گویا همچون دیگر قراردادهای خارجی دولت یازدهم، جزئیات پیشنهاد ایران جهت صدور گاز به اروپا نیز هنوز فاش نشده است!
اروپا چه جوابی میدهد، و آیا اصولا حاضر به بستن قرارداد بلندمدت با ایران هست یا نه، معلوم نیست. تا چه برسد به این که گاز ایران را جایگزین وابستگی به گاز روسیه بکند، که هم به سبب حجم، و هم به سبب امکانات انتقال، امری ناممکن به نظر میآید.
اما این جا سوال اساسیتر برای من ایرانی این است که: اگر فردا مسئلهاشون با روسیه حل شد، و دوباره گاز ما را در لیست تحریمها گذاشتند، اونوقت دست ما واقعا به کجا بند است؟ با کسری بودجه حاصله چه خواهیم کرد؟
اروپا بدون مشورت با آمریکا، و جلب موافقت آمریکا یقینا وارد چنین مبادلاتی با ایران نمیشود. اما در خود اروپا نظرات قدرتمندی در سطوح عالی حاکمیت وجود دارند، که تمایل به استقلال بیشتر از آمریکا، و نزدیکی به همسایگان خود، بخصوص روسیه دارند. آشکارترین نمود این جریانات در خودداری آلمان از همکاری در حمله به عراق به منصه ظهور رسید. این تمایل (برخلاف روابط با آمریکا) تنها از منافع اقتصادی سرچشمه میگیرد. «گرهارد شرودر» صدراعظم وقت آلمان، هنوز همچنان در این زمینه در روسیه فعال است.
پس میبینیم بر خلاف جناح ایدولوژی زده اصلاحطلب و سازندگی و شرکا در ایران، که در مواجهه با روسیه به ادبیات جنگ سرد در میغلتند! اروپاییها غالبا از دریچه منافع خود با مسئله مواجه میشوند.
در همین فضای مجازی نوشتههایی که در مخالفت با حرفهای (منطقی) شریعتمداری منتشر شد، دیدم از گرایش شریعتمداری به حزب توده گرفته تا کمونیست بودن روسیه و تحصیل آیتالله خامنهای در دانشگاه پاتریس لومومبای شوروی، همه جور اراجیفی بافتند. به راستی کدام گوشه دنیا و کدام جناح سیاسی دیگری میتوانست این قدر کوته بین، ایدولوژیزده و «احمق سیاسی» باشد که روسیه را کمونیست و کسی مثل شریعتمداری با آن سوابقش را تودهای بخواند؟؟؟؟
منافع دراز مدت ایران، استقلال بیشتر اروپا از آمریکا است. چنین هدفی در توان سیاسی/اقتصادی ایران نمیگنجد. اما یقینا میتواند موجبات تمایز بیشتر در سیاستهایشان نسبت به ایران را فراهم بیاورد، و باید در این راه بکوشد.
از این منظر میتوان پیشنهاد مربوطه را به شیوهای فایدهگرایانه بررسی کرد. آیا میتوانیم با فروش گاز به اروپا و ایجاد منافع متضاد، به این هدف نائل شویم، و یا (بنا به نظر شریعتمداری) با عدم فروش گاز به اروپا، و فشار ناشی از تحریم روسیه، و استیصال اروپاییها، تا راه خود را از آمریکا جدا کنند.
من نمیدانم، و اینها هم فقط نمونههایی بود برای طرح مسئله، تا بگویم راه مواجهه با موضوع این است، و نه ادبیات تحمیقگر جنگ سردی و بخورات ایدولوژیکی بازمانده از قرن پیشین، که دولت و رهبران اصلاحطلبان با شدت و حدت فراوان به خورد هواداران خود میدهند!
واقعیت این است که کودتای بیست و هشت مرداد نیز با توسل به «خطر روسها» اجرا شد.
امروز نیز تحمیق بدنه اصلاحات (طبقات میانی) جز ضرر و زیان برای آینده خود اصلاحطلبان، و از آن مهمتر آینده مملکت به بار نخواهد آورد.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.