اگر منظور من است (پروپاگاندای ساواک)، نه! اشتباه محض هستم، من یک انسان معمولی با انبوه کاستی و پراشتباهم، هیچ ربطی به هیچ سازمان و نهاد قدیم از ساواک تا سایر سرویسهای امینتی ایرانی و خارجی ندارم، هیچ وابستگی به هیچ حزب و گروه سیاسی ندارم، هیچ مزدوری و سرسپردگی ندارم، اما به صورت سمپاتیک حامی کسانی هستیم در راه آزادی حقوق بشری و دموکراسی فعالیت کردم و حالا هم قصد ادامه اش ندارم.
تنها امیدوارم دیگران با روش بهتر از مطالب امثالهم استفاده کنند و مواظب باشند جریانهای ایدئولوژیک به وضع فعلی حکومت ج ا نرسند، ایدئولوژیها حتی آنهایی که دارای آرمانهای مترقی و خوبی هستند مانند مارکسیسم.
در مقام حکومت به شدت بد عمل کردند، نفع و رَد حکومت ایدئولوژیک، به معنی نفع و رَد آرمانها و چیزهای بشردوستانه نیست مانند عدالت خواهی و مسماوات خواهی در موارد ممکن و یا کارهای ادبی درخشان این جریان چپ نیست (تا حد زیادی حکومتهای چین و ویتنام متوجه شدند این اصطلاحات انجام داده و موفقیتهای برای پیشرفت و رفع فقر انجام دادند برخلاف رژیمهای کمونیستی میانمار و کوبا و…!
شخصا از آثار برلوت برشت خوشم میآید، اما با منش کمونیستی اش موافق نیستم، بنظرم برشت قربانی ایدئولوژی خودش شد. بویژه اثر سترگش، عظمت و انحطاط شهر ماهاگونی، تو گویی وضع حال نزار جهان و منظقه شرق میانه و ایران امروز را توصیف کرده است!
در جهان بسیاری قربانی ایدئولوژی شان شدند، از فردوسی و حافظ شیرازی (که جریان مشکوک پانایرانیست که سعی دار نام ملیگرایی را مصادره کند) که قربانی ایدئولوژی بهدینی مشهور به زرتشتیگری شدند (اگر آثار انتقادی رضا مرادی غیاث آبادی مطالعه فرمویده باشید متوجه سخنم می شوید) ، از آثار آنها امروزه سوءاستفاده میشد توسط پادشاهیخواهان مطلقه و دیکتاتوری.
مورد جالبی در همین سایت از هشدار مهم دیده شده!
هشدار! خدمت سکولار دموکراتها و آتئیستها و ندانمگراها و بقیه ناباوران، به پانوشت مطلب قبلی توجه کنید
فردوسی (که شاهنامه اش بمانند اعترافنامه عیله ستم و جنایت و فساد پادشاهان است و خواهان عدالت و بهبودی اوضاع جهان است) و حافظ شیرازی شاید مانند برشت قربانی ایدئولوژی خودشان شذند.
امروزه خطر همزمانی است آخوندیسم بهدینی ساسانی جایگزین آخوندیسم شیعه و اسلامی شود!
در حال حاضر- بنظرم- سه گانه حقوق بشر و دموکراسی سکولار و تمدن جهانی تنها چیزهای است میتواند تمامی مردمان (بشریت) را گرد هم به همزیستی و مدارا و زندگی روادرای نکه دارد. از نظر اقتصادی هم بازار آزاد رقابتی تحت نظار حکومت دموکراتیک (مردمی و میهنی) برای جلوگیری فساد و مافیاگری و دزدی و رانت، و برقراری عدالت توزیعی و مساواتگری (عدالانه و شایسته) اموال و منابع عمومی و ملی به منظور رفع فقر سریع از اقشار فرودست و کارگری بهترین گزینه است.
عمل توحشزُدایی در غرب نیز که توسط بزرگان اندیشمند و فرهیخته مانند گالیه و کپرنیک و کانت و مونسکیو و هیوم و ادام اسمیت و ویکتور هوگو و مارکس و هگل و انگلس و مکتب فرانفورت و کینز و چخوف و داستایوسکی و جرج اورول و بسیار دیگران و غیره الان حضور ذهن نارم یدشان بیاورم (وگرنه خشونت تحریم فله ای توسط ترامپ و بایدن نبود!) تا اکنون کامل نشده این توحشزُدایی در جهان موسوم غرب و شرق سکولار.
در توحش ژدایی از مردمان شرق میانه علی رغم تلاش کسانی چون بهار و دهخدا و صادق هدایت و احمد کسروی و علی دشتی تا خسرو فرشیدورد و شاگردان و همفکرانش (منتقد افراطیگری سرهگرایی پارسی دری بعنوان گویشی از ابرزبان پارسی که گویشهای دیگری دارد و بر حسب بخت و اقبال و روند تارییخ ادامه دند گویش پارسی پهلوی ادامه دهند زبان سراسری و میهنی ایران پارس شده و هیچ ضدیت با پارسیهای همخانواده مانند پارسی کُردی سورانی و پارسی کُردی کرمانجی و پارسی لُری و پارسی بختیاری و پارسی مازندی و پارسی گیلکی و پارسی تاتی و پارسی تالشی و پارسی بلوچی و پارسی دزفولی و پارسی شوشتری و پارسی ممسنی و پارسی بویر احمدی و پارسی کهکیلویه و پارسی راجی و پارسی گلپایگانی و پارسی و لکی و پارسی فِلی و پارسی کتولی و پارسی دیلمی و دیگر گویشهای ابرزبان نشده، این گویشهای پارسی البته نسبت به زبانهای چون ترکی و یا عربی زبان هستند، اینها اعضای خانواده پارسی اند و بخاطر اشتباه و اقئات نادرست زبانشناسی فرنگی، جدا از هم شده اند، کرمانجی و سورانی مثلا گنیجینۀ زبان پارسی دری است، اینها ذخیره گاه فرهنگی ملی ایرانی و پارسی کشور ایرانپارس هستند) ) و البته در ذهن هک شده قومیتگرایی توهم ملیت جداگانه میان پارسیان ایرانی کار دشواری است این آفت جدایی طلبی درمان کرد!، انتقادهای سازندۀ مرا به پانپارسی متهم کرده (که چنین نیست مرا) و خود و دیگران فریب میدهند از هدف متعالی امثالهم، که بدانند در پس خطر ویانگر سرنگونی رژیم ضد بشری ج.ا، بایست همچون ملتهای منسجم قومی زبانی و فرهنگی و تمندنی چون ژاپن و کره جنوبی و تایوان و سنگاپور و … به یک همگرایی و همزیستی حول نکات ملی و میهنی وحدتبخش باشیم، نقش زبان پارسی و گویشهایش مهم است. هیچ منعی در ایجاد واحدهای خودگرانیداخلی شهرستانی ندادر، پیشنها حذف اجباری بودن آموزش زبان عربی و تبدیلش به درس اختیاریف تا امکان فراهم شود از کادر آموزشی و بودجه و امکانات بری آمزش ادبیان و گویشهای پارسی و زبان تُرکی و دیگر زبانها استفاده شود. نهاد خودگرانی شهرستانی با الهام از جمهوری کانتونی سوئیس است، بدون کاربر کلمات شائبه برانگیز مانند دفرالیسم و حق جدایی و اینها، شاید بتوان حتی به دستاورهای بزرگتری از آنچه سوئیس کانتونی دارد رسید. ابی بستر تافهم و همزیستی بر اساس اصول همگرایی آغاز شود. البته بایست دقت توسط ناظران متعهد، محتوایات دروس آموزش گویش وزبانهای محلی، حاوی نکات سمی ایدئلوژیک پان و ایسمی و تنفرافکنی و جداییطلبی و رذائل اخلاقی و تلیغ فرهنگ اجنبی چون مونگولوی و سایر فرهنگهای دشمنان ملی ایرانپارس نباشد.
و بسیاری از بزرگان علم و ادب و ادبیات و فلسفه هنوز توفیق چندان نیافته (وگرنه رژیم دیکتاتوری ضد بشری ج ا بوجود نمی آمد!)، توحشزدایی فرصت کمی دارد نسبت به سرعت تحولات، ما نیازمند عمل توحشزدایی مداوم از فرهنگ و تمدن جهانی هستیم.
توحش زدیی حتی نتواسته به مرحله درک تمدن جهانی همزیست برسد که دشنام گویی و لمپنیسم و قتل و خشونت از میان خانوداه و جامعه ور وابط دوستی بردارد، هنوز جنگ برای شکم و زیر شکم (پوپلولیسم انحطاط هرم مزلویی) است و به سطح بالای شکم و مغزیدن نرسیده چندان!، و امثال خیام چه تلاشی زیاد کردند در توحشزدایی از شرق میانه، در قدرداستن فرصتها و ارج شادی و شادابی جوامع مردمان و رَد توحش اسلامگرایی، و شک و اندیشدن در امور تجربی، و دور از افسردگی ناشی تنهایی، امروز از معضلات کشور است، خیام عصاره و جان کلام حقوق بشر و دموکراسی و تمدن جهانی هزار سال پیش گفته.
خطرات توطئه عمردهی به رژیم، با سوءاستفاده اختلافت داخلی مخالفان ج.ا و اوپوزیسیون فشل و خیانت مستمر حکومتهای سکولار شرقی و غربی و مرتجعین ضد ایران منطقه، اینکه بایست دربارۀ نگاهمان در قضیه درگری اعراب و اسرائیل تجدید نظر کرده، اینکه دیگر نباید ایران درگیر این قضیه شود، ایران طی ۴۵ سال گذشته، در کنر چند صد میلیارد دزدی حکومتیها و مافیای وابسته و بقی فرصتطلبان، چند صد میلیارد دلار یانکی، خسارت دیده و غیر مستقیم متحمل چند هزا میلیارد خسارت غیر مستقیم خودره و یکی از اساسات تحریم فله ای ظالمانه ترامپ و ادامه اش در دوران بایدن، جدا بحث هسته ای، همین دشمنی ایدئولوژیک با اسرائیل است، اینکه د رآینده دور کشور ملت اسرائیل خواهد ماند یا نه، به ما ربط مستقیمی ندار، واقعیت موود اسرائیل که بعنوان قویترین و بزرگترین کشور ملت جهان- نسبت به موقعیت ژئوپلتیک و وسعت و جمعیتش- واقعی انکار نشدنی است، در حالی که ایران در منگنه دو جریان پانترکیسم از شمال و پانعربیسم از جنوب است، روابط حسنه بین دو کشور ملت ایران و اسرائیل معقولانه است، در دنیا دوستی و دشمنی دائمی نیست، عقل میگوید دوستی بهتر دشنی استف اسرائیل و ایران دو وزنه تعادلی بین ژئوپلتیک منگنه پانترکیسم و پانعربیسم هستند باری حفظ صلح منطقه و جهان. چیزی با سقوط حکومت پهلوی و برامدن رژیم ج ا بر هم خورد و این رژیم با مزدورمنشانه برای جریان اسلامگرا و پانعربیسم ضد اسرائیی، منابع انسانی و مالی و فرصتهای ایران خرج موهامات ایدئولوژیکش کرد در اسرائیلستیزی و امروز ایران در وضعی بغرنج فروپاشی و خطر کامل نابودی قرار گرفته است.
بدرود
نیایش ویژه فرارسیدن سال نو و بهار و نوروز ۱۴۰۰۲ تمدن جهانی (برابر با سال ۱۴۰۳ خورشیدی تازی)
ننگ جهان!، قضیۀ کالاهای بشردوستانه، دو سر سوختۀ مردم عادی و مخالفان رژیم دیکتاتوری و ضد بشری ج.ا!
ننگ جهان!، قضیۀ کالاهای بشردوستانه، دو سر سوختۀ مردم عادی و مخالفان رژیم دیکتاتوری و ضد بشری ج.ا!
هر نوع عملیات تروریستی بویژه علیه مردم عادی محکوم است، از سوی هر کس و با هر بهانه.
بادگلوفروشی!، اوج انحطاط سیاسی قدرتمندان مخالف و اپوزیسیون و حاکمان ج.ا!
نظرات
جناب, شما اول خودتون از این زبان فارسی مغلق انباشته از خشونتهای نمادین و غیر-نمادین دست بردارید, و به جای اینکه مث آخوندا هی بالای منبر (با صد و یک نام مستعار) برای ما روضه بخوانید, دو تا کلام مث آدم حسابی عادی بگویید و بنویسید.
چند ساله میشه که ایران نبوده اید؟
در ایران دیگه هیچکی اینجوری حرف نمیزنه. زبانت مال چهل, پنجاه سال پیشه.
برای خشونت نمادین, رجوع شود به “پیر بوردیو”.
Monsieur Pierre Bourdieu
دوشنبه, ۶ام فروردین, ۱۴۰۳