مجموعه داستان طنز – قسمت چهارم: خوابنما

لینک به قسمت اول     |     لینک به قسمت دوم     |     لینک به قسمت سوم

دادستان خشمگین پرسید: «اگه کار شما نبوده، پس چطور پوستر تبلیغاتی از قبلش آماده بود؟!»

متهم با آرامش توضیح داد:

یک روز قبل از حادثه، در افتضاا[۱] جلسه داشتیم. اول جلسه، سردار ق.[۲] تعریف کرد که خواب حاج قاسم را دیده: «حاج قاسم که وارد شد، نور اتاق را پر کرد. همراه سردار …»

جناب ع.[۳] از شوق فریاد زد: «حوری گوگوری مگوری بود؟»

سردار ق. سرش را به علامت نفی تکان داد: «نه آقا. چشمم که به نور عادت کرد، دیدم سردار یک سینی به دست دارد … »

این بار آقای ر.[۴] از سر شوق فریاد برآورد: «ناهار از بهشت آورده بود؟!»

سردار دیگر فرصت نداد: «نه آقا! در سینی یک نامه بود. نامه را به من داد و رفت. نامه را که خواندم، دیدم حاج قاسم خبر آورده که فردا در حرم شاهچراغ حمله تروریستی میشود.»

چنان حالت روحانی به جلسه دست داد که تا چند دقیقه صدا از کسی در نیامد. بعد از صرف چای و شیرینی، آقای ر. سکوت را شکست: «سردار اضافه وزن نیاورده بودن؟ آخر ناهارهای بهشت خیلی … »

مهندس آ.ج.[۵] حرف آقای ر. را قطع کرد: «ما طراح خوب تو گهحاا داریم. بدم پوسترش رو طراحی کنن؟»

دادستان متحیر پرسید: «برای جلوگیری از ترور کاری نکردین؟»

متهم برآشفته پاسخ داد: «یعنی حاج قاسم رو دروغگو میکردیم؟ حاج قاسم خط قرمز ماست. کسی حق توهین به ایشون رو نداره!» صدای فریاد متهم در سالن پیچید. با نگاه معنادار قاضی به خودش آمد و صدایش را پایین آورد و ادامه داد:

بله عرض میکردم. فضای روحانی جلسه به استاد ف.[۶] مستولی شد و او در لحظه شعری سرود: «ز خون جوانان حرم لاله دمیده.»

جناب ع. فریاد زد: «عالیست استاد! اگر تعداد شهدا ۱۵ باشد هم که چه بهتر. شبیه لاله می شود. حاج قاسم نگفتن چند نفر شهید خواهیم داشت؟»

سردار ق. لبخندی زد و گفت: «اتفاقا چرا … ۱۵ شهید!»

اشک در چشمان حاج آقا ج.[۷] جمع شد و با بغض گفت: «این ممه لک مال امامه!» همه به وجد آمدیم و باقی جلسه به اشک ریختن و روضه برای سردار شهید گذشت. این بود که پوستر تسلیت حمله تروریستی شاهچراغ قبل از این حادثه آماده شد.

متهم در زیر نگاه بهت‌زده حضار لیوان آب را برداشت و آن را سر کشید.


[۱] اتاق فکر تهاجم ضروری انقلاب اسلامی = افتضاا

[۲] یکی از مسئولین موبور نظام که علاقه‌مند به مسئولیت‌های بالاتر است

[۳] یکی از استراتژیست‌های بی‌اعصاب نظام با رویای حسینیه کاخ سفید

[۴] یکی از مسئولین باسواد نظام با اولویت صرف ناهار

[۵] یکی از مسئولین جوان نظام که سعی در مردمی شدن دارد

[۶] یکی از منتقدین ادبی باادب نظام با تبحر ویژه در شاهنامه‌خوانی

[۷] یکی از مسئولین پا به سن گذاشته نظام که روی عزرائیل را سفید کرده

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)