«یک باره حس کردم گلوله ای از گونه راستم وارد شد از دهانم گذشت و از گونه چانه چپم خارج شد… گلوله دوم به پشت گردنم خورد، حس کردم دارم میمیرم و شروع کردم به خواندن سوره فاتحه، حس کردم درد خیلی شدیدی دارم و به خودم گفتم اینکه درد را حس میکنم یعنی هنوز زندهام…»
این جملات شرح ترور نافرجام حسن صبرا سردبیر هفتهنامه عربی «الشراع» در لبنان است که به دلیل افشای آنچه که در ایران به ماجرای «مک فارلین» مشهور شد و در خارج از ایران آن را «ایرانکنترا» یا «ایرانگیت» مینامند، اتفاق افتاد.
مهدی هاشمی و آیتالله امید نجفآبادی اما به اندازه حسن صبرا خوششانس نبود و در نهایت اعدام شدند. برخی، یکی از دلایل اعدام این دو را افشای ماجرای مک فارلین میدانند، هر چند دراینباره شواهد قطعی وجود ندارد.
در دور دوم ریاستجمهوری رونالد ریگان در ایالات متحده، این کشور در قراردادی مخفیانه با سپاه پاسداران جمهوری اسلامی و با اطلاع هاشمی رفسنجانی به فروش تسلیحات به جمهوری اسلامی ایران پرداخت. بعدها گفته شد که آیتالله خمینی هم از طریق احمد خمینی در جریان این معامله بود و احمد خمینی از طرف وی در جریان مذاکرات حضور داشت.
حسن روحانی به عنوان رئیس وقت کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دوم، محمد علی هادی نجفآبادی و احمد وحیدی، سه مقام ایرانی بودند که در تهران با مک فارلین مذاکره کردند.
در تاریخ ۴ خرداد ۱۳۶۵ (۲۵ می ۱۹۸۶ ) چنانچه در خاطرات آیتالله منتظری آمده است، یک هیات امریکایی «به طور مخفیانه و با پاسپورت جعلی» جهت مذاکره با طرف ایرانی وارد تهران شدند. در راس این هیات رابرت مک فارلین، مشاور امنیت ملی رییس جمهور ایالات متحده جای داشت.
قرار بود فروش اسلحه به ایران، که در آن زمان در محاصره تسلیحاتی به سر میبرد، در ازای آزادی ۹ تا ۱۱ گروگان آمریکایی که در لبنان اسیر عماد مغنیه لبنان بودند، انجام شود.
همچنین درآمد ناشی از فروش این تسلیحات برای تامین بودجه مخالفان جبهه آزادی بخش ملی ساندینیستا یا همان شورشیان کنترای نیکاراگوئه به کار گرفته شود.
این بازی دو سر برد مشروط به مخفی ماندن آن بود اما نشریه الشراع لبنان موضوع را افشا کرد و کمتر از یک هفته بعد از این افشاگری، هاشمی رفسنجانی طی یک سخنرانی بر خبر این هفتهنامه صحه گذاشت و انتقال سلا هایی که در حال تغییر موازنه جنگ به نفع ایران بود، متوقف شد.
حسن صبرا در مصاحبه با مهرداد فرهمند در بیبیسی فارسی میگوید که مهدی هاشمی را در ایران و در خانه محمد منتظری، فرزند ارشد آیتالله منتظری شناخته بود و از طریق گروهی از جوانان که آشنایان مشترک او و مهدی هاشمی بودند در جریان قرارداد مک فارلین قرار گرفت.
به گفته او در آن زمان البته مهدی هاشمی دستگیر شده بود و زندانی بود.
یکی از موضوعات بحثبرانگیز ماجرای مک فارلین مذاکره تحویل اسلحههای اسرائیلی در میان اسلحههای آمریکایی و حضور مقامات اسرائیلی در میان مذاکرهکنندگان آمریکایی با مقامات ایرانی است.
آیتالله منتظری در کتاب خاطرات خود مینویسد که فتحالله امید نجفآبادی «قربانی ماجرای مکفارلین شد».
آیتالله منتظری همچنین در خاطرات خود به نقل از امید نجفآبادی نوشته است: «من قبل از انقلاب باشخصی بهنام منوچهر قربانیفر دوست بودم و او آن زمان برای چاپ تحریرالوسیله و حکومت اسلامی و… مبالغ قابل توجهی به من کمک میکرد. حال او دلال اسلحه شده و با مقامات امریکا و انگلیس نیز رفتوآمد دارد و او واسطه خرید موشک تاو توسط ایران از آمریکاست».
شرح ماجرای مک فارلین از زبان امید نجفآبادی و به نقل از قربانیفر به این ترتیب است: «من در اینجا مطالبی دربارهٔ آینده رهبری میشنوم و مطالبی بین هیئت اعزامی ایران از طرف هاشمی به ریاست فرزند یا برادرزاده او[علی هاشمی، برادرزاده هاشمی رفسنجانی] با کاخ سفید و مشاو ررونالد ریگان در چند محور رد و بدل میشود. از جمله در مورد صدور انقلاب یا به قول آمریکاییها صدور تروریسم و دخالت ایران در سایر کشورها و نیز تضمین آینده نظام و رهبری و همچنین آزادی گروگانهای لبنانی. در این مذاکرات هیئت ایرانی در همه موارد سعی کرده رضایت آمریکاییها را فراهم آورد.».
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
نظرات
افشای ورود مک فارلین وعلت دستگیری ها:
https://www.youtube.com/watch?v=htzBU_EP8jg
یکشنبه, ۲۹ام بهمن, ۱۳۹۶