اشاره: زبانها امروزه در حال کشته شدن هستند و تنوع زبانی در مقایسه با تنوع زیستی با سرعت بیشتری نسبت به هر زمان دیگری در تاریخ بشر در حال نابودی است. این نابودی به حدی است که ممکن است انسان طی ۱۰۰ سال آینده نود درصد زبانهای شفاهی دنیا را از بین ببرد. گفته میشود که تنوع زبانی و فرهنگی به اندازه تنوع زیستی برای سیاره ما ضروری است و آنها به هم وابسته هستند. جاییکه یک گونه بالنده است دیگری نیز رشد میکند. شواهد روز افزونی نشان میدهد که نه تنها بین تنوع زبانی و فرهنگی از یک طرف و تنوع زیستی از طرف دیگر همبستگی وجود دارد بلکه اینها دارای رابطه علی میباشند. تئوریهای تکامل محیط-انسان بیان میکند که تنوع فرهنگی ممکن است تنوع زیستی را افزایش دهد و یا بالعکس. بنابراین، بحث بر سر این است که حفظ تنوع زبانی در دنیا باستی یک هدف ضروری در برنامه حفظ تنوع زیستفرهنگی باشد.
متن زیر از کتاب
Linguistic Genocide in Education Or Worldwide Diversity and Human Rights?
نوشته
Tove Skutnabb-Kangas
گرفته شده است
این کتاب در سال ۲۰۰۰ توسط انتشارات Lawrence Erlbaum Associates, Inc. منتشر شده است.
نویسنده دانشیار بازنشسته دانشگاه Åbo Akademi در فنلاند است. او تحقیقات زیادی در زمینه حقوق زبانی انسان، آموزش به شکل چند زبانه و رابطه بین تنوع فرهنگی (و زبانی) و تنوع زیستی انجام داده است.
***
کاهش تعداد زبانها کاستن از پیش شرطهای حق تعیین سرنوشت است.
اگر به یک گروه اقلیت یا مردم بومی اجازه داده شود تا زبان شان را یاد بگیرند و آن را انتقال بدهند آنها خود را بعنوان گروه اقلیت یا مردم بومی باز تولید میکنند. یکی از دلایل ژینوساید زبانی این است که ژینوساید زبانی میتواند تعداد ملتها (به صورت بالقوه) را کاهش دهد. به عبارت دیگر مردمانی که در درجه اول امکان دارد تقاضای خودمختاری داخلی و بعد خارجی نمایند در اثر ژینوساید زبانی تعدادشان کم میگردد. کاهش تعداد زبانها و در نتیجه پیش شرطها برای دولت ـ ملتهای بالقوه در حقیقت به شیوههای مختلف پی گرفته میشود. من در اینجا به سه روش کاهش تعداد زبانها بعنوان پیش شرطهایی برای دولت-ملتها اشاره میکنم.
ژینوساید فیزیکی، ژینوساید زبانی و سوم ناپدید ساختن زبان از راه برچسب زدن به عنوان گویش محلی یا لهجه. دراماتیکترین شیوه کاهش تعداد مردمان (ودر نتیجه زبان ها) ژینوساید فیزیکی است.
ممانعت و مجازات ژینوساید فیزیکی طی میثاقی در سازمان ملل مورد تصویب قرار گرفته است. علیرغم این، ژینوساید فیزیکی در رابطه با گروههای بسیاری پیگرفته میشود. ژینوساید فیزیکی تنها توسط گروههای حاکم در مقابل گروههای تحت فرمان با اتنیسیته، زبان و فرهنگ مختلف انجام نشده است اگر چه بطور طبیعی این وضعیت معمولترین بوده است.
ژینوساید در تاسمانیا، استرالیا، بیشتر قسمتهای قاره آمریکا و هولوکاست در جنگ جهانی دوم در اروپا بصورت مستند موجود است. حتی جاییکه ژینوساید بصورت کامل انجام نشده است تغییر قابل توجهی در تعداد جمعیت اتفاق افتاده است. اما موارد بسیاری از ژینوساید و نه غالباً ژینوسایدهای گسترده بین گروهی (مانند کامبوج ) یا بین دولتی (در آمریکای لاتین مانند گواتما، نیکاراگوئه) در طول دهههای گذشته در حقیقت توسط قدرتهای بزرگ غربی (از راه فروش اسلحه، آموزش، سیاسی و غیره یا حمایت مالی عمدتاً غیر مستقیم)، و بصورت بسیار خشونت آمیز توسط آمریکا، بریتانیا و فرانسه مهندسی شده و فعالانه مورد حمایت قرار گرفته است. البته مسئولیت ژینوساید تنها به قدرتهای غربی مربوط نمیشود. نخبگان نیز در دیگر قسمتهای جهان در ژینوساید همکاری داشته یا خود آنها پیش قراول بوده و هنوز هستند.
یک راه دیگر کاهش تعداد ملتهای ممکن (و از این راه ملت-دولت ها) انجام ژینوساید زبان است. این به معنای کشتن فعالانه یک زبان بدون کشتن متکلمان (مانند ژینوساید فیزیکی) یا (بصورت منفعلانه) اینکه اجازه داده شود یک زبان بمیرد. عدم حمایت و پشتیبانی از همزیستی نیز غالباً منجر به مرگ زبانهای اقلیتی میشود.
سومین روش جهت کاستن ملت-دولتهای ممکن به کمک حذف زبان، برچسب زنی به ملت–دولتهای بالقوه است. طوریکه در این حالت تنها بعضی گروهها به نظر میرسد که دارای پیش شرط لازم یا دارای یک زبان باشند. در حالیکه بقیه خارج از این تعریف قرار میگیرند و تنها دارای یک روش ارتباط بین خود بوده که به این زبان اطلاق نمیشود و بعد به اسم دیگری خوانده میشود. فرایند برچسب زنی یک استراتژی مشترک در بسیاری از ایسمهایی که تنظیم کنندهی روابط قدرت در دنیا هستند.
***
به کسی که ژینوساید مرتکب میشود شلیک نکن!
در ابتدا باید یک سئوال که دارای بار عاطفی است در مورد این اصطلاح قوی (ژینوساید زبانی) مطرح بکنیم. آیا پیامدار و عامل ژینوساید است که ممکن است کسی را به خشم آورد یا وجود خود پدیده باعث آزار افراد میشود؟
اگر ژینوساید زبان یک حقیقت است چرا در مورد آن بحث نشده است؟ چرا به آن توجه نشده است؟ چرا صدای فریاد مجامع بین المللی در دنیا بلند نشده است؟ عفو بین الملل، صندوق حمایت از کودکان، یونیسف کجا هستند؟
نه تنها زبانهای بومی و زبان اقلیتها ناپدید شدهاند بلکه ژینوساید زبانی خود نیز بصورت ناملموس درآمده است. اغلب دولتها مرتکب این عمل میشوند، بنابراین اگر دولتی دولت دیگر را به انجام ژینوساید متهم سازد، خود را نیز از این بابت باید مورد موأخذه قرار دهد. از لحاظ تاریخی استراتژیهای زبان دولتها در بخش آموزش مبنی بر انجام ژینوساید زبانی بوده است و امروزه این ژینوساید با وسایل و ابزارهای مدرنتری در حال ادامه است. زمانی که نتایج ژینوساید زبانی جایی منتشر میشود محققین متهم میشوند و سعی میشود ژینوساید زبان و ناپدید شدن یک زبان طبیعی و اجتناب ناپذیر و یا یک تغییر جهت اختیای جلوه کند. در نهایت باید گفت تنها کسانی مستحق سرزنش هستند که زبان خود را کنار میگذارند.
***
تعریف سازمان ملل از ژینوساید زبانی
شما ممکن است هرگز چیزی در مورد ژینوساید زبانی نشنیده باشید. در حقیقت در مورد آن بحث نمیشود یا اینکه استفاده از این عنوان بصورت مستقیم در همه میثاقهای حقوق بشری ممنوع است. بعد از جنگ جهانی دوم، زمانیکه سازمان ملل جایگزین جامعه ملل شد یکی از کارهای مهم این بود که بر روی پیمان نامههای حقوق بشر کار کند تا از این راه از ظلم و صبعییتی که دنیا به خود دیده بود بعداً جلوگیری شود.گفته میشد که آنچه برای یهودیان و رومانیاییها (و برای نمونه برای بسیاری از همجنسگرا ها) در اردوگاههای آلمان اتفاق افتاد ژینوساید بود و هرگز نباید اجازه داده شود که تکرار گردد.
زمانیکه سازمان ملل کارهای مقدماتی برای آنچه بعداً “کنواسیون بین المللی برای ممانعت و مجازات جنایت ژینوساید” نامیده شد را انجام میداد ژینوساید فرهنگی و زبانی در حقیقت در کنار ژینوساید فیزیکی مورد بحث قرار گرفت. همه این سه نوع، جنایات جدی علیه بشریت محسوب میشدند.کمیته Ad Hok که این کنواسیون را آماده کرد، موارد زیر را بعنوان ژینوساید فرهنگی در ماده ۳ مشخص کرده بود: هر گونه عمل عمدی به منظور نابود سازی زبان، مذهب یا فرهنگ گروههای ملی، نژادی یا مذهبی بر اساس عقاید ملی، نژادی یا مذهبی نظیر:
۱) ممانعت از استفاده از زبان یک گروه در روابط روزانه یا در مدرسه یا چاپ و انتشار مطبوعات به زبان آن گروه
۲) نابود سازی یا جلوگیری از استفاده از کتابخانه ها، موزه ها، مدارس، بنای تاریخی، مکانهای عبادت یا دیگر مکانها و اهداف فرهنگی یک گروه
هنگامیکه کنواسیون در نهایت توسط مجمع عمومی مورد پذیرش قرار گرفت، ماده ۳ که ژینوساید فرهنگی و زبانی را شامل میشد مورد قبول واقع نشد. بنابراین میثاق نامهی نهایی ۱۹۴۸شامل این بند نبود. آنچه باقی میماند، با این حال تعریفی از ژینوساید زبانی است که اغلب دولتها در سازمان ملل بر سر آن موافقت کردند.
در ارتباط با پیش نویس بعدی بیانیه حقوق مردمان بومی بسیاری از نمایندگان آنها خواستار این شدند که اکوساید نیز در آن گنجانده شود، در حالیکه نظرات دیگر برآن بودند که کشتار فرهنگی و اکوساید جنایت علیه بشریت است نه ژینوساید. اما این موضوع بسیار مورد تأکید قرار گرفت که ملاحظات بیشتر در مورد این سؤال باید انجام بگیرد از جمله اینکه اگر توافق کلی و اجماعی وجود ندارد، یک پرتوکول اختیاری فرموله شود.
در طول بحث بر روی کنواسیون ژینوساید در سازمان ملل نظرات بر آن بود که این اعمال منجر به زیان به بشریت در اشکال فرهنگی است که از این منظر بشر مدیون گروه نابود شده است. این اشکال فرهنگی به روشنی در چندین حالت شامل زبان نیز میشود که مردم بومی نیز از آن اطلاع دارند. تعریف ژینوساید فرهنگی از چند لحاظ مشخصتر از تعریف ژینوساید زبانی است چونکه بر روی مکانها و اهداف فرهنگی تمرکز دارد. اینها البته مهم هستند اما جنبههای دیگری از فرهنگ غیر مادی است که به همان اندازه اهمیت دارند.
اما ژینوساید فرهنگی و اکوساید میتواند جهت اهداف سیاسی و مالی ادغام گردند. مثالی در این زمینه سد اینالی است که یکی از ۲۲ سدی است که بر روی رودخانه دجله و فرات بسته میشود و بخشی از پروژه گاپ در ترکیه است. ترکیه قصد دارد آن را در نزدیکی شهر کورد نشین باتمان بسازد که منجر به نابودی شهر قدیمی حسنکف میشود که یکی از قدیمیترین مناطق جهان و مملو از ذخایر تاریخی است. سد آتاتورک قبلاً به تنهایی باعث کوچ ۵۰۰۰۰ نفر گردید. سد ایلیسو در نهایت ۵۰ روستا را زیر آب میبرد و ۲۰۰۰۰ نفر را جابجا میکند که اغلب آنها کورد هستند. این سدها به ترکیه اجازه خواهد داد که جریان آب به سوریه و عراق را کنترل کند.
جالب است که برای نمونه دانمارک، ایالات متحده امریکا و بریتانیا مخالف “ممنوعیت ژینوساید فرهنگی” بودند و بریتانیا درخواست کرد که کنوانسیون به حذف فیزیکی گروههای انسانی محدود شود. بعضی از کشورهایی که خواستار ابقاء آن بودند شامل کشورهای بلوک شوروی، چین، پاکستان و ونزوئلا بود. یکی از دلایل ارائه شده این بود که تعریف ژینوساید فرهنگی دارای ابهام بسیاری است و “به عنوان نمونه برآورد دامنه سیاست آموزشی مشکل خواهد بود.” و نهایتاً اینکه ایالات متحده امریکا در ۱۹ فوریه ۱۹۸۶ کنوانسیون را به امضاء رسانید یعنی پس از جنگ ویتنام.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.