کمال همنشین بر ما اثر کرد؟!، آفت دُژنام‌گویی و نقش انحطا‌ط‌گرش در فعالیت‌های حقوق بشری و مدنی و سیاسی نیکوخواهانه مانند دموکراسی‌خواهی

امثالهم یکی بزرگ‌ترین اشتباهات زندگی‌مان، بر سر غفلت و برخی فشارهای ناشی دیدن و احساس رنج مردمان داخل ایران، ناخواسته اندکی آلودگی پیدا کردیم به بدگویی، چرا که از بس جریان‌های اصلی رسانه ای کشورهای خارجی و اجنبی فارسی‌زبان، و همچین سرویس‌های خدمات وبلاگ و شبکه اجتماعی در تسخیر محدویدت‌سازی فعالیت شده است، تلاش شد به جریان‌های مبتذل و پوپلیستی که به عنوان اسلام‌ستیز تا ایران‌گرا نوعی پیام رسانی کنیم که به سمت مسائل حقوق بشری و دموکراس‌خواهی بپویندند، این تلاش در کمبود و کمیابی تعامل با جریان اصلی رسانه ای بود. سیاسی‌بازی و احتمالا عمدتا سرسپردگی جریان‌های رسانه ای فارسی‌زبان به محافل مخفی و یا به ظاهر مخفی ضد ایرانی و ضد پارسی!، مظاهر و علائم این محافل در روندی- ناخواسته یا خواسته و دانسته یا ندانسته- منجر به نسل‌کُشی مردمان بومی داخل ایران اعم پارسی و غیر پارسی‌تبار می‌شود. دژنام‌‌گرایی یکی از بدتری انتخاب‌های رسانه ای و روش مبارزه است، وقتی کارمان به دژنام‌گویی می‌رسیم، نشان از میزان بالای رادیکالیزه شدن فضای کار است، پرنسیب و اصول اخلاقی حتی اندکی زیر پا گذاشتن، شبیه عدم تعهد کامل به بدیهیات حقوق بشری می‌تواند باشد، اما امثالهم حتی در اوضاع نیز خطوط قرمزی را رعایت کردیم، برخلاف آن جریان‌های فرعی معلوم الحال، کاربرد دژنامی مانند حرام زاده نگفتیم حتی کسانی همچون دشمن ما هستند!، چرا که در بدترین حالت نبایست که کاری بر خلاف بدیهات حقوقی خود انجام داد، ایدۀ بدیهات حقوق بشری همین است، این همان بخش تنهایی و شکست ظاهری ما است، موقعی مردم اسیر یا گروگان پروپاگاندای ناقضان حقوق بشر هستند!

بر اساس حق متقابل، حق حیات امری بدیی برای هر کسی است، وقتی بی‌هیچ شرط و حدی، صرفا چون فلانی مخالف ماست، حق حیاتش نقض کنیم، یعن عملا بر آنها این حق متقابل انتقال دادیم چه بخواهیم و چه نخواهیم، این حکم بدیهی عقلی است، ر نیتجه حق دفاع مشروع از همین نظر می‌آید، جنگ روانی یکی از بدترنی روش‌هایی است طرفین بکار می‌برد، همان‌هایی کاربرد سلاح کشتا جمعمی بکار بردند، به مراتب کارشان بدتر از برخی دژنام‌گویی است دژنام‌گویی در نهایت حرف و حرافی و به اصطلاح باد هوا است (با تمام ناپسندی و اینکه در هر حال محکوم است و ما آن را قبول نداریم)، تهمت زدن چو باد هوا است (و اما برای همین دژنام باد هوا، اسلام‌گرها بسیاری از ایدئولوژیست‌ها و تروریست‌ها و برخی حکومتیان سکولار انسان می‌کشند و زندانی و آزار می‌دهند انسان‌های آزده و فعال حقوق بشری را، به مانند لات و اراذل و اوباش که برای یک فحش ناموسی یا جنسی طرف مقابلشان، اقدام به قتل عمد و یا کتک زدن شدید و مجروح و معلول کردن طرف مقابل می‌کنند، براستی کدام یک وحشی‌تر و ضد تمدنی و ضد انسانی‌ترند؟!)، حملۀ فیزیکی و ترور فیزیکی و بمباران و کشتار و قتل بدترین حالت است نسبت به دژنام‌گویی، در کمدی‌تراژدی دنیای سیاست جهان، کسان بسیاری هستند در طول عمر خود کنترل کرده اند حتی یک دژنام جنسی نگویند، و اما در کارنامه‌شان این جانیان، انبوهی قتل و کشتار بی‌گناهان و کودکان وجود دارد!، این حماقت ما است که چنین بلهتی اهمیتی می‌دهیم.

ادب یک قاتل و کشتارکننده جمعی بی‌گناهان جذاب‌ترست تا بی‌ادبی یک فعال حقوق بشری!، این گرفتاری ما است که کیفیت لفظ بر کمیت اقدام ضد حقوق بشری اقلبل تشخیص نیست!، مشکلات روانی ناشی جنگ روانی ناقضان حقوق بشر، ناقضان حقوق بشر، بسیار مؤدبانه جنایت می‌کنند!، ناقضان حقوق بشر بسیار شیک و مدرن جنایت می‌کنند، بسیار اوقات احتمالا برای اکثریت قریب به اتفاق ما پیش آمده، به جنگنده‌های ساخت کشورها دارندۀ سلاح کشتار جمعی، به دیدۀ شوق ناشی زیبایی و جذابیت جنگندۀ فلان… به بینیم، این تضاد و پارادوکس احساسات ما است که نمی‌دانیم فلان هواپیمای جنگنده یا پهپاد و دیگر سلاح‌های جذاب و زیبای پرندۀ و موشک‌ها و ماهواره‌ها جاسوسی و بقیۀ ابزار و آلات به ظاهر زیبا و جذاب، ابزارهای ضد ما و ضد بشریت و برای کشتار بی‌گناهان و آزادی‌خواهان خواهد بالقوه تا بالفعل!، پیشاپیش پوزش خواهیم و باشد بیندیشیم و درست‌کارتر شویم.

بدرود

این لینک‌های تگ لاتیسم جستجو کنید

 

https://www.balatarin.com/users/alatolatavashi

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)