال دموکراسی شامل انواع گرایشهای مارکسیستی از گرایشهای انقلابی همچون رزا لوکزامبورگ و ولادیمیر لنین تا گرایشهای مختلفی همچون کائوتسکی و برنشتاین را شامل بود، اما بخصوص پس از جنگ جهانی اول و انقلاب اکتبر در روسیه، سوسیال دموکراسی بیشتر و بیشتر به گرایشی غیرانقلابی بدل شد.
تا آن جا که گرایش رویزیونیستی که ادوآرد برنشتاین نمایندگی میکرد، مبنی بر اینکه سوسیالیسم نه از طریق انقلاب که از طریق اصلاحات تدریجی به دست میآید تقریباً بر کل سوسیال دموکراسی حاکم گشت. شعار بعضی سوسیال دموکراتها «نه به انقلاب، آری به اصلاح» بودهاست. (Evolution, not Revolution)
در میانههای سده بیستم سوسیالدموکراتها از اِعمال قوانین جدیتر کار، ملی کردن صنایع اصلی و ایجاد دولت رفاهی هواداری میکردند.
امروزه سازمان انترناسیونال سوسیالیستی مهمترین سازمانی است که در سطح جهانی احزاب سوسیال دموکرات را (در کنار احزاب سوسیالیست دموکراتیک) دربر میگیرد. (ویکی پدیا)
رازهای توسعه و رفاه در اسکاندیناوی
در شمال اروپا منطقه ای وجود دارد به نام اسکاندیناوی. کشورهای این منطقه عبارتند از سوئد، نروژ، دانمارک، فنلاند، ایسلند و جزایر فارو. زبان مردم این سرزمین ها از ریشه زبان آلمانی است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
در شمال اروپا منطقه ای وجود دارد به نام اسکاندیناوی. کشورهای این منطقه عبارتند از سوئد، نروژ، دانمارک، فنلاند، ایسلند و جزایر فارو. زبان مردم این سرزمین ها از ریشه زبان آلمانی است. مردم اسکاندیناوی از نسل جنگجویان وایکنیگ هستند که در زمان های قدیم، با کشتی به سرزمین های مختلف حمله می کردند و مایملک آن ها را غارت می کردند. گنده بک های شمال اروپا بسیار خرافاتی بودند و خدایان وایکینگی نظیر ثور، اودین و گرگ غول آسا فنریر را ستایش می کردند. وایکینگ ها اعتقاد داشتند که اگر در جنگ کشته می شدند روح شان به والهالا (بهشت وایکینگ ها) وارد می شد و همراه با سایر جنگجویان افسانه ای بر سر یک میز بزرگ چوبی می نشستند و شراب ناب والهالایی می نوشیدند و می خندیدند.
نوادگان شان اما، تفاوت های فاحشی با آن ها دارند. مردم اسکاندیناوی که به نوردیک ها معروف هستند به عنوان آدم هایی آرام و صلح طلب و در عین حال متفکر شناخته می شوند که نه تنها مثل وایکنیگ ها نان کسی را از چنگش در نمی آورند، بلکه با تکیه بر نظام اقتصادی منحصر به فردشان کاری کرده اند که تمام اتباع آن ها بدون چشمداشت به مال بقیه، در رفاه کامل زندگی کنند.
موسسه لگاتوم هرساله با بررسی فاکتورهایی نظیر اقتصاد، کارآفرینی، سیستم حکومتی، تحصیلات، بهداشت و سلامت، امنیت فردی و اجتماعی، آزادی های فردی و سرمایه اجتماعی در بین تمام کشورهای دنیا، لیستی منتشر می کند که خوشحال ترین کشورهای دنیا را به ترتیب معرفی می کند. با نگاه مختصری به این لیست متوجه می شویم از ۶ کشور نوردیک که نام بردیم، در سال ۲۰۱۴، نروژ عنوان اول را دارد، دانمارک چهارم است، سوئد ششم، فنلاند هشتم و ایسلند یازدهم است. خب… حالا به نظر شما چگونه است مردمی که فقط بلد بودند با گرز و شمشیر نان زن و بچه دربیاورند به جایی رسیده اند که می توانند کشورهای سردسیرشان را به این خوبی اداره کنند؟
اگر بخواهید کشوری داشته باشید که فقر، تبعیض و جهل باعث نشود مردمش دائم به جان هم بیفتند، باید در تمام سطوح اجتماعی، اقتصادی و سیاسی عدالت برقرار کنید. اگر می خواهید اندیشه های پوسیده از سر مردم را به وحشت نیندازد باید زیرساخت های نظام سلامت و بهداشت را به خوبی در کشور پیاده کنید. اگر می خواهید مردم کشورتان رفتار بالغانه ای داشته باشند، باید به آزادی های فردی بها بدهید و در نهایت اداره تمام این امور نیازمند دولتی باثبات است که بدون شعاردادن، به مردم کشورش خدمت کند.
سیستمی که دولت های اسکاندیناوی برای اداره کشورهای شان به کار می برند چیزی است که به «مدل نوردیک» معروف است که خودشان از آن به عنوان «سیستم رفاقتی» نام می برند. بارزترین خصوصیتی که در این سیستم وجود دارد این است که نفع عمومی بر نفع فردی ترجیح داده می شود. بگذارید سیستم نوردیک را با سیستم سرمایه داری آمریکایی مقایسه کنیم. در امریکا شما چه بیل گیتس باشید که مثلا برجی ۱۰ میلیون دلار درآمد دارد و چه یکی از کارمندان بیل گیتس باشید که حقوقش ۱۰ هزار دلار است، اداره مالیات ۱۳ درصد از حقوق شما را به عنوان مالیات اخذ خواهدکرد تا برای منافع عمومی مورد استفاده قرار دهد. مطمئنان در چنین نظامی قشر ثروتمند روز به روز پولدارتر می شوند و قشر متوسط باید دائم دنبال پول بدوند.
بعد از مدتی جامعه به دو قشر کم درآمد و غنی تقسیم می شوند و کم درآمدها که قسمت عمده ی جمعیت را تشکیل می دهند، تحت فشار قرار گرفته و برای کسب رفاه بیشتر رو به کارهای خلاف قانون می آورند؛ بعد از مدتی اتحاد اجتماعی از هم فرو می پاشد و جنبش هایی نظیر جنبش ۹۹درصدی در آمریکا تشکیل می شود که نسبت به این بی عدالتی ها اعتراض می کنند.
حالا شما بیایید و میکروفن دست تان بگیرید که به پیر به پیغمبر این پول ها را با زحمت درآوردم مگر به خرج کسی که به سختی زندگی می کند می رود؟ اما در کشورهایی مثل نروژ و سوئد و دانمارک، دولت ۴۰درصد تا ۶۰درصد از درآمد شما را مشمول مالیات می کند که البته مردم این کشورها بدون هیچ گونه کارشکنی و اعتراضی این مبلغ را دودستی به دولت تقدیم می کنند، چون می دانند که اگر کارشان به بیمارستان کشید یا به دانشگاه رفتند نیازی نیست پول پرداخت کنند.
اگر شما پول بیشتری در بیاورید باید مالیات بیشتری هم بدهید، بنابراین در این نظام فاصله طبقاتی ایجاد نمی شود. فقر که نباشد و هرکسی دستش در جیب خودش باشد، بخش بسیار زیادی از جرم و جنایت هم خود به خود محو می شود و جامعه به امنیت می رسد و مردم فرصت می کنند وقت شان را صرف کارهای مهم تری کنند. مثلا می توانند وقت شان را به کارهای مفیدی مثل کسب علم برای خود علم (و نه درس خواندن برای مدرک گرفتن و پشت میز نشستن و انجام دادن کار راحت تر و دریافت پول بیشتر)، اختصاص دهند که این خودش باعث پیشرفت های بعدی می شود.
شما اگر با فرهنگ حاکم بر اسکاندیناوی بزرگ شوید حرص و طمع نخواهید داشت و نیاز ندارید زیرآب کسی را بزنید چون جدا از برقراری نظام شایسته سالاری، از امنیت شغلی بسیار خوبی برخوردار هستید تا حدی که مثلا دولت سوئد تضمین می کند اگر شغل تان را به هر دلیلی از دست دادید تا ۲۰۰ روز بعد ۸۰درصد از چیزی که حقوق می گرفتید را به عنوان بیمه بیکاری به شما پرداخت کنند، اگر ۱۰ روز دیگر هم ادامه یافت این رقم به ۷۰درصد کاهش می یابد و اگر باز هم ادامه داشت ۶۰درصد می شود. به عبارت ساده تر، اگر کودکی در این کشورها به دنیا بیاید قبل از ترخیص شدن از بیمارستان، خود به خود ۲ مرحله از مراحل هرم مازلو (معروف به هرم سعادت) را پشت سر گذاشته است.
این را مقایسه کنید با کشورهایی که قدرت و ثروت در انحصار عده کمی قرار دارد و بقیه مردم از بخش زیادی از منافع ملی محروم هستند و هرچقدر هم که سخت کار کنند تا وارد چرخه قدرت و ثروت نشوند به رفاه و آرامش خاطر دست پیدا نمی کنند. جالب این جاست که در جریان اوج بحران مالی اروپا خیلی از کارشناسان اقتصادی فکر می کردند که کشورهای اسکاندیناوی که اقتصادشان به شدت به پرداخت مالیات بسته است، نابود خواهندشد. اما دقیقا برعکس این امر اتفاق افتاد. کشورهایی نظیر انگلستان و فرانسه و اسپانیا برای کشید ترمز بحران، مجبور شدند فشار را به قشر متوسط و کارگری خود وارد کنند و مالیات ها را افزایش دهند و عده ای از حقوق بگیران را از کار برکنار کنند.
این امر به شدت باعث نارضایتی مرد این کشورها شد و حتی دامنه این مشکلات اقتصادی به مشکلات اجتماعی هم کشید تا حدی که در انگلستان حرکات رنگ و بوی نژادپرستی به خود گرفت و کارگرها در خیابان ها داد می زدند که چرا به خارجی ها کار می دهید؟ و در فرانسه هم در چندین مورد کارگران صاحب کارهای خود را به گروگان گرفتند تا حق شان را پس بگیرند. اگر نخست وزیر یا رئیس جمهور این کشورها را با گوجه گندیده مورد هدف قرار می دادی تبدیل به قهرمان ملی می شدی.
از آن طرف در امریکا برای تصویب بیمه بهداشت و سلامت بهتر برای عموم مردم، کم مانده بود موافقین و مخالفین کمربندهای شان را در بیاورند و در مجلس سنا به جان همدیگر بیفتند. فکر می کنید مثلا در نروژ چه خبر است؟ نخست وزیر کشور خیلی عادی، صبح با دوچرخه به دفتر کارش می رود و بقیه مقامات ارشد مملکت هم که درواقع «کارمند» محسوب می شوند با پیراهن آستین کوتاه در میادین اصلی کشور برای خودشان می چرخند و از بقالی خرید می کنند (بدون این که ۱۰۰ نفر عین گداهای سامرا دورشان حلقه بزنند و درخواست های نامعقول خودشان را به آن ها ارائه کنند). نه آن ها از مردم می ترسند و نه مردم از آن ها.
این وسط نه کسی برای بقیه کلاس می گذارد و نه کسی برای ابراز علاقه به مردم برای شان فیلم هندی بازی می کند. واقعا کار کردن در دولت باعث نمی شود که افراد پیش خود فکر کنند از مزایای ویژه ای بهره مند هستند که باعث شود خود را فراتر از قانون تصور کنند و هرازگاهی به سرشان بزند می توانند دست به قهرمان بازی بزنند. یکدست بودن مداوم مردم این کشورها عامل پدیدآمدن چنین رفاهی است.
شاید فکر کنید کشوری مثل نروژ که شبیه دهات می ماند و آنقدر سرزمین یخ زده ای است که هیچ میوه ای در آن جا رشد نمی کند در حد این حرف ها نیست که بخواهید چیزی به بقیه دنیا یاد بدهد. اما جالب است بدانید که همین نروژی ها تا به حال ۲ بار رای داده اند که نمی خواهند به اتحادیه اروپا بپیوندند. همین نروژی ها روز ملی شان را بدون رژه ارتش برگزار می کنند، هرچند که عضو ناتو هستند. بجای این که مثل خیلی از کشورهای دیگر نظامیان شان را به رخ بقیه بکشند و پز جنگاور بودن اجدادشان را بدهند، در ۱۷ می، خیابان های شان پر می شود از آدم…
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.