آرش بهمنی روزنامه نگار ساکن پاریس –
الف. این روزها اگر از فلسطین دفاع کنی، یا طرفدار اسلام سیاسی و جمهوریاسلامی و حماس هستی، یا دنبالهروی استالین و مدافع قتلعام روشنفکران و دگراندیشان.. باید برای همه توضیح دهی که چرا بابت ۱۰۷۷ حمله در ۵ روز، نگرانی. درباره نگرانیات پیرامو
ن کشته شدن انسانها و کودکان باید توضیح دهی. باید مدام یادآوری کنی که درباره حکومتی صحبت میکنی که دهها قطعنامه از سوی سازمان ملل علیهاش صادر شده و به هیچکدام وقعی ننهاده، تصمیمهای شورای امنیت هم دربارهاش با لطایفالحیل آمریکا و وتو کردن تصمیمها، به جایی نرسیده است. حتا به توصیههای متحدان نزدیکش درباره بازگشت به مرزهای ۱۹۶۷ اعتنایی ندارد و از مهمترین مخالفان تشکیل دولت فلسطینی است. درباره حکومتی صحبت میکنی که از نظر برخی “پایدارترین دموکراسی خاورمیانه” است، اما نمایندهی پارلمانش میگوید: “خون یک یهودی بیشتر از خون تمامی چند میلیون مردم غزه اهمیت دارد و اگر لازم به گسترش عملیات نظامی باشد، کاری خواهیم کرد که همه مردم غزه به صحرای سینای فرار کنند”.ب. همینکه از “آمار” کشتهشدگان در غزه صحبت کنی، سیلی از “آمارها” بر سرت میریزد: سوریه، کنگو، دارفور، چچن، تبت و … سوال از تو این است: “چرا درباره کشتهشدگان … حرف نمیزنی؟” و من میخواهم بپرسم: “شما چرا درباره کشتهشدگان در غزه و فلسطین سخنی نمیگویید؟” کسی نمیپرسد چرا خود دوستان مدعی هرگز سخن و کلامی درباره آنها نگفتهاند؟ من، به شخصه، فعال حقوقبشر نیستم که به دنبال یافتن نقض حقوقبشر در جهان باشم؛ اما اگر به موردی بربخورم، حتمن آن را محکوم میکنم.پ. اخیرن دریچهای جدید به بحث فلسطین باز شده است با نام “منافع ملی”. همهی کسانی که بارها “فعالیت مجازی” را مورد تمسخر قرار دادهاند، اکنون نگراناند که با دو استتوس و چهار عکس، “منافع ملی” زیر سوال رود و کسی هم نیست برای دوستان توضیح دهد که منافع ملی، با مواضع امثال من، نه به خطر میافتد و نه بالا و پایین میشود. عجیب است که هم هم این دوستان و هم جمهوریاسلامی، یک موضعگیری ساده را “به ضرر منافع ملی” میدانند؟ت. حماس، بیبروگرد، یکی از بزرگترین خائنان به آرمانهای مردم فلسطین است. هدیهای آسمانی برای جنگطلبان ساکن تلآویو (بگذریم از اینکه همین حماس هم پس از به قدرت رسیدن، در نامهای به آمریکا، آمادگی خود را برای پذیرش کشور اسراییل اعلام کرد). مردم فلسطین بیش و پیش از هر چیزی، خواهان و خواستار صلح و آزادیاند. کودکان فلسطینی شادی میخواهند، اما نه با راکتهایی که دستنوشته کودکان اسراییلی روی آنهاست.
در این میان، صدور و اجرای حکم غیرانسانی اعدام برای شش جاسوس اسراییل و نحوهی برخورد با آنان، دستاویز جدیدی شده است برای حمایت مجدد از اسراییل. عجیب است که همین دوستان برخورد با قذافی را “قابل توجیه و قابل درک” میداستند و میدانند، اما در حرکت اخیر چیزی جز “توحش” نمیبینند.
ضمن اینکه درگیری و مقاومت مسلحانه و اعدام صحرایی و … در سوریه البته که مجاز است؛ اما به غزه که رسید، آسمان تپید!
تقلیل مبارزههای مردم فلسطین به حماس، مانند آن است که مبارزههای مردم ایران را تنها محدود به مجاهدین خلق کنیم. این تقلیلگرایی هدفمند برای گرفتن نتیجهی دلخواه، البته که نه عقلانی است و نه پذیرفتنی.
ث. استاندارد دوگانه و سیاه و سفید دیدن هر موضوعی، مهمترین مشکلی است که فعالان “ایرانی” از آن رنج میبرند. آنان از سویی کشتار مردم در سوریه را “بد” میدانند و دخالت در آن را به سود منافع ملی، اما کشتار مردم در غزه برایشان اهمیتی ندارد. برای آنان “دخالت بشردوستانه” در عراق و افغانستان و سوریه خوب است، اما در غزه و بحرین مهم نیست. چرا؟ چون جمهوریاسلامی از آنان حمایت میکند و کسر شان است که این دوستان، به یاری آنان بشتابند.
ج. مساله فلسطین و غزه، مسالهی انسانی است، مسالهای است مربوط به سیاست بینالملل و آبشخور بنیادگرایان در نقاط مختلف خاورمیانه. تا وقتی مساله فلسطین به درستی و براسا عدالت و انصاف حل نشود، جهان همواره با مشکل مواجه خواهد بود.
نظرات
نظر (بهوسیله فیسبوک)
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.