چرا دموکراسی ابزار مناسبی برای حقوق بشر و تمدن جهانی است، لزوم بودن زمینۀ اجرایی اصل تغییر و اصلاح.

بنظرم متن نوشتار ذیل، نمونه ای واضح و آشکار از چگونگی ابزار قدرتمند دموکراسی در خدمت اعادۀ حق مردم عادی است. چگونگی رفع مشل خشونت، تجزیه‌ یا جدایی‌طلبی، جنگ، انواع ستم‌ها و و جنایت‌ها و فسادها، و غیره.

بینادن‌های زندگی بشریت، دائما دچار اصلا است، بنیان به معنی اصلولی که بتوان به نتایح ثانوی و بعدی رسی، حال خود این بنیان‌ها نیازمند اصل باشد نیز بایست اصلاح شوند.

یکی مشکلات ما بعنوان منتقدانی از مرد عادی همین درگیر کردنمان با دروس متعدد و یا متضاد فلسفی و منطقی است، مشکلی که قابل حل شدن است با یک حکم کلی و ساده، فلسفی‌بازی در اوردن ممنوع اسف فلسفی بازی دراوردن یعنی سوءاستفاده برخی به معنی شمن و معاند دموکراسی مد نظرمان، بخواهند با بازی کلمات و سوءاستفاده از احتمالا ضفع مردم عادی در حفظ کردن تاکتیک‌ها و فنون فلسفی و منطق و معارف شبیهش بخواند با سخن‌ورزی طرف مقابل سرکوب کند و سخن درست و عقلانی و منطبق بر تجربه را چنان به پیچاند در نظر عموم و اکثری و حیت خود شخص اشتابه و نادرست باشد و از دنبال کردن این سخن درست منصرف کند!، یعنی عقلانیت محض طرف مخالف و معاند هم می‌داند این سخن درست استف ولی به دلایلی بعضا منافع شخصی و چه بسا از روی خشم و نفرت و کینه و انتقام‌جویی و تعصب بر موارد ضد دموکراتیک، سخن طرف سرکوب و در نظر عموم بد و نادرس جلوه دهد، یکی مشکلاتی مردم عادی از امثالهم تا دیگران دادی، اشتباهات لفظی یا نگارشی و حتی گاهی کاربرد دشنام و یا جملات و کلماتی که به دشنام تعبیر شود، یعنی چون من نوعی حرفی زد که از نظر دیگران دشنام لقی شده، پس فلان جا یک دشنامی من نوعی دادم، کل یا مهمترین سخنان درستم نیز اشتباه است، نه!، در هر حالی بر فرض دشمنام داده شده چه ربطی درس یا غلط بودن سخن دیگر دارد، گفتم آب از مواد مورد نیاز بدن انسان است، اما مثلا در جایی گفتم آب دهان (تف) بر سخن نادرست مخالف درست من، پس چون فلانی این جملۀ دوم دشنام فرض کرده، پس در هر دو جمله کلمۀ “آب” بکار بدم، دلیل غلط بودن جملۀ اول اس یعنی نیازمند بودن بدن انسان به آب!، همین سخن هر کس اندکی عقل معمولی و نه مدعی فیلسوفی باشد بایست بپذیرد، حالا فیلسوف خوش ذهن و با قدرت حافظه لجوج و معاند با کلیت دموکراسی خواهی مد نظر امثالهم مخالف نباشد، می‌پذیرد، و اما وای به روزی این فیلسوف نپذیرد، چنان با کلمات بازی می‌کند و اصل داستان را می‌پیچاند که بالاخر ممکن من نوعی هم متقاعد شوم جملۀ اول نادرست! چون در جملۀ دوم از آب به معنی دشنام استفاده کردم!

در جالی در بحث دشنام و سوءتفاهم در مورد دشنام، صرفا یک خلاف بر اصول اخلاقی رایج است، می‌توان در همۀ موارد این چنین، با یک پوزش و اشتاه کردم در کرابر دشنام گونه، از قضیه در شد. تمام. با فیلسوف مد نظر می‌آید بازی با کلمات می‌کند، می‌خواهد کر به حذف حتی فیزیکی بکشاند، فلانی دشنام با استاده از کلمۀ آب بکار برده!، کار به قتل و اعدام من نوعی خواهند کشاند!، چرا که حالا که نتوانسته نادرستی ملۀ اول القاء کند بر من و دیگران، پس مرگ من بخاطر دشمام جملۀ دوم خواهان است! به همین روش و مثالی که زدم در طول تاریخ متکلمان و اهل سخن‌وری توانسته اند ابزار ناودی مخالفان شوند، از جمله کسانی به نام ایدئولوژیست می‌شناسیم، گاهی ایدئولوژی دینی سنتی و گاهی دین غیر سنتی و شبه دین‌ها ماند مکاتب مشهور به کمونیسم یا سوسیالیسم و یا ممکن است مخالف کمونیسم یا سوسیالیسم مانند کاپیتالیسم، نیز در نهایت چنین کرد باشند(؟)!

همین کاربرد در قضیه سوءاستفاده از دموکراسی نیز ممکن پیش بیاید، یعنی دموکراسی بعنوان ابزاری برای بهتر حکومت و فرمان‌روایی به نمایندگی از عموم مردم برای مصالح و حقوق بشر مردمان یک کشور بد بداند تا دیکتاتوری را جایگزینش کند!

نوعی لجاجت یا ستیز با با امثالهم (نه عنوان صرفا من نوعی، بلکه کل مردمانی کمابیش شبیه امثال من فکر و می‌اندیشند و احتمالا بخش عمده یا شاید اکثری قاطع باشد) همین مشکل با آلوده کردن قضیه با فلسفی‌بازی است، می‌آیی از کلمات رایج و گاهی کمی نوآوری و خلاقیت در بکار بردن واژگان-با توجه قابلیت زبان- استفاده کنیف این ابزار قدرتمند در خدمت مردم معولی یعنی دموکراسی.

بنیان دموکراسی، در تمام تعاریف، مفهوم قابلیت تغییر و اصلا امور است، چیزی در برابر ستم و جنایت و فساد ناشی از دیکتاتوری است، در مواقعی کاربرد زور بر حق را دیکتاتوری می‌پنداشتند، دیکتاتوری نیست. دیکتاتوری به معنی لزوما دیکته کردن زور ناحق نیست، این همان دام یا تلۀ بازی با کلمات و فلسیوف‌مآبی است که مرم عادی و معمولی به دردسر و حتی شکست می‌کشاند برای گرفتن حقوق بشری بدیهی!

باز این تاکیید چندین باره، رفع سوءتفاهمف تمام ین نوشتار قطعا درباره فلسفه نبوده و یا این که فلسفه چیز بدی اس یا خوب، قطعا امروز فلسفه ومنطق ابزار مفید است برای بشر، فیلسوف خوب، خوب است! از نظر من نوعی مردم عادی. به همهین سادگی، فیلسوف خوب، خوب است، فیلسوف بد، بد است. به همین سادگی، چون فلسفه من نوعی در خدمت خواهم گرفته، بدون آن که ادعای فیلسوف بودن داشته باشم، نیازی ندارم مدرک دانشگاهی از عنوان دکترای فلسفه داشته باشد، به قدر نیازم از دستاوردهای بشری مانند فلسفه استفاده می‌کنم، منطق و عقلانیت، همه ابزار است برای گرفتن حق بدیهی من نوعی بشریت. من بشریت همۀ ما هستیم.

برخلاف بسیاری که سرخوردگی ناشی فلان کشور یا دولت را در کم‌کاری و با تعهدشکنی و رفع مسئولیت دربارۀدموکراسی و حقوق بشر و تمدن جهانی، را دلی مخالفتشان با حقوق بشر و دموکراسی و تمدن جهانی می‌کنند!، بجای اینکه اعتراض کنند و اجازه ندهند که حقشان از کاربرد ابزار قدرتمند دموکراسی و تمدن جهانی برای رسیدن حقوق بشری، علیه دموکراسی و تمدن جهانی موضع می‌گیرند! یعنی با بدیهات تمدن جهانی یعنی چه؟ یعنی همین نوشتاری منتشر شد و به شما نوعی رسیده، در تمام جهان قابلیت کاربرد دارد، ابزار آی تی و اینترنت، یک نمونه از تمدن جهانی است. این بدیهی شده است. تمدن جهانی محرز شده. تمدن ابزار مادّی بشریت است، مانند هر ابزاری بایست درست استفاده شود وگرنه موجب خسارت و ناخوشی خواهد شد.

به تجربه دریافتیمف ا کوچک‌ترین اتباه ما مردم عادیف مخالفان- حتی درحد توشح- علیه ما استافده خواهند کرد، سرکوب بدیهی‌ترین حققو، از امکانات مشابهی خودشان اسافد می‌کنند، حتی در حد یک سرویس رایگان وبلاگ که برای عموم در اختیار گذاشته اندف با وسل به قوانی همان سرویس دهندهف ابزر سرکوب می‌سازند!

شعار زنده باد مخالفم، را به خوبی به چالش کشاندند! مترقی بودن، مکثر بودن، همه را به خوبی چالش کشاندند! تف سر بالی خودشان کردند هر آنچه تقریبا از بنان‌های ایدئولوژیکشان بود!، ولی من نوعی نبایست این این خشونت سرکوب رسانه ای به پای حقوق بشر و دموکراسی و تمدن جهانی گذارم به این معنی چون از این ابزارها سوءاستفاده کردند، پس حقو شر چیزی چرند است، هین سخن به ظاهر خیلی بدیی ابلهانه را بارها ا زبان و دهان برخی که ادعای ایران‌گرایی و ملی‌گرایی ایرانی درند شنیدم!، بار نکردنی است، اما این مدعیان با نام نشان و کاملا شناس و نه با نام مستعار، علیه حقوق بشر و عیله دموکراسی و عیله تمدن جهانی گفتند!، به صراحت هم مخالفت کردند!، این موارد نشان می‌دهد، اگر بدیهی‌ترین سخن منطقی و عقلانی بگویی کسای مخالفت می‌کنند و ممکن است از چیزی دوست داری سوءاستفاده کنند، مثلا از کلمۀ ایان و کشور ایران، ملت ایران، از هر چیزی به هر دلیلی، دوست داری، سوءاستفاده کنند، آنها مصادره به مطلوب کنند شاید تاکتیک باشد، یعنی در جنگ روانی، فحش به نام ایران‌گرایی بدهند، تا تو گمان کنی اینها دارند ایران مصادر به مطلوب می‌کنند و بعد بروی از ایران دفاع کنی!، یان جا لزوما طرف قصد ضد ایرنی ندرد، تعجب آور ستف اما بنظر برخی چنی کنند از شدت ایرن دوستی دست به چنی توحش جنگ روانی بزنند!، ، یعنی از ابزار جنگ روانی به ظلم استفاده کنند تا چیزی گمان می‌کنند وب است مثلا وجود کشور ایرن (با امیتاازت و ویژگی‌های خوبی دارد و غیره)، بری تو از ایران دفاع کنی و تا او مصادره ب مطلوب نکند!، این وضعیت ظاهرا بغرنجی است، یک نفری کار بد می‌کند تا کسانی وادار کنند به کار خوب بگمانش! این جا چه کار باید کرد آیا باید بروی ضد ایران شوی شمای نوعی ایرن‌دوست؟!، و کشور ایران نابود کنی؟!، چون یکی به نیت خوبی ابزاری بد استفاده کرد به نفع موجودیت ایران؟!، نه! اگر واقعا کشور ایران را دوست داری، ایران را نمی‌زنی، آن فرد بدکار را رسوا می‌کنی با نقد درست، رسوا کردن به این معنی، نه این که اگر نشناس است، وی هویتش را آشکار کنی تا مورد تعرض و خطر جانی قرار گیرد، یا اگر شناس است، برای حریم خصوصی و اسرار زندگی شخصی اش فاش کنی، رسوا کردن منظور این نیست، رسوا کردن او در بکار بردن بد از چیزهایی خوب است. به همین سادگی، به زبان مردم عادی.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)