حضور آقای ناتانیاهو نخستوزیر اسرائیل در مجمع عمومی سازمان ملل و سخنرانی سراپا هیجانیاش درباره خطر نظامی ایران برای اسرائیل و صلح منطقه بار دیگر ریشهها و علل نگرانی واقعی دولت اسرائیل را در سطح جهانی مطرح کرده است. اضطراب ناتانیاهو از چیست و با این سخنانش به دنبال چه چیزی است؟ آیا اسرائیل از ایران میترسد و نگران است یا از صلح با فلسطین فرارمی کند؟ انگیزه و تبلیغ ایران هراسی اسرائیل یک نوع پوششی است برای فرار اسرائیل از قبول شرایط صلح و به رسمیت شناختن دولت مستقل فلسطین.
بیش از شصت سال است که دولت اسرائیل در سرزمینهای اشغالی فلسطین تاسیس شده است. سازمان ملل متحد بدون مراجعه به مردم فلسطین، بخشی از سرزمین آنها به یهودیان مهاجر از اروپا، آمریکا و روسیه واگذار کرده است. اما دولت جدیدالتاسیس اسرائیل به اشغال آنچه سازمان ملل برای آنها تعیین کرده بود، اکتفا نکرده و بهطور منظم به توسعه سرزمینهای اشغالی و راندن فلسطینیان از خانههایشان ادامه داده و میدهد. دولت اسرائیل شاید تنها عضو سازمان ملل متحد باشد که هیچ یک از قطعنامههای این سازمان، از جمله یکی از مهمترین آنها، قطعنامه ۲۴۲، را اجرا نکرده است. به موجب این قطعنامه اسرائیل موظف شده است اراضی اشغالشده در جنگ شش روزه جون ۱۹۶۷ را تخلیه کند و به فلسطینیان برای تأسیس دولت مستقل فلسطینی واگذار نماید.
تراژدی آوارگی مردم فلسطین تنها یک مساله عربی و یا حتا اسلامی نیست. بلکه یک مساله انسانی است. هیچ انسانی که بتواند از شرافت و شخصیت وجودی انسان سخن بگوید، ولی نسبت به درد و رنج مردم فلسطین بیتفاوت باشد وجود ندارد. تحقق صلح پایدار در خاورمیانه بدون حل عادلانه منازعه مردم فلسطین و اسرائیل ممکن نیست. برای حل این مناقشه دو راهحل اساسی مطرح شده است: ۱- تشکیل یک دولت و کشور واحد دموکراتیک که یهودی، مسیحی و مسلمان، اعم از عرب و فلسطینی یا غیر عرب و غیر فلسطینی، با هر فکر و اندیشهای، همه زیر یک پرچم و یک نام زندگی کنند. این راه حل مستلزم صرف نظر کردن صهیونیستها از آرمان تشکیل یک دولت یهودی در منطقه در راستای زنده کردن امپراتوری گذشته یهودیان در این منطقه میباشد. ۲- راه حل دوم تشکیل دو دولت در کنار هم میباشد. در اوایل دهه ۱۹۷۰ شرکت نفتی اسواین راه حل را با چاپ یک آگهی در روزنامه نیویورک تایمز مطرح کرد. بانکداران بزرگ و شرکتهای نفتی ومیلیتاریستهای آمریکا نیز از این راهحل استقبال کردند. منطق و استدلال این مراکز شکل دهنده قدرت این بود که منافع راهبردی آمریکا با نفت خاورمیانه پیوند خورده است و ادامه کمکش در خاورمیانه منافع آمریکا را به خطر انداخته است. تنها راه جلوگیری از ادامه بحران تشکیل دولت مستقل فلسطین در اراضی غرب رودخانه اردن و نوار غزه برطبق قطعنامه ۲۴۲ سازمان ملل میباشد.
مجلس شورای ملی فلسطین و سازمان آزادیبخش فلسطین این راهحل را پذیرفته است. حمایت فیصل پادشاه عربستان در جنگ رمضان از مصر و قطع صادرات نفت برای نشان دادن اهمیت راهبردی نفت خاورمیانه برای حهان غرب و در راستای قبولاندن این راه حل بوده است.
آنچه امروز تقریبن همه قدرتهای جهانی، پذیرفتهاند همین راهحل دو دولت است.
قطعنامه ۲۴۲ علاوه بر تخلیه سرزمینهای اشغالی و واگذاری آن به فلسطینیان، از اعراب نیز خواسته است که دولت اسرائیل را به رسمیت بشناسند و به منازعه خاتمه دهند.
مذاکرات صلح میان سازمان آزادیبخش فلسطین با دولت اسرائیل در اسلو با وساطت آمریکا و امضای توافقنامه منجر به انتقال فرماندهی سازمان آزادیبخش فلسطین از کشورهای عربی به اراضی غرب رودخانه اردن و نوار غزه شد و عملن اولین گامها در راه تاسیس دولت مستقل فلسطین برداشته شد.
سران کشورهای عربی در یکی از نشستهای خود به اتفاق آرا تصویب کردند که اگر اسرائیل قطعنامه ۲۴۲ را اجرا کند و دولت مستقل فلسطینی را به رسمیت بشناسد، آنها به سهم خود دولت اسرائیل را به رسمیت خواهند شناخت و با آن روابط کامل دیپلماتیک برقرار خواهند ساخت. علاوه بر این عبداله پادشاه سعودی اعلام کرد در آن صورت دولت سعودی ده میلیارد دلار بابت خانههای ساخته شده در سرزمینهای اشغالی، به دولت اسرائیل خواهد پرداخت.
سازمان ملل متحد سازمان آزادیبخش فلسطین و تشکیلات خودگردان فلسطین را به عنوان دولت فلسطین به عضویت پذیرفت و اکنون بیش از ۱۷۰ کشور دولت فلسطین را به رسمیت شناختهاند. در اجلاس مجمع عمومی اخیر سازمان ملل پرچم فلسطین برای اولین بار، بهرغم اسرائیل برافراشته شد. گروههای مختلف فلسطینی، حتی حماس اعلام آمادگی کردهاند که در صورتی که اسرائیل قطعنامه ۲۴۲ سازمان ملل را اجرا کند و دولت مستقل فلسطین را به رسمیت بشناسد آنها نیز دولت اسرائیل را به رسمیت خواهند شناخت.
اکنون دولت اسرائیل بیش ازهرزمان به صلح نزدیک است. بیش از هر زمان تحت فشارهای سیاسی در سطح جهانی برای پذیرش صلح است. در داخل اسرائیل نیز جنبش «صلح اکنون» روز بروز قویتر شده است. مردم اسرائیل بیش از هر زمان آمادگی برای پذیرش صلح را پیدا کردهاند.
اما دولت اسرائیل خواهان صلح نمیباشد. چرا؟ صلح و پایان منازعه در میان مدت موضوعیت دولت اسرائیل را از بین میبرد. چگونه؟
۱/۸- پیش بینی میشود که صلح، عادی شدن روابط کشورهای عربی با دولت اسرائیل و رفع مخاصمه و تهدیدهای خارجی علیه اسرائیل، موجب قطع کمک دو میلیارد دلاری آمریکا (از جمله یهودیان) به اسرائیل خواهد شد.
۲/۸- درسالهای اخیر مهاجرت به اسرائیل منفی است یعنی تعداد کسانی که اسرائیل را ترک میکنند بیش از تعداد مهاجران جدید است.
۳/۸- میانگین رشد جمعیت اعراب ساکن اسرائیل بیش از میانگین رشد جمعیت یهودیان اسرائیل است و این ترکیب جمعیت را به ضرر یهودیان تغییر میدهد.
۳/۸- به موجب آمار منتشر شده در اسرائیل، دختران یهودی به ازدواج با جوانان عرب راغبترند. فرزندان این خانوادهها، چون مادرها یهودی است، به موجب قوانین اسرائیل، یهودی و شهروند درجه یک محسوب میشوند. درحالیکه چون پدرانشان عرب هستند گرایشات سیاسی متمایل به اعراب را دارند.
کارتر، رئیسجمهور اسبق آمریکا، که مبتکر صلح میان مصر و اسرائیل است (قرارداد کمپ داوید)، در کتابش با عنوان: «فلسطین، صلح نه آپارتاید»، که دو ترجمه از آن به فارسی منتشر شده است، با صراحت و به تفصیل شرح داده است که مانع اصلی صلح در خاورمیانه اسرائیل است. او مینویسد که انورسادات هنگامی توافقنامه صلح با اسرائل را امضا کرد که اسرائیل در همان متن اجرای قطعنامه ۲۴۲ و واگذاری اراضی اشغالی به فلسطینیان و به رسمیت شناختن کشور مستقل فلسطین را رسمن و کتبن تعهد کرد. علاوه بر کمپ داوید، کارتر مینویسد اسرائیل در دو نوبت دیگر، در مادرید و در ژنو همین تعهد را امضا کرده است، اما حاضر به اجرای تعهداتش نیست.
در میان اعراب، فلسطینیان بالاترین درصد با سواد و با تحصیلات دانشگاهی را دارند. فلسطینیها به سخت کوشی شناخته شدهاند. در دوران بیش از شصت سال آوارگی از وطن، فلسطینیها توانستهاند امکانات و موقعیتهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و علمی ممتازی را کسب نمایند. بازشدن راه برگشت این نیروی کارآمد و سرمایههای فکری، اقتصادی آنها به کشورشان، موجب جهش در برنامههای توسعه ملی فلسطین خواهد شد. پیشبینیها حاکی از آن است که فلسطین مستقل و فارغ از جنگ به سرعت به یک کشور توسعهیافته درمنطقه، و از جهاتی پیشرفتهتر از اسرائیل، تبدیل خواهد شد. این برای اسرائیل غیرقابل تحمل و قبول است. به همین علت برگشت آوارگان به کشور فلسطین یکی از اختلافات اساسی در مذاکره میان اسرائیل و فلسطین است.
با توجه به نکات یاد شده در بالا، دولت اسرائیل چون علی الاطلاق مخالف صلح با اعراب و دولت فلسطین است با هیاهو بر سر ایران تلاش میکند تا افکارعمومی را از موضوع صلح منحرف سازد. کوبیدن بر طبل ایران هراسی، به بهانه توافق هستهای بخشی از این سیاست انحرافی است. بخشی از حملات گسترده به اوباما، ناشی از فشاراوبه اسرائیل برای انجام تعهداتش درمورد فلسطین است. کسانی که علاقمند به پیگیری برنامههای اوباما در مورد اسرائیل هستند میتوانند همچنین به سخنرانی اوباما در اسرائیل توجه کنند. اوباما یکی از نادرروسای جمهور آمریکاست که در دور اول ریاست جمهوریاش به اسرائیل سفر نکرد. پس از انتخابش در دور دوم به اسرائیل رفت که نشان بدهد برای جلب آرای موافق یهودیان آمریکا نیست. او در این سفر با صراحت به مردم اسرائیل گفت اگر صلح میخواهید باید با فلسطینیان صلح کنید، حقوق آنان را به رسمیت بشناسید، آنچه را برای خود میخواهید برای فلسطینیها هم بخواهید.
اوباما دنبال آن است که کار ناتمام کارتر را درمورد صلح خاورمیانه به سرانجام برساند. به عبارت دیگر اگر اوباما موفق شده بود که اسرائیل را وادار به انجام تعهداتش و صلح با فلسطینیها بنماید، در مخالفت با توافق هستهای ایران هیچ صدایی نه از مجالس آمریکا و نه از ناتانیاهو شنیده نمیشد. علاوه بر این بخشی از ناآرامی و تحرکات داعش با همین مساله ارتباط دارد. مساله داعش و رابطهاش با اسرائیل باید بهطور جداگانه مورد بررسی قرارگیرد.
– سیاست دولت ایران در رابطه با دولت فلسطین و با اسرائیل باید بر اساس واقعیتهای جدید و دوراندیشانه باشد. هنگامی که مرکزیت سازمان آزادیبخش ازپایتختهای کشورهای عربی به بخشی از سرزمینهای اشغالی منتقل شد، مبارزات مردم فلسطین وارد مرحله تازهای شد. رهبران فلسطینی اعلام کردند که مبارزه آنان از این زمان بر اساس قدرت حق است و نه حق قدرت. مبارزه برای تحقق اهداف بر اساس قدرت حق الزاماتی دارد که با مبازره بر اساس حق قدرت متفاوت است. در شرایط سیاسی ویژه استفاده از حق قدرت نقض غرض است. اسرائیل از موضع حق قدرت به غزه حمله کرد اما سودی عایدش نشد. آقای هاشمی رفسنجانی و آقای خاتمی، روسای اسبق جمهوری بهدرستی و واقع بینانه اعلام کردند که هر توافقی را که فلسطینیان به پذیرند، ایران اگر هم با آن موافق نباشد، حمایت میکند. در دولت آقای احمدینژاد مواضع و سیاستها در رابطه با فلسطین و اسرائیل بهکلی دور از واقع بینی و عملن در خدمت به منافع ومواضع دولت اسرائیل بود. در واکنش به انکار اصل هولوکاست توسط احمدینژاد، دولتهای آمریکا و اسرائیل مشترکن طرحی را به مجمع عمومی سازمان پیشنهاد دادند که هر کشوریای فردی که هولوکاست را انکار کند، تقبیح شود. تنها نماینده ایران علیه این پیشنهاد سخن گفت.
خالد مشعل در سفری که به ایران داشت در دانشگاه تهران خطاب به دانشجویان گفت شما از ما فلسطینیها فلسطینیتر نباشید و نشوید. درحالی دولت فلسطین به عضویت سازمان ملل پذیرفته شده است و بیش از ۱۷۰ دولت، کشور مستقل فلسطین را به رسمیت شناختهاند، دولت آقای روحانی هنوز رسمن مواضع خود را در مورد دولت مستقل فلسطین اعلام نکرده است. به نظر میرسد که اولن ایران هرچه سریع تر در این مورد اقدام کند. ثانین به جای هر نوع شعارهای ذهنی گرایانه و غیرمفید، نماینده ایران در هر فرصتی نافرمانی اسرائیل و عدم اجرای قطعنامههای سازمان ملل توسط دولت اسرائیل را مطرح سازد.
منبع: مجله پایتخت کهن شماره ۴۶، ۱۸ مهر ماه ۱۳۹۴
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.