نکتۀ نهم: چرا ایران دارندۀ یکی از بزرگترین ذخایر نفت خام جهان را تبدیل به واردکنندۀ بنزین میکنند؟!
اما دلایل اصلی افزایش مصرف بنزین:
۱- کمتوجهی به ساخت پالایشگاه، ساخت یا واردات خودروی کممصرف، افزایش ناوگان نقلیۀ عمومی، وسائل نقلیۀ برقی…
۲- افزایش خودروها و عدم جایگزینی آنها با اسقاط خودرویهای فرسوده.
۳- کمبود فرهنگ درست استفاده کردن از خودرو، مثلاً استفاده کم از وسایل نقلیۀ عمومی.
۴- نزدیکتر شدن قیمت CNG به بنزین، در نیتجه مردم رغبت کمتری به استفاده از CNG دارند، چرا که تنها امتیاز مهم CNG همان قمیتش است.
۵- با حذف کارت سوخت دوباره قاچاق بنزین رونق گرفته گویا، و باز منافع برخی ایجاب میکند. از یک طرف واردات کنند و از طرفی قاچاق کنند به بیرون!، و هر چند به زیان ذخایر ارزی و بیت المال باشد!
منبع: وبلاگ پاکابارا
*****
خلق پول از هیچ (پول الکترونیکی)/ این فاجعه در ایران هم رخ داد ولی مردم از نا آگاهی چیزی نمی گویند!
در حالی که جعل اسکناس پیگرد قضایی دارد، بانکها بدون آن که قانونی را نقض کرده باشند، میلیاردها پول خلق میکنند و برای این کار بهره هم میگیرند. بهای این فعالیتها بدهکاری مادامالعمر شهروندان است. فعالیت بانکهای خصوصی که از هیچ، پول میآفرینند بدون سر و صدا انجام شده است. در این نوشتار با توجه به نمونه بریتانیا به شکلگیری این پدیده، ارتباط آن با بحران مالی و روشی جایگزین پرداخته میشود.
خلق پول از هیچ
بن دیسون در ۲۵ خرداد ۱۳۹۵ در اقتصاد
در حالی که جعل اسکناس پیگرد قضایی دارد، بانکها بدون آن که قانونی را نقض کرده باشند، میلیاردها پول خلق میکنند و برای این کار بهره هم میگیرند. بهای این فعالیتها بدهکاری مادامالعمر شهروندان است. فعالیت بانکهای خصوصی که از هیچ، پول میآفرینند بدون سر و صدا انجام شده است. در این نوشتار با توجه به نمونه بریتانیا به شکلگیری این پدیده، ارتباط آن با بحران مالی و روشی جایگزین پرداخته میشود.
اگر کسی در خانهاش اسکناس ۱۰ یورویی چاپ کند، سر و کارش با پلیس خواهد بود. با این وجود گروه کوچکی از موسسات مجاز هستند که به مراتب بیشتر از جاعلان، پول خلق و خرج کنند. در محافل تخصصی به این مراکز «موسسات مالی پول» (MSIs) میگویند؛ چیزی که در زبان ساده مردم عادی «بانک» نام دارد.
پولهایی که این موسسات عملا از هیچ خلق میکنند، ربطی به اسکناسهای معمول ندارند که به آرم بانک مرکزی آلمان یا بانک انگلستان مزین شدهاند. صحبت بیشتر در مورد پول الکترونیکیست؛ همان چیزی که برای آگاهی از وضعیت حساب جاری افراد، در صفحه خودپردازها به نمایش درمیآید. در حال حاضر سهم این پول الکترونیکی در کل پول موجود در چرخه اقتصادی بریتانیا بیش از ۹۷٪ است. فقط سه درصد پول نقد به شکل قدیمی و سنتی آن وجود دارد که لمس شدنی است و میتوان آن را در بالش یا زیر تشک پنهان کرد!
خصوصیسازی پول
باور این که از هیچ میتوان پول ساخت، دشوار است اما مارتین ولف یکی از متخصصان عضو کمسیون مستقل تحقیق در باره بانکداری بریتانیا (۲۰۱۰/۲۰۱۱) در «فایننشنال تایمز»، جوهره اصلی سیستم پولی کنونی را بدون پردهپوشی اینگونه توضیح میدهد: «بانکهای خصوصی با اعطای وامهای اعتباری حتی به کسانی که کوچکترین درآمد یا سپردهای ندارند، از هیچ پول میآفرینند.»
شکل کار بدین قرار است: هنگامی که شما برای خرید یک «مستراح مسکونی» (آپارتمانی به غایت کوچک در حد سلول انفرادی) در لندن درخواست وام میکنید، پولی که به حساب بانکی شما حواله میشود، پساندازها و سپردههای مشتریان آن بانک نیست. در عمل یک کارمند در فرمی که در صفحه تصویر کامپیوتر به نمایش درآمده است رقمی را تایپ میکند، بدین ترتیب پول جدیدی برای خرجکردن وارد بازار شده است. از آنجا که بانکهای دیگر هم دقیقا همین کار را میکنند، میزان پول در گردش دایما در حال افزایش است. هر وام جدیدی، پولی جدید را خلق میکند. این امر موجب افزایش تدریجی بهای مسکن میشود و خریدار بعدی را ملزم به دریافت وام بیشتری از بانک میکند. در این مورد اتاقفکر بریتانیایی «بنیاد اقتصاد نوین» کتابی با عنوان «پول از کجا میآید؟» منتشر کرده است که در آن جزییات کامل، توضیحات مختلف و مستند این روند توضیح داده میشود.
به واسطه روند خلق پول، بانکها در موقعیتی هستند که میزان پول را سالانه ۱۱،۵٪ افزایش دهند. به این ترتیب، هم بهای املاک افزایش مییابد و هم نسلی به طور کامل از بازار مسکن و رویای صاحبخانه شدن حذف میشود.
بدهی؛ آنروی سکه
طبیعتا روی دیگر سکه مبادلات الکترونیکی این است که با هر وام جدید، بدهی جدیدی به وجود میآید. منشا قروض نجومی خانوارها در این امر نهفته که بانکها از هیچ پول خلق کرده و دلبخواه به افرادی دادهاند. این وامها پولهایی نیستند که بازنشستهها با درایت در گوشهای از خانه پنهان کرده باشند. بالاخره زمانی سنگینی بدهیها چنان افزایش مییابد که موجی از توقف پرداختها ایجاد میشود: دقیقا همان چیزی که موجب بحران مالی اخیر شد.
سوال اینجاست که چطور و چه زمانی چنین موضوع با اهمیتی یعنی خصوصیسازی پول اتفاق افتاد؟ چرا جواز خلق پول در اختیار همان بانکهاییست که مسبب بحرانی هستند که عواقب وحشتناکی برای میلیونها شهروند عادی داشت؟
باورکردنی نیست ولی واقعیت دارد: قانونی که چاپ اسکناس در خانه را ممنوع کرده است، هیچ وقت بهروز نشده تا آن را بتوان در مورد بانکهایی هم که پول الکترونیکی خلق میکنند، اعمال کرد. از آن زمانی که ما شروع به استفاده از پول الکترونیکی کردیم، پول نقد به تدریج اهمیت خود را از دست داد و حق جذاب افزایش پول به بانکها انتقال یافت. بدون آنکه کسی متوجه این امر شده باشد، در خفا، بی سر و صدا این قدرت خصوصیسازی شد.
در حینی که باندهای تبهکار جعل اسکناس سالانه مبلغی به ارزش ۲،۵ میلیارد پوند استرلینگ چاپ میکنند، بانکهای بریتانیایی جمعا و بدون آنکه قانونی را نقض کرده باشند سالانه ۱۰۰ میلیارد پوند پول خلق میکنند. آنها نه تنها مجازات نمیشوند بلکه بابت تقریبا هر یک پوند موجود بهره هم دریافت کردهاند. بهای این امر برای شهروندانی مانند ما، بدهکاری مادامالعمر است.
راهحلی ساده
رابرت پیل طبق قانون منشور بانک ۱۸۴۴ خلق پول توسط بانکها را ممنوع کرد و انحصار آن را تنها در اختیار بانک انگلستان قرار داد. باید در مورد پول الکترونیکی نیز دقیقا همین کار انجام شود. سازمان «پول مثبت» حتی پیشطرحی قانونی تهیه کرده است که میتوان با آن طرح یادشده را اجرا کرد.
ادامه در سایت مربوطه
https://meidaan.com/archive/17771
*****
ثروت ملی ایران، به عموم مردم ملت ایران باید داده شود
دولت یا بخش خصوصی صاحب حق الزحمه از تبدیل مواد خام به ارزش افزوده است. سهم دولت تنها مالیات و عوارض و گمرکات و امثالهم است، و این نوع درآمدهای دولتی حتما باید برای مخارج ادارۀ کشور و امور خدماتی و عمرانی باشد. هیچ دولتی حق ندارد بدون اجازه و رضایت مردم کشورش دخل و تصرفی در منابع ثروت ملی کند. این اجازه معمولا توسط وکلای مردم در پارلمان با رعایت قانون و نظارت داده می شود به دولت ها تا در مصارف عمومی و عام المنفعه یا کمک به محرومان و نیازمندان خرج کند (گاهی هم به رفراندم و همهپرسی مراجعه میشود اگر خیلی مهم باشد مورد). به عبارت دیگر دولتها (حکومتها) هیچ حقی در تصرف ثروت ملی به نفع دولتمردان ندارند مگر در حد مزد و مزایای قانونی که مشخص است، ثروت ملی ملک مُشاع مردم است و نه ملک شخصی افراد- اعم دولتی یا غیر دولتی- که به نفع خود دخل و تصرف کنند. البته برخی حکومتهای جهان که سلطانی هستند و پس مانده نظامهای استبدادی ظالمانه، ثروت ملی ملتها را تصاحب میکنند به اسم حق مورثی سلطنت و یا با انواع بهانههای چرند دیگر!
هیچ کس بهتر از خود اشخاص نمیتوانند در مورد منافعشان تصمیم بگیرند، انتقال ثروت ملی به نسل آینده بایست توسط خود مردم، و از راه ارث گذاشتن باشد، این نسل را مردم زاد و ولد و تربیت میکنند و هزینههایش میپردازند، و خودشان بهتر هر کسی دلسوز هستند.
قضیه توزیع ثروتهای ملی همیشه مورد بحث و جدل بوده است. طی بیش از یک صد سال اخیر، بهانۀ نسل آینده و توجیهاتی مانند هزینههای عمرانی و خدماتی، موجب شده است درآمدهای عظیم ملی به مردم داده نشود به جز مقداری در قالب یارانه.
ثروت ملی را به خود ملت نمیفروشند! این یک مغلطه است، چیزی مال خود آدم است که نبایست به خودش بفروشند. ثروت ملی، ثروتی است که از ملک مشاع یک ملت حاصل میشود مانند استخراج معادن و سوخت فسیلی.
همیشه بهانۀ نسل آینده بوده و چند نسل گذشته و همچنان این نسل آینده بهانه است!
امروز، ما همان سال آیندۀ دیروز هستیم.
ما باید از این ثروت ملی بهره ببریم. هر سال و هر نسل دارد بیشتر آب میشود این ثروت ملی، و آخر سر تمام میشود و لابد آخر سر میگویند، خلاص شد! احتمالا آن وقت دیگر بهانۀ نسل آینده نیست!
بر طبق سامانۀ ثبت یارانه، حدود ۹۷% مردم ایران خواستار دریافت یارانه هستند.
با توجه دههها پایین نگه داشتن عمدی دستمزد و افزایش شدت شکاف طبقاتی، این توقع جدی شده است. اکثریت مردم عملاً دیگر نمیتوانند از فقر نجات یابند چرا که بیکاری، کمی درآمد و عدم مکفی درآمد بار یتأمین معاش، امکان پس انداز و افزایش سرمایه موجود نیست، و در نتیجه بیش از پیش نیاز به توزیع ثروت ملی احساس میشود.
در واقع چون هیچ روش دیگری در پرداخت ثروت ملی نیست، مردم حاضر نشدند از یارانه انصراف دهند، احتمالاً مردم میگویند سهم ما از ثروت ملی چه شد؟
http://pakabara.blogfa.com/post/26
*****
اعتراف سایت حامی دولت: کارگر سال ۱۳۵۷ با مزد یک ماه اش دو سکه و نیم میتوانست بخرد، ولی الان یکی هم نمیتواند بخرد!
وقتی در قدرت نیستند چه عرهای خوب یمیدهند سیاسیکارمن!
سایت انتخاب (تاریخ انتشار: ۳۶ : ۱۸ – ۲۱ اسفند ۱۳۹۰)
کارگران در سال ۵۷ با یک ماه حقوق چه میتوانستند بخرند؟
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
ایلنا: رییس کانون هماهنگی شورای اسلامی خراسان رضوی گفت: افزایش بیش از حد نرخ طلا و ارز برروی قیمت اقلام مصرفی تاثیر مستقیم گذاشته است.
رحمت اللهپور موسی با تاکید بر غیر واقعی بودن نرخ دستمزد تصریح کرد: شنیده شده شورای عالی کار تصمیم به افزایش ۲۰ درصدی دستمزد کارگران دارد.
او با اعلام اینکه نرخ تورم بر اساس آمار بانک مرکزی ۲۵ درصد برآورد شده است، اظهار داشت: در دهههای گذشته نیز هیچگاه مزد بر اساس نرخ واقعی تورم افزایش نیافته است.
او به مقایسه نرخ طلا و ارز با دستمزد ماهانه کارگران از سال ۵۷ تا سال ۹۰ پرداخت و اظهار داشت: در سال ۵۷ با یک ماه حقوق، کارگر میتوانست دو سکه تمام و یک نیم سکه خریداری کند و در سال ۸۴ نیز با همین مقدار حقوق میشد یک سکه تمام و یک نیم سکه خرید اما با افزایش نرخ ارز و طلا در سال ۹۰ فقط میشود یک نیم سکه خریداری کرد.
این فعال کارگری در ادامه به مقایسه نرخ دستمزد و قیمت گوشت پرداخت و گفت: در سال ۵۷ با یک ماه حقوق میشد ۱۶۰ کیلو گوشت گوسفند خریداری کرد.
پورموسی در خاتمه گفت: با این مقایسه مشخص است دستمزد کارگران چقدر باید افزایش پیدا کند تا به نرخ واقعی خود برسد.
مطالب بیشتر در وبلاگ پاکابارا
*****
آشنایی با محسن رنانی+ قضیۀ خامفروشی
جناب آقای محسن رنانی، یکی از استادان بسیار برجسته ایران است. من ایشان را حضوری ندیدم و صرفاً چند سالی از است از راه خواندن مطالب و گوش دادن به سخنرانیهایش با وی آشنا شدهام. ایشان حیطۀ اندیشه اش همانند اکثر فرهیختگان فراتر از مقولۀ اقتصاد است. اما در موضع اقتصاد نظریات جالبی دارند. سخنرانی وی در جمع پزشکان واقعاً نشان از عمق اندیشه و در عین حال صداقت و شجاعتش در نقد دارد و چه بلندنظر هست در قضایای فقر و بیکاری.
نظریۀ وی دربارۀ آیندۀ نفت خیلی جالب بود و سالها پیش وضعیت امروز بازار نفت خام را پیشبینی کرده بود. من مقاله ایشان وقتی که قیمت نفت در اوج بود خواندم و چنان مستددل نوشته بود که در همان موقع پذیرفتم اصل داستان را. پدیده استخراج نفت شیل و افت قیمت نفت. هر چند اغراض سیاسی در کاهش نفت دخیل بود و سادگی برخی دولتها برای صیانت نفت سنتی با کاهش قیمت و مازاد تولید! این سیاست در نهایت به نفع مصرف کنندگان عمدتاً ثروتمند و به زیان تولیدکنندگان نفت تمام شد. سادگی عجیبی بود! قدر دوران گرانی نفت خام را ندانستند و فرصت مهمی را برای توسعه و فقرزُدای از دست داند!
امروزه دیگر اصلاً موجه نیست خامفروشی. وقتی میشود از یک بشکه نفت خام، ۱۳۰۰ دلار ارزش افزوده به دست آورد، چرا آن را ۴۰ دلار فروخت؟!
کلیک برای مطالب بیشتر در وبلاگ *پاکابارا *“پیشنهادِ ایدههای کاربُردی از برای آسانی رِفُرم اقتصادی”
*****
نکتۀ هفتم: جلوی اتلاف بیت المال را بگیرند با این لایحه تومان دوستیتان!
با توجه توضیح مفصل نوشتار نکتۀ ششم گفتم، من به شدت مخالف لایحه دولت هستم که صرفاً میخواهد نام ریال به تومان کنند، و در ظاهر یک صفر کم کند!
این نام و یک صفر قبلاً مردم در معاملاتشان حذف کردند، اینها نشان میدهد متأسفانه کادر اقتصادی-مالی دولت جناب آقای روحانی، به شدت محافظهکار هستند، و اهل اصلاح و رفرم واقعی نیستند، خوانده ام هزینۀ این لایحه بالغ سه هزار میلیارد تومان است، یعنی این چنین پول گزافی را از جیب بیت المال/ثروت ملی ایرانیان برای هیچ خرج میکنند!، حداقل کار این است سه تا صفر کم کنند، و برای جلوگیری از اشتباه کاربرد نام توسط مردم، اگر خیلی عشق به نام تومان دارند!، دست کم نام واحد جدید را بگذارند “تومان نو”، و مردم کم کم آن را “تومانو” تلفظ میکنند، و در نتیجه اشتباه صورت نمیگیرد در کاربرد نام.
*****
شاه نکتۀ نکتهها (اورجینال) که بی توجهی اکثریت بدان، کشورها را در باتلاق مشکلات فرو میبرد!
من طی این حدود یک ماهی لینک و مطالب مختلف منتشر میکنم، جدا از یک بی حرمتی بی دلیل از سوی یک سادیسمی که شاید خودش نمی داند واقعا بیمارست!، چون همه عضو یک انجمن مثل بالاترین میشویم در وحله عضویت متعهد به اصولی میشویم و یکی اش عدم اهانت به دیگران است، اینکه مذهبی هستی یا یا غیرمذهبی، فلان ایدئولوژی داری و نداری حق نداری به هم عضوت در یک انجمن اهانت کنی، اهانت (بعد بیش چهل سال زندگی این فهمیدم اهانت هرگز سودی برای یک مبلغ عقیده و مسلک نیست، اهانت فقد عقده خالی کردن و ایجاد تنفر است و هر کسی ادعای تبلیغ نشر غقیده ای دارد متوسل به اهانت وهر خشونت کلاانی و فیزیکی شد د رواقع دارد به آن عقیده و خشونت خیانت میکند و خود بزرگترین دشمن ان عقیده است!) کلمات زشت حاوی توهین یا تحقیر… نشانه اینست که به حداقل اصول مدنیت پایبند نیست، یادمان باشد ما عضو یک انجمن هستیم، واقعاً از لطف کاربران تشکر میکنم. اما بهعنوان درددل احتراماً به عرض شما بالاترینیهای گرامی میرسانم، یک مطلب بسیار مهم من منتشر کردم، گویا تقریباً اکثریت به اهمیت قضیه این مطلب پی نبردند! در مطلب زیر، به صورت موجز و استعاره ای حقایقی پنهان است، حتی یک کلیک نشد تا مطلب را بخوانند، در حالی اگر ما امروزه با مشکلات سیاسی تا اقتصادی گرفتاریم، اگر این قدر انرژی خود را صرف درگیری با هم هدر می دهیم یکی دلایل اصلی اش همین مسئله اورجینال است، مردم توقع کار مفید از چیزی دارند که اورجینال نیست، با چیز تقلبی توقع کار خوب دارند. شاید در ظاهر کار راه انداز باشد ولی در نهایت زیانش بیشتر از سودش است! پیشنهاد میکنم یک بار دیگر این مطلب را بخوانید، این بار خوب فکر کنید ببنیم در کجای زندگی شخصی و احتماعی مان اورجینال نادیده گرفتیم؟!
آیا معقول است مثلاً درون یک خودروی بنز موتور پراید بگذارید و بعد انتظار داشته باشید عملکردی مثل بنز داشته باشد؟! هرگز هیچ آدم خردمندی چنین انتظاری نخواهد داشت.
پس اگر میگوییم الگوی موفق، بایست چارچوبه و بنیادهای آن سیستم اقتصادی موفق را داشته باشم. اگر کسانی این حقیقت مسلم را پذیرفتن که سیستم “اقتصاد بازار رقباتی آزاد” موفقترین در جهان است، پس باید تمام بنیادها و سازو کارهای سیستمی اش را هم قبول کنند.
بنیاد این سیستم اقتصادی موفق؛ قانون درست (مثلاً پذیرش اصل احترام به مالکیت فردی)، اصلاحپذیری، عدم تصدیگری مستقیم دولت (و دیگر نهادهای حکومتی) در امر فعالیت اقتصادی است، پذیرش اصل رقابتپذیری، عدم انحصار، احترام به حقوق و قانون درست، حل و فصل مشکلات از راه مسالمتآمیز و قانونی، نظارت دائمی اعم نهادهای مسئول و عموم مردم برای پیشگیری از وقوع جرم و فساد مالی (که لازمه اش آزادی بیان و عقیده و انتقادپذیری مسئولان است)،… است.
نمیشود با بدلی و تقلبی کردن بخشهایی از یک سیستم موفق، انتظار داشت مشابه سیستم اصل و اورجینال عملکردی بهببینم.
*****
نکتۀ پنجم: اولویت توسعه خطوط بزرگراه و راه آهن با کجاست؟
با توجه دلیل و بهانهآوری همیشگی مسئولان از کمبود بودجه، به نظر تسریع در راه اندازی کدام خطوط اولویت دارد.
به نظرم اتصال همه مراکز استانی و شهرها و بنادر بزرگ و برقی کردن همه خطوط در بلند مدت. اما در کوتاه مدت تا میان مدت، این اولویتهای زیر در درجه بالاتری هستند.
۱- اتصال راه آهن چابهار به خط سراسری (یه خط بم)، در نتیجه اتصال مستقیم راه آهن سراسری به اقیانوس هند.
۲- اتصال راه آهن گرگان به شاهرود، در نتیجه کوتاه شدن دسترسی ریلی شمال به شمال شرق و شرق کشور.
۳- اتصال راه آهن و تکمیل سریعتر بزرگراه تهران به سواحل شمالی.
۴- تکمیل دو خطه و برقی کردن راه آهن تهران-مشهد.
۵- تکمیل راه آهن خرمشهر-شلمچه به بصره
چرا ینها اولیت دارد، چون با خیلی سریع تأثیرات مهم اقتصادی و توسعه اشتغال و توسعه برای کشور به ارمغان خواهد آورد. کافی است به نقشهها دقت کنید.
جهت دیدن بزرگتر بر روی عکسها کلیکید
*****
در نقد مقاله (الف – پگاه: طرح تحول نظام سلامت: طرح تحول درآمد پزشکان!)
نویسنده از ایرادات میگوید اما اشاره به راهکار نمیکند. نقد سازنده بایست حاوی اشارتی به نحوه راه حل معضل باشد. در گفتگو اکثر مردم راضی هستند. چرا مییلونها نفر از کسبه خورده پا و حتی افزاد بیکار و کارگران فصلی و پاره وقت از بیمه تامین اجتماعی محروم بودند. حتی برخی ثروتمندان و طبقه متوسط خویش فرما هم گاهی از پس هزینه سرسام آور برخی بیماریها مثل سرطان و جراحی سنگین برنمی آیند، طرح تحول سلامت که مشخصا دفترچه بیمه سلامت است اصلش خوب است.
منتها این هزینه های گفته شده، عموماً نصیب کاست پزشکان و کاست ذی مفوذ دارندگان بخص خصوصی سرمایه دار نظام شد. ایراد اصلی گسترش دادن این طرح به مطب و مراکز درمانی های پزشکی-درمانی خصوصی بود.
سیستم آلوده به ذی نفوذ کاست ها و مافیایی است د رمراکز تصممی یگری، همانهایی هزینه میلیاردی در تبدلیغات انتخابتی میکنند، از طریق وضع قوانین و آیین نامه از گمرک تا عوارض همیشه دی نفع می شوند رانت خواری شان بیشتر!
واقعا آیا اکثرا مردم این قدر هزنیه کردند برای درمان، باخبرم حتی بسیاری دانردگان دفترچه سلامت حتی سالی یک بار به پزشک نمی روند!
ایراد این بود بایست مارکز درمانی عمومی دولتی افازیش می یافت و این طرح سلامت بایست محدود شود به خانهی بهداشت، درمانگاه و بیمارستان دولتی-عمومی، این اضافه بودجه هم صرف افزایش تعداد داروخانه ها و مراکز دولتی شود تا مورد سوءاستفاده نشود. نه این کلا طرح برچیده شود.
*****
https://www.balatarin.com/users/artaman
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.