بعنوان مقدمه بگویم که از عوارض انقلاب ۱۳۵۶-۱۳۵۷، استقرار رژیم جدید بعداز آن و جنگ متعاقب خبر داشته و بخش مهمی از ادبیات مکتوب موجود در مورد فجایع زندانهای رژیم آریامهری و جمهوری اسلامی را خوانده، در عین حال آثار زیادی از خشونتهای انجام شده در رژیمهای توتالیتر قرن بیستم را از منابع غربی مطالعه کرده­ ام. با چنین زمینه ذهنی، چندین سال پیس روایتی شنیدم که برای من هنوز تکان دهنده و باورناکردنی است. ماجرا از این قرار بود که دوستی از احوال عجیب یک خانواده صحبت میکرد که سه فرزند یک خانواده (یک دختر و سه پسر) در پاٸیز سال ۱۳۶۱ بعلت تعلق سازمانی به گروه سیاسی “پیکار” بلافاصله بعداز دستگیری در تهران در آستانه اعدام قرار می­گیرند. پدر نسبتا متمول و صاحب نفوذ این سه دانشجوی بخت برگشته برسم پدری، خود را به هر آب و آتشی میزند. بالاخره با یافتن کانالهای مناسب و چرپ کردن سبیل این و آن، پیشنهاد زیر را دریافت میکند:
از سه فرزندت میتوانی یکی را انتخاب کنی که اعدامش نکنیم.
دو فرزند اعدامی ات را بجای تهران در شهر محل محل تولد شما (پدر خانواده) یعنی شیراز اعدام میکنیم تا بتوانید جسد آنها را تحویل بگیرید و دفنشان کنید.
حق برگزاری هیچگونه مجلس ترحیم و یادبود را ندارید و حتی حق ندارید یک ساعت محل کسب خود در تهران را تعطیل کنید.
خانواده مزبور بعداز طی پرعذاب ترین پروسه قابل تصور برای هر بنی بشری، تصمیم به نجات دخترشان از مهلکه می­گیرند و مقامات رژیم هم به بقیه شرایط توافق عمل میکنند و این حادثه چنان شبیه یک داستان غیرواقعی بود که من جهت اطمینان بدنبال اسامی این دو برادر در میان اعدام شدگان از سازمان “پیکار” گشتم و با کمال ناباوری و تأسف، نام دو برادر بنامهای حسین و علی آٸینه ورزانی را دیدم که در ۴ آذر ۱۳۶۱ در شیراز اعدام شده اند. (لینک لیست مزبور)در هر مروری از آنچه از شناعتهای رژیمهای حاکم بر ایران و بقیه دیکتاتوریهای همکار آنها خوانده و شنیده ام، این ماجرا برای من، وحشتناکترین آنهاست.

حکایت رأی دادن اصلاح طلبان به حاکمان شرع و میرغضبان رژیم جمهوری اسلامی، زیاد بی شباهت به این ماجرا نیست.

دو راهی

در مضحکه انتخاباتی که در ۷ اسفندماه امسال در ایران برگزار شد، انسانهای زیادی از هر طیف و هر سو به درستی به اعتراض برخاسته و از به افراط کشیدن انتخاب “بد در قبال بدتر” سخنهای سنجیده زاید گفتند. همه این عزیزان، به درستی و نکته سنجی هرکدام گوشه ای مطلب را گرفتند و حق مطلب را چنانکه باید شاید ادا کردند. بعنوان مثال آقای حسن شریعتمداری یا آقای فرج سرکوهی هرکدام با منطقی قابل فهم برای عموم، خواهان رعایت اخلاق در عمل سیاسی شده و مسٸولیت اخلاقی رأی دهندگان را برای آنها یادآورشدند.
اگر در تهران، کارگردان سینما آقای “مانی حقیقی” بیاد قربانیان قتلهای زنجیره­ای به قاتلین آنها رأی داده و عکسی از اثر انگشت خود در کنار نام چهار قربانی قتلهای مزبور را منتشر کرده است (!) در غرب آذربایجان برخی از فعالین ملی آذربایجان برای دفاع از امنیت ملی اهالی در مقابل پروژه­های ماجراجویانه و کشورسازانه در منطقه، برای انتخاب سه نماینده از ارومیه فعالیت کردند که یکی از آنها در مقابل جمع حاضر و دوربین ویدٸو، وقیحخانه ترین اهانتها را به خانمها روا داشته است.
رأی دادن به افرادی از سنخ ری شهری یا دری نجف آبادی با هر درجه نازل از مسٸولیت اخلاقی رأی دهندگان قابل توجیه نیست و رأی دادن نادر قاضی پور طرفدار احمدی نژاد با این نگاه زن ستیزانه نیز، با هیچ معیار و ملاکی نمیتواند قابل دفاع باشد. اما نباید فراموش کرد که رژیم تحفه جمهوری اسلامی ایران، ۳۷ سال است که مردم را مجبور به “انتخاب”هایی می­کند که در هیچ رژیم سفاک دیگری مشاهده نشده است. این انتخاب ها همیشه مثل آن “انتخاب” در حکایت وحشتناک منقول در فوق یا انتخاب ری شهری و دری نجف آبادی از سوی کسی از مرگ قربانیان قتلهای زنجیره ای متأثر است، دراماتیک نیستند. بسیاری از اینگونه “انتخاب”ها ماهیتی روزمره دارند و با سرنوشت انسانهای بمراتب بیشتری گره میخورند. “انتخاب” تن فروشی برای مادری که در دوبی تن فروشی میکند تا فرزندانش در تهران بخاطر فقر تحقیر نشوند (مشروح در یک مستند ویدٸوٸی از سرویس فارسی بی بی سی) “انتخاب” فروش کلیه، سایر اعضای بدن و حتی فرزند، (موارد متعددی از جمله داستان زنی که دختران جوانش را برای فروش به دوبی برده بود، در یک مصاحبه با مطبوعات دوره خاتمی منعکس شد) “انتخاب” پیوستن به کاروان آوارگان جنگی راه افتاده از سوریه بسوی اروپا، “انتخاب” فرار از خانه از سوی دختران جوان، “انتخاب” اعتیاد توأم با بزهکاری حرفه­ای و هزاران “انتخاب” دیگر که از فرط تکرار و روزمرگی، دیگر هیچ گوشه ای از رسانه­ های عمومی را پر نمی­کنند. بدون انکار مسٸولیت فرد در مورد اعمال و رفتار خود، نادیدن جهنمی ایدٸولوژیک بنام رژیم جمهوری اسلامی ایران که همه این “انتخاب”ها را به زندگی مردم وارد کرده است، خطایی دیگر خواهد بود.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com