هر نوع عملیات تروریستی بویژه علیه مردم عادی محکوم است، از سوی هر کس و با هر بهانه.

همان‌طور در تمام سالهای عمرم همواره و به هر نحوی توانسته ام (و امثالهم) هر گونه اقدام و عمل تروریستی و مشخصا منجر به آسیب جانی و فیزیکی و حتی مالی و عمری به موجودیت جسمی و روحی مردم عادی شود را محکوم کردم، تروریسم را برخی به عمد- در جهت اغراض و منافع خود و یا از روی غفلت و ناآگاهی- تعریف نادرست کرده اند، همان طور گفتند به مقامات برخی دولت‌های جهان انتقاد دارند، در واکنش و دفاع مشروعشان در برابر تروریست‌ها، اصطلاح ترور بکار نبرند، یعنی می‌گویند فلان تروریست را ترور کردند!، این دفاع مشروع تروریسم نیست و از اطلاح خنثی‌سازی تروریست توصیه می‌شود استفاده شود، چرا که ترو را ترو کردن ب مثابه دور باطل تمام نشدنی است، فرق بین ترور با خنثی‌سازی در نیت و نوع اجرا است، در خنثی‌سازی، هدف انتقام‌گیری و عامدا کشتن نیست، در خنثی‌سازی تا حد امکان سعی می‌شود حی با مذاکره و وادار کردن به تسلیم یا مجروح کردن غیر کشنده شخص تروریست بالفعل خطرناک خنثی شود، اگر تروریست در حالت غیر خطرناک باشد اساسا عملیات با ریسک کشندگی انجام نمی‌شود، اینها برخی فرق‌های دفاع مشروع با تروریسم است، اما تروریسم با هر نوعی باشد دارای مشخصه‌های بدیهی است یکی بدیهی‌ترین مشخصات تررویسم، هدف قرار دادن اشخاص غیر نظامی و بی‌دفاع و در حالت عادی است، حالت عادی که مثلا طر در حال زندگی معمولی و اعمال معمولی چون خواب و وراک و نوشیدن و کار متعارف و غیر نظامی برای کسب معیشت یا تفریح و مسافرت استف در حالات اگر شخصی مورد حمله کشنده یعنی با نیت کشندگی قرار گیرد و یا هدف آسیب به جان و جسمش باشد که از توان عادی زیست خارج شود، عملی ترویستی استف حالا اگر در این عملیات افراد بی‌گناه دیگری مانند کودکان را شامل شود چه عمدی یا بر اثر سهو و غفلت ناشی از بی‌مسئولیتی و آگاهی با وجود افراد بی‌گناه همچون کودکان، عمل تروریستی، محرزتر و مشخص‌تر است. در چن شرایطی دیگر نیازی به اثبات ترویستی عمل نیت، خود عمل گویا تروریستی است.

برای همین امثالهم هیچگاه استاندارد دوگانه و چندگانه برای تررویسم قائل نیستیم، چه این عملیات هفتم اکتبر بادش و چه قضیه مراسم سلیمانی که منجر کشتن تعدا زیاد غیر نظامی و ودک ش و چه قضیه تالار کروکوس مسکو، در سه مورد اصل عمل ترویسم است و محکوم است.

تجریۀ تاریخی نشان داه چنین عملیات‌های ترویستی، بیشتر به زیان عامل است تا قربانیان، هر چه فکر می‌کنم کسان و جریان‌های سیاسی و غیره سیاسی که تروریسم پیشه کرده به پیروزی رسیده و عاقبت بخیر شده، یادم نمی‌آید. دنیا دار مکافات است و چنین مظالمی را انعکاس مجازاتی دارد.

تا حدی بعضی اعمال و رفتار ترویست‌ها قابل درک است و اما قابل قبول نیست، استیصال در برابر فلان حکومت و درماندگی از مقابه به مثل به دلیل نابرابری نیروها انسانی و تجهیزاتی و غیره، و خشم آکنده از تنفر کهنه و عدم امکان رسیدن به اهداف، آنها به چنین اعمالی واداشته در صورتی واقعا باشند، را که بسیار پیش آماده، عامل تروریستی، صرفا ا روی خونسردی و مزدوری این کرا می‌کند و حتی نیت سیاس یو انتقام شخصی هم ندارد!، در هر صورت محکوم است.

اینجاست که باز چرا می‌گوییم که فعلا بهترین مدل حکومت در دسترس، دموکراسی واقعی است امروزه به فرم و محتوی سکولاری بهتر امتحان پس داد است، دموکراسی احتمالا غلب تنش‌ها و درخواست‌های سیاسی پاسخ معقول می‌دهد، دموکراسی سعی می‌کند بالاترین رضایت‌مندیممکن برای عموم فرهم کند، حتی اقلیت‌ها نیز به حداقلی خواسته‌هایشان برسند، و سرکوب آزادی بیان چنین نشود که موجب تجمع عقده کینه و بروز خشم به صورت تروریسم شود.

پ.ن: این برداشت شخصی از تررویسم استف احتمال اشتباه است اما مورد آسیب روحیرا شخصا در امتداد آسیب جسمی گفت، منظور نوده صرفا اسیب روحی عمل تررویستی باشدف چرا ما نبایست در تعریف دچار بهام و گستردگی برداشت شویم تعریف هدفش برعکس است، یعنی می‌خواهد ابهام را برطرف و از گستردگی موضوع جلوگیری کند، برای همین روحی جزء تررویسم نمی‌دانم که موجب سوءاستفده نشود. چو بحث دافع مشورع اسف مۀ این تعاریف شخصی و نسبی و احتمال اشتابه است، هدف جلوگیری از سوءاستفاده برای توجیه خشونت است، در واقع هدف اصلی کاهش هر چه بیشتر خشونت و اعمال غیر مسالمت‌امیز سیاسی است. دفاع مشروع، برای حفظ و پادسداشت حقق بشر است. البت اهل فن و خرمند قطعا متووجه میشوندو برای محکم کرای گفتم برخی وحوش ضد بشری سوءاستافده نکنند برای اعمال تروریستی شان.

پ.ن۲: در تاکید تنکاتف در شرایط فعلیف صرفا صدمات مستقیم فیزیکی مبنای تشخیص تروریسم است و برای همین مورد رحی حذف و اصلا ش. چرا که آنهایی به دنبال بهانه ای برای توجیه تروریسم خودشان هستند، می‌توان از مورد روحی سوءاستاده بکنندف و تررهای فیزیکی بکنند، که حتی در توحش تقابلی نیز قابل وجیه نیتسف ضربه روحی با ضربه جسمی پاسخ دادنف در عالم توحش هم قابل توجیه نشاید!، قطعا عملیات خنثی‌سازی در راستای دفاع مشروع، همان طور که گفتم هدف دفاع و ابزدارنگی استف اگر هدف و سوژه از ارتکاب عمل ترریستی بازداشته شد و یا منصف شدف نبایست ادمه داد عملیات دفاع مشروع را، تکلیف باقی ماجرا بایست به روند دادگاهی و حقوی واجرا عدالت باشدف و قطعا اگر هدف و سوژه همکاری کرد و نقشی در کاهش هزینه مبارزه با ترریسم داشتف ملاحظاتی چون تخفیف در مجازات لحاظ شود. مجازات برای عدالت است و نه انتقام، یکی از دلایلی که با مجازات قتل حکومتی مانند اعدام و غیره مخالفت کرده و به سطح ممنوعی اعدام در اکثر کشورها دارای دموکراسی سکولار رسیده اند، همین ملاحظات است و بازدارندگی روانی و احساسی، تا خشونت به تروریسم و ران گسختگی و توحش نیجامد. در کنا نکته مهم خطر تشخیص عدالت و مجازات اشتابه و یا نامتناسب، چرا که بارها پیش آمده متهم واقعا بی‌گناه بوده و یا نقشی که در جرم داشته متناسب با مجازتش نبوده است، پیشرفته ترین سیستم قضایی جهانیان نیز بارها مرتکب اشتباه شده است. و تمام نکت نسبی است و باز ممکن است امثالهم مرتکب اشتباه بشویم. اصل مفهومی نکات است.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)