در انتخابات اخیر کانادا سه ایرانی حضور داشتند که دو نفرشان به پارلمان راه یافتند. یکی از این دو تن، نامزد مورد علاقه همسویان جمهوری اسلامی بود. پیروزی او از سویی مدیون تلاش‌های همسویان ج.ا.، و از سوی دیگر، ندانم‌کاری اپوزیسیون سنتی ایرانی بود. در این نوشته، به این دو موضوع اشاره کرده‌ام.

۱. نظام سیاسی و انتخاباتی کانادا

در صحنه سیاسی کانادا پنج حزب مهم حضور دارند: محافظه‌کار (راست)، لیبرال (میانه)، نیودموکرات (میانه چپ)، بلاک کبکوا (خودمختاری‌خواه)، و سبز (میانه چپ). رقابت اصلی بین دو حزب لیبرال و محافظه‌کار است. حزب نیودموکرات با این‌که هیچ‌گاه دولت تشکیل نداده، اما در ایجاد تعادل سیاسی نقش مهمی ایفا می‌کند. بلاک کبکوا تنها در استان کبک فعال است. حزب سبز، تاکنون تنها یک تا سه کرسی را توانسته در اختیار بگیرد.

سیستم انتخاباتی کانادا بر اساس پیروزی نفر اول است. یعنی در هر حوزه‌ای، نامزدی که بیشترین رای را به‌دست آورد وارد پارلمان می‌شود. اشکال این سیستم این است که یک حزب می‌تواند بدون این‌که اکثریت آرا را به‌دست آورد اکثریت کرسی‌های پارلمان را به‌خود اختصاص دهد. برای نمونه، فرض کنید نامزد‌های حزب الف در تمام حوزه‌ها با ۴۰% آرا اول شوند (باقی احزاب، هرکدام  کمتر از ۴۰% رای بیاورند). بر اساس سیستم انتخاباتی کانادا، این حزب با این‌که تنها ۴۰% آرای مردم را به‌دست آورده، ۱۰۰% کرسی‌های پارلمان را در اختیار می‌گیرد. امتیاز این سیستم این است که دولت‌های اکثریت راحت‌تر تشکیل می‌شوند اگرچه با نادیده گرفتن یکی از اصول دموکراسی پارلمانی. چند سال است که صحبت از گذار به سیستم نسبی می‌شود (مانند سیستم آلمان). با این‌حال، هنوز اراده محکمی از سوی احزاب یا فشار موثری از سوی مردم اتفاق نیفتاده. در رفراندومی که چند سال پیش برگزار شد سیستم نسبی رای نیاورد که به‌عقیده بسیاری از تحلیل‌گران تنها ناشی از کمبود آگاهی‌رسانی بود.

۲. تاریخچه کوتاه حضور نمایندگان ایرانی

اولین نماینده ایرانی که به پارلمان راه یافت امیر خدیر بود که در کبک از سوی حزب همبستگی کبک، که خودش یکی از رهبرانش بود نامزد شد. او تا سه سال پیش در پارلمان حضور داشت و موفق شد تعداد کرسی‌های حزبش را چندین برابر کند. با فاصله زمانی کمی، رضا مریدی از حزب لیبرال به پارلمان استان انتاریو راه یافت، و بعدتر، به‌عنوان وزیر علوم و فن‌آوری وارد کابینه استانی شد. در آخرین انتخابات استان انتاریو دو ایرانی دیگر – مایکل پارسا و گلدی قمری – از حزب محافظه‌کار پیروز شدند. در انتخابات سال ۲۰۱۵، برای اولین بار دو ایرانی وارد پارلمان فدرال شدند. این دو نفر، علی احساسی و مجید جوهری بودند که هر دو از سوی حزب لیبرال نامزد بودند. این دو در انتخابات سال‌های ۲۰۱۹ و ۲۰۲۱ نیز پیروز شدند و به پارلمان بازگشتند. از این دو، مجید جوهری از سوی همسویان جمهوری اسلامی پشتیبانی می‌شود.

۳. همسویان جمهوری اسلامی چه کسانی هستند؟

منظور از همسویان جمهوری اسلامی بخشی از جامعه ایرانی-کانادایی است که اگرچه هیچ‌گاه رسما و آشکارا از ج.ا. پشتیبانی نکرده، اما سیاست‌گذاری‌های‌شان همسو با منافع این رژیم است.

همسویان ج.ا. بسیار سازمان‌یافته‌اند و از منابع مالی گسترده‌ای‌ برخوردارند و به سادگی به رسانه‌های داخل ایران دسترسی دارند. آن‌ها حتا گهگاه ایرادهایی نیز به ج.ا. می‌گیرند (در سطح اصلاح‌طلبان داخلی) که به‌سادگی می‌تواند از سوی مخاطب ناآگاه به مخالفت با ج.ا. تعبیر شود. همسویان در سال‌های اخیر موفق شده‌اند توجه بخشی از موج جدید مهاجرین به کانادا را به‌خود جلب کنند. با این‌حال، اشتباه است اگر این افراد پیرامونی را وابسته به ج.ا. بدانیم. اینان کسانی هستند که اگرچه پنهان یا آشکار با ج.ا. مخالفند، اما به‌دلایل گوناگون از جمله وابستگی عاطفی به ایران، یا شکل رقیقی از ناسیونالیسم، تلاش می‌کنند در برابر “بیگانگان” – یعنی شهروندان کشورهای غربی – از زشتی‌های ج.ا. صحبت نکنند. همسویان از این احساسات بیشترین استفاده را برده‌اند.

تلاش همسویان بر این است که جمهوری اسلامی را یک حکومت عادی مانند باقی کشورهای دنیا جلوه دهند. برای نمونه، هرجا صحبت از اعدام‌های وحشیانه در ج.ا. می‌شود پاسخ می‌دهند مگر در عربستان و حتا آمریکا اعدام نمی‌کنند؟ یا در برابر نادیده گرفتن حقوق اولیه زنان در ج.ا.، به نابرابری حقوقی زنان در سراسر دنیا اشاره می‌کنند. نتیجه‌ای که اینان می‌گیرند این است که: “بله، در ایران هم مانند تمام کشورهای جهان کمبودهایی وجود دارد، اما این کمبودها توجیه‌گر مخالفت با رژیم ج.ا. نیست. این کمبودها نیز عمدتا ناشی از تحریم اقتصادی است که امپریالیسم جهانی بر ایران تجمیل کرده است. اگر کسی می‌خواهد کمکی به مردم ایران بکند باید به‌جای مخالفت با ج.ا.، با این تحریم‌ها و سلطه‌طلبی امپریالیسم جهانی مبارزه کند.” درباره همسویان و نقش آنان در تحولات اخیر جامعه ایرانی-کانادایی در جای دیگری به‌تفصیل صحبت کرده‌ام (۱ و ۲).

۴. مجید جوهری چگونه وارد پارلمان شد

در سال ۲۰۱۵ دو ایرانی برای نامزدی از منطقه ریچموندهیل وارد رقابت‌های داخلی حزب لیبرال شدند. یکی کاوه شهروز بود که وکیلی است خوشنام که تلاش موفقیت‌آمیزش برای ارائه و تصویب لایحه‌ای در پارلمان فدرال جایگاه بالایی برای او در جامعه ایرانی فراهم کرد. این لایحه، که به اتفاق آرا به‌تصویب رسید، اعدام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ را به‌عنوان جنایت برعلیه بشریت به رسمیت شناخت.

رقیب کاوه شهروز در انتخابات داخلی، مجید جوهری بود که تا پیش از آن در جامعه ایرانی ناشناس بود و در فعالیت‌ها و برنامه‌های اجتماعی ایرانیان حضور و همکاری نداشت. برای اغلب کنشگران ایرانی، پیروزی شهروز قطعی به‌نظر می‌رسید اما تلاش‌های همسویان ج.ا. ورق را برگرداند. این گروه، خانه به خانه و در به در با ایرانی‌های ریچموند هیل صحبت کردند و مدعی شدند کاوه شهروز مجاهد است و پیروزی او یعنی ورود مجاهدین به پارلمان کانادا. آن‌ها تعداد زیادی از ایرانیان بی‌خبر را به عضویت حزب لیبرال درآورند و در رای‌گیری داخلی شرکت دادند. نتیجه این شد که در برابر چشمان شگفت‌زده مخالفین ج.ا.، شهروز رقابت را به مجید جوهری باخت. هنوز چندی از نامزدی رسمی جوهری از سوی حزب لیبرال نگذشته بود که معلوم شد او به‌دروغ خود را مهندس حرفه‌ای (Professional Engineer) و عضو چند نهاد حرفه‌ای دیگر معرفی کرده. او همچنین ورشکستگی مالی‌اش را به حزب و اعضای رای دهنده اعلام نکرده بوده (۳).

۵. فعالیت‌های مجید جوهری در پارلمان

ورود مجید جوهری به پارلمان هم‌زمان شد با تلاش گسترده‌ای که همسویان برای بازگشایی سفارت ایران و از سر گیری روابط کامل دیپلماتیک با ج.ا. آغاز کردند. این گروه، توماری تهیه کردند که در آن، جامعه ایرانی را به این باور می‌رساند که برای انجام خدمات کنسولی مانند تهیه وکالت‌نامه و تمدید پاسپورت نیاز به از سرگیری کامل روابط دیپلماتیک است. اگرچه مخالفین ج.ا. آگاهی‌رسانی گسترده‌ای کردند تا نشان دهند که برای ارائه چنین خدماتی نیاز به روابط کامل دیپلماتیک نیست (برای نمونه، در آمریکا، در نبود رابطه دیپلماتیک، ایرانیان از خدمات کنسولی بهره‌مند هستند)، اما انگشت گذاشتن همسویان بر نیاز بخش بزرگی از جامعه ایرانی کار خودش را کرد و این تومار با نزدیک به شانزده هزار امضا از سوی مجید جوهری به پارلمان کانادا ارائه گردید.

جوهری همچنین میزبان یک هیئت دیپلماتیک از جمهوری اسلامی، شامل نمایندگان مجلس شورای اسلامی شد که اعتراض بسیاری از ایرانیان را به‌همراه داشت. همین‌طور اظهار نظر او که حسن روحانی را رئیس‌جمهور منتخب خواند برای بسیاری از ایرانیان به‌معنای نادیده گرفتن بنیادی‌ترین ملزومات یک انتخابات سالم در ایران بود. امتناع او از امضای قطعنامه‌ای که پارلمان کانادا در محکومیت جمهوری اسلامی و تروریست شناختن سپاه پاسداران تهیه کرده بود و همین‌طور میزبانی شخصی که به دور زدن تحریم‌ها بر علیه ج.ا. متهم شده بود بیش از پیش بر گرایش سیاسی او مهر تایید زد.

۶. همسویان جمهوری اسلامی و تلاش برای نفوذ در احزاب کانادا

همسویان از سال‌ها پیش – به گمانم پیش از ۲۰۱۳ – تلاش‌شان را برای نفوذ در احزاب سیاسی کانادا آغاز کردند.

نظام سیاسی کانادا سیستمی دموکراتیک برای حضور و نفوذ شهروندان در همه مراحل انتخابات فراهم ساخته است. برای نمونه، نامزدهای هر حوزه از سوی اعضای حزب در آن حوزه انتخاب می‌شوند، نه از سوی رهبران حزب. تنها در مواردی نادر ممکن است رهبران از قدرت‌شان برای نشاندن نامزد بخصوصی در یک حوزه استفاده کنند. هر نامزدی این فرصت را دارد تا اعضای جدیدی به حزب بیاورد و از رای آنان برای پیروزی در انتخابات داخلی استفاده نماید. این شیوه، اگرچه دموکراتیک است، اما در سال‌های اخیر مشکل جدیدی برای نظام سیاسی کانادا آفریده که به “سیاست قومی” معروف شده. به این معنا که افراد یک قومیت بخصوص برای پیروزی یکی از خودشان، به‌شکل گروهی به عضویت یک حزب در می‌آیند، از نامزد مورد نظر فارغ از این‌که برنامه‌هایش چیست پشتیبانی می‌کنند، و پس از پیروزی، حزب را وا می‌گذارند و می‌روند. این وسط، حزب می‌ماند و نامزدی که لزوما توانایی‌های سیاسی لازم را ندارد و ممکن است حتا منافع شخصی یا قومیتی خود را بر سیاست‌های حزب ترجیح دهد.

در سال‌های نخستین، همسویان نه‌تنها نیرویی نداشتند که بتوانند با تکیه بر آن روی نتیجه انتخابات داخلی احزاب تاثیر بگذارند، بلکه حتا همان عده کمی که بودند را با دقت از دید مخالفین ج.ا. پنهان نگاه می‌داشتند. در عوض، تمام انرژی‌شان را روی عضویت در حزب لیبرال و نفوذ سیاسی در این حزب گذاشتند، در کنوانسیون‌ها و نشست‌های کوچک و بزرگ این حزب شرکت کردند، و در پیشبرد سیاست‌های آن همکاری کردند بی آن‌که کلمه‌ای از نیت درونی‌شان به‌زبان آورند. در آن زمان، دولت کانادا در دست حزب محافظه‌کار بود که به‌دلیل نزدیکی با سیاست‌های اسرائیل، با ج.ا. سر ناسازگاری داشت. امید همسویان این بود که دولت بعدی لیبرال باشد، و آن‌ها با استفاده از موقعیت خود در حزب بر سیاست‌گذاری‌های آن در ارتباط با ج.ا. تاثیر بگذارند. دولت بعدی، اگرچه به‌دست لیبرال‌ها افتاد، اما تصمیم گرفت همان سیاست‌های دولت محافظه‌کار در رابطه با ج.ا. را دنبال کند. همسویان، به‌جز چند نفر، حزب لیبرال را رها کردند و به سوی حزب نیودموکرات رفتند. احساسات ضد آمریکایی بخش بزرگی از این حزب، محیط مناسبی بود برای مطرح کردن جمهوری اسلامی به‌عنوان قهرمانی که یک‌تنه در برابر امپریالیسم آمریکا ایستاده و احتیاج به حمایت نیروهای پیشرو جهان دارد. همین سیاست را در مورد حزب سبز نیز به‌کار بردند به‌شکلی که موفق شدند پشتیبانی رهبران این حزب را در جریان انتخابات کنگره ایرانیان کانادا به‌دست آورند و با کمک بیش از دویست هوادار غیرایرانی این حزب که به عضویت کنگره ایرانیان کانادا درآمدند نتیجه انتخابات را کاملا برعکس کنند و هیئت مدیره را در دست بگیرند (۴). آن‌ها که در حزب لیبرال ماندند توانستند نتیجه انتخابات ۲۰۲۱ را به‌نفع خود شکل بدهند.

۷. انتخابات ۲۰۲۱

حزب لیبرال، با تکیه بر محبوبیتی که در دوران کووید به‌دست آورد تصمیم به برگزاری زودهنگام انتخابات گرفت تا بتواند دولت اقلیت را به اکثریت تبدیل نماید. فهرست نامزدهای حزب لیبرال که بیرون آمد دو نفر در آن غایب بودند. یکی نماینده‌ای بود که در یک جلسه مجازی، به عمد یا از روی فراموشی لخت جلو دوربین ظاهر شده بود و حزب هرگز او را نبخشید. نفر دوم، مجید جوهری بود. چندین روز طول کشید تا جوهری اجازه یافت وارد کارزار انتخاباتی شود. این‌که در این چند روز، پشت درهای بسته چه گذشت و چگونه نام جوهری به فهرست بازگشت روشن نیست. آن‌چه از افراد نزدیک به حزب لیبرال شنیدم این بود که اگرچه آن‌ها دل خوشی از او ندارند اما در رسیدگی به نادرستی‌های او آن‌قدر تاخیر کردند که  دیگر فرصتی برای جایگزین کردن او باقی نماند و به اجبار به ماندن او تن دادند. در عین حال، حضور همسویان در مناسب بالای حوزه‌ها و تضمین‌هایی که نسبت به پیروزی مجید جوهری دادند نیز احتمالا بی‌تاثیر نبوده است.

در حوزه ریچموندهیل – که مجید جوهری نماینده آنست – حدود ۱۱% جمعیت ایرانی هستند که در مقایسه با دیگر شهرها بالاترین چگالی ایرانی‌ها در کانادا است و رای‌شان می‌تواند نتیجه انتخابات را تغییر دهد. همسویان، در نبود آگاهی‌رسانی موثر، نه تنها خود را در صف مخالفین ج.ا. جا می‌زنند بلکه با استفاده از ترسی که نسبت به مجاهدین وجود دارد به‌سادگی رای ایرانیان را به‌نفع خود تغییر می‌دهند. در این انتخابات نیز آن‌ها از همین شیوه کهنه اما موثر بهره بردند تا بخشی از ایرانیان را قانع کنند که رقیب یونانی مجید جوهری طرفدار مجاهدین است و رای دادن به او یعنی باز کردن پای مجاهدین به پارلمان کانادا! این تلاش‌ها در نهایت به ثمر رسیدند و مجید جوهری بر رقیبش پیروز شد.

۸. اپوزیسیون و مجید جوهری

با این‌که ایرانی‌ها نیز مانند هر ملیت دیگری از گرایشات سیاسی و اعتقادی گوناگونی برخوردارند، اما بر سر بزنگاه‌های مهم همکاری و همدلی نشان داده‌اند. بخشی از ایرانیان، به‌دلیل رفت و آمدشان به ایران، به‌درست یا نادرست، از رودررویی آشکار با ج.ا. پرهیز می‌کنند. شرکت در انتخابات یکی از مواردی است که – به‌دلیل مخفی بودنش – می‌توان ایرانیان را در برابر ج.ا. همراه کرد. انتخابات اخیر کانادا یکی از مواردی بود که اپوزیسیون فرصت داشت چنین کند اما نکرد.

آگاهی‌رسانی مهم‌ترین و بنیادی‌ترین وظیفه یک اپوزیسیون تاثیرگذار است. در شرایط ایده‌آل، یک اپوزیسیون مقتدر، فارغ از اختلافات فکری و سیاسی، در مقابله با ج.ا. نیروهایش را بسیج می کند تا جامعه ایرانی را از خطر همسویان ج.ا. و نفوذشان به درون احزاب آگاه کند. و همزمان، می‌کوشد تا با حضور در احزاب سیاسی کانادا روی سیاست‌گذاری‌های آنان تاثیر گذارد. در برابر، توجه دارد که به اختلافات داخلی دامن نزند و نیروی محدودش را برای تضعیف گروه های سیاسی رقیب به‌هدر ندهد.

با این‌حال، هیچ تلاش چشمگیری از سوی اپوزیسیون سنتی ایران برای آگاهی‌رسانی درباره همسویان ج.ا. و نامزدی مجید جوهری انجام نشد. مهم‌تر از آن، هیچ‌گاه تلاشی جمعی از سوی اپوزیسیون برای همکاری با احزاب و نهادهای سیاسی کانادا صورت نگرفت. عدم حضور اپوزیسیون در صحنه سیاست کانادا، فرصت‌های گران‌بهایی را برای ایجاد پل گفتگو با سیاستمداران کانادایی از بین برده است. اگر اپوزیسیون از سال‌های دور این تلاش را شروع کرده یود، امروز می‌توانست در همه زمینه‌ها، چه مسائل داخلی کانادا و چه روابط بین‌الملل – از جمله در ارتباط با ج.ا. – صدای موثری باشد.

اپوزیسیون، در برابر، تنها به ایرادگیری از احزاب کانادایی پرداخت که چرا سیاست‌هایی در جهت منافع ج.ا. اتخاذ کرده‌اند. اما هیچ‌گاه به این پرسش پاسخ نداد که برای پیشگیری از افتادن این احزاب به‌دامان ج.ا. چه تلاشی کرده است؟ چند نفرشان عضو این احزاب شدند و تلاش کردند آگاهی‌های لازم برای سیاست‌گذاری در رابطه با ج.ا. را در اختیار آنان قرار دهند؟ چند نفرشان تلاش کردند به موقعیت‌های حزبی موثری دست پیدا کنند و در همه زمینه‌ها، از جمله سیاست‌های آنان در ارتباط با ج.ا. تاثیرگذار باشند؟ نه‌تنها چنین نکردند، بلکه هرکس را که برای تاثیرگذاری بر سیاست‌های این احزاب تلاشی کرده بود با انگ‌هایی نظیر توده‌ای-اکثریتی، یا بدتر از آن، مزدوری جمهوری اسلامی کوبیدند. از سوی دیگر، بخش تمامیت‌خواه اپوزیسیون دعواهای سیاسی ایرانی را به میدان رقابت‌های سیاسی کانادا وارد کردند و با زشت‌ترین کلمات هرکس را که به حزبی جز آن‌که آنان می‌خواستند تمایل نشان می‌داد مورد توهین و آزار کلامی قرار دادند.

مشکل دیگر اپوزیسیون، افتادن در تله اتهام مجاهد بودن از سوی همسویان است. مخالفین ج.ا. آن‌چنان از این اتهام هراس دارند که تبدیل به پاشنه آشیل آنان شده و به همسویان فرصت داده تا برای سالیانی دراز از آن به‌شکلی موفقیت‌آمیز استفاده کنند. بی‌تردید مجاهدین نیز مانند دیگر گروه‌های سیاسی، تاریخی سرشار از اشتباه دارند، اما زمانی که از دیدگاه حقوق شهروندی در کشورهای غربی بنگریم، آن‌ها فارغ از این‌که من و شما ازشان خوشمان بیاید یا نه حق حضور در صحنه سیاسی کانادا یا هر کشور دیگری را دارند. اگر انرژی و وقتی که مخالفین ج.ا. برای تبری جستن از مجاهدین به‌هدر می‌دهند را برای بی‌اثر کردن این شیوه به‌کار برند، همسویان دیگر نخواهند توانست با استفاده از آن، مخالفین را از میدان به‌در کنند.

۹. نتیجه

در این‌جا از تلاش‌هایی که در کانادا می‌توان کرد حرف می‌زنم اما فکر می‌کنم در هر کشور دیگری نیز قابل اجرا باشد.

برای تاثیرگذار شدن بر سیاست کانادا هنوز دیر نیست. مهم این است که گذشته را نقد کنیم، از آن بیاموزیم، و برای بهبود آینده از آن بهره بریم. برای این منظور، لازم است که صادقانه و بدون رنگ و ریا وارد احزاب سیاسی – هرکدام که به آن احساس نزدیکی بیشتر می‌کنیم – بشویم، و پیش از آن‌که چیزی از آن‌ها بخواهیم دستی برای کمک به‌سوی به آن‌ها دراز کنیم، با ادبیات سیاسی، فرهنگ سیاسی، و آمال و آرزوهای سیاسی آن‌ها آشنا شویم، و انتظار نداشته باشیم که خواسته‌های ما بلافاصله برآورده شوند.

همسویان در حال حاضر در سه حزب از پنج حزب کانادا نفوذ دارند: لیبرال، نیودموکرات، و سبز. آنان که عضو این سه حزب‌اند، با هم به گفتگو می‌نشینند، بی‌آن‌که این یکی به آن یکی به دلیل عضویتش در فلان حزب  توهین کند و انگ بزند تجربه‌های‌شان را منتقل می‌کنند، و با هم برای رسیدن به هدف مشترک – یعنی حفاظت از منافع جمهوری اسلامی – همکاری می‌کنند. ما نیز گاهی لازم است از دشمنان‌مان بیاموزیم. راه‌های طولانی را با گام‌های کوچک باید رفت. اگر صحبت از سیاست‌گذاری در رابطه با ج.ا. پیش می‌آید، به‌یاد داشته باشیم که رعایت حقوق بشر در ایران اولویت اول هیچ حزب و دولتی نیست. این بر ماست که این موضوع را پیش‌شرط هرگونه پشتیبانی از سوی جامعه ایرانی نسبت به هر حزبی بکنیم. فراموش نکنیم تکیه بر دولت‌های دیگر برای کمک به سرنگونی جمهوری اسلامی خیالی بیش نیست. برای نمونه، حزب محافظه‌کار کانادا و حزب جمهوری‌خواه آمریکا در حال حاضر با سیاست‌های ج.ا. مخالفت می‌کنند اما این مخالفت تنها با هدف خنثی‌سازی سیاست‌های هسته‌ای این حکومت و تامین امنیت اسرائیل است. زمانی که به این هدف برسند فشار برای رعایت حقوق بشر را کم خواهند کرد. بنابراین، اگر عضو یکی از این احزاب هستیم خوش‌خیالی است که فکر کنیم مخالفت اینان با ج.ا. از اعتقاد عمیق آنان به دموکراسی و حقوق بشر ناشی می‌شود. سیاست‌های موقت این احزاب را نباید چوب کنیم و بر سر کنشگران دیگری که در حزب دیگری کار می‌کنند بکوبیم.

و مهم‌ترین نکته این‌که اگر صمیمانه به دموکراسی باور داریم نباید فراموش کنیم که در فردای ایران هیچ‌یک از نیروهای سیاسی که امروز می‌شناسیم را نمی‌توان حذف کرد. در ایران فردا، جمهوری‌خواه و پادشاهی‌خواه، چپ و راست و میانه، تندرو و معتدل، مجاهد و کمونیست و مسلمان و نامسلمان باید بتوانیم همزیستی داشته باشیم. این همزیستی را باید امروز، همین امروز تمرین کنیم.

پی‌نویس:

  1. https://www.tribunezamaneh.com/archives/261382
  2. https://www.tribunezamaneh.com/archives/266899
  3. https://www.toronto.com/news-story/5961327-questions-swirl-about-professional-credentials-of-liberal-candidate-jowhari/
  4. دو مقاله زیر در دو روزنامه مهم انگلیسی زبان کانادا، ناشنال پست و آتاوا سیتیزن، در رابطه با دخالت حزب سبز در انتخابات کنگره ایرانیان کانادا منتشر شدند:

https://nationalpost.com/opinion/terry-glavin-former-green-party-leadership-candidate-turns-his-attention-to-the-iranian-canadian-congress

https://ottawacitizen.com/opinion/glavin-a-former-green-leadership-contenders-odd-venture-into-iranian-canadian-politics

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)