آچمز وضعیتی در بازی شطرنج است که در آن یکی از مهرهها که «مهرهٔ آچمز» نامیده میشود مجبور است برای دفاع از یک مهره یا خانهٔ ارزشمند در جای خود میخکوب شود. آچمز کردن تاکتیکی مؤثر برای ایجاد محدودیت در توانایی جابجایی سوارهای حریف است. (ویکی پدیا)
لازم نمی بینم که همه تاریخچه طی ۴۰ سال پر از مصائب و رنج های عمومی مردم ایران را یادآور شوم.
با توجه به انبوه اسناد منتشر شده، اینکه نظام جمهوری اسلامی اسلامی، در نتیجه اشتباهات ناشی دیکتاتوری نظام شاه اعم غفلت به خطر آخوندهای مترجع تا نفوذی ضد ایرانی آنوسی و انیرانی دیگر بود و با نقشه و توطئه اجانب و امثال شرکت کنندگان کنفرانس گوآدالوپ این بختک بر ایران افتاد.
در داخل ایران امروز، جولانگاه نفوذی های ضد ایرانی همچو آنوسی ها و انیرانی ها شده است! از بدبختی عموم ایرانیان همین است سرنوشتشان تا حد زیادی در دست این دو گروه ضد ایرانی افتاده است و اینها دارند برایشان تصمیم سازی سرنوشت ساز می کنند در سیاست های خارجی!
مثلا بزرگترین اشتباهات نظام شاه این بود که حتی اندک سوپاپ های ظاهری را از بین برد با ایجاد حزب رستاخیز، و نگذاشت هیجانات و سرخوردگی های معمول که ایجاد می شود در جوامع، از راه مطئمن و تحت کنترل خنثی شود. مثلا آزادی نسبی اجتماعی در دوران پهلوی دوم در امتداد اقدامات مدرن سازی رضاشاه بود، همین اندک نیز مورد هجمه و محدودیت سازی نظام جمهوری اسلامی قرار گرفت!، تراژدی برخورد با حجاب و سبک های زندگی حقیقتا یک حماقت بزرگ و اشتباه راهبردی است! گرفتن دل خوشی های مردم، ضربه به چسبندگی فرهنگی مردم ایران مانند جشن های ملی و باستانی! اینها را فقط می توان با تعصبات ایدئولوژیک مذهبی و حماقت های نابخردانه سران و عوامل این نظام درک کرد!
اما این مدرن سازی پهلوی ها با وجود نکات مثبتش، ناقص بود. اشتباهات مشترک پهلوی و جمهوری اسلامی، دقیقا همان اشتباهی است که اکنون اپوزیسیون می کنند. آنها نقش مردم (به قولی پوپول) انکار کرده، و بلکه تحت اصطلاح پوپولیسم رد و تحقیر می کنند. چچون اینها پوپول و یا مردم هستند. حتی اگر حاکمانی مردم همچو رعیت و به قولی گسفند می دانند، اما نبایست در ظاهر با مردم مثل گوسفند رفترا کنند! اما امروزه اکثر رمدم گوسفندوار نیستند، مردم به شدت آگاه شده اند و انقلاب رسانه ای سطح اگاهی و آگاهی پیذیری مردمب الا برده است. با مردم مثل گوسفند رفتار کردن، نتیجه این می شود که که نظام جمهوری اسلامی، یک کشور در وضعیت آچمز قرار داده است، اگر نظام بماند تا مثلا ده سال دیگر عمده کشور برهوت می شود! و اگر برود کشور از هم پاشیده! وضعیت آچمز این است که بود نبود یک حاکمیت، در حال نابودی یک کشور است!
اشتباه راهبردی جمهوری اسلامی نیز همین است مانند پهلوی، به جای مراجعه به مردم و جلب رضایت آنها، دوباره به سوی اقدامت ضد مردمی رفت. اینکه تشکیل و توسعه کاست های رانت خوار (قدرت-ثروت-منزلت) از نخبگان و الیگارش درست کردند هر چند نام قومی شان عرب، کرد وترک و لر و … باشد، موجب نخواهد شد عموم مردم ایران و از جمله توده اقوام نیز پیرو و حامی نظام بشوند.
هرم مزلو، از سوی یک دانمشند غربی و یهودی حکایت از اهمیت نیازهای عمومی مردم یک کشور دارد. بی توجهی احمقانه به این هرم، در نهایت یک کشور در وضعیت قرار می دهد که امروز ایران گرفتارش است، وضعیت آچمز!
https://en.wikipedia.org/wiki/Maslow%27s_hierarchy_of_needs
در دهه ها نظام جمهوری اسلامی، تحت تاثیر شعارهای عدالت خواهی و همچین واقعیت استثماری و کسب درامد و توان اقتصادی، اقدام به ایجاد زیرساخت های وسیعی کرد، به طوری که امروز بیش از ۹۵% مناطق جمعتی ایران از زیرساخت های مهم و اساسی چون آب بهداشتی، برق، گاز لوله کشی، جاده و راه، آموزشگاه، بهداشت و درمان دسترسی دارند. و از این بابت ایران جزء رده های خوب جهانی است و از موفقیت های انکار نشدنی نظام جمهوری اسلامی است، و قطعا اگر این سوءمدیریت و فساد و چپاول ها نبود و خرج تراشی های داخلی و خارجی بیهوده نوبد، اکنون حتی می توانست این زیرساخت چند برابر باشد. اما امکان دسترسی و موجود بودن، به معنی برخودرای نیست! اکنون شاید اکثر مردم از کنار این امکانات می گذرند و یا راه و جاده می پیمایند، ای دریغا و افسوی و آه نصیبشان می شود!
فقر امکان استفاده از امکانات را نمی دهد یا آنها در تنگنا می گذارد! بخشی عمده ای از مردم حتی از همین اندک سینما و پارک نیز استفاده نمی کنند، آنها از کنار ویترین های جذاب مغازه می گذرند و با آه و افسوس می نگرند و حسرت به دل رد می شوند از کنارشان!، لوازم خانگی نو و مدرن، خوراکی جات متنوع، گوشت، میوه جات، روغن زیتون، تنقلات به چیزهایی حسرت برانگیز برای بسیاری شده است! متاسفانه دور نما و بلکه آینده نزدیک امیدوار کننده ای هم نیست!
مثلا سرانه مصرف گوشت در ایران به یک دهم و بلکه نزدیک به یک بیستم نسبت به کشورهای پیشرفته رسیده است. بسیاری از مردم برای ارضای نیاز و حس تنوع و حسرت هایشان، به جای میوه و گوشت و روغن زیتون، بر نیاز طبیعی شان، نوشابه گازدار و کالباس و روغن نباتی مرهم می گذراند! در نتیجه امراض کشنده مانند سرطان و بیماری های عروقی و قلبی و… به سرعت در حال شیوع است!، یا به جای استفاده از خودروهای باکیفیت و کم مصرف، خودروهای از رده خارج چون پیکان و پراید و پژو ۴۰۵ سوار می شوند و طی دهه ها، چند برابر قیمت خوردوی های با کیفیت، ایرانی ها، بنزین اتلاف کرده اند!، به طوری برخی می گویند: اگر دولت به ایرانی ها خودروی مجانی با کیفیت می داد، بهتر و مقرون به صرفه تر بود تا بنزین اضافی وارد کرده با سوبسید توزیع می کرد! یک مسئول گفته بود اگر می توانست این ۷۰۰ هزار نیسان آبی را می خرید و می داد به کوره های ذوب آهن تا از شر آلایندگی و خطرات جانی و اتلاف منابعش کشور راحت می شد!
گقته شد:
اگر نظام بماند تا مثلا ده سال دیگر عمده کشور برهوت می شود! و اگر برود کشور از هم پاشیده! وضعیت آچمز این است که بود نبود یک حاکمیت، در حال نابودی یک کشور است!
این وضعیت، چیز عجیب و غربیست!
منظور وضعیت که آچمز این جا بیشتر معطوف به کشور و مردم ایران است و نه نظام. این نظام و حاکمیت در برهه های مختلف نشان داده تحت تاثیر نفوذی های ضد ایرانی موسوم به آنوسی و انیرانی ها است که اسم مستعار هستند چون نمی خواهیم به به اقلیت های عقیدتی و اتنیک هایی اهانت شود و یا موجب سوء تفاهم نشود که امثالهم با مردم عادی ستیزی داریم! نه!
مثلا مواضع تندروهای درون مشخصا به نفع امثال نتانیاهو و امثال او تمام شده است. خدمتی که این تندروها به تقویت تندروهای اسرائیل کردند که هیچ اسرائیلی تندرویی نمی توانست انجام دهد!
متاسفانه با بررسی رویدادهای سال های اخیر نشان می دهد، هر چه از دهه ۱۳۶۰ ه.ش. به دوره متاخر نزدیک تر می شویم که، عوامل حکومتی کمتر و کمتر به ایران احساس دلبستگی نشان می دهند، با کشور ایران همچون مستثمره ای می بینند که موقتا میهمان (انگل) هستند و تا می توانند دارند شیره جان این کشور و مردمانش را می مکند. این رفتار انگل وار عوامل حکومتی را مشخصا رقابت در چپاول در عین وقاحت می توان مشاهده کرد، دیگر اعلام ارقام نجومی انواع دزدی ها تحت عناوین حقوق های نجومی و اختلاس ها و رانت خورای… حتی می توان گفت، عامدا دارند اخبار را این افشاگری ها بیشتر منتشر می کنند تا برای مردم اخبار غارت عادی شود و کمتر حساسیت به خرج دهند!
از نشانه های وضعیت آچمز، می توان به حقایق و واقعیت های اقتصادی ایران اشاره کرد، بعد از انقلاب ۱۳۵۷ و قطع صادرات گاز طبیعی به شوروی، و با توجه برنامه های توسعه استخراج گاز، عوامل حکومتی دیدند بهترین کار، توسعه سریع گاز کشی است و البته داستان گازسوز کردن خودروها به بهانه کاهش مصرف بنزین، این امر با اقبال و خواست مردم هم همراه بود، در واقع با یک تیر دو نشان زده شد، طی این سال ها رفاه نسبی توسعه گازکشی به شهرها و حتی روستاها نزدیک شهرها، موجب رضایت مندی مردم می شد، از طرفی بازار داخلی مصرف گاز، حکومت موقتا بی نیاز از صدور گاز می کرد، درامد حاصله می توانست خرج امورات حکومت شود.
اما این ظاهر قضیه بود. برای اثبات این قضیه بی تفاوتی عوامل حکومتی مسئولیت گریز، درباره افزایش آلایندگی شهرهای بزرگ دید، بی تفاوتی آنها در تولید وسایل نقلیه پرمصرف از موتورسیکلت تا خوردهای از رده خارج. در حقیقت ادامه این صنعت مضر خودروسازی فعلی، ضربات مهلکی به منافهع ملی زده علی رقم سی سال انتقاد و پیشنهادها متعدد آنها همچنان روند ضد مردمی را ادامه می دهند! مشاهده کردیم واردات و مصرف بنزین چندین برابر شد در حالی که بخش عمده خودروها دوگانه سوز (بنزینی-گازسوز) هستند! به طوری که در یاس گفته می شود، مصرف بنزین ایران چند برابر ترکیه است در حالی که ترکیه تعداد خودروهایش بیشتر از ایران است! که دلیل اصلی حکومتی قیمت پایین بنزین می یگوند تا توجیه کنند گران کردن سوخت را، اما دیل دیگر کمتر می گویند که خودرهای ترکیه بروز و مدرن و باکیفیت هستند! این واقعیتها چه نکته ای می رساند؟
طرح های سهمیه بندی بیشتر از آن که با هدف بهینه سازی مصرف سوخت باشد، برای آمادگی در شرایط تحریم است. تنها چیزی انگاری برای اینها مهم نیست، مناقع ملی و سرنوشت مردم عادی است!
اما در مورد فروش گاز، منتهی بعد از جنگ، میزان هزنیه تولید تا مصرف، چندان زیاد نبود و همیشه دولتهای نظام مدعی زیان در قیمت حامل هیا انرژی از جمله گاز بوند. برنامه هدف مندی یارنه ها نیز ترفندی مردم فریب بود که تا حد زیادی پیاده سازی شد. این برنامه با چند برنامه دیگر، تا حد زیادی نظام از درامدهای ریالی مطمئن کرد. به طوری که سهم نفت در تامین منابع ریالی، به کمتر یک چهارم رسانده است! در واقع هم اکنون یک چهارم درامد از محل مالیات بر ارزش افزوده تامین می شود که در مقابل بیش از پراخت یارانه نقدی است. در حقیقت مثلا دولت در یک جیب مردم ۴۵ هزار تومان می گذارد و از جیب دیگرش ۵۰ هزار تومان بر میدارد به نام مالیات بر ارزش افزوده، در این کلاه برداری، ماهانه ۵ هزار تومان به نفع نظام است، این وسط یک منت بر سر مردم است که پول نفت به مردم داده شده ست! در حالی که اصلا پول نفتی به مردم نداده است! ابلاغیه اصل ۴۴ نیز در تدوام همین سیاست چپاول اجرا شد، همچنان هم روند واگذرای های مفسده و صوری منابع تولید ثروت عمومی ایران به خواص و رانت خواران ادامه دارد. اینها در کنار مصائب دیگر از تخریب محیط زیست تا کمبود آب، و از افزایش اختلاف طبقاتی تا تعمیق فقر و بیکاری بگذرایم، چیزی حاصل می شود، یک اضمحلال کشوری است. اگر امسال ایران بر اثر جنگ و شورش از هم نپاشد، به احتمال نزدیک، ده سال دیگر ایران تبدیل به ویرانه ای خواهد شد.
پرسش این است که مردمان ایران چه بایست بکنند؟
بنظرم، همان است گفتم، ایران اگر امسال نابود نشود، به احتمال قریب به یقین، ده سال دیگر نابود خواهد شد. این سرنوشت محتوم کشور و مردمانی است که خود را توهمات و عقاید متحجرانه مذهبی و قومی و بدفرهنگی و عقب ماندگی مدنی نراهیدند و همچنان دربند بداندیشی و بدکرداری های خود هستند.
بگذارید یک مثال بزنم وضع امروز مردمان ایران را:
تصور کنید یک محکوم به اعدام است، حاکم برای او تعیین کرده یا می خواهد به صورت تدریجی در عرض ده سال او را زجر کش کنند، و یا او می تواند انتخاب کند یک مرگ سریع را.
پس تکلیف محکوم از حاکم مشخص است؛ می ماند محکوم، او می توان تسلیم شود، می ماند انتخاب میان دو مرگ! اما اگر محکوم نهیب برخودش بزند، با خود بگوید: مرا چه می شود؟، حالا حاکم مرا بین دو مرگ اجبار کرده، چرا زیر میز این بازی ظالمانه به ظاهر آچمز نزنم؟! او تلاش می کند تا فرار کند از وضعیت تحمیلی آچمز! چرا که چیزی برای از دست دادن ندارد.
در مثال فوق، محکوم به این باور رسیده بود که وضعیت آچمز حاکم بر او تحمیل کرده است، اما او زیر میز بازی حاکم می زند و اقدام به فرار می کند، بقیه داستان اهمیت ندارد! اینکه محکوم موفق می شود یا نه در اصل درستی تصمیم او تفاوتی نمی کند! او خودش را از بازی حاکم کنار میکشد و بازی او را بهم می زند و بختش را برای نجات می آزماید. مهم این است!
پیشنهاد مطالعه:
ایرانگرایی راستین؟
https://www.balatarin.com/permlink/2018/5/20/4833665
منبع:
https://www.balatarin.com/permlink/2018/5/22/4835399
https://www.balatarin.com/permlink/2018/5/24/4836663
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.