مادرم وقتی در اوایل دهه ۱۳۴۰ تو آبادن کارمند شرکت نفت شد، تو فرم استخدام — اونجا که پرسیده بودن مذهبش چیه — نوشته بود به هیچ دینی اعتقاد نداره. یا چیزی تو همین مایه ها. مادرم نیمه آمزیکایی بود و بیشتر عمرشو آمریکا زندگی کرده بود و نمی دونست این چیزا تو ایران می تونه مایه دردسر بشه. انقلاب که شد پرونده همه رو زیر و رو کردن تا افراد «وابسته» به رژیم سابق رو شناسایی و اخراج کنن. منجمله ساواکی ها و بهایی ها. پرونده مادرمو نگاه کرده بودن و فکر کردن چون نوشته بود مدهب نداره لابد بهاییه و مخفی کرده. بخاطر همین دار و ندارشو مصادره کردن و پول بازنشستگیشو نمی دادن. مادرم مجبور شد برای دفاع از خودش این نامه رو بنویسه. این فقط یه مورده. چندین هزار نفر دیگه تو پاکسازی ها همه چی رو از دست دادن.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
نظرات
این حاکی از شجاعت هزاران بهائی است که در همان ایام دین خود را کتمان نکردند و از ادارات اخراج شدند و هزاران نفرشان زندانی شدند و از این میان حدودا ۲۲۰ نفرشان اعدام شدند. هنوز هم حقوق شهروندیشان پایمال است و هم اکنون بیش از ۱۰۰ نفرشان در زندان اند. علاوه بر این جنبۀ بحث، باید اشاره کرد چیزی که در این دنیا مهم است و می تواند مشکلات بشر را حل کند این است که انسان دروغگو و ریاکار نباشد. دنیای ما از دروغ و ریا رنج می برد. چه خوب است اگر قرار است هر کسی بگوید چه عقیده ای دارد راست و بی ریا بگوید. باید از مادر جهانشاه عزیز ممنون بود که راستش را گقتند. انسان هر عقیده ای داشته باشد، بگذار داشته باشد؛ با دین بی دین؛ امّا چیزی که فساد می آورد دروغ و ریا است. آیا نمی بینیم که ایران عزیزمان را همین دروغ و ریا به فساد و تباهی کشانده. حکومت ایران طرفدار دروغ و ریا و عامل به آن است. با درود، صابر
جمعه, ۱۰ام آذر, ۱۳۹۱