امثالهم تاکید و تأیید داریم در عدم طرح مسائل و قضایای اختلافافکنانه در دورۀ گذار فعلی به استقرار حکومت بهتر (سکولار دموکراسی) و نهایت برگزرای رفراندوم حداقل میان سه قانون اساسی با فمحتوای تقریبا یکسان یعنی سکولار دموکراسی و اما با فُرمهای جمهوری دموکراتیک لائیک، پادشاهی دموکراتیک لائیک، جمهوری دموکرایتک لائیک با خودگردانیان شهرستانی.
اینکه صدر اعظم (نخست وزیر) در هر سه فُرم، مقام اول و فرمانده کل قوا باشد،شکل دلخواهم است، در هر سه فرم پیشنهادی بایست پادشاه/رئیس جمهور مقام تشریفاتی باشد، تنها فرقش اینست پادشاه میتواند مشروط مقام نامحدود باشد، ولی سازوکاری مؤثر باشد در صورت عدم لیاقت یا نقض قانون اساسی، مردم بتوانند بدون دردسر و انقلاب و قیام به روش دموکراتیک پادشاه خلع کنند، همین شرایط باید دربارۀ رئوس جمهور هم باشد و همه مقامات کشوری و لشکری، به نحوی شایسته و مؤثر مردم توان خلع تمامی مقامات سطح اول قوای چندگانه و تفکیکی شده و مستقل (اجراییه، مقننه، قضاییه، قهریه، مالیه و…) داشته باشند. هیچ ماقمی توان اعمال قدر نداد مگر موقتی و محدود زمانی باشد و ترجیحا سه الی پنج سال، ترجیحا یک دوره ای باشد. در صورت قبول کند بعد از خلعیت یا برکناری و یا پایان دوره اش کاری به امور کشوری و لشکری نداشته و خنثی همچون یک شهروند عادی باشدف تا آخر عمر بازنشتگی اش تضمین و بیمه و بقیه حقوق و مزایا رفاهی داشته باشد. البته میتواند مانند هر شهروند عادی برخی فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی وفرهنگی و سیاسی محدود و تعریف شده داشته و مورد مشاوره باشد.
طرح خودگرانی شهرستانی، با بهرهگیری از تجریات کشورهای آلمان و سوئیس و مالزی و غیره، با بومیسازی بر طبق ساختار اجتماعی و قومی و فرهنگی ایران، اشتباهات محرز و بدی در زمینۀ تقسمیات کشور و نامگذاری صورت گرفته در دوران پهلوی و ج.ا، اما بعید است بشود کاری چندانی کرد، هزینه و فایده اش بسیار سخت است، باید تا حد امکان این اشتباهات خنثی شود. مثلا نامگذاری دو استان هرمزگان وبوشهر به هرمزگان پارس و بوشهر پارس میتواند کمی از این زخم کهنه مرهم باشدف یا تغییر نام بندر ترکمن به بند ترکمن پارسایران، در تمامی شهرها و اماکنی توسط دو رژیم پهلوی ج.ا بدسلیقیگی شده است در نامگذاری و امکان تغییر کاملش نیست ابدا و انتهایش نام پارسایران اضافه شود. فرودگاه امام خمینی (ملعون؟) و بندر امام خمینی (ملعون؟) و خمینیشهر از قبیل باید به اسمی فرودگاه پارسایران و بندر پارسایران و پارسیرانشهر تغییر نام یابد.
ساختار و ترکیب قومیتی شوراهای خودگرانی و سروزیران و انجمن وزیران شهرستانهای خودگردان داخلی، نسبت ۵۰% محلی و ۵۰% ملی برقررا شود (لاقل باری ۵۰ سال آینده) تا بالاخره در این کشور مفهوم دولتملت مدرن جا بفتد و از این عقبماندگی قرون وسطایی توحشی قبیلهگرایی قومی و نژادپرستانه کشور ایرانپارس نجات یابد.
همین نسبت ۵۰-۵۰ را میتوان در بسیاری مسائل هم اعمال کرد، رد بحث مالیاتستانی و تعریف و توزیع بودجههای شهرستانی و استانی و ملی، البته قطعا درامدهای ناشی منابع ثروت ملی مانند نفت و گاز و معادن بزرگ و کارخانجات بزرگ از جمله پتروشیم و پالایشگاهی (که همگی باید ملی و سهامش مساوی میان تمام اتباع ایرانی تقسیم شود به رایگان و فوری در راستای فقرزدایی و عدالت اقتصادی).
در راستای جبران خسارات رژیم ضد ایرانی و ضد بشری ج.ا به بنیادهای اقتصادی، تغییر نام پول ملی به دِرَم و حذف چهار صفر، حتما وفرا انجام شود. انتشار اسکناس و پول سکه باید بسیا انجام شود و در چاپ اسکسناس بهت است فناوری جدی مانند پایه پلیمری که قابلیت شستشو و ماندگاری بالا و عدم جعل اس استفاده شود. پول الکترونیکی و بلاکچین نیز انجام شود و اما باید به این سوءاستافده سیستم فاد بانکی فعلی در خلق پول کاذب پایان داده شود و تمام خئنان به اشد مجازت محکوم شوند. این سیستم پولی فاسد باید برچیده و تمام بانکها ملی شود، به نحوی دیگر هیچ بانکی نتواند اقدام کلاهبرداری و خلق نقدینگی کند و ضربه ارزش پول ملی بزند. تمامی خائنان و عوامل اصلی فساد بانکی و نابودی ارزش پول ملی دستگیر و به اشد مجازات (حبس ابد) محکوم شوند.
ایجاد مصالحه و آشتی ملی به منظور گذار سریع به ساختار سالم کشورداری، که در ازای خودمعرفی و تحویل اموال دزدیده شده، بخششهای باشد، مثلا باید دزدیهای زیر یک میلیون دلار یانکی ، پنجاه درصد اموال به خودمعرف بخشیده و مبلغ بین یک میلیون دلار یانکی تا صد مییلون دلار یانکی ۷۵ درصد مصادره و ۲۵ درصد به خودمعرف بخشیده و برای مابالغ بالای صد میلون دلار یانکی ۹۰ درصد مصادره و ده درصد بخشیده شود و بقیه به نفع ملت مصادره و در صندوق ذخیره و سپس مساوی میان همۀ مردم تبعۀ کشور توزیع شود.
دربارۀ مابقی خیانتها نیز مشابه همین مصالحه و آشتی ملی اجرا شود. تا امکان پالایش فکری و نه لزوما فیزیک کارکنان و بدنه بروکرات کشور به سرعت انجام و از این نیروها برای تدوام حیات و زندگی و اقتصادی و غیر کشور بهره گرفته شد.
دولت مرکزی، بایست بودجههای جبرانی بری پروژههای ملی در جاهایی درامد کافی محلی ندارند اختصاص دهد، پس اینکه توقع دارد تمام یا بیشتر ثروت ناشی نفت و گاز و نایع پالایشی و پتروشیمی خرج آن محلها و استانها شود توقعی بیجایی است، اینها منابع ملی و مشاع همۀ اتباع کشورمان است.
حتما باید از کاربرد اصطلاحات حقوقی که شبهه ایجاد کند در تجزیه و جداییطلبی پرهیز شود، مانند ملیتهای ایران، فدارلیسم، خودمختاری کامل و خارجی، ایجاد قوای مسلح محلی، این قبیل کارها، البته اختیار پلیس محلی در اختیار شوراهای خودگران باشد میشود بررسی کرد، اما در کل تمام نیروهای مسلح زیر فرماندهی کل و توسط صد اعظم (نخست وزیر) دولت مرکزی خواهد بود. ارتش یگانه نیوری مسلح برای پاسداری از مرزها و تمامیت ارضی است و در صورت لزوم در تمام مرزها و درون کشور حق مداخله دارد و پلیس در راستای اهداف حفظ تمامیت ارضی و وحدت ملی کشور با ارتش همکاری باید بکند.
*یکی از پیشنهادهای قدیمی امثالهم و دیگران، بحث آموزش زبان مادری است، همان گونه سالهاست پیشنهاد شده، دس عربی از اجباری بودن چارت دروس حذف و میان گویش عربی و گویشهای محلی اختیاری شود. در نتیجه از بودجه و کادری برای آموزش گویش عربی اختصاص داده شده در زمان ج.ا، برای آموزش گویش و ادبیات محلی کشور ایرانپارس استفاده شود، در راستای تقویت ابرزبان ملی پارسی دری. *
تمامی این نحلهها وفرقههای ضد ملی که به اسم پارسی و اما در لفافه و پنهانی ضد پارسیند مانند جریان خطرناک سرهگرایی و کسانی توحش فرهنگی دارند در زودن کامل لغات عربی و دیگر لغات گویشهای غیر پارسی!، اینان در ظاهر همچون دایه بهتر از مادرند برای پارسی، اما یا از روی غفل یا از روی مزدوری و یا عناد به هویت پارسیایرانیمان دارند تیشه بهر یشه غنای زبانی ابرزبان پارسی دری میزنند!، کسانی شک دارند در این باره به اثر سترگ استاد فقید و زندهیاد خسروفرشیدورد مراجعه کنند درباره زبان و ادبیات و وضع لغات و واژهسازی و غیره.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.