در روزهای اخیر شاهد انتشار فایل سخنرانیای از یوسف اباذری جامعه شناس ایرانی بروی فضای مجازی بودهایم. اباذری در این سخنرانی مسائلی همچون ابتذال موسیقی پاپ، نادیدهانگاری جمعی، سیاستزدایی از جامعه ایران، حرکت جامعه و قدرت در ایران به سمت فاشیست را با لحنی پرخاشجویانه طرح میکند که به مذاق برخی از شنوندگانش خوش نمیآید و البته باعث بروز بحثهای دنبالدار در فضای مجازی میگردد. فارق از اینکه خود اباذری در کنشهای اجتماعیاش چه گرایشهای سیاسیای دارد. این سخنرانی او در باب حرکت جامعهی ایران به سوی ابتذال قابل توجه و تامل است.
در سالهای اخیر با رشد تکنولوژی، کارکرد سنتی رسانه از حالت بیان صدای یک قدرت متمرکز به شکل بیان متکثر قدرت جمعی تحول یافته است. امروزه ما در جهانی زیست میکنیم که رسانههای فردی توان بیان صداهای خاموش را یافتهاند. اما این رسانههای فردی (مثل شبکههای گروهی در اینترنت) اساسا راه به جایی نمیبرند و بیصدا و بیمخاطب رها میشوند.
اگر در جامعهی سنتی فقط یک رسانه (همچون اعلانهای دولتی، رادیو، تلویزیون و… ) با تک صدایی قدرت استقرار نظر خاصی را داشت. امروزه با وجود محیط پولیفونیک و چند صدای دنیای مجازی باز هم رسانه همان کارکرد پیشین خود را داراست. در گذشته مثلا در روزنامهای یک تحلیل از امر اجتماعی به عنوان حقیقت ارائه میشد و پرونده مختومه اعلام میگشت. امروزه صدها تحلیل از مثلا یک رخداد اجتماعی ارائه میشود اما باز فقط یک تحلیل به عنوان تحلیل غالب پذیرفته میشود. رسانههای جدید به ظاهر شمایلی دمکراتیک دارند اما اصالت خویش را از یک دیکتاتوری جمعی وام میگیرند و باقی دگرصداها را به انزوا و حذف میکشانند. پس اگر در گذشته اصالت از تک صدایی میآمد. امروز اصالت از اکثریت بودن میآید. بدین ترتیب حقیقت از فراگیر بودناش اعتبار میگیرد. پس هر آنچه که فراگیر و قابل پذیرش جمعی باشد درست و پذیرفتنی است. در سوی دیگر همان قدرت تکصدا و متمرکز گذشته از فضای چند صدای جدید سود میبرد و تحلیل مورد نظر خویش از حقیقت را جهت میدهد، در حقیقت قدرت متمرکز به واسطهی ابزارهای جدید یک اکثریت همشکل، همسلیقه و همفکر میآفریند. اکثرتی که چون تخممرغهای ماشینی همسان هستند. خیال میکنند که چون اکثریت با آنهاست حقیقت هم برای آنان است و این همان نقطهی خطرناکی است که روشنفکران ما در دام آن افتادهاند.
از نظر من سخنرانی یوسف اباذری محفل مناسبی برای آغاز بحث کارکرد روشنفکران ایرانی است، روشنفکرانی که به نظر میرسد دنبالهرو، خنثی و تاییدگر هستند. یکی از کارهای روشنفکر افشای مسائل پنهان شده در دل امور همهگیر و پذیرفته شده است. اباذری به همهی ما با لحنی عصبی هشدار میدهد که به هژمونی قدرت جمعی تردید وارد کنیم، تلاش او برای بر هم زدن تعاریف و نظم پذیرفته شده (مثلا مسالهی برخورد ستایشگرانه و نوستالوژیک جمع با یک خواننده پاپ مثل مرتضی پاشایی) گونهای تلنگر به روشنفکران ایرانی است که همواره همراه جریانهای اجتماعی هستند، روشنفکرانی که سوار بر امواج سلیقهی جمعی در توهم این به سر میبرند که اثر گذارند. اما به نظر میرسد که آنان رمهای از گلهای عظیم هستند که افسارش در دست یک قدرت متکثر متاثر از قدرت متمرکز است، قدرتی که ما را به سوی یک انحطاط جمعی پیش میبرد.
در حقیقت روشنفکران ایران به جای ارائهی دریافت دگرگونه از دریافت غالب، امر پذیرفته شده را به خاطر همهگیر بودنش پذیرفتهاند، بروز هر نوع تردید در امر پذیرفته شده باعث طرد و حذف است. اگر در گذشته تردید در مفهوم تکصدای قدرت جزایش پلیس و زندان و سانسور و تبعید بود. در جهان معاصر، تردید در حقیقت مورد نظر جمع، انزوا و نادیدهانگاری است. و درست در همین نقطه است که شناخت روشنفکر معاصر از خودش باید بر اساس کارکرداش باشد. کارکردی که از جهانبینی انتقادی نشات میگیرد. بدین ترتیب تردید در موضع حقیقتی که جمع ارائه میکند میتواند به عنوان اولین کارکرد روشنفکر جدید شناخته شود و این همان کارکردی است که یوسف اباذری با اتکاء بر آن خواب جامعهی روشنفکری ایران را آشفته کرده است.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
دستهبندیها: اجتماعی, ایران و جوانانش, تمام مطالب, جامعه مدنی, دانشجویان, سیاسی, فرهنگ, مطالب برگزیده
برچسبها: جامعه شناسی | دانشگاه | مرتضی پاشایی
نظرات
نکته جالب درنقل این جمله است فارق از گرایشات سیاسی بوسف اباذری این یعنی نگاه کن چی میگه
نگاه نکن کیه
یکشنبه, ۲۳ام آذر, ۱۳۹۳
ممنون، حالا که جنجال رسانه ای تموم شده، میشه به سخنان آقای اباذری دقیق تر فکر کرد و این مقاله آقای مصطفوی مسلما تحلیل با ارزشیه.
جمعه, ۷ام فروردین, ۱۳۹۴